ماجرای مک فارلین چگونه رخ داد؟
پژوهشگر: مهدی گیوکی
قصد آمریکا در این مسئله مبتنی بر این تحلیل بود:که در ایران سه خط سیاسی وجود دارد . خط اول از نظر سیاست داخلی و خارجی طرفدار غرب است ، خط دوم در سیاست حالت رادیکال و بنیاد گرایی دارد وخواهان صدور انقلاب است و خط سوم از نظر سیاست خارجی موضعی خصمانه نسبت به غرب دارد ولی از نظر خط سیاست اقتصادی لیبرال است . وی (قربانی فر) به من (خاشقچی) پیشنهاد داد که به خط اول کمک کنیم تا رادیکال ها کنار گذاشته شوند...
و آمریکا تلاش داشت تا طی این اقدام به خط اول کمک کند
جنگ ایران و عراق، حادثه تاریخی و سرنوشت سازی بود که در بستر مجموعه ای از عوامل و زمینه های مختلف شکل گرفت و از تاریخ 31 شهریور سال 1359 با تجاوز عراق آغاز شد و در 29 مرداد 67 پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران به پایان رسید.
قضیه معروف مک فارلین در سال 1365 هم یکی از مواردی است که طی این هشت سال برای دستگاه دیپلماسی ونظامی ایران بوجود آمد .
این جریان موضوعی است که هنوز هم چنان دارای ابعاد ناشکافته و ناگفته ای است که شاید مسوولان روزی درباره آن سخن بگویند. هم اکنون پس از ۲۰ سال که از این واقعه می گذرد ، به نظر می رسد زمان مناسبی برای بازگشایی و بازخوانی بخشی از این جریان باشد.
زمان: 13 آبان 1365 سالگرد تسخیر سفارت آمریکا
مکان: تهران
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس شورای اسلامی در سخنرانی خود در سالگرد تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام دست به یک افشاگری داغ زد. وی در این سخنرانی به سفر«رابرت مک فارلین» مشاور امنیت ملی کاخ سفید با نام مستعار« شون دولین» همراه با پاسپورت ایرلندی به تهران اشاره می کند. البته پیش از افشاگری 13 آبان هاشمی رفسنجانی مجله عربی الشراع چاپ بیروت در شماره دوم نوامبر 1986 (11 آبان 1365) این خبر را فاش کرده بود. این که این خبر چگونه سر از الشراع در آورد و ناگهان به خبر روز تبدیل شد و این که چه کسی این خبر را به الشراع داده بود خود جای سوال دارد.
به هر حال «مک فارلین» به همراه یک فروند هواپیمای حامل اسلحه های خریداری شده توسط جمهوری اسلامی وارد ایران شد.
کلت ، کیک و انجیل امضاشده توسط رونالد ریگان (رییس جمهور وقت آمریکا) هدایای همراه مک فارلین بود که به نشانه حسن نیت همراه خود آورده بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی در مورد ماجرای مک فارلین در سال 1366 به کیهان هوایی می گوید: «از همان روزهای اولیه جنگ همه دنیا می دانستند که سیستم نظامی ما به دلیل برجای ماندن از زمان شاه مخلوع، آمریکایی و غربی است و همه می دانند که کشوری که از نظر سطح ترقی مثل ایران است قدرت اینکه امکانات را خودش تهیه کند ندارد، لذا برای ما کاملاً طبیعی بود که سیستم نظامی موجود را حفظ کرده و آن را تدارک کنیم.» همین امر سبب شد که ایران برای تداوم جنگ با عراق و دفاع از کشور درصدد تامین تسلیحات خود برآید.
رفسنجانی در ادامه مصاحبه خود با کیهان هوایی با اشاره به نقش دلالان اسلحه در این قضیه می گوید: « شاید ده یا بیست بار از مسوؤلان کشور شنیدید که ما به هر حال از جیب همین غربی ها، دلال ها و یا کمپانی های غربی آنها را بیرون می آوردیم با واسطه، بی واسطه، گران تر و گاهی ارزان تر.»
طبق گفته های هاشمی رفسنجانی ایران با استفاده از دلال هایی چون منوچهر قربانی فر و یا عدنان خاشقچی به خرید موشک های هاگ، قطعات اف 14 و.... می پردازد. سوی دیگر این قضیه که آمریکایی ها بودند خیال می کردند که می توانند از نفوذ معنوی جمهوری اسلامی بر مقاومت اسلامی بویژه در لبنان برای آزادی گروگانهای امریکایی استفاده کند و به همین دلیل به ایران اسلحه می فروختند. از سوی دیگر در این جریان رژیم صهیونیستی نیز یک پای ماجراست . حضرت امام خمینی (ره) وقتی متوجه ورود اسراییل به بازار خرید اسلحه ایران می شوند می فرمایند: « اسراییل دست به دریا هم که بزند دریا نجس می شود.»
اما اسراییل که دنبال مقاصد شوم خود بود دست از رفتار خود برنمی دارد و وارد گفت وگو با آمریکا می شود و در نهایت پیشنهاد فروش اسلحه به ایران از طریق آمریکا را می دهد. استدلال اسراییل این بود که تا موقعی طرفین درگیر در جنگ به بن بست نرسیده اند باید از طولانی شدن جنگ دفاع کرد و پیشنهاد فروش اسلحه به ایران هم روی همین استدلال استوار بود.
پس از افشای جریان ورود مک فارلین به تهران که به دستور حضرت امام خمینی (ره) صورت گرفت و در حالی که رژیم صهیونیستی به نوعی در این قضیه زیر سوال رفته بود بیانیه ای ازسوی اسحاق شامیرمنتشر شد که در آن تاکید شده بود که « دولت اسراییل تایید می کند که به درخواست آمریکا در انتقال تسلیحات به تهران همکاری کرده است ووجه این تجهیزات توسط یک نماینده ایرانی به بانکی در سوئیس واریز شده است.»
نام فرد مورد ادعای اسراییل هرگز افشانشد اما نام دو دلال دیگر که هاشمی رفسنجانی نیز به آنها اشاره کرده بود پس از این افشاگری ها برسر زبانها افتاد، منوچهر قربانی فر و عدنان خاشقچی سرمایه دار اهل عربستان سعودی.
ارتباط قربانی فر و خاشقچی چگونه شکل می گیرد؟
خود خاشقچی در مصاحبه ای با مجله آلمانی اشترن در 1985 که در کیهان نیز چاپ شد در این زمینه می گوید:
« من و قربانی فر در یک نمایشگاه فرش در آلمان با هم آشنا شدیم . قربانی فر در تحلیلی ادعا کرد که در ایران سه خط سیاسی وجود دارد . خط اول از نظر سیاست داخلی و خارجی طرفدار غرب است ، خط دوم در سیاست حالت رادیکال و بنیاد گرایی دارد وخواهان صدور انقلاب است و خط سوم از نظر سیاست خارجی موضعی خصمانه نسبت به غرب دارد ولی از نظر خط سیاست اقتصادی لیبرال است . وی (قربانی فر) به من (خاشقچی) پیشنهاد داد که به خط اول کمک کنیم تا رادیکال ها کنار گذاشته شوند .»
خاشقچی یک سرمایه دار عربستانی است که بنابر شواهد ارتباطات گسترده ای با رهبران منطقه خاورمیانه داشته است. وی بنا بر تحلیل قربانی فر و برای عملی کردن این پیشنهاد به سراغ سعودی ها می روند اما آنها قبول نمی کنند که این نقش را بازی کنند. وی سراغ مصری ها هم می رود اما بنا بر دلایلی آنها هم حاضر نمی شوند نقش این حلقه واسط را اجرا کنند. خاشقچی در نهایت ملاقاتی بین قربانی فر و رییس سابق موساد در 15 جولای 1985 ترتیب می دهد و سپس نامه ای به مک فارلین مشاور امنیت ملی کاخ سفید می نویسد.
در سپتامبر 1985 اولین محموله اسلحه خریداری شده توسط ایران ، شامل یک هواپیما پر از موشک «تاو» و «هاگ» از تل آویو به تبریز آمد. به نوشته روزنامه کیهان در سال 65 اسراییل انتظار داشت که در پی این اقدام، باکلی مسوول دفتر سیا در بیروت آزاد شود غافل از این که وی مرده بود و سیا خبر داشت ولی اسراییل را در جریان قرار نداده بود.
هاشمی رفسنجانی در سال 82 به روزنامه همشهری در مورد مک فارلین می گوید: « مک فارلین که به ایران آمد، بنا بود مقدار قابل توجهی سلاح هم بیاورد. اما چند کانتینر قطعات مورد نیاز ما را با هواپیما آوردند. تعدادی موشک هاگ اسراییلی هم آوردند که مدتها در فرودگاه ماند و آنها مجبور شدند پس بگیرند.»
هاشمی رفسنجانی می افزاید: « آنها (آمریکایی ها) قطعات مورد نیاز ما را گران حساب کردند. 5 یا 6 میلیون دلار اضافه می خواستند. مثلاً از رقم 22 میلیون دلاری، ما فقط 14 میلیون دلار دادیم و بعد متوجه شدیم می خواهند مبلغ اضافه را از ما بگیرند و به کنتراهای نیکاراگوا بدهند که ما ندادیم. برای این موضوع مدتی کشمکش بود.»
برخی براین باورند که سفر مک فارلین به تهران برنامه ریزی کاخ سفید برای تحقق بخشیدن به تحلیلی بود که قربانی فر دلال اسلحه به زبان رانده بود . جان کستر یکی از مقامات آمریکایی نیز در تایید این مدعا می گوید: « مساله سرنگونی دولت ایران مطرح نیست بلکه تغییر سیاست های آن مورد نظر است . این در حالی است که تحلیل قربانی فر کاملا اشتباه بود و به نظر می رسد آمریکایی ها در این مورد اشتباه بزرگی مرتکب شدند. »
هاشمی رفسنجانی پس از ورود مک فارلین ودر مورد محموله مشکوک تبریز به کیهان در تاریخ 17/01/1366 می گوید:
«.... اینها 4-5 سال است که زحمت می کشند تا بگویند ایران از اسراییل اسلحه خریده است . البته ما در اینجا ضرر کردیم وقبول هم داریم ولی دنیا فهمید که ما نمی دانستیم ........ یک بار فهمیدیم که یک جریان اسراییلی در این قضایا دخالت دارد جلوی تخلیه سلاحها را گرفتیم و دستور دادیم که ان را برگردانند......» این سخن هاشمی رفسنجانی در آینده مورد تایید اعضای کمیسیون تاور نیز قرار می گیرد و آنها نیز تایید می کنند ایران محموله موشک هایی که روی آن آرم اسراییل بود را برگشت داده است.
رابرت مک فارلین که با نام شون دولین و با پوشش امنیتی وارد ایران شده بود پس از افشاگری امام (ره) و فهمیدن اینکه ایران در این قضیه دست برتر را دارد در نهایت با خفت مجبور به ترک تهران شد.
اما این قضیه پس از ورود مک فارلین به آمریکا ابعاد جدیدی پیدا می کند که رسوایی بیشتری برای آمریکایی ها به بارمی آورد و به بحران « ایران گیت » معروف می شود. بحران آمریکا ایجاد ارتباط با ایران نبود بلکه آنها با عواید مالی حاصل از فروش اسلحه به ایران به ضد انقلابیون نیکاراگوئه ، کنتراها، کمک مالی می کردند.
به نوشته کیهان در آن زمان : « ایران پول اسلحه را به حساب بانک « لیکرسورس» ژنو ریخته بود و الیور نورث که همراه مک فارلین به تهران نیز امده بود امکان برداشت از آن حساب را داشت و وی مازاد این پول را به حساب دوستان خود در نیکاراگوئه واریز می کرده است.»
پس از این رسوایی و افشاگری که آمریکا در عملیاتی دوجانبه در ایران و نیکاراگوئه علیه دولت اورتگا رهبر «ساندنیست ها» انجام داده بود ریگان با ناراحتی از افشای این مسئله کمیته ای سه نفره که در راس انها سناتور «جان تاور» قرار داشت تشکیل داد وبه آنها ماموریت داد تا این موضوع را بررسی کنند . این کمیته سه نفره به کمیسیون تاور معروف شد.
این کمیسیون ماموریت می یابد تا نقش شورای امنیت ملی آمریکا را در بحران معروف به «ایران گیت » بررسی کند. رابرت مک فارلین افسر پیشین نیروی دریایی و مشاور امنیت ملی آمریکا متهم اصلی این پرونده است . پس از وی جان پویند دیگر مشاور امنیت ملی کاخ سفید ، اولیور نورث افسری که حق برداشت پول از حساب سوئیس را داشت و سپس ویلیام کیسی رئیس سیا و دونالد ریگان رییس جمهور آمریکا قرار داشتند. اولیور نورث در عملیات سال 1980 آمریکا در طبس برای آزادی گروگانهای سفارت آمریکا نیز شرکت داشت .
در 15 نوامبر 1986 ریگان اعتراف کرد که « 18 ماه است ارتباط سیاسی محرمانه ای با ایران دارم ». در نهایت در 21 نوامبر 1987 کنگره امریکا ریگان را مسوؤل همه اشتباهات مک فارلین معرفی کرد . کمیسیون تاور نیز ریگان را متهم کرد . پس از اصرار فراوان کنگره آمریکا مبنی بر کشف مقصرین بحران « ایران گیت» که پس از مشخص شدن کمک آمریکا به کنتراها در نیکاراگوئه به ایران کنترا معروف شد در 22 مارس 1987 پس از دوسال از گذشتن ماجرا، مک فارلین با خوردن تعداد زیادی قرص والیوم دست به خودکشی زد.
به هرحال هشت سال جنگ ایران وعراق در مرداد1367 با پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی به پایان رسید، قطعنامه ای که امام خمینی (ره)، از آن به نوشیدن جام زهر تعبیر کردند ، ایشان در پیام معروف قطعنامه از واقعیتهایی در مورد جنگ سخن گفتند که در آینده آشکار خواهد شد . هنوز معلوم نیست آیا هم اکنون پس از گذشت بیش از هجده سال از پایان جنگ آیا وقت ان رسیده که این واقعیت های ناگفته که یکی از آنها همین قضیه مک فارلین است، آشکار شود یا خیر؟
منبع: سایت مبارزین