حافظه تاریخی :
سخنراني آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در ديدار با قاريان چهل كشور جهان و جمعي از روشنضميران، در سالروز بعثت رسولاكرم(ص) (۱۳۶۸/۱۲/۰۴
بسماللهالرحمنالرحيم
در ابتدا، اين عيد عظيم و بعثت بينظير الهي را كه امروز شما مؤمنين به اسلام و ارادتمندان به نبياكرم(صلياللهعليهوالهوسلم) ياد و خاطرهي آن را جشن گرفتيد، به همهي مسلمين جهان و مردم انقلابي كشورمان و به شما برادران و خواهران، تبريك عرض ميكنم.
مسألهي بعثت و پديد آمدن اين حادثهي الهي، مهمترين مسألهيي است كه در طول عمر طولاني بشريت، براي او اتفاق افتاده است. در سرنوشت انسان و تاريخ بشر، هيچ حادثهيي به قدر اين حادثه مؤثر نبوده و هيچ لطفي از طرف پروردگار عالم، به عظمت اين لطف و فضل براي انسانها، وجود نداشته است. ما افتخار داريم كه با همهي وجود، اين بعثت عظيم را قبول كرديم و به آن ايمان آورديم و اين راه سعادت را شناختيم. اين، خود يك نعمت عظيم الهي است و هر انسان مسلماني وظيفه دارد كه بعثت نبوي را در زندگي شخصي و دنياي خود تحقق ببخشد و با ايمان و عمل و حركت به سمت هدفهايي كه در بعثت نبي اكرم(صلياللهعليهوالهوسلم) وجود داشته است، خود را به بهشت سعادت الهي و معنوي واصل و نايل بكند. البته، ما نميتوانيم در معناي بعثت و حقيقت آن، سخني بگوييم. اين حقيقت، والاتر از ذهن و بيرون از دسترس عقول قاصر ماست.
آنچه كه امروز در مسألهي بعثت، براي مسلمانان عالم مطرح ميباشد، دو مطلب است:
اول اين كه اين بعثت و سرچشمه، زنده و جوشان است و اين فضل و بركت الهي، براي انسانها در طول تاريخ است و همانطور كه خداي متعال مكرر در قرآن كريم وعده فرموده است، ظهور اين حقيقت براي آن است كه بر زندگي بشر غالب بشود و زندگي را به رنگ و شكل خود در بياورد. اين حقيقت، محقق خواهد شد: "ليظهره عليالدين كله".
مسألهي بعثت، يك حقيقت طبيعي اين عالم و يك حالت قطعي و حتمي براي بشريت است. آن عدل و حقي كه با بعثت خاتمالانبياء(ص) در عالم مطرح شد، براي اين نبود كه جمعي از مردم در برههيي از زمان، آن را قبول بكنند و بخش عظيمي از تاريخ بشر و انسانها، آن را نپذيرند; بلكه مطرح شد تا عالم و انسان را طبق پيشنهاد خود بسازد و بشريت و همهي وجود را ـ به تبع بشر ـ از اين راه به كمال برساند و اين خواهد شد; اگر نشود، نقض غرض خواهد بود.
البته، حركت به سمت اين مقصود، حركتي است كه با شرايط و علل و عوامل متناسب با خود، انجام ميگيرد و ما به سمت اين حقيقت ميرويم و هر قدمي كه بشر بر ميدارد ـ چه خود او بخواهد، چه نخواهد; حتي چه بداند و چه نداند ـ به حقيقت بعثت نزديكتر ميشود.
امروز، آنچه كه از شعارها در دنيا مطرح است، همان بعثت الهي است; اگر چه غالبا عملي تحت آن شعارها نيست; مثل شعار عدالت اجتماعي، آزادگي و آزادي، علم و دانش و ترقيخواهي، تعالي سطح زندگي و ديگر شعارهايي كه دولتها و ملتها و صاحبان افكار و مكاتب، آنها را ميدهند. نفس اين شعارها در دنيا، به بركت بعثتها و بعثت آخرين (بعثت خاتم) مطرح شده است كه البته به شكل ناقصش، در دست مردم وجود دارد و بعضي به سمت آن حركت ميكنند.
امروز، ما و همهي بشريت، به سمت تدين به مفاهيم و ارزشهاي اين بعثت حركت ميكنيم و ما در جمهوري اسلامي مفتخريم كه جزو انسانها و ملتهايي هستيم كه شعار دين و عمل به قرآن را در زندگي خود محقق و پياده كردهايم و به سمت كمال تحقق آن پيش ميرويم. ما مفتخريم كه اين حقيقت را شناختهايم، آن را ديدهايم، به آن عشق ورزيدهايم، حركت به سمت آن را شروع كردهايم و به ميزان زيادي پيش رفتهايم. همهي دنيا و همهي بشريت، بايد همين راه را طي كنند و طي خواهند كرد.
مطلب دوم، در مورد شخص نبياكرم(صلياللهعليهوالهوسلم) است. نام و ياد و محبت و حرمت و تكريم اين بزرگوار، محور اصلي براي تجمع همهي آحاد مسلمان در همهي دورههاي اسلامي است. هيـچ نقطهي ديگـري در مجموعهي دين وجود ندارد كه اين طور از همهي جهات ـ هم جهات عقلي، هم جهات عاطفي، هم جهات روحي و معنوي و اخلاقي ـ مورد قبول و توافق و تفاهم همهي فرق و آحاد مسلمين باشد. اين، آن نقطهي مركزي و محوري است.
قرآن و كعبه و فرايض و عقايد، همه مشتركند; اما هر كدام از اينها، يك بعد از شخصيت انسان ـ مثل اعتقاد، محبت، گرايش روحي، حالت تقليد و تشبه و تخلق عملي ـ را به خود متوجه ميكند. وانگهي در ميان مسلمانها، غالب اين چيزهايي كه گفته شد، با تفسيرها و ديدگاههاي مختلف مورد توجه است; اما آنچه كه همهي مسلمانها از لحاظ فكر و اعتقاد و ـ مهمتر از عاطفه و احساس ـ وحدت و تفاهم، روي او اشتراك دارند، وجود مقدس پيامبر خاتم و نبياكرم حضرت محمدبن عبدالله(صلياللهعليهوالهوسلم) است. اين نقطه را بايد بزرگ شمرد. اين محبت را بايد روزبهروز بيشتر كرد و اين گرايش معنوي و روحي به آن وجود مقدس را بايد در ذهن مسلمين و در دل آحاد مردم تشديد كرد.
شما ميبينيد كه در توطئه و تهاجم فرهنگي به اسلام، يكي از قسمتهايي كه مورد توطئهي خباثتآميز دشمن قرار ميگيرد، همين وجود مقدس و بزرگوار است كه در آن كتاب شيطاني مورد تهاجم قرار گرفت و نشان داد كه توطئهي دشمن در مجموعهي عقايد و عواطف ملت مسلمان، به كجاها ناظر است.
نكتهي آخري كه مطرح ميكنم، توجه به قرآن است كه بحمدالله بعد از پيروزي انقلاب، در ميان ملت ما روزافزون بوده است و من بايد از برادران عزيزي كه اين مراسم و تشكيلات و دعوت و مسابقات و تشويق عمومي را براي ملتمان فراهم كردند و نيز از برادران عزيزمان در حج و اوقاف كه به اين مسأله اهتمام ورزيدند، صميمانه تشكر كنم. اين اهتمام، جاي تقدير و شكرگزاري دارد; اما حتي از اين هم بيشتر و وسيعتر، بايد نسبت به امر قرآن اهتمام ورزيد; زيرا قرآن همه چيز ماست.
ما بايد قبول كنيم كه ملت ما در نيم قرن پيش از پيروزي انقلاب ـ كه واقعا مدت كمي نيست ـ روزبهروز از قرآن فاصله گرفته و دور شده است. تا قبل از اين نيم قرن، مردم ما ـ حتي آنهايي كه سواد خواندن و نوشتن نداشتند ـ غالبا ميتوانستند قرآن را از رو بخوانند. به همين جهت، اين مكتبخانهها نعمت بزرگي بود. چه قدر كساني از افراد مسن نسل قبل را ما ميشناختيم كه سواد خواندن و نوشتن نداشتند، نميتوانستند فارسي بخوانند و با آن كه زبانشان فارسي بود، نميتوانستند زبان خودشان را به صورت مكتوب بنويسند و بخوانند; اما ميتوانستند كتاب خدا را بخوانند و قرآن را بفهمند.
آن سياستي كه رژيم وابستهي فاسد خبيث دشمن را در اين كشور بر سر كار آورد و بيش از پنجاه سال مسلط نگهداشت، يكي از بزرگترين ضربههايي كه زد و ضررهايي كه وارد كرد، همين بود كه قرآن را بتدريج كنار گذاشت; تا آنجا كه از ميان جامعهي ما، قرآن بيرون رفت. لذا در مدارس ما، درس موسيقي ميدادند; اما از آموزش قرآن خبري نبود! هر بچهيي كه به دبستان و دبيرستان ميرفت، نت موسيقي را ياد ميگرفت; اما متن قرآن كريم را نميآموخت! بنابراين، ما را جدا كردند و از قرآن دور نگهداشتند.
من پيش از انقلاب، وقتي به وضع قرآن در جامعهي خودمان نگاه ميكردم و جوانهايي را كه با اين استعداد و شوق و علاقه، از قرآن دور ميماندند، ميديدم، چه خون دلي ميخوردم. خدا را شكر ميكنيم ـ هرچند از اداي اين شكر عاجزيم ـ كه با پيروزي انقلاب، ما را به قرآن برگرداند و با قرآن آشنا كرد و راه قرآن را به روي ما باز كرد.
ما بايد عقبماندگيها را جبران كنيم. ما با كساني كه زبان مادريشان عربي است، فرق داريم. آنها با اندكي سواد، ميتوانند قرآن را بفهمند. البته، متن قرآن متني نيست كه هر عرب بيسوادي بتواند آن را درست بفهمد. مقداري معلومات و معارف لازم است; اما بالاخره ميتوانند بفهمند; در صورتي كه فارسيزبانها اينطور نيستند. ما بايد علاوه بر خواندن متن قرآن، ترجمهي آن را هم ياد بگيريم. امروز، بحمدالله جوانهاي ما قرآن خوان هستند و خوب هم ميخوانند. در سرتاسر كشور، ما قراي با ارزش و ممتازي داريم كه وقتي در مسابقات جهاني شركت ميكنند، گوي سبقت را از بقيهي كشورها ميربايند و بحمدالله از اين گونه قراء كم هم نداريم.
غير از آنچه كه تاكنون انجام گرفته، دو كار ديگر بايد انجام بگيرد:
اول اينكه بايستي روخواني قرآن، تمام ملت ما را شامل بشود. نبايد يك نفر در ميان ملت ما بماند كه قادر نباشد قرآن را باز كند و به صورت صحيح بخواند. زن و مرد و كوچك و بزرگ و پير و جوان، بايد بتوانند قرآن را بخوانند. البته، بايد براي اين كار برنامهريزي بشود. سازمان اوقاف، سازمان تبليغات اسلامي، وزارت آموزش و پرورش، سازمانهاي گوناگون و مؤسسات ديگري كه به عشق قرآن به وجود آمدهاند، بايد اين كار را در رديف اول وظايف خودشان قرار بدهند. اين كار بايد انجام بگيرد. نميشود در كشوري كه بر مبناي اسلام اداره ميشود، قرآن را به دست يك نفر بدهيم و بگوييم بخواند، اما نتواند اين كتاب عزيز را باز كند و بخواند. بنابراين، همه بايد بتوانند قرآن را بخوانند. البته، اين قدم اول است.
كار دوم، رفتن به سمت فهم قرآن است. قرآن بايد ترجمه بشود. ما تا امروز، ترجمهي خوب كم داشتهايم و از اين جهت فقيريم. بعضي از ترجمههايي كه در دسترس ميباشد، بهتر است كه اصلا نباشد; زيرا مورد اعتماد نيست! البته، بعضي بهتر است و بعضي هم نسبتا خوب ميباشد كه اخيرا در دسترس قرار گرفته است.
بايد قرآن با ترجمههاي متعدد منتشر شود. تعدد و تكرار، هيچ ايرادي ندارد و زيادي نيست. اگر ما ده ترجمهي خوب قرآن هم داشته باشيم، زياد نيست; زيرا هركسي با مذاق و سبك فكر و سطح معلومات خود، از يكي از آنها خواهد توانست استفاده كند. بنابراين، تعدد و تكرار اشكالي ندارد; منتها ترجمه بايد صحيح باشد و اهل فن آن را ببينند. مردم، اين ترجمهي صحيح را با متن قرآن بخوانند و بخصوص شما كه قرآن را تلاوت ميكنيد، آن قسمتي را كه ميخوانيد، حتما ترجمهاش را بفهميد و بدانيد كه بدون دانستن ترجمهي قرآن، قادر به تلاوت خوب نخواهيد بود.
من، به برادراني كه اهل تلاوت قرآنند، مكرر يادآور شدهام كه شما نميتوانيد خوب تلاوت بكنيد; در حالي كه نميدانيد كجا بايد وصل كنيد، كجا بايد وقف كنيد و كجا را مناسب است با چه لحني بخوانيد. در حرف زدن معمولي هم، شما صدايتان را بالا ميبريد، پايين ميآوريد و بر تأثيرگذاري سخن ميافزاييد. اينها، لازمهي كلام است. وقتي قرآن را تلاوت ميكنيد، بايد بتوانيد اين كارها را بكنيد و بدون اطلاع نميشود اين كارها را انجام داد. حفظ قرآن، قدم بعدي است كه هركس توفيق پيدا بكند، يقينا خير كثيري بهدست آورده است.
اميدواريم كه خداوند همهي ما را در دنيا و آخرت با قرآن محشور كند. انشاءالله زندگي ما قرآني باشد و به سمت اهداف اين كتاب شريف حركت كنيم و ممات ما هم با معرفت قرآن و در خدمت آن قرار گيرد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته