زمان : 09 Esfand 1390 - 23:54
شناسه : 47379
بازدید : 3156
پيشينه تاريخی یزد پيشينه تاريخی یزد حسین مسرت "نویسنده و پژوهشگر

پيشينه تاريخی یزد

یزدفردا :حسین مسرت "نویسنده و پژوهشگر:در كتاب ايران باستان، تأليف روانشاد حسن پيرنيا آمده است كه نام اين شهر نخستين بار «ايساتيس» بوده كه در قلمروي حكومت‌ مادها قرار داشته است، پس از آن كتاب مسالك و ممالك ابن‌خرداد به (تأليف232 ق) از آن به عنوان «يزد» نام برده شده است، در كتاب ديگري به نام حدود العالم كه در همان سده تأليف شده، از آن با عنوان «كثه» ياد شده است و «كثه» برخلاف ادعاي بسياري نه «نام يوناني است و نه به معني پاسگاه و كُلني يونانيان در ايران» ، بل پوسند نام شهرهاستكه در حدود العالم نيز زياد به چشم مي‌خورد و بنا به نظر زنده ياد دهخدا، گويا به معني شهر يا آبادي است. چيزي همچون پسوند شهر در نامهاي خر مشهر و ماهشهر يا آباد در علي‌آباد و خر م‌آباد و شايد بتوان «كثه » را با «آباده» كنوني مقايسه كرد.

در طول تاريخ پرفراز و نشيب ايران، اين شهر به واسطه دور بودن از پايتخت‌هاي مهم و مراكز اداري و ديواني، كمتر از لشكركشي‌ها و ويراني‌ها آسيب ديده و از اينرو توانسته بافت سنتي معماري خود را تا سال‌هاي اخير حفظ كند، در يك نگرش كلی معماري اين شهر، تلفيق همگوني از خشت خام و پخته را تشكيل مي‌دهد.

در دوره ساسانيان، جزء پنج كوره يا ولايت مهمء پنج كوره يا ولايت مهم  ايالت فارس بود كه اين وضعیت تا زمان عباسيان بر پا بود. پس از هجوم مغول، جزء استان جبال گرديد و بعدا جزء ايالت كرمان شد.

چند صباحي در زمان اتابكان يزد و سلسلة آل مظفر مركز حكومتشان بود، در كتاب «اسلام در ايران» نوشته پطرو شفسكي و ترجمه كريم كشاورز از آن به همراه اصفهان به عنوان شهرهاي مهم شافعي مذهب قرن نهم نام مي‌برد.

در زمان قاجار زير سلطة شاهزادگان قاجاري بود و در جنبش آزادي خواهي مشروطه هم‌گام با ديگر شهرها شركت داشت. ساليان سال در زير سايه اصفهان بود. پس از استقلال از اصفهان فرمانداري شده آن‌‌گاه در مرداد 1348 به فرمانداري كل و در مهر سال 1352 به استان تبديل گرديد و اكنون از شهرهاي عمدة كارگري و صنعتي و دانشگاهي ايران است.


موقعیت جغرافيايي

شهرستان يزد كه عنوان مركز استان را نيز داراست، از شمال به شهرستان اردكان، از شرق به شهرستان بافق، از جنوب به شهرستان‌هاي مهريز و تفت و از غرب به شهرستان صدوق محدود است. مساحت شهرستان يزد 6305 كيلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دريا بيش از 1200 متر است.

آب و هواي آن، صحرايي و نيمه صحرايي با تابستان‌هاي گرم و خشك و زمستان‌هاي سرد و خشك است. چنانكه در كتاب‌هاي مهمي چون مسالك و ممالك، صوره الارض (نگارش ؟؟؟) و سفرنامه ماركوپولو (نگارش 1272م) آمده است: اين شهر تا قرن هفتم، شهري خوش آب و هوا، سرسبز و با جنگل‌هاي وسيعي بوده‌ كه آن را به كرمان پيوند مي‌داده است. اما بر اثر بروز مسايل جوي، تغييرات دوران‌هاي مختلف زمين، استفادة بي‌رويه از مراتع، كم‌كم به بياباني خشك و بي‌آب و علف تبديل شده است.

قرار گرفتن در حاشيه كوير و وجود ارتفاعات زاگرس كه مانع از رسيدن رطوبت دريا مي‌شود و چندين عامل ديگر باعث خشك بودن هواي يزد شده و به واسطة كمبود باران در اين منطقه، پوشش گياهي مناسبي نداشته و كشاورزان ناچار هستند براي تامين آب زمين‌هاي زير كشت خود از چاههاي ژرف و كاريزها بهره‌ببرند.


جمعيت

بنابر آمارهاي منتشره از سوي مركز آمار ايران، جمعيت روستايي استان يزد در سال 1345، 59% - در سال 1355، 42% - در سال 1365، 6/32% و در سال 1375، 25% و در سال 1385، 20% بوده است. جمع شدن امكانات ماد ي، معنوي و فرهنگي در مراكز شهرها، پيدايش كارخانه‌ها، عدم برنامه‌ريزي در سياست‌هاي كشاورزي و در نتيجه بيكاري خيل روستاييان به همراه جذابي‏تهاي شهر نشيني باعث روانه شدن روستاييان به سوي شهرها و گسترش و رشد بي‌روية شهرها شده است.

شهر صنعتي يزد نيز از اين قاعده بركنار نيست، همين عوامل باعث شده كه جمعیت شهر يزد در حال حاضر به بيش از 485 هزار نفر برسد و اگر اين روند با وجود همين شاخص‌ها ادامه داشته باشد، طولي نمي‌كشد كه شاهد انفجار جمعيت در شهر يزد، ترافيك لجام گسيخته و ناهنجاريهاي شهري كه گريبانگر شهرهاي بزرگي همچون تهران است، خواهيم شد.


محصولات

شهر يزد به واسطة كم آبي كه قبلا گفته شد، در زمينه كشاورزي چندان كار آمد نيست، محصولات كشاورزي آن تا اندازه‌اي و تنها تكافوي نياز همين شهر را مي‌كند، اما هر ساله مازاد مصرف هندوانه و انار آن به شهرهاي ديگر و كشورهاي حوزه خليج فارس صادر مي‌شود. (گفته مي‌شود بيش از 80% آب يزد به مصرف كشاورزي مي‌رسد.)

به علت شرايط ويژه‌اي همچون رقابت سرمايه و عوامل ديگر، تمامي مواد اولية حنا از بم و نرماشير كرمان به يزد آمده و در اينجا به وسيله كارگران بلوچ و افغاني ساييده شده و سالانه چندين هزار تن آن نه تنها به شهرهاي ايران، بل به كشورهاي جهان به ويژه روسيه و آسياي ميانه صادر مي‌شود.

ديگر محصول عمده و قابل رقابت يزد در بازارهاي جهاني، محصولات كاشي و فرآورده‌هاي بافتني اعم از پارچه، پتو و قالي ماشيني است. صنايع دستي قابل توجه آن: طلاكاري، ابريشم بافي، ترمه‌بافي قالي‌بافي است، در كنار همه اين‌ها شيريني و حوا ارده‌سازي از اعتبار ويژه‌اي برخوردار است.


فرهنگ و انديشه

بنابر تواريخ برجاي مانده، پُربارترين مقطع زماني يزد را از لحاظ دانش و فرهنگ مي‌توان پس از حمله مغولان دانست كه دانشمندان شهرها، به واسطه حمله مغول، ناچار به ترك محلّ اقامت خود با شندگي در جايي امن و دور از دسترس خونريزان يعني شهر يزد شدند. مدارس متعدد علمي در هر كوي و بر زن پا گرفت، در آن بُرهه نزديك به سي مدرسة علمي به طور همزمان مشغول به فعالیت بودند. هنوز بسياري از آن بناها چون: مدرسة سيّد شمس‌الدين، مدرسة حسينيان، مدرسة كماليّه، مدرسه ضيائيّه پابرجا هستند و اين مركزیت علمي همچنان تا عهد صفويّه و آن‌گاه تا قاجاريّه با بنياد مدارسي چون: شاهزاده محمدولي ميرزا، عبدالرحيم‌خان، شفيعیه و خان ادامه داشت.

دانشمندان نام‌آوري چون: ملا محمدد باقر يزدي عالم رياضي‌دان، شرف‌الدّين علي يزدي و سيّدركن‌الدّين حسيني (باني مدرسة ركنيّه و وقت‌السّاعه) از اين ديار برخاسته‌اند. در زمينه شعر چند چهرة شاخص را مي‌توان برشمرد، همچون: مجدد همگر، جلال عضد، طراز، قضايي، فرّخي و رياضي كه هر كدام از سرآمدان زمان خود بوده‌اند.

در زمينة نويسندگي مي‌توان به شرف‌الدّين‌علي يزدي صاحب ظفرنامه، معين‌الدّين يزدي صاحب مواهب الهي، جعفري صّاحب تاريخ يزد، احمد كاتب صاحب تاريخ جديد يزد و در عصر حاضر دكتر يدالله جلالي بندري دكتر محمد حسين پايل يزدي دكتر سيّدضياء‌الدّين دهشيري، دكتر اصغر دادبه، و دكتر محمّدعلي كاردان اشاره كرد.

از سرآمدان هنروران يزد به ترتيب مي‌توان به خواجه غياث نقشبند، طراز، قضايي، محمّدعلي عالمي (صمصام)، علي‌محمّد كاوه، سيدمهدي چيتي و محمود رهبران اشاره نمود.


وضعيّت كنوني

در اثر بروز جنگ تحميلي عراق و مسايل پيامد آن از قبيل: گراني، بيكاري و تورّم، سيل مهاجرت با سه طيف مختلف راهي يزد شد: الف) جنگزدگان، ب) جويندگان كار از شهرهاي دور و نزديك حتّي تبريز و رشت و همدان، ج)روستاييان يزد.

با يك برآورد ساده مي‌توان پيش‌بيني نمود كه مدّت زماني نخواهد گذشت كه بيشتر جمعيّت يزد را نيز همين مهاجران تشكيل دهند.

مهمّترين علّت مهاجرت را مي‌توان وجود كارخانه‌هاي بزرگ صنعتي و بافندگي دانست. برخي نيز براي انجام خدمات جنبي مهاجرين همچون ساختن خانه و غيره كار مي‌كنند. آنچه ماية نگراني مردم يزد در طول ساليان اخير شده، مسئلة كم آبي است كه بيم آن مي‌رود زماني برسد كه اين شهر كهن را ترك كرده و به جاي ديگري كوچ كنند. مگر ان كه آب زاينده‌رود براي كارهاي صنعتي و غيره به شهر تشنة يزد برسد.


سخن آخر

پيشرفت فن‌آوري در سطح جهان و تا اندازه‌اي در ايران، دامنه‌اش به شهرهاي كوچكي چون يزد نيز رسيده است. ترمه و قالي كه جزء صنايع دستي خوب يزد بود، اكنون در كارخانه‌هاي صنعتي و به وسيله ماشين بافته مي‌شود. مهاجرت، شهر يزد را از هويّت اصلي خود انداخته و انبوهِ چهر‌ه‌هاي ناآشنا با رنگ و تيره‌هاي گوناگون در سراسر شهر يزد در آمد و شدند، روستاهاي يزد خالي و بر جمعيّت شهرهاي آن افزوده شده، در مقايسه با گذشته، مراكز عمدة دانشگاهي در حال شكل‌گيري و قوام است، به حدّي كه بخش زيادي از غيربوميان اين شهر را دانشجويان شامل مي‌شوند، اگر اب زاينده رودهم به يزد برسد، باز اين شهر چهره‌اي دگرگون خواهد يافت، آن هنگام است كه بايد در كوچه- محلاّت يزد، دنبال يزدي اصيل گشت