زمان : 22 Bahman 1390 - 19:25
شناسه : 45965
بازدید : 1583
روشنفكري در پهنة هستي‌انديشي روشنفكري در پهنة هستي‌انديشي

روشنفكري در پهنة هستي‌انديشي

داريوش آشناگر

یزدفردا :با اينکه دكترمحمد علي اسلامي نُدوشن به گواه کتابها و نوشته‌ها و سخنراني‌هايش، يکي از پرکارترين روشنفکران متعهد و نجيب ايران است، اما به سبکي طنز گونه (از نمونه تلخ آن) بايد گفت كه جوانان بسياري از ميهن و جامعه ايراني چندان او را نمي‌شناسند، حال آنکه بسياري از روشنفکران و انديشه غربي را از سارتر گرفته تا والتر بنيامين و تئودورآدرنو، هربرمارکوزه و پوپرودهها نفر ديگر را البته نه به نيکويي، بلکه دست و پا شکسته مي‌شناسند!


آنها به اين گونه شناختهاي نيم‌بند گرايش نشان مي‌دهند و خوگرفته‌اند و انگار که تغذيه مي‌کنند و به نظرم خون فرهنگ خودي را مي‌خورند. اين مشكل ريشه در بحران هويت دارد، دست کم در لايه‌هايي از جامعه که در مواجهه و رويارويي با مدرنيته به آن گرفتار آمده‌اند. هرچه هم پيش مي‌روند، نه به خود مي‌رسند، نه به غرب و بلکه روز به روز بر بيگانگي‌شان با خويشتن مي‌افزايند.


به نظر من درمان اين سندرم غربزدگي، خوانش‌انديشه‌هاي كساني مانند اسلامي ندوشن است؛ يک روشنفکر بيمارشناس و داراي دغدغه. و بلكه بايد گفت که دغدغه، کانون روشنفکريهاي اوست و اين را مي‌توان از بازخواني نگاشته‌هاي پرشمار او دريافت.


آثار دكتر اسلامي ندوشن چند دسته‌اند: سفرنامه‌ها، ايران نامه‌ها، جامعه نامه‌ها، جهان نامه‌ها و سياست‌نامه‌ها. دغدغه، برجسته‌ترين عنصر انگيزشي در انديشه او به شمار مي‌رود و عناصري ديگرکه به آن اشاره خواهد شد، او را از سبک و ريختي ويژه در نگاشتن و گفتمان برخوردار نموده است؛ به گونه‌اي که خواننده سبک گفتاري ـ نوشتاري او را پس از مدتي درخواهد يافت. گستره دغدغه‌هاي او از آلودگي هواي تهران تا تأثير شاهنامه بر ماندگاري و پايداري ايران زمين، تا بررسي آسيب‌شناسانة آشتي فراملي و يا رويداد بسيار مهم 11 سپتامبر و در سويه‌هاي ديگر تا ترجمه اشعار هنري لانگ فلوگسترده است.


گوهر مشترکي که در همه نگاشته‌هاي او چشمگير است، تبلور درخشان ادب و فرهنگ پارسي و ايراني ـ اسلامي است که با بهره گيري از عناصر ادب فارسي (نظم و نثر) همه چيز ديده و تفسير و تأويل مي‌شوند و آنگاه که راهکاري مطرح مي‌گردد، باز هم فرهنگ خودي است که اولويت دارد و از دل همين تمدن راهکارهاي راهگشاه بيرون مي‌آيد.


گفته شد که گسترة نوشتجات دكتر اسلامي موضوعات گوناگوني را در بر مي‌گيرد و جالب اينکه در هر زمينه‌اي که مطرح مي‌نمايد، ادب و فرهنگ ايراني و بزرگان و نخبگان آن نه تنها ساکت نيستند، بلکه سخنان بسياري براي شنيدن دارند؛ براي نمونه اگر موضوعي در غرب با پس زمينه اقتصادي سياسي تبيين گردد، نمونه يکسان و همانندش در شاهنامه فردوسي عرضه مي‌شود و تازه آن را از فضاي خشک روشنفکر مآبانه بيرون مي‌آورد و با عناصر زيباشناسة شعر فارسي مي‌آرايد.


او به گونه‌اي در اين کار چيرگي و آگاهي دارد که گاه خواننده با خود مي‌انديشد به راستي که همه چيز را نخبگان ما گفته‌اند و ديگر نيازي به تمناي بيگانه و وام‌گيري از ايسم‌هاي فلسفي باختري نداريم. در اين راستا مي‌توان او را نيز از جمله روشنفکران و انديشمنداني چون اقبال لاهوري، دکتر علي شريعتي و استاد شهيد مطهري و. . . برشمرد که همواره فرياد «بازگشت به خويشتن» را زده‌اند که الزاما به معناي ستيزه با غرب نخواهد بود. ‏


در زمينه سياست‌نامه نويسي فلسفة سياسي که او در فضاي آن تنفس مي‌کند، اگر چه نسبتاً با برخي گرايشهاي فيلسوفان مكتب «اگزيستانسياليسم» همسو است، اما ريشه اصلي آن در انديشه اشراقي و حکمي ايراني و فرهنگ اسلامي و عرفان آن است. به ياد داشته باشيم که نيچه فيلسوف مهم آلماني گفته بود: «ايرانيان نخستين مردماني در تاريخ بودند که انديشه و پرواي هستي و زيست انساني داشتند» و اندرزهاي سياسي دكتر ندوشن با آميختگي اخلاق، بر گرد زندگاني آرماني و زيستِ آشتي‌پسندانه در شرايطي عادلانه مي‌چرخد. ‏


او به رغم ديدگاه‌ پوپري‌هاي وطني، به پديداري بهشتي بر روي زمين به مثابه يک مثل باور دارد و ناهنجاري‌هاي سياسي جهان و ناگواريهاي رخ داده در پهنه گيتي ـ از جمله تروريسم و اشغالگري ـ را پيامد دوري از اخلاق و نهاد پاک انساني و نابرابري و ستم‌روايي مي‌داند. ‏


رد و اثر هستي باوري اسلامي ندوشن در نگراني‌هاي او درباره آسيب شناسي زيست بوم جهان نيز کم نيست. او بارها هشدار داده که بشر با آلودن محيط زيست، به خويشتن ستم مي‌کند و البته قدرتهاي جهاني در گناه آلودن طبيعت سهم بيشتري دارند که نمونه آن عدم التزام امريکا به پيمان کيوتو است. ‏


نکته قابل توجهي که عجالتا پيرامون تحليل‌ها و سخنان دكتر اسلامي در بخش جامعه‌نامه مي‌توان گفت، آنکه برخلاف روشنفکران غربي، روشنفکران ايراني کمتر به ناهنجاريهاي اجتماعي و بزهکاري دقت و عنايت دارند؛ اما به جرأت مي‌توان گفت که از ميان روشنفکران وطني، آقاي اسلامي ندوشن تقريبا در همه کتابهايش با دقت و اهميت ويژه‌اي به ريشه‌يابي بزه‌هاي اجتماعي پرداخته است و اين خود از وجوه تشخص او نسبت به ديگران است که دراين راستا نه از سياست مي‌برّد و نهه سياست‌زده مي‌شود كه همه چيز را به مخالف خواني‌هاي سياسي و ايجاد روحيه و يأس و ناميدي پيوند بزند. ‏


آنچه به طور کلان درباره او مي‌توان گفت، اين است که او به راستي نمونه‌اي نزديک به يک روشنفکر آرمانگراست. او روشنفکر مآبانه سخن نمي‌گويد تا متعهد به فلسفه ويژه‌اي در دوردستها باشد، يا منکر اخلاق در سياست باشد و يا بر آن باشد كه جهان بي‌سمت و سوي غايي است. او روشنفکري چندساحتي است که دغدغه‌اش زيست آرماني انسان در زمين است. او سبکي ويژه در گفتار و گفتگوي روشنفکري دارد. غربزده نيست، غرب ستيز هم نيست. سخن او داراي اين پيام است که به نيکي در بيت الغزل حافظ شيرازي آمده:‏


‏سالها دل طلب جام جم از ما مي‌کرد‏


و آنچه خود داشت، ز بيگانه تمنا مي‌کرد