سرویس گزارش :سيد احمد سيد علي زاده :روزگاري نه چندان كهن وقتي بر بلنداي قريه اي به قدمت تاريخ قرار مي گرفتي چشم اندازي متفاوت از تمام شهرها چشم را به خود خيره مي كرد . استوانه هايي قد و نيم قد ، كوتاه و بلند خودنمايي مي كردند و به جزء از زيبايي هاي قابل وصفش نام خود را به عنوان يكي از لقاب اولين شهر خشت خام جهان در دل مردم به يادگار گذاشتند .
روزگاري بادگيرها نه فقط باد داشتند بلكه هم نان داشتند و هم آب
از سوي ديگر نشان قدرت و شهرت و منزلت صاحب خانه
باورق خوردن روزگار و صنعتي شدن و هم چشم بازي از فرهنگ برهنه غرب
خيلي از بادگيرها مُرده اند و تعدادي ديگر درحال مرگ . در گوشه و كنار شهر هم بساز و بفروش هايي كه انتظار از نفس افتادن آن ها را مي كشند.
روزي و روزگاري خواهد رسيد كه فقط نامشان هست ولي اثري از آثارشان نيست
اگر سر صحبت با باد، گيرها بنشينيم
تنها چيزي كه مي شنويم :
بوديم و كس پاس نمي داشت كه هستيم
باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم
عدم توجه متوليان و مسئولين حفظ و احيايي اين ميراث كهن ماندگار روزي خواهد رسيد كه مرگ آن ها را جشن بگيرند و به جاي آن كولرهاي گازي و آبي جا خوش كنند
مسئولين محترم و متوليان اين عرصه چه حرف هايي براي گفتن دارند؟!!
چه توجيهي در راه است ؟!