زمان : 08 Dey 1390 - 16:24
شناسه : 43324
بازدید : 3983
خاطره خانم مرضیه دباغ از ابلاغ پیام امام به گورباچف خاطره خانم مرضیه دباغ از ابلاغ پیام امام به گورباچف

بسمه تعالی

خاطره خانم مرضیه دباغ از ابلاغ پیام امام به گورباچف

مختار الهامی اصل کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک


" حضرت امام فرمودند وصیت‏نامه‏تان را بنویسید."

وقتی بنده را با چادر و حجاب دیدند، دست‏پاچه شدند و گل را به جای اینکه به آقای جوادی آملی بدهند به بنده دادند. در واقع وقتی با لباس روحانیت آقای جوادی آملی و چادر بنده رو به رو شدند، دچار این حالت شدند.


پیام امام‌خمینی در 13 دی 1367 توسط هیأت منتخب ایشان مرکب از آیت‌الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیده‌چی‌ دباغ، در مسکو به گورباچف تحویل گردید.

این نامه از جهات مختلفی از نظر محتوا و نحوه ابلاغ پیام قابل بررسی است که یکی از این موارد ترکیب افراد اعزامی به مسکو است. این هیأت مرکب از یک مجتهد اسلام شناس و فقیه وارسته، یک نفر دیپلمات برجسته و یک بانوی مسلمان و انقلابی بود که در این میان حضور خانم مرضیه ‌ دباغ با حجاب اسلامی از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار بود و اتفاقات جالبی در این دیدار بوقوع پیوسته است.

دی ماه 1367، امام خمینی به حاج احمد آقا فرمودند که در گروه اعزامی به شوروی حتما یک نفر زن حضور داشته باشد. در این میان امام مرضیه دباغ را برای این مسئولیت انتخاب کردند.

خانم دباغ در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "چه شد که برای اعزام به شوروی انتخاب شدید؟" گفت : اول از سوی حاج احمد آقا به بنده اعلام کردند که از بین خانم ها برای این گروه اعزامی انتخاب شدید. حقیقتاً شوکی بر من وارد شد. احساس کردم افتخار بزرگی نصیب بنده شده است. از مرحوم حاج احمد آقا پرسیدم موضوع چیست؟ فرمودند: مأموریتی برای شما مشخص شده ممکن است که فردا یا روز بعد باشد و باید به اتفاق آیت‏الله جوادی آملی و دکتر جواد لاریجانی آن را انجام دهید.

ایشان در پاسخ به اینکه آیا نکته خاصی در جریان این سفر پیش نیامد گفت: همه ماجرا خیلی برای همه و حتی در سطح جهانی حساس بود. اما در فرودگاه و در آغاز سفر موضوعی از سوی حاج احمد آقا مطرح شد. آنجا حاج احمد آقا مطرح کردند که حضرت امام فرمودند وصیت‏نامه‏تان را بنویسید. گفتم: به هر حال هر مسلمانی وصیت‏نامه‏ای برای خود دارد اما دلیل اینکه حضرت امام تأکید کردند نظر مبارکشان چه بوده؟ فرمودند شاید هواپیما را دزدیدند و به آمریکا بردند، یا هواپیمای شما را زدند. چون همه دنیا می‏خواهند بدانند که پیام چیست. این در سطح جهانی مساله‌ای تازه بود، نمی توانستند تحلیل کنند. از طرفی رسانه ها هم قدرت بایکوت کردنش را نداشتند.

خانم دباغ در ادامه از چگونگی مطلع شدن از محتوای نامه امام بیان می کند که وقتی پرواز صورت گرفت، اجازه داده شد که نامه را بخوانیم. پس از قرائت نامه احساس کردم افتخار بزرگی نصیب بنده شده است.و همه دل‏نگرانی که در وجود من بود، رفع شد. قبل از قرائت نامه با خودم فکر می‏کردم که چه درخواستی حضرت امام از شوروی دارند. وقتی نامه عرفانی و هدایتی حضرت امام را خواندم، ذهن ما از همه بافته‏های قبلی پاک شد و در واقع احساس عزّتی به ما دست داد که حامل نامه چنین مرد بزرگی هستیم.

وقتی به شوروی رسیدیم تعدادی به استقبال آمدند. مشاور مخصوص گورباچف دسته گلی هم آورده بود. طبیعتاً در دنیا مرسوم است وقتی هیأتی وارد کشوری می‏شود گلی که برای استقبال آورده می‏شود به رئیس هیأت می‏دهند. وقتی بنده را با چادر و حجاب دیدند، دست‏پاچه شدند و گل را به جای اینکه به آقای جوادی آملی بدهند به بنده دادند. در واقع وقتی با لباس روحانیت آقای جوادی آملی و چادر بنده رو به رو شدند، دچار این حالت شدند. به هر حال سوار ماشین شدیم و ما را به نزدیک کاخ کرملین به جایی که میهمانان مهم در آنجا اسکان داده می‏شدند، بردند.

دباغ در ادامه پس از توضیح نحوه ابلاغ پیام می گوید: "سرانجام قرائت نامه تمام شد و ما بلند شدیم که خداحافظی کنیم. گورباچف طبق عرف دیپلماسی دستشان را برای مصافحه دراز کردند. من دستم زیر چادر بود و از دادن دست امتناع کردم، برای ایشان خیلی سنگین بود. به آقای جوادی آملی رو کردند و گفتند: ایشان را مادر انقلاب دانسته‏اند که همراه شما بوده، دست خالی را دراز کردم که بگویم ما همسایه‏ای هستیم که دست خالی دراز می‏کنیم به طرف شما و انقلاب شما و می‏خواهیم به صورت مسالمت‏آمیز کنار هم باشیم. از کاخ کرملین که بیرون آمدیم سوار ماشین شدیم و به فرودگاه آمدیم و نماز ظهر را در فرودگاه خواندیم و به ایران برگشتیم."

والسلام