سؤال: چه كنيم تا در دنيا راحت زندگی كنيم؟
پاسخ: قرآن می فرمايد: «لِكَيلا تَأسوا علی ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم» «1» آن گونه باشيد كه اگر چيزی را از دست داديد، تأسّف نخوريد و اگر چيزی به شما دادند، شاد نشويد. راستی آيا می شود انسان اينگونه متعادل باشد كه دادنها و گرفتنها در او اثری نگذارد؟
كارمند بانك، يك روز مسئول دريافت پول مردم می شود و روز ديگر مسئول پرداخت پول به مردم می شود. نه آن روزی كه پول می گيرد خوشحال است و نه آن روزی كه می پردازد، ناراحت. زيرا او میداند هر دو روز، امانتداری بيش نبوده است.
مثالی ديگر: برای لاستيك تراكتور، حركت در زمين هموار و غير هموار يكسان است، ولی برای لاستيك دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن يك گنجشك، روی شاخه گل اثر میگذارد ولی روی درخت تنومند، اثر چندانی ندارد.
آری، انسانهای بزرگ به خاطر سعه صدری كه دارند، مسايل جزئی در روح آنان اثر چندانی ندارد.
امام حسين عليه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تير كه به سويش رها شد و دهها داغی كه ديد، نمازِ با حال خشوعی خواند، در حالی كه كوچكترين حركت، ما را از نماز يا خشوع باز میدارد.
سؤال: چرا در اسلام، ارزش عمل به نيت آن است و قبولی عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟ آيا پاداش ده برابر، برای انجام هركار نيك است؟
پاسخ: قرآن میفرمايد: «مَن جاءَ بالحَسنَة فلهُ عَشر أمثالها» «1» هر كس كار شايستهای بياورد، ده برابر پاداش دارد. آنچه مهم است آوردن كار شايسته به قيامت است، نه انجام آن در دنيا.
رساندن جنس به مقصد ارزش دارد، ولی اگر جنسی را در وسط راه از بين برديم، ارزشی ندارد. بسياری از كارهای به ظاهر نيك دچار آفاتی میشود كه به مقصد نمی رسد:
يا در آغاز، كار را با ريا و خودنمايی شروع میكنيم و هدف الهی نداريم، يا در وسط كار گرفتار غرور و عُجب و خودخواهی میشويم و يا بعد از انجام كار، گناهی میكنيم و آثار آن را محو میكنيم.
گرچه در اين سه مورد كار شايسته انجام گرفته، ولی سالم به مقصد نرسيده است. لذا قرآن نمی فرمايد: هركس كار شايسته انجام دهد ده برابر پاداش دارد، بلكه می فرمايد:
هر كس كار شايسته خود را تا قيامت بياورد، ده پاداش دارد. «مَن جاء بالحسنة»
سؤال: چه گناهانی را خدا نمی بخشد؟
پاسخ: در روايات میخوانيم: «اتّقوا المُحقّرات من الذّنوب فانّها لاتغفر» «1»، از گناهان كوچك پرهيز كنيد كه بخشيده نمیشود. شايد به اين دليل كه در گناهان كوچك، انسان احساس شرمندگی نمیكند و لذا به فكر توبه هم نمیافتد، بلكه جسارت و جرأت او بر تكرار آن زياد و زمينهای برای بخشش فراهم نمیشود.
اگر كسی كه مقدار كمی بدهی دارد، به طلبكار بگويد: تو كه از منطلبی نداری، مقداری كه میخواهی ارزشی ندارد، او طلب خود را نمیبخشد، ولی اگر مبلغ بيشتری بدهكار باشد و نزد طلبكار آيد و عذرخواهی كند، طلبكار يا به او مهلت میدهد و يا او را می بخشد. آری، طلبكار، مقدار كم را با جسارت نمیبخشد، ولی مقدار زياد را ممكن است با عذرخواهی ببخشد.
سؤال: معنای انتظار امام زمان عليه السلام چيست؟ آيا به معنای سكوت و بیتفاوتی در برابر ظلم و فساد است؟
پاسخ: ما هر شب منتظر طلوع خورشيد فردا هستيم، امّا معنای انتظار خورشيد آن نيست كه دست روی دست بگذاريم و تا صبح در تاريكی به سر بريم، بلكه هر كس اتاق خود را روشن میكند.
ما در زمستان منتظر فرارسيدن تابستان هستيم، ولی انتظار تابستان به آن معنا نيست كه در زمستان بلرزيم و اتاق خود را گرم نكنيم.در زمان غيبت امام زمان عليه السلام نيز بايد به مقدار توانِ خود با ظلم مبارزه كنيم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآييم.در روايات میخوانيم: «أفضلُ الاعمال انتظارُ الفَرج» «1» بهترين عمل، انتظار آمدن حضرت مهدی عليه السلام است.بر اساس اين حديث، انتظار، حالت نيست، بلكه عمل است: «افضل الاعمال» بنابراين، منتظران واقعی بايد اهلعمل باشند. منتظران مصلِح بايد خود صالح باشند، كسی كه منتظر مهمان است در خانه آرام نمی نشيند.
وظيفه مردم در زمان غيبت، خودسازی و امر به معروف و دعوت به حق و آگاه سازی ديگران است.
سؤال: سعه صدر چيست؟
پاسخ: «سعه صدر» به معنای داشتن روح بزرگ است كه همچون لاستيك تراكتور از امواج رد شود و تاب بر ندارد در حالی كه افراد عادی مثل لاستيك دوچرخه، با اولين موج تاب برمیدارند.
حضرت علی عليه السلام می فرمايد: «آلَةُ الرّياسة سعة الصَّدر»، «1» شرط لازم برای پذيرش هر مسئولیتی، سعه صدر است.
دعای حضرت موسی عليه السلام پس از رسيدن به مقام نبوّت، سعه صدر بود كه از خداوند خواست: «رَبّ اشَرح لی صَدری» «2» البتّه موسی از خدا درخواست كرد و خدا به او عطا نمود، ولی خداوند قبل از اينكه پيامبر درخواست كند، به او سعه صدر داد و فرمود: «ألم نَشرَح لك صَدرك» «3»