زمان : 11 Dey 1390 - 22:08
شناسه : 43571
بازدید : 5415
در گفتگو با یزدفردا مطرح شد:پاسخ مدیرکل میراث استان به من این بود : حتی اگر از رئیس جمهور هم دستور بیاوری با تو عقد قرارداد نخواهم کرد !!!! در گفتگو با یزدفردا مطرح شد:پاسخ مدیرکل میراث استان به من این بود : حتی اگر از رئیس جمهور هم دستور بیاوری با تو عقد قرارداد نخواهم کرد !!!!

در گفتگو با یزدفردا مطرح شد:پاسخ مدیرکل میراث استان به من این بود :

 حتی اگر از رئیس جمهور هم دستور بیاوری با تو عقد قرارداد نخواهم کرد !!!!


یزدفردا :یار احمدی را از زمان کشف و شناسایی شهر باستانی فرافر می شناسختیم جوانی علاقمند به رشته باستان شناسی که ذوق زده از کشف شهرباستانی فرافر در دشت باستانی هرفته شهرستان مهریز انعکاس خبر این کشف را منوط به نظر مدیرکل میراث فرهنگی استان نمود و حاضر نشد اطلاعات بیشتری از حفاری های صورت گرفته در اختیارمان بگذارد ،تا اینکه چند روز پیش با خبر شدیم این جوان علاقمند و متخصص در امر باستان شناسی مدتی است خانه نشین شده و خجالت زده خانواده خود که پس از سالها تلاش قادر به پیدا نمودن کاری مرتبط با تخصصش نیست و درد دلهایی دارد که شاید انعکاسش باعث شود تا مسئولی از مسئولان ارشد استان یا کشور را به کمک او بیاورد  .

نتیجه گفتگوی ما شرحی است که در ذیل می آید هرچنذ که شاید مدیرانی که در گزارش به آنها اشاره شده است را خوش نیاید اما کاش آن مدیر محترم روزی را که به دنبال اشتغال بودند به یاد آوردند و قدری مهربانانه تر با جوانان خطه کویر برخورد می کردند >

معرفی کامل و سوابق کاری و تحصیلی؟

اینجانب محمد هادی یاراحمدی متولد سال 62 در شهرستان مهریز هستم . تحصیلات ابتدایی راهنمایی و دبیرستان را در این شهر گذراندم و پس از قبولی در کنکور با رتبه 1700 وارد دانشگاه سراسری زاهدان شدم و در رشته کارشناسی باستان شناسی اقدام به تحصیل نمودم . از سوابق دوران دانش آموزی ریاست و سخنگویی شوراهای دانش آموزی استان بود که در گردهمایی روسای کل شوراهای دانش آموزی سراسر کشور در سال 79 در رامسر به عنوان سخنگو و رییس شورای دانش آموزی استان یزد برگزیده شدم . در دوران دانشگاه منتخب دانشجویان در انجمن علمی بودم و سردبیری نشریه آوای باستان را بر عهده داشتم.


از سال 1383 زمانی که ترم چهارم دانشجویی را میگذراندم همکاری خود با سازمان میراث فرهنگی استان یزد را آغاز نمودم . در آن سال در تیم حفاری غربالبیز مهریز به عنوان همکار دانشجو مشغول به کار شدم. در اواخر سال 84 در زمان مدیریت آقای حسنی بر پایگاه میراث فرهنگی مهریز به عنوان مسئول واحد باستان شناسی انتخاب شدم و فعالیت های باستان شناسی در شهر مهریز را در دست گرفتم . این سمت تا سال 88 و زمانی که جهت خدمت سربازی اعزام گردیدم همچنان در اختیار من بود . از مهمترین اقدامات من در این سال ها اجرای پروژه بررسی و شناسایی دشت باستانی هرفته بود که منجر به کشف و شناسایی شهر باستانی فرافر گردید .


هنگام اعزام به خدمت سربازی با توجه به سوابق گذشته ام سازمان میراث فرهنگی مرا به عنوان امریه در اداره کل آن سازمان پذیرفت تا دوران خدمت سربازی را با عنوان کارشناس امریه مشغول به کار باشم . پس از اتمام دوره خدمت سربازی در ابتدای سال 90 با توجه به عدم عقد قرارداد با من از طرف سازمان مذکور خانه نشین شدم و عملا فرصت استفاده و به کارگیری تجربیات خویش را از دست دادم .



از دوران احضور  در اداره کل میراث فرهنگی استان یزد و تجربیاتی که بدست آوردید؟ این دوران چگونه گذشت؟


در ماه های اولیه خدمت در اداره کل با توجه به شناختی که مدیریت وقت آن سازمان جناب آقای سیفی از من داشتند تصمیم گرفتند اداره پایگاه میراث فرهنگی شهر مهریز را به من واگذار نمایند که با توجه به اینکه امریه بودم و خلا قانونی وجود داشت این امر محقق نشد . متاسفانه در همان ماه های اولیه خدمت یک بیماری ناگهانی به سراغم آمد که باعث شد تا پایان خدمت نتوانم قابلیت های خود را به نحو احسن نشان دهم . بیماری من در آن زمان به حدی جدی بود که پزشک معالج پیشنهاد مرخصی بلند مدت را به من داد اما من با توجه به تعهد و علاقه ای که به کار داشتم این امر را نپذیرفته و مسئولین وقت را در جریان بیماری با مدارک پزشکی قرار دادم و اعلام کردم به مرخصی نمیروم اما در حین خدمت مجبور به معالجه ام و نمیتوانم مانند کارمندان عادی تمام توان خویش را به کار گیرم که آنها نیز پذیرفتند . به هرحال تا آخر خدمتم و مدتی پس از آن با آن بیماری درگیر بودم اما به حمدالله بهبودی کامل حاصل شد.


دلایل نبستن قرار داد و برخورد مسئولین میراث با شما ؟


حقیقت این است که اکنون پس از گذشت نه ماه از زمانی که اقدام به عقد قرارداد با من نشد هنوز هم از این جریان متعجب و متاسفم که چگونه میشود کسی که تمام دوران دانشجیی و خدمت سربازی را در سازمانی میگذراند و کاملا از نظر کاری متخصص و با تجربه میشود چرا نباید در آن سازمان به کار گرفته شود .


از بدشانسی های من تغییر مدیریت سازمان میراث فرهنگی در اواخر خدمتم بود . با توجه به شناختی که مدیر قبلی از من داشت قطعا پس از پایان خدمت از تجربیات من استفاده مینمود اما مدیریت جدید هیچ گاه نتوانست بپذیرد که من با توجه به سوابقم حق دارم در آن سازمان مشغول به کار باشم .



چه شد که تصمیم گرفتید با یزدفردا مصاحبه کنید آن هم پس از گذشت نه ماه از بیکاری شما ؟


راستش اصلا دوست نداشتم این مسائل را اینگونه مطرح نمایم اما برخورد ناشایستی که مدیریت آن سازمان در آخرین ملاقات من با ایشان در مورخ چهارم دیماه 90 با من داشتند باعث شد که تصمیم به این کار بگیرم.


ماجرا از آنجا شروع شد که در همان ابتدای اخراجم از سازمان ملاقاتی با آقای رضایی مدیریت سازمان داشتم و تمام سوابقم را به ایشان اطلاع دادم و خواستم با من قرارداد کاری امضا نمایند . اما ایشان با اعلام اینکه بسیاری از نیروهای با سابقه تر از من از سازمان اخراج شده اند ! و با هیچ نیروی جدیدی در هیچ حوزهای از سازمان عقد قرارداد نشده ! ، به من جواب رد دادند و البته قول دادند که پروژه های پژوهشی سازمان را به عنوان مشاور در اختیار من قرار دهند تا کسب درآمد نمایم . اینجانب با تصور صادقانه بودن حرفهای ایشان جلسه را ترک نمودم و هیچ اقدامی نکردم البته لازم به ذکر است من به ایشان اعلام داشته بودم که حاضرم در هر پستی در هرکدام از شهرستان های استان که صلاح بدانند مشغول به کار شوم که ایشان اعلام نمودند در هیچ حوزه ای در هیچ شهری از استان با کسی قرارداد امضا نشده و نمیشود ! من با توجه به حسن نیتی که داشتم سازمان را رها کردم و به امید وعده های آقای رضایی جهت واگذاری پروژه به جستجوی شغل دیگری پرداختم . اما با توجه به رشته من که باستا شناسی است و در هیچ سازمانی برای اشتغال مناسب نیست پس از 6 ماه گشتن به دنبال کار یک بار دیگر به ایشان مراجعه نمودم تا درخواست کنم یا با من عقد قرارداد نمایند یا پروژه ای به من واگذار کنند که هیچکدام محقق نشد و باز هم آن حرفهای تکراری از جانب ایشان مطرح شد و من باز تلاش خود را برای یافتن کاری دیگر به کار گرفتم و پس از چهار ماه که هیچ نتیجه ای از تلاش خود نگرفتم یک بار دیگر به ایشان مراجعه نمودم تا به ایشان التماس نمایم با توجه به در راه داشتن فرزندی حد اقل به من ترحم نموده و کارم را به من برگردانند اما برخورد ایشان در این روز باعث شد تصمیم بگیرم درد دل هایم را با مردم و مسئولان از طریق رسانه شما در میان بگذارم .


در مورخ چهارم دیماه سال جاری در روز ملاقات عمومی به دفتر ایشان مراجعه نمودم و در ابتدا با کمال تعجب مشاهده نمودم که ایشان در روز ملاقات عمومی با معاونان خود در جلسه هستند و این باعث انتظار یک ساعته من و دیگر مراجعان شد . پس از حضور در دفتر ایشان و اعلام دوباره درخواست خویش در کمال تعجب متوجه شدم که برخورد ایشان با دیگر ملاقات ها کاملا فرق دارد و ایشان از ابتدا مسئله را به این صورت مطرح کردند که اصلا مشکل شما و بیکاری شما به من ربط ندارد و با تاکتیک خواص مدیریتی ایشان و بالا بردن صدای خود سعی در عصبی کردن من داشتند که من در هنگام عصبانیت لفظی ناشایست به کار برم و ایشان به همان بهانه من را از سر خود باز کنند که با سعه سدر من مواجه شدند و شروع به آوردن دلایلی نامعقول جهت عدم حل مشکل کردند . مثلا به من میگفتند که چون این کار را حق خود میدانی دیگر ما هیچ حقوقی برای تو قایل نیستم . ایشان در تمام مدت این جلسه من را به نهایت تحقیر کردند و بارها به حالتی تحقیر آمیز و با دست ازمن خواستند جلسه را ترک کنم . ایشان در پایان اعلام کردند که حتی اگر از رئیس جمهور هم دستور بیاوری با تو عقد قرارداد نخواهم کرد و از من خواستند دیگر به دفتر ایشان مراجعه ننمایم . تمام کسانی که من را میشناسند میدانند که من ابدا اهل دعوا حتی دعوای لفظی نیستم و متانت و صبرم برای همه مثال زدنی میباشد و این برخورد از جانب ایشان با شخصی مثل من واقعا جای تاسف دارد .



در پایان چه درخواستی از مسئولین ارشد استان و شخص استاندار  دارید؟


از مسئولین استان خصوصا استاندار مردمی و بسیجی استان میخواهم  نحوه برخورد ایشان در جلسه مذکور را مورد بررسی قرار دهند و اینکه بررسی نمایند در طول سال جاری با چه تعداد نیرو در سازمان میراث فرهنگی قرارداد کاری بسته شده و چرا با من این قرارداد منعقد نگردیده است