زمان : 15 Esfand 1390 - 16:39
شناسه : 47673
بازدید : 5174
ستاد عشق          (7 نظر) ستاد عشق (7 نظر)
چهارشنبه هجده بهمن نود دنبال مکانی برای اولین جلسه فامیل و دوستان جهت  بحث در مورد تشکیل ستاد انتخاباتی و جذب نخبگان برای اتاق فکر و برنامه ریزی تبلیغات انتخاباتی بودیم ، همه فرصت های باقی مانده را محاسبه کردیم تنها 22 روز باقی مانده بود .
 این کار در منزل یکی از عزیزان فامیل که بعداً هم به ستاد انتخاباتی خواهران تبدیل شد صورت گرفت و چند ساعتی آنان که مطلع شده بودند بدون دعوت حضور یافتند و جلسه شکل گرفت و ادامه یافت .
 همه به دنبال انتخاب جایی برای ستاد بودند. 
محلهایی پیشنهاد می شد که پس از بازدید و مذاکره ، یا امکان پرداخت هزینه آن وجود نداشت یا احساس می شد که باید به مراتب بیشتر وامدار شد ، در هر دو صورت مقبول نبود و همه آنها به دلایل گوناگون رد شد ، محلهای مناسبی هم پیدا شد که پس از مذاکره و توافق ، با گذشت یکی دو روز به هر دلیل پا پس می کشیدند و توفیق حاصل نمی شد .
 اما خدا یار بود و روز پس از راهپیمایی به کمک یکی از دوستان ساختمان بزرگی  در محلي بسیار خوب و مطلوب برای اینکار  پیدا شد که با قیمت مناسب اجاره کردیم و بحمد الله ظرف 48 ساعت تلاش عزیزان همراه ، به ستاد انتخاباتی تبدیل و به همه نیازهای اولیه از قبیل تلفن و اینترنت و سایر تجهیزات لازم مجهز گردید .
 این کار به یک معجزه شبیه بود که فقط با خواست الهی و همت و عشق همراهان میسر گردید، و یا علی گفتیم و عشق آغاز شد .
 روز به روز بر جمعیت یاران که ترکیبی از فامیل مادری با عشق مادرانه به فرزند و فامیل پدری با حمایت پدرانه و یاران با عشق حسینی افزوده گردید و نه تنها ستاد برادران که ستاد خواهران نیز در هما ن محل فوق الاشاره شکل گرفت و شروع به برنامه ریزی و هدایت امور مربوطه ، و آمادگی برای عرضه عشق در دوران مجاز تبلیغات گردید، چون عشق حاکم بود همه هم رئیس و مدیر بودند و هم پرسنل اجرائی .
 کسی منتظر دستور نبود و کسی از زیر بار زمین مانده شانه خالی نمی کرد .
عزیزی با یک اشاره مسئولیت ریاست ستاد را به عهده گرفت  و به هر کس با طبیعت کاربه عهده گرفته اش مسئولیتی واگذار نمود و سیل جاری شد ، در این یک هفته باقی مانده تا تبلیغات رسمی همه کارها ردیف گردید .
 خیلی ها نیز از دیگر بلاد به این قافله عشق پیوستند و گوشه ای از کار را بدست گرفته ، هدایت نمودند و شانه زیر بار بردند .
همه بی توقع می دویدند،  به هنگام شنیدن صدای اذان به مسجد محله شتافته پس از ادای فریضه برای صرف نهار به منزل خویش بازگشته و پس از صرف نهار دوباره به ستاد می آمدند .
حتی حاضر نبودند یک ناهار ساده نیز به هزینه انتخابات تحمیل شود.
 اعضاء خانواده نيز يار و همراه ، روزنامه هاي محلي و سايت هاي خبري يزد نيز همراهي كرده ، پيگير اين واقعه عجيب بودند.
حقیر نظاره گر  این حرکت زیبا و بی بدیل بودم و به هفته تبلیغات فکر می کردم که چه شوری برپا خواهد شد . هیچیک از این موارد با عقل و حساب و کتاب تطبیق پیدا نمی کرد .
 چطور ممکن است ظرف چند روز این همه نیرو و یار مهربان ، خود جوش جمع شوند و بی توقع بار سنگین ستاد را بدوش بکشند .
 آنهم بدون فراخوان و تنها از طریق گوش به گوش و سینه به سینه ، تازه بقیه گله داشتند که چرا دیر مطلع شدند ، چرا به آنها خبر داده نشده و...
 اینجا بود که بیاد این بیت افتادم که :

      آنجا که عشق خیمه زند جای عقل نیست                          غوغا شود دو پادشه اندر ولایتی

هفته تبلیغات با مراسم بزرگداشت شهيد دكتر شهرياري و با حضور و سخنراني همسر گرامي ايشان شروع شد ، همه حاضر بودند نه تنها خودشان که اغلب با خانواده و حتی اتومبیل و تلفن همراهشان که پیام رسان عشق بود . هفته زیبایی بود چه حضور در مراکز پیش بینی شده و چه شرکت در مناظره ها و جلسات پرسش و پاسخ ، چه در مسجد و تکایا ، همه روز که نه ،شبانه روز و آنچه می شد از بامدادان  تا نیمه شب .
 خودشان کار خود را می دانستند و بی سوال و جواب راهی ماموریتی که خود خواسته بودند مي شدند .
 آنچه عشقشان بود و به خواست من سكوت در مقابل تخریب ها و نامردی ها .قرارمان بود فقط ایجابی حرکت کنیم و حركت  سلبی را به رقبا بسپاریم تااستفاده شان را ببرند .
اخلاق اسلامی حاکم باشد و حتی از پاسخ گفتن به نامردی ها نیز خودداری كنند ،که شد ،آخرين شب تبليغات نيز با جشن ولادت حضرت امام حسن عسكري (ع)پايان يافت و بالاخره روز انتخابات فرا رسید و با لطف خدا ، ستاد عشق توانست رای مردم یزد در دوره های گذشته را چنان افزایش دهد که مسئولین استان را به تعجب وادارد ، این همان چیزی بود که من برای دریافت آن وارد انتخابات شده بودم .
بدون اینکه به بی وفایی های دوستان ! توجه داشته باشم و هدف را بردن و ورود به مجلس قرار داده باشم .
 باری بر دوش بود و احساس تکلیفی که همان دوستان ! (بي وفا) کرده بودند و حالا که به هر دلیل عقب کشیده بودند یاران باید تلافی می کردند که کردند و برنده اصلی آنها شدند و همه دانستند که عشق پیروز است !!!
با فقط سه هفته حضور كسب 55 هزار رأي به معجزه مي ماند .

دست بوسشان هستم و خاطره این مدت کوتاه سه هفته ای را با هیچ چیز عوض نمی کنم حتی اگر کرسی نمایندگی باشد ، که آن هم امیدی بود برای خدمت به مردم دارالعباده و زحمت کشان کویر .
در پيشگاه مردم فهيم يزد و صدوق نيز سر تعظيم فرود مي آورم كه در اين اندك مدت شناختند و رأي آگاهانه به صندوق ها ريختند .
خدا راه خدمت به اين مردم زحمتكش را برايم بگشايد انشاا... تعالي  .(و السلام علي من التبع الهدي)