فاطمي جوانترين وزير خارجه ايران طي 150 سال اخير
یزدفردا:علی آبادی : دکتر حسين فاطمي جوانترين وزير امورخارجه تاريخ يکصد و پنجاه ساله اخير ايران بود که تا آخرين لحظه حيات خود از ايده ها و ارمانهاي خود براي ملت ايران دست برنداشت . وزيرامورخارجه اي که به خود جرات داد تا اعلام قطع روابط سياسي با انگلستان را اعلام کند و در سفارت خانه را ببندد.
سيد حسين فاطمي در نيمروز عاشوراي سال 1340 ه ق (1296 شمسي) در شهرستان نائين در خانه سيف العلماي نائيني متولد شد ، پدرش سید علی محمد معروف به سیف العلماء از روحانیون طراز اول نایین محسوب میگردید.دکتر سيد حسين فاطمي در دهم محرم سال 1296 شمسي پس از سه پسر و يک دختر آخرين فرزند سيف العلما روحاني نائيني ،چشم به جهان گشود.
حسین پس از طی کردن دوره ابتدایی به اصفهان عزیمت کرد و علاوه بر ادامه تحصیل در روزنامه چاپ اصفهان مشغول به کار گردید و همین امر باعث شد که در تهران نیز با روزنامه ستاره با مدیر مسئولی احمد ملکی همکاری کند.
تحصيلات قديمه را نزد پدر و ساير تحصيلات را در اصفهان آموخت. در حين دوران تحصيل همزمان در روزنامه باختر که برادرانش آن را اداره مي کردند مشغول به کار شد و شروع به نوشتن مقالاتي به ضد رژيم رضاخاني زد. به طوري که بارها از سوي کميسري احظار شد و به سيف پور فاطمي برادرش اعلام شد که جلوي نوشتن او را بگيرد.
فاطمي پس از پايان تحصيلات براي ادامه تحصيلات در رشته حقوق و علوم سياسي و روزنامه نگاري به فرانسه رفت و در نيمه اول سال 1327 شمسي با کسب مدرک دکتراي علوم سياسي به ايران بازگشت و در کمتر از يک سال به جبهه ملي پيوست و روزنامه باختر امروز را منتشر کرد. وي اين روزنامه را تريبوني براي افشاي وضعيت حاکمه و بي کفايتي شاه و ملي شدن صنعت نفت کرد.
او در مقالات خود دائما به کسب آزادي از سوي مردم ايران اشاره مي کرد: «... اول وسيله ما و بهتر وسيله ما براى حفظ ايران داشتن آزادى است. بايد ايرانى حفظ كند، يعنى توده ايرانى _ يعنى تمام افراد _ و مردم و اجتماع تا آزاد نباشند و آزادى نداشته باشند نمى توانند به وظيفه خود عمل نمايند ... آزادى _ بزرگترين وديعه خدايى _ لازمه حيات انسانى، آن چيز كه خدا به رايگان به همه ارزانى داشته، آن را از مردم نگيريم، پس مى گوييم هر كس آزادى مشروع ملت ايران را محدود كند، به استقلال ايران لطمه بزند، خائن است.» (باختر امروز ?? تير ????)
بیان تند فاطمی در باختر امروز او را به عنوان يك منتقد تمام عيار درآورد او حتی پس از انتصاب به مقام معاون پارلمانى نخست وزير نيز به اصحاب باختر امروز تاكيد كرد كه مشى خود را بدون توجه به جايگاه وى ادامه دهند. وى در دوره سيزدهم مجلس در حالى كه «علی سهيلى» به دنبال تحديد مطبوعات با حمايت مجلس بود در جايى نوشت: «... آن وقت كه آزادى قلم در ايران بميرد، بدانيد مجلس هم خواهد مرد و آزادى گفتار از ميان مى رود.» و در يكى ديگر از سرمقاله هاى باختر نسبت به ناديده گرفتن قانون اساسى به نخست وزير وقت هشدار داد: «... آنهايى كه بر ضد مطبوعات رجز مى خوانند و جلسه تشكيل مى دهند و تقاضاى تعقيب و توقيف جرايد را مى كنند، اين دسته اى كه به ظاهر حامى و حافظ قانون هستند و با كمال صراحت برخلاف اصل مسلم قانون اساسى تمناى سانسور جرايد را دارند، اطمينان قطعى داشته باشند كه دير يا زود جواب خود را خواهند شنيد...» (باختر ۲۴ خرداد ۱۳۲8)
فاطمی در روز 23 بهمن 1330 در مراسمی که به منظور بزرگداشت محمد مسعود در ظهیرالدوله برگزار می شد در حالی که داشت می گفت:« گلولهاي كه مغز مسعود را پريشان كرد، ايران را تكان داد» مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت گلوله هایی که تا آخرین روز حیات باعث ناراحتی هایی برای او شد. او در راه انتقال به بيمارستان، به دکتر غلامحسین مصدق گفته بود: "ديديد بالاخره انگليسيها مرا كشتند!"
پس از شهریور ۲۰ و آزادتر شدن محیط سیاسی ایران روزنامه باختر امروز را منتشر کرد. او از دوستان نزدیک محمد مسعود روزنامه نگارمعروف دههٔ ۲۰ بود. محمد مسعود از قول خود تنها حامی فاطمی بود و زمانی که برادرهای بزرگتر فاطمی او را از ارث پدری محروم کردند، اگر حمایتهای وی نبود شاید فاطمی به راحتی نمیتوانست تحصیلاتش را به اتمام برساند. در سال ۱۳۲۳ به فرانسه رفت و دکترای حقوق گرفت. در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ به عنوان معاون پارلمانی نخست وزیر و سخنگوی دولت مصدق منصوب شد. در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ دکتر فاطمی که نماینده مردم تهران نیز بود در حین سخنرانی بر مزار محمد مسعود توسط محمدمهدی عبدخدایی (که آن زمان ۱۵ ساله بود و هنوز زنده است) از اعضای فدائیان اسلام ترور شد که نافرجام ماند و گلوله به قلب او آسیبی نرساند.
« این سخنان را حسین فاطمی روی تخت بیمارستان و پس از ترور نافرجامش گفت: «برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، این طور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد» »
محمد مهدی عبد خدایی درباره ی این ترور می گوید:
« به محض این که ماشه اسلحه را کشیدم، اسلحه را بر زمین انداختم. در آن زمان آقای عباس گودرزی نامی بود که در تجریش جگر میفروخت و بهش میگفتند «عباس جیگرکی» که خم میشود و اسلحه را برمیدارد که مردم به سمتش هجوم میبرند و او را میزنند. من در تمام این صحنهها حاضر بودم چون کسی باورش نمیشد که یک نوجوان ۱۵ ساله با کلت کمری دکتر فاطمی را زده باشد. ... ایستادم و تکبیر گفتم. پس از این بود که جمعیت به طرف من برگشتند.
بعد از ترور، نیز در اولين سرمقاله "باختر امروز" نوشت: "اين گلوله اينتليجنت سرويس بر پايداري و استقامت من صد چندان افزود و مرا در راه خدمت به ميهن عزيزم سرسختتر و آهنينتر و فداكارتر نمود…حريف ميداند كه چاكران و غلامان درگاه او در همه جا نفوذ و ريشه دارند، ميداند كه فكر منظم و برنامه اساسي براي امور اقتصادي و مالي در حكومتهاي ما هيچ وقت وجود نداشته است… الآن يك سال از تاريخ ملي شدن صنعت نفت ميگذرد. حكومت دكتر مصدق تمامي مقاومتهايي را كه ميسر بوده، براي مقابله با فشار اقتصادي دشمن به كار برده است، ولي به عقيده من اين اقدامات، موقتي و بياثر و تقريباً صورت دفاع روزانه را داشته است. من نميدانم دولت چرا ميترسد از اين كه به مردم بگويد در يك جنگ بزرگ مرگ و زندگي وارد شدهايم؟ چرا وحشت دارد از اين كه صاف و صريح ملت را باخبر كند .
بايد استقلال و آزادي را حفظ كرد؟ مگر ملت هند در مبارزهاش قند و شكر و قماش، منسوجات نخي، كاديلاك و اشياي لوكس از انگليس و آمريكا وارد ميكرد؟ مگر نهضت گاندي درهاي تمام كارخانههاي پارچهبافي يوركشاير را تخته نكرد؟ شوخي نميكنم، [اگر] ميخواهيم آزاد و مستقل زندگي كنيم، بايد اگر كارتان آن جا برسد كه پيراهن كرباسي بپوشيم و پاي برهنه راه برويم، از حشو و زوائد زندگي كم كنيم و لباس شرافت و مردانگي كه در خور يك ملت صاحب تاريخ و تمدن است، [بر تن كنيم.»
او بعد از بازگشت از سفری که برای مدوا به خارج از کشور رفته بود به سمت وزارت خارجه منصوب شد. فاطمی یکی از جوانترین وزرای تاریخ ایران است که در یکی از حساس ترین دوران به این سمت منصوب شد. در جریان دادگاه لاهه و شکایت انگلستان درباره نفت او نیز در هیات نمایندگی ایران حضور داشت و در گفتوگويي در مرداد 1332 در لاهه، به اين پرسش اين گونه پاسخ ميگويد: "غرب عامداً خطر حزب توده را بزرگ جلوه ميدهد تا گروههاي محافظهكار ايران را ترسانده و به اين ترتيب در موقع مناسب از اين ترس براي مداخله خود در سياست داخلي ايران استفاده كند".
وي در سال 1328 پيشنهاد ملي کردن صنعت نفت را به دکتر مصدق تقديم کرد که مورد تصويب قرارگرفت و با استفاده از همين ايده و بسيج آرا مردمي بود که دراين دوران از شرکت غاصب نفت ايران وانگليس خلع يد به عمل آمد.
دکتر فاطمي در19 مهر ماه 1331 زماني که در سمت وزير خارجه بود سفارتخانه انگليس را تعطيل و کاردار آن را اخراج کرد.
دکتر فاطمی در جریان نهضت ملی شدن نفت از همکاران نزدیک دکتر مصدق بود. به گفته دکتر مصدق، او نخستین کسی بود که پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران را ارائه داد.[۲]
حسین فاطمی پس از بازگشت از پاریس
دکتر فاطمی در مهر سال ۱۳۳۱ با استعفای وزیر خارجه وقت به سمت وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق منصوب شد و بدنبال کشف مدارک جاسوسی انگلیس بلافاصله سفارتخانه انگلیس را تعطیل و کارمندان آن را اخراج کرد. فاطمی می نویسد: « ...ملتی که روزی پرچم دار علم و فرهنگ و صنعت جهان بود...ملتی که راست بود، دوست بود، شعارش پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بود یک چنین ملتی را یکصد سال استعمار کوشید خرد کند...». در ده ماه آینده یکی از کلیدی ترین وزیران کابینه مصدق و تندروترین مخالف استعمار انگلیس و سلطنت بود.
حسین فاطمی در کنار محمد مصدق.دکتر مصدق فاطمی را پسر سوم خود مینامید.
محاکمه در دادگاه غیرعلنی نظامی
در مرداد 32 زمانی که پهلوی دوم برای اجرای کودتا ایران را ترک کرده بود فاطمی با اعلام این که «خائنی که می خواست ایران را به خاک و خون بکشد از ایران گریخت .» اعلام پایان حکومت شاهنشاهی کرد. به همین دلیل پس از واقعه کودتا 28 مرداد او یکی از کسانی بود که تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام در حالی که بیماری که پس از ترور او را در گیر کرده بود رنج می برد دستگیر و در دادگاه در حالی که پیش از ورود به آن مورد حمله دار و دسته شعبان جعفری قرار گرفته بود به اعدام محکوم شد و علی رغم این که دکترها اعلام کرده بودند تا چند ماه دیگر زنده نخواهد بود با تبی 40 درجه تیرباران شد. او پیش از اعدام گفته بود:« من کاری بزرگ کردم و در سفارت انگلستان را در ایران بستم غافل از این که سفارت انگلستان در دربار ایران جریان دارد.»
مخالفت پیگیر او با دربار محمدرضا شاه پهلوی پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به اوج رسید. پس از کودتای ۲۸ مرداد نزد دوستانش در خفا بود تا ۶ اسفند که دستگیر شد. همان ابتدای دستگیری تصمیم گرفته میشود در حین دادرسی توسط یک حرکت به ظاهر خودجوش مردمی به دست شعبان جعفری و مریدانش به قتل برسد که دکتر فاطمی و خواهرش مجروح میشوند[۳]. دکتر سید حسین فاطمی سرانجام پس از محاکمه ی غیرعلنی در دادگاه نظامی (۷ مهر) به دلیل اقدام برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد.[۴] اشرف پهلوی در اعدام ایشان اصرار زیادی می ورزید و نهایتا در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار شهدای قیام ۳۰ تیر به خاک سپرده شد.
دکتر مصدق در کنار حسین فاطمی
آیت الله زنجانی تلاش بسیاری برای جلوگیری از اعدام دکتر فاطمی میکند و حتی از آیت الله بروجردی هم کمک میخواهد و بروجردی در پاسخ او چنین می گوید: "انگلیسیها از او کینه به دل دارند، شاه هم ضعیف است کاری نمیشود کرد."
سام فال[۵](Sir Sam Falle) دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران در زمان کودتا مینویسد «... اعدام بی رحمانه، صرفنظر از غیر انسانی بودن آن، ممکن است در مورد مصدق عاقلانه نباشد ولی شاید برای فاطمی، اگر دستگیر شود، بهترین راه حل باشد. تا زمانی که اینگونه افراد زنده هستند و در ایران به سر می برند، همیشه خطر ضد کودتا وجود دارد، شدت عمل ضروری است...» [۶]
کرمیت روزولت دراول شهریور پس از کودتا به ایران می رود و می گوید: « پس از برگزاری تشریفات، شاه به من اشاره کرد و اولین عبارتی که با لحن رسمی ادا کرد این بود : « من تختم را مدیون خدا و ملتم و ارتشم و شما هستم » ... و "روزولت " موضوع سرنوشت مصدق و دیگر رهبران جبهه ی ملی را عنوان میکند و از محمد رضا شاه می پرسد: « میل دارم بدانم در مورد مصدق، [[ریاحی]] و دیگران، که علیه شما توطئه کرده اند، چه فکری کرده اید؟» شاه می گوید : « در این مورد زیاد فکر کرده ام. مصدق محاکمه می شود.( در این موقع لبهای شاه می لرزید) و به سه سال محکوم خواهد گشت ... [[محمدتقی_ریاحی|ریاحی]] نیز مجازات مشابهی دارد. ولی یک استثنا وجود دارد و آن، حسین فاطمی است . او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا می کنند. فاطمی، بیش ازهمه ناسزاگویی کرد. هم او بود که توده ایها را واداشت مجسمه های من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.» [۷]
« دکتر فاطمی قبل از اعدام گفته بوده : ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کرده و معتقد بودیم اگر در گذشته بعضی از هم وطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آنها قرار گرفته اند و منویات آنها را اجرا کرده اند، بعد از آنکه به نهضت استقلال نائل شدیم رویه سابق را ترک خواهند گفت ولی افسوس که عاقبت گرگ زاده گرگ شود. »
دکتر مصدق بعد از مرگ وی چنین گفت:
« «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.»
دکتر مصدق درنامه خود درباره ملي شدن صنعت نفت مي نويسد:"ملي شدن صنعت نفت خدمت بزرگي است که به وطن شده است و بايد از کسي که اول اين پيشنهاد را نمود تشکر کرد و آن کس شهيد راه وطن دکتر حسين فاطمي است."
اين جا گورستان قديمي شهر تهران است گورستاني که از صد سال پيش تا امروز خانه ابدي کساني است که چهره در نقاب سرد آن گرفته اند. لازم نيست يکي يکي روي قبرها را بخواني. آن سوتر از سکويي که خوابگاه دائمي سي شهيد سي تير 31 قرار دارد زير سايه يک درخت قديمي سنگي بلند نظر را به خود جلب مي کند سنگي که برروي آن حک شده : سيد حسين فاطمي وزير خارجه مردي که نا آخرين نفس يک نام را تکرار کرد: وطنم ايران
سحرگاه روز 19 آبان سال 1332 زماني که تنها چند ماه از آن روز شوم مردادي گذشته بود صداي چند گلوله فرياد مردي را در هم شکست مردي که پيش از اجراي حکم در حالي که تبي 40 درجه داشت به ماموري اجراي حکم گفته بود: «آقاي آزموده! مرگ بر دو قسم است؛ مرگي در رختخواب ناز و مرگي در راه شرف و افتخار و من خداي را شكر ميكنم كه در راه مبارزه با فساد شهيد ميشوم. خداي را شكر ميكنم كه با شهادتم در اين راه دين خود را به ملت ستمديده و استعمارزده ايران ادا كردهام و اميدوارم سربازان مجاهد نهضت همچنان مبارزه را ادامه دهند…»
سرانجام در صبح روز 19 آبان سال 1332 چند ماه پس از کودتاي شوم 28 مرداد صداي چند گلوله فرياد مردي را در هم شکست که پيش از اجراي حکم درحالي که در سوز تبي 40 درجه بودبه مامور اجراي حکم گفته بود: " مرگ بر دو قسم است؛ مرگي در رختخواب ناز و مرگي در راه شرف و افتخار و من خداي را شکر ميکنم که در راه مبارزه با فساد شهيد ميشوم. خداي را شکر ميکنم که با شهادتم در اين راه دين خود را به ملت ستمديده و استعمارزده ايران ادا کردهام و اميدوارم سربازان مجاهد نهضت همچنان مبارزه را ادامه دهند…"
19 آبان سالروز دکتر حسين فاطمي جوانترين وزير امورخارجه تاريخ يکصد و پنجاه ساله ايران است مردي که به شهادت دکتر محمد مصدق ايده نخستين ملي شدن صنعت نفت را در خانه دکتر محمود نريمان ارائه کرد و تا آخرين لحظه حيات دمي از اين ايده جدا نشد. نخستين وزير امورخارجه اي که به خود جرات داد تا اعلام قطع روابط سياسي با انگلستان را اعلام کند و در سفارت خانه را ببند.
به مناسبت سالگرد اعدام دکتر حسين فاطمي، وزير خارجه و معاون نخست وزير در کابينه دکتر محمد مصدق،جلسه يادبودي روز پنجشنبه 19 آبان 1384، در مسجد فخرالدوله، واقع در خيابان بهارستان، خيابان فخرالدوله، از ساعت 5/3 تا 5 بعد ازظهر برگزار خواهد شد
همسر حسين فاطمی: آرزوهای دکتر فاطمی در دولت نهم محقق شد
اين بخشي از اظهارات "پريوش سطوت " همسر دکتر حسين فاطمي است که پس از نخستين ديدار رسمي خود با رييس جمهوري در فروردين ماه سال جاري درمورد وي بيان کرده است .
دکتر حسين فاطمي جوانترين وزير امورخارجه تاريخ يکصد و پنجاه ساله اخير ايران بود که تا آخرين لحظه حيات خود از ايده ها و ارمانهاي خود براي ملت ايران دست برنداشت . وزيرامورخارجه اي که به خود جرات داد تا اعلام قطع روابط سياسي با انگلستان را اعلام کند و در سفارت خانه را ببندد.
سطوت ،که اکنون در پايان دهه ششم زندگي خود بسر مي برد تاريخ را فراز بلندي مي داند که شهيد دکتر فاطمي در فرازي ازآن و دکتر احمدي نژاد درفراز ديگري ازآن با ايده ها و آرمانهاي بلند براي اعتلاي کشور و پيشرفت مردم تلاش کرده و مي کنند.
سطوت ،از دکتر احمدي نژاد به عنوان فردي "با اوصاف بارز شهامت و شجاعت " ياد کرد و گفت:ايشان به دليل برخورداري از اين ويژگي ها و حس وطن پرستي، عشق وعلاقه به مردم ايران، فاطمي دوم است.
وي در اين گفت وگو از ويژگي هاي مشترک دکتراحمدي نژاد و شهيد فاطمي گفت و اين گونه ادامه دادکه اين دو شخصيت "داراي ويژگي هاي بسيار مشابهي هستند اما با اين تفاوت که همسر من بسيار تندتر بود که اين خصوصيت وي شايد به دليل جوان بودن و نوع شخصيتش بود اما اين مساله را به خوبي متوجه هستم که رييس جمهور راه "فاطمي" را دنبال مي کند و همانند او سادگي را سر لوحه کارهايش قرار داده است. "
سطوت براين باور است : تمام اقدامات احمدي نژاد که در کشور محقق شده روزي درزمره آرزوهاي دکتر شهيد قرار داشت ، آرزوهايي که اکنون رنگ تحقق به خود گرفته است.
همسر دکتر فاطمي اين باور خود را اين گونه ادامه مي دهد :"پروردگار يکتا يک نفر را براي رسيدگي به وضعيت مردم رسانده و اين فرد در راهي که همسرمن نتوانست دنبال کند، قدم گذاشته و مسير او را ادامه مي دهد. "
وي به ديدگاه مسلمانان در خصوص شخصيت رييس جمهوري اشاره کرد و گفت : به عنوان فردي که در خارج از ايران زندگي مي کند معتقدم ايرانيان و مسلمانان خارج از کشور به رييس جمهور فعلي ايران علاقه دارند و حتي مي گويند که ايران از يک حامي قوي برخوردار شده است. "
دراين مصاحبه هر بار که نام دکتر فاطمي برده مي شد سطوت با غرور از وي ياد مي کرد و روح او را درميان مردم حاضر مي دانست . کلمات او دراين زمينه اينگونه بود : "من به راهي که رييس جمهوري پيش روي خود و مردم قرار داده، احترام مي گذارم واحساسم اين است که روح دکتر فاطمي در ميان ما حاضر است. "
همسر دکترفاطمي در مورد علت ديدار خود با رييس جمهوري نيز گفت : "به همين جهت درخواست ملاقات با دکتر احمدي نژاد را در سال گذشته مطرح کردم و ايشان در آن ديدار صميمي، نهايت تجليل و احترام را از همسر من به عمل آوردند.در اين ملاقات،فضاي بسيار دوستانه اي حاکم بودو پس از اين ديدار تحولي عميق در زندگي من و فرزندمايجاد شد."
سطوت ادامه داد: فرزند من نيز دراين ديدار حضور داشت و از اين همه محبت بي شائبه و برخورد خوب و مهربان رييس جمهور شگفت زده شد و حتي همراهان ما نيز حضور چنين رييس جمهوري در ايران در تصورشان نمي گنجيد.
وي در مرور خاطره ديدار خود با دکتر احمدي نژاد در فروردين ماه سال جاري گفت : اين ديدار به گونه اي بود که همراهان من نيز که عمدتا 30 سال دور از وطن در کشورهاي بيگانه و در غربت زندگي کردند تحت تاثير قرار گرفته و وضعيت ايران فعلي را با ايران سال ها ي گذشته بسيار متفاوت دانستند.
وي تاثير اين اقدام را در زنده کردن بخشي از تاريخ ايران دانست و با اين جمله که " در اين ديدار،خاطراتي از گذشته براي من زنده شد که قابل وصف نيست " از توضيح بيشتردراين زمينه اجتناب کرد.
همسر دکتر فاطمي ادامه داد:با حضور درايران احترام هموطنان و رييس جمهوري به دکتر فاطمي و جانفشاني و از خود گذشتگي هاي او را دريافتم .
سطوت درعين حال به بخشي از بازتابهاي ديدار خود با دکتر احمدي نژاد نيز اشاره کرد و يادآور شد :بعضي ازافراد در رسانه ها و سايت هاي خود اينگونه منتشر ساختند که من و پسرم براي بازپس گيري و تعيين سرنوشت اراضي دکتر فاطمي به ايران سفر کرده و به همين بهانه نيز با رييس جمهوري ديدار داشتيم .
وي اين گونه اخبار را نادرست خواند و با لحني گلايه مند گفت: واقعيت اين است که دکتر "فاطمي" هنگامي که به جوخه اعدام سپرده شد ، تنها يک عصا و چهاردست کت و شلوار را براي من و فرزندش به يادگار باقي گذاشت و تصور افراد از خانه و زمين ايشان ، به هيچ وجه وجود خارجي ندارد.
سطوت بازهم از انتشار اخباري مبني براينکه وي از رييس جمهوري درخواست مالي داشته ابراز گلايه کرد و تاکيد کرد :من هيچ گاه تقاضاي مالي از کسي حتي شخص رييس جمهور نکرده ام و در خارج از کشور زندگي راحت و آرامي را مي گذرانم. توقع ما از زندگي تنها احترام،مهرباني و علاقه است و اين سه عنصر اصلي پس از صحبت با دکتر احمدي نژاد، موجب تغيير در زندگي ما شد.
وي با ابراز تاسف از طرح اين موضوع غيرواقع که " دکتر احمدي نژاد، چهره ايران را در صحنه بين المللي مخدوش کرده است" گفت: افرادي که اين مطالب را مطرح مي کنند درواقع فقط به دنبال منافع خود هستند ،دولت درايران درپي خدمت است وآباداني و سازندگي ميهن را برنامه هاي خود قرار داده است.
سطوت به خاطره اي در مورد دکتر فاطمي اشاره کرد و گفت :دکتر احمدي نژاد هم مانند دکتر فاطمي به خاطر عشق به وطن که ساعت چهار صبح به خانه مي آمد و پنج و نيم صبح منزل را با پاي سوخته و حال بد ترک مي کرد ،تمام توان و انديشه اش را براي سربلندي کشور به کار گرفته است.
سطوت درواکاوي خاطرات خود از دوران دکتر فاطمي اظهارداشت : من در آن زمان 16 سال بيشتر نداشتم و در کارهاي سياسي دکتر دخالت نمي کردم و پيشنهادي هم نمي دادم، اما به خوبي مي دانم که عشق به ملت و اين خطه پهناور،دکتر فاطمي را تا پاي اعدام زنده نگه داشت و من اميدوار هستم تا مردم قدر ايشان و رييس جمهور را بيش از گذشته بدانند.
وي درمقايسه زمان فعاليت دکتر فاطمي و رييس جمهوي گفت:دکتر فاطمي، روزنامه نگاري شجاع و سرسخت بود و رقيبي نداشت اما دکتر احمدي نژاد در اين دوران بايد با رقباي بسيار زياد و سرسخت مبارزه کند.او داراي دشمنان زيادي است و با شهامتي وصف ناشدني در مقابل آنان ايستاده است.
سطوت گريزي هم به عرصه انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري زد و گفت قطعادر انتخابات آينده رياست جمهوري شرکت مي کند و راي مي دهد.
دکتر محمود احمدي نژاد در فروردين ماه سالجاري در ديدار با همسر شهيد دکتر حسين فاطمي، وزير امور خارجه کابينه مرحوم دکتر محمد مصدق و طراح ملي کردن صنعت نفت ايران، تصريح کرد: تاريخ هميشه از دکتر حسين فاطمي به نيکي ياد خواهد کرد.
سطوت دراين ديدار کتابچه خاطرات خاطرات دکتر فاطمي مربوط به ماههاي قبل از اعدام وي را به دکتر احمدي نژاد تقديم کرد.
حجت الاسلام قاسم روانبخش
هفته گذشته آقاي رئيس جمهور محترم به مناسبت سالگرد اعدام دکتر فاطمي طي پيامي خطاب به همسرش خانم سطوتي، ضمن تبريک شهادت وي نوشت: «سالروز شهادت دکتر سيدحسين فاطمي، فرصت تازهاي براي يادآوري حماسه دلير مردي است که جان خود را در راه آرمانهاي ملت مسلمان و انقلابي فدا کرد. شهيد فاطمي، امروز بهعنوان نماد وطن دوستي و غيرتمندي در نزد ايرانيها شناخته ميشود و جوانان اين سرزمين ياد و نام مردي مبارز را در خاطر دارند که مردانه در برابر پلشتي طاغوتيان ايستاد. آن روز که دژخيم ستمشاهي با صحنه گرداني استعمار پير دکتر فاطمي را به جوخه اعدام سپرد، تصور ميکرد با از ميان برداشتن يک تهديد بالقوه، ماندگاري خود را تضمين کرده است، غافل از آنکه شهادت فاطمي نيز عاملي براي بيداري نسل حقطلب ايران و خيزش آنها عليه رژيم دست نشانده شاهنشاهي خواهد شد. ياد شهيد سيد حسين فاطمي و همه شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي را گرامي ميداريم و از خداوند متعال شادي روح اين به معراج رفتگان را خواستاريم.» درباره اين پيام و محتواي آن مطالبي است که براي تنوير افکار عمومي و توجه رئيس جمهور عزيز ضروري به نظر ميرسد.
1. در سال 87 براي اولين بار آقاي دکتر احمدينژاد در ديداري که يکي از مشاورانشان زمينه آن را فراهم کرده بود با همسر فاطمي اظهار داشت: دكتر فاطمي در راه آرمان خود جوانمردانه ايستاد و مبارزه كرد. ايشان همچنين با يادآوري شكنجهها و ظلمهايي كه در آن دوران به دكتر حسين فاطمي روا داشته شد خاطر نشان كرد؛ دكتر فاطمي پايبند منافع ملت و نه منافع شخصي بود و افتخار كشته شدن را بر ننگ وابستگي به بيگانگان ترجيح داد.(1) ولي پس از گذشت دو سال واژه «کشته شدن» به شهيد تبديل شد و فاطمي به مرحلهاي دست يافت که شايستگي صدور پيام به مناسبت سالگرد بهاصطلاح شهادتش نيز پيدا کند! و احتمالاً در سالهاي بعد ممکن است برخي مشاوراني که طرح مکتب ايران را به جاي مکتب اسلام مناسبتر ميدانند پيشنهاد برگزاري مراسم خاص نيز به مناسبت شهادتش مطرح کنند. در سال 87 مطلبي با موضوع «در حاشيه ديدار با همسر دکتر فاطمي» در پرتو سخن به چاپ رسانديم و تا حدودي شخصيت وي را براي خوانندگان عزيز معرفي کرديم. به نظر ميرسد اکنون که واژه مقدس شهيد براي او به کار رفته است به معرفي بيشتر نيازمند باشد تا مردم ببينند واقعاً ايشان از چنين جايگاهي برخوردار است. البته اگر اين عنوان از سوي رؤساي جمهور قبل يا نخست وزير موقت يا فرد ديگري داده شده بود چندان حساسيتي نشان نميداديم چنانکه در دولت نهضت آزادي اين کار صورت گرفت و فاطمي را بهعنوان شهيد تلقي و حتي پولهاي کلاني براي فرزندانش به خارج از کشور ارسال ميشد چندان حساسيتي نشان داده نشد. البته آن زمان آقاي کروبي بهعنوان نماينده امام در بنياد شهيد در سخنراني قبل از خطبههاي خودش، آن را افشا و به شدت از اين اقدام انتقاد کرد(2) از اين رو، بي ترديد اينگونه اقدامات را حاصل مشاورههاي کساني ميدانيم که اين روزها تلاش ميکنند تفکر مليگرايي و ايرانيگرايي را در قالب مکتب ايران به جامعه عرضه کنند.
2. آقاي رئيس جمهور نوشتهاند «شهادت فاطمي نيز عاملي براي بيداري نسل حق طلب ايران و خيزش آنها عليه رژيم دست نشانده شاهنشاهي خواهد شد» در حالي که به گواه تاريخ مرگ فاطمي کوچکترين تأثيري در بيداري نسل جوان در مبارزات حق طلبانهشان بر ضد رژيم شاهنشاهي نداشته است. آنچه ملت ايران را بيدار و بر ضد رژيم منحوس پهلوي بسيج کرد آموزههاي ديني و انقلابي امام امت(ره) بود و انقلاب اسلامي از مدرسه فيضيه و مسجد شروع شد و جبهه ملي و نهضت آزادي جز ترمز هيچ نقش ديگري در اين نهضت ايفا نکردند. شايسته است آقاي رئيس جمهور به جاي پيام براي دکتر فاطمي در سالگرد شهادت نواب صفوي و فدائيان اسلام و آيتا... کاشاني که نقش آفرينان اصلي نهضت ملي شدن صنعت نفت بودند بيانيه صادر کند و به جاي تجليل از خانم سطوتي از خانم نواب صفوي که صبورانه در برابر جنايات دژخيمان شاهنشاهي ايستاد و همواره در مسير حق و حقيقت قرار داشته و دارد و امروز نيز با همان شجاعت در برابر ظلم و ستم بيگانگان و انحرافات برخي افراد و گروهها ايستاده است بيانيهاي صادر ميکردند. اميدواريم در 27 دي سال جاري شاهد صدور اين بيانيه باشيم.
3. به نظر ميرسد کسي که درصدد ترويج مکتب ايران و احياي مليگرايي برآمده است ميداند که نميتوان از مصدق آغاز کرد؛ بهترين چهره براي اين هدف ميتواند امثال دکتر حسين فاطمي باشد.
4. درباره شخصيت فاطمي، تحليلها و برداشتهاي متناقضي وجود دارد؛ از يك سو مصدق او را از پيشنهاد دهندگان ملي شدن صنعت نفت و شهيد راه وطن معرفي كرده(3) كه پس از كودتاي 28 مرداد توسط مأموران شاه دستگير و در چهارشنبه 19 آبان 1333 به اعدام محكوم و حكم اجرا گرديده است(4) و از سوي ديگر پيش از آن، عبدالحسين واحدي (از اعضاي فدائيان اسلام)، دكتر فاطمي را بزرگترين مانع اجراي احكام الهي تشخيص داده و به عبدخدايي گفته بود «ابتدا بايد او را از ميان برداريم تا بتوانيم مصدق را وادار به تسليم در برابر نظارت اسلامي خود كنيم.»(5) در همين راستا فاطمي توسط عبدخدايي مورد حمله قرار گرفت و از ناحيه شكم مجروح شد.
البته يك سال و اندي پس از آن حادثه با نامهاي كه ميان وي و شهيد نواب صفوي رد و بدل شد به نظر ميرسد روابط جمعيت فدائيان با وي تا حدودي حسنه شده بود(6). به هر حال موقعيت دكتر فاطمي در حكومت مصدق يك موقعيت متناقضي است و تاريخ درباره او چندان شفاف نيست.
5. چنانكه اشاره شد، شخصيت دكتر فاطمي مبهم و غير شفاف است؛ ولي ميتوان با نگاه به برخي مواضع سياسي وي كه در تاريخ به صورت شفاف آمده فهميد که او شخصيتي نيست که ارزش الگو شدن براي نسل جوان امروز ما باشد:
«دكتر فاطمي مورد اعتمادترين يار دكتر مصدق بود... مصدق به خاطر علاقه زيادي كه به دكتر فاطمي داشت او را پسر سوم خود ميدانست»(7) «دكتر فاطمي موتور لوكوموتيوي بود كه مصدق نحيف و پير را در صدر نشانده بود و پيش ميرفت»(8) «پيشنهاد تشكيل جبهه ملي از سوي دكتر فاطمي در احمدآباد به مصدق داده شد.»(9) آخرين جمله دكتر فاطمي به هنگام اعدام «زنده باد دكتر مصدق، پاينده باد ايران» بود. (10)
پس از ترور دكتر فاطمي توسط فدائيان اسلام، زماني كه وي را به بيمارستان ميبردند در بين راه گفت: «ديديد بالاخره انگليسيها مرا كشتند»(11) فرداي آن روز 24 بهمن، كه دكتر فاطمي تا اندازهاي بهبود يافته بود به دوستانش كه به عيادتش آمده بودند گفت: «انگليسيها در تيراندازي ناشي هستند، ميبينيد كه تيرشان كارگر نيفتاد»(12) همچنين در سرمقاله روزنامه باختر نيز نوشت: خداي بزرگ نخواست گلولهاي را كه از طرف يك تروريست دست پرورده اينتلجنت سرويس به طرف من رها شد كارگر افتد.... ديگر قوه تبليغ اينتلجنت سرويس به صفر رسيده است و ناچار است تروريستهاي بيوجدان كه شرف و مردانگي خود را در اختيار ليرههاي انگليسي ميگذارند استخدام نمايد(13) دكتر فاطمي در خاطراتش مينويسد: «مصدق غالباً از مداخلات آقاي [آيتا... كاشاني] و اطرافيانش گله داشت و دو سه مرتبه هم كار به جاهاي باريك كشيد. آيتا... كاشاني هم در ابتداي نهضت ملي، خدمات پر ارزشي به پيشرفت نهضت كرد. اين اواخر بيشتر از حد، غرور و نخوت پيدا كرده بود به طوري كه مكرراً ميگفت اگر من 136 وكيل ايران را انتخاب كنم مردم به آنها كه من ميگويم رأي خواهند داد... نظر ما اين بود كه كاشاني را از اينگونه مداخلات بر كنار نگه داريم.(14) يكي از اقدامات دولتي كه دكتر فاطمي مغز متفكر و موتور لوكوموتيو آن بود، زنداني كردن شهيد نواب صفوي به مدت 22 ماه بود؛ اكنون پرسشهايي كه با توجه به اين مواضع و گفتارها، درباره شخصيت فاطمي به ذهن خطور ميكند اين است:
دكتر فاطمي كه به اعتراف مورخان مليگرا، مورد اعتمادترين يار دكتر مصدق، «پسر سوم مصدق» و «موتور لوكوموتيو او» بوده و هنگام مرگ جمله «زنده باد مصدق» بهعنوان آخرين كلام بر لبانش نقش بسته بود، چرا در برابر دستگيري و زنداني شدن شهيد نواب صفوي به مدت 22 ماه سكوت اختيار كرد و آيا اين موتور لوكوموتيو در دستگيري ايشان هيچ نقشي نداشته است؟!
به نظر ميرسد دليل سكوت يا همكاري وي با مصدق اين بود كه وي فدائيان اسلام را از عوامل اينتلجنت سرويس انگليس ميدانست؛ موضوعي كه پس از ترور وي چند بار بر زبانش جاري شد!! شهيد عبدالحسين واحدي در برابر اينگونه اتهامات به فدائيان اسلام اظهار داشت: «كسي كه فاقد همه چيز، خانه، جا و مكان بوده و حتي تاكسي كه بخواهد سوار شود بايد ديگران پول او را بدهند، چگونه انگليسي است؟!»(15) شهيد نواب صفوي طي نامهاي به جمعيت فدائيان اسلام علت زنداني شدن خود را تأكيد بر ضرورت اجراي احكام الهي دانسته و نوشته است: «در ملاقات با نمايندگان اقليت، تقاضا كردم دولت را وادار كنند مقررات دين حنيف اسلام را اجرا كنند. چون نمايندگان مزبور با من مخالفت كردند، آنها را به محاكمه دعوت كردم، روي اين اصل، حكم زنداني شدنم را صادر كردند.اي دليران! شما مبارزه كنيد، سعي كنيد منظور جمعيت تأمين گردد. مهم نيست براي آزادي من كوشش كنيد، شما بايد به اين اقليت پست و ناقابل نشان دهيد كه اين جمعيت زنده است و تا آخرين قطره خون خود براي ترقي و تعالي اسلام مبارزه خواهد كرد.
از زندان و چوبهدار نترسيد. بكشيد و كشته شويد. آنهايي كه در تبعيد بودند ما جانبازي كرديم تا آنها به وطن خود بازگشتند و دستور بازداشت ما را صادر كردند.»(16) و چقدر شرمآور است كه در دولت مصدق و فاطمي، مجاهد بزرگ نواب صفوي به جرم مبارزه با ميگساري و مشروبفروشي و تأكيد بر اجراي احكام اسلام به دو سال زندان محكوم شود و حكم با سكوت و حمايت مصدق و فاطمي اجرا گردد! آيا ميتوان واژه مقدس شهيد را بر چنين افرادي اطلاق کرد؟! و بالاخره در قضاوت تاريخ در اين اختلاف ميان فدائيان اسلام و دکتر فاطمي حق با کدام است؟ اگر بر نام فاطمي عنوان شهيد اطلاق کنيم بر فدائيان اسلام چه عنواني اطلاق خواهيم کرد؟
آري! اين مجاهدان مظلوم در 27/10/1334 با سكوت مرگبار جبهه ملي در حالي كه فرياد تكبير و شهادتين آخرين جملات آنها را تشكيل ميداد، به دست رژيم ديكتاتوري پهلوي به شهادت رسيدند. در شب واقعه پيوسته قرآن ميخواندند و مناجات ميكردند، نواب صفوي آيه «ولا تحسبن الذين قتلوا فيسبيل ا... امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» را مكرر تلاوت ميكرد و چون مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س) بود، ميگفت خليلم، محمدم، مظفرم تعجيل كنيد، جدهام فاطمه زهرا منتظر ما است.(17) و چقدر تفاوت است ميان كسي كه در آخرين لحظات عمرش جمله زنده باد مصدق را تكرار ميكند با كساني كه غريو ا... اكبرشان، صداي گلولههاي دشمن را خفه ميسازد!
6. فاطمي كه لوكوموتيو دولت مصدق بوده تا چه اندازه گرايشهاي ديني داشته است؟ در كتابهايي كه درباره انديشهها، فعاليتها و خاطرات وي نوشته شده چيزي در اينباره به چشم نميخورد. مطالب فوق و اظهاراتش درباره مرحوم آيتا... كاشاني كه قبلاً اشاره شد نشانگر آن است كه نسبت به مذهب و روحانيت روي خوشي نشان نميداده است! و حتي اظهار داشته بود كه در مشروطه بايد كار روحانيت را تمام ميكردند! حضرت امام(ره) درباره جبهه ملي و مصدقي كه قبله آمال فاطمي بود ميفرمايند: «جبهه ملي يك گروهي كه با اسلام و روحانيت سرسخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتي كه مرحوم كاشاني ديد كه اينها خلاف دارند ميكنند صحبت كرد، اينها كاري كردند، يك سگي را نزديك مجلس عينك به آن زدند اسمش را آيتا... گذاشتند اين در زمان آن [مصدق] بود كه اينها (مليگرايان) فخر ميكنند به وجود او؛ او [مصدق] مسلم هم نبود. من در آن روز در منزل يكي از علماي تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگي را عينك زدهاند و به اسم آيتا... در خيابانها ميگردانند. من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص نيست، اين سيلي خواهد خورد و طولي نكشيد كه سيلي را خورد و اگر مانده بود سيلي بر اسلام ميزد.»(18)
مرحوم فلسفي در كتاب خاطراتش درباره ملاقات با دكتر مصدق و رساندن پيام مرحوم آيتا... بروجردي به وي و كمك خواستن از رئيس دولت براي جلوگيري از ظلم بهائيان به مسلمانان ميگويد: مصدق بعد از تمام شدن صحبت من بهگونهاي تمسخرآميز قاهقاه و با صداي بلند خنديد و گفت: آقاي فلسفي! از نظر من مسلمان و بهايي فرق ندارند همه از يك ملت و ايراني هستند.(خاطرات و مبارزات فلسفي، ص132و133)
7. البته بعضي در ملي بودن مصدق و فاطمي و يارانشان نيز ترديد كرده، معتقدند گرچه يك چهره ضدانگليسي بوده ولي هدفش از ملي كردن نفت واگذاري نفت به امريكاييها بوده است و شايد بتوان نامه مرحوم آيتا... كاشاني به مصدق در روز 27 مرداد و هشدار به وقوع كودتا و بياعتنايي وي به آن هشدارها را با همين ملاك تحليل كرد. نامه آيتا... كاشاني به مصدق و پاسخ وي به شرح زير است:
حضرت نخست وزير معظم جناب آقاي دكتر مصدق دام اقباله
عرض ميشود گرچه امكاني براي عرايضم نمانده ولي صلاح دين و ملت براي اين خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصي است و عليرغم غرضورزيها و بوق و كرناي تبليغات، شما بهتر از هركس ميدانيد كه هم و غم در نگهداري دولت جنابعالي است كه خودتان به بقاي آن مايل نيستيد! از تجربيات روي كار آمدن قوام و لجبازي اخير بر من مسلم است ميخواهيد مانند سيام تير كذايي، يكبار ديگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه برويد. حرف اينجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجراي رفراندوم نشنيديد و مرا لكه حيض كرديد. خانهام را سنگباران و ياران و فرزندانم را زنداني فرموديد. مجلس را كه ترس داشتيد شما را ببرد، بستيد. حالا نه مجلس هست و نه تكيهگاهي براي اين ملت گذاشتهايد. زاهدي را كه من با زحمت در مجلس تحتنظر و قابل كنترل نگهداشته بودم، با لطايفالحيل خارج ساختيد و حالا همينطور كه واضح بود درصدد به اصطلاح كودتا است. اگر نقشه شما نيست كه مانند سيام تير عقبنشيني كنيد و به ظاهر قهرمان بمانيد و اگر حدس و نظر من صحيح نيست كه همانطور در آخرين ملاقاتم در دزاشيب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه امريكا ما را در گرفتن نفت از انگليسيها كمك كرد و حالا به دست جنابعالي به صورت ملي و دنياپسندي ميخواهد اين ثروت را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با ديپلماسي فعال نميخواهيد كنار برويد اين نامه من سندي در تاريخ ملت ايران خواهد بود كه من شما را با وجود همه بديهاي خصوصيتان نسبت به خودم از وقوع حتمي يك كودتا به وسيلهِ زاهدي كه مطابق با نقشه خود شما است آگاه كردم كه فردا جاي هيچگونه عذر موجهي نباشد.»
ولي مصدق در پاسخ چنين نوشت: «اينجناب مستظهر به پشتيباني ملت ايران هستم والسلام.»(24) سرانجام در 28 مرداد كودتا انجام گرفت و امريكاييها محمدرضا شاه را كه مطيع محض آنها بود بر كشور حاكم ساختند و همه دستاورد ملت ايران، آيتا... كاشاني و فدائيان اسلام به باد فنا رفت. با اين وجود چه انگيزهاي وجود دارد که ما در چنين شرايطي که صدها چهره مثبت و روشن براي معرفي کردن بهعنوان الگو به نسل جوان داريم چنين فردي با اين سوابق به نسل جوان امروز معرفي کنيم؟!
پينوشتهای مطلب "روانبخش
1. پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري، 19/1/1387
2. افشاگري کروبي عليه نهضت آزادي، انتشارات بنياد شهيد سخنراني قبل از خطبه نماز جمعه تهران ، 1361
3. كارگزاران، 20/1/87
4. عبدالرضا هوشنگ مهدوي،سرنوشت ياران دكتر مصدق
5. يك روز پس از قتل رزمآرا، عبدالحسين واحدي به نمايندگي از طرف فدائيان اسلام به منزل آيتا... كاشاني رفت تا با وي درباره نحوه استفاده از فرصتي كه در فقدان رزمآرا براي ملت ايران فراهم شده بود مذاكره كند. مرحوم كاشاني باقر كاظمي را براي احراز پست نخست وزيري معرفي كرد كه واحدي گفت: اگر قرار است يكي از افراد جبهه ملي باشد دكتر مصدق اولي است. جمعيت فدائيان اسلام ص225
6. داوود اميني، جمعيت فدائيان اسلام و نقش آن در تحولات سياسي-اجتماعي ايران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص222
7. همان
8. سرنوشت ياران دكتر مصدق، ص175
9. همان، ص182
10. جمعيت فدائيان اسلام، ص273
11. همان، ص277
12. خاطرات و مبارزات دكتر حسين فاطمي، ص188و189
13. سايت باختر
14. پيشين، ص16
15. سرنوشت ياران دكتر مصدق، ص183
16. خاطرات و مبارزات دكتر فاطمي، ص181
17. همان، ص182
18. همان، ص183و184
19. همان، ص66و67
20. جمعيت فدائيان اسلام، ص293
21. همان، ص246
22. همان، ص326
23. صحيفه امام، ج12، ص456
24. چهره حقيقي مصدق السلطنه، ص219و220
منابع مطلب :
↑ ترور برای خدا در چهار اپیزود، رادیو فردا، ۱ آذر ۱۳۸۹، بازدید در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۰
↑ ۲٫۰ ۲٫۱ میهن: تحلیل سیاسی و تاریخی ملی شدن صنعت نفت
↑ شعبان جعفری به کوشش هما سرشار، نشر ناب
↑ جلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد اول (چاپ پنجم، تهران: انتشارات اسلامی ۱۳۷۸)
↑ سر سام فال در دوران مبارزات نهضت ملی شدن نفت به عنوان دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران مشغول خدمت بود و توانست ارتباط گسترده ای با مخالفان داخلی مصدق ایحاد نماید و به تدریج سازماندهی این نیروها علیه حرکت مردم را به عهده گرفت.
↑ گزارش سام فال عضو سفارت انگلستان در بیروت به وزارت خارجه در سی سپتامبر ۱۹۵۳ برابر هشتم مهر ماه ۱۳۳۲ طبق سند شماره ۱۰۴۵۸۴/۰۳۷۱F
↑ کرمیت روزولت ضد کودتا، ص ۲۰۱ ـ