زمان : 18 Dey 1390 - 16:57
شناسه : 43909
بازدید : 2949
گرگ مکار و شتر گرگ مکار و شتر

گرگ مکار و شتر

آورده اند که گرگی و شتری خانه یکی شدند و قرار گذاشتند که از آن پس جدایی از میان برداشته شود و دو خانواده ، یکی بشمار رود و مابین کودکان آنها هم تفاوتی نباشد.


روزی شتر برای تلاش معاش به صحرا رفت. گرگ یکی از بچه های او را خورد و در گوشه ای خزید. چون سروکله ی شتر از دور پیدا شد ، گرگ پیش دوید و گفت : ای برادر بیا که یکی از بچه هایمان نیست.


شتر بیچاره نگران شد و پرسید: یکی از بچه های من یا بچه های تو؟


گرگ پاسخ داد : رفیق بازهم من و تویی کردی؟ یکی از آن پاپهن ها!!!