زمان : 13 Aban 1390 - 00:20
شناسه : 41164
بازدید : 2927
بهترین قاضی تبریز بهترین قاضی تبریز

بهترین قاضی تبریز

پژوهشگر: رحیم نیکبخت ـ صمد اسمعیل‌زاده:بازوی راست امام‌(ره) در خطة آذربایجان بود به‌حدی که هرگاه به دیدار امام(ره) می‌رفت، از مصاحبت با او دل نمی‌کند، اما به او توصیه بازگشت و حضور در آذربایجان را می‌کردند. گوئی همین یک نفر برای دل‌گرمی و استقامت و راهنمائی و اتحاد مردم غیور آذربایجان کفایت می‌کرد. با شروع نهضت امام خمینی(ره) به یاری و همگامی با او شتافت و به قدری با آن حضرت همگام و هماهنگ بود که یکی از بدخواهان او، وی را خمینی دوم لقب داده بود. باری از تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی و شروع نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب و استقرار حکومت اسلام در ایران لحظه‌ای از پای ننشست. برای آشنائی اجمالی با شخصیت آن مجاهد شهید و روحانی مبارز مقالة ذیل را مورد مطالعه قرار دهید.

بازوی راست امام‌(ره) در خطة آذربایجان بود به‌حدی که هرگاه به دیدار امام(ره) می‌رفت، از مصاحبت با او دل نمی‌کند، اما به او توصیه بازگشت و حضور در آذربایجان را می‌کردند. گوئی همین یک نفر برای دل‌گرمی و استقامت و راهنمائی و اتحاد مردم غیور آذربایجان کفایت می‌کرد. با شروع نهضت امام خمینی(ره) به یاری و همگامی با او شتافت و به قدری با آن حضرت همگام و هماهنگ بود که یکی از بدخواهان او، وی را خمینی دوم لقب داده بود. باری از تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی و شروع نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب و استقرار حکومت اسلام در ایران لحظه‌ای از پای ننشست و با اینکه یکی از برجسته‌ترین مجتهدان نجف رفتة ایران محسوب می‌شد و از بهترین و اعاظم شاگردان اشخاصی چون مرحوم کوه‌کمره‌ای، مرحوم کاشف‌الغطاء و شیخ عبدالنبی نوری محسوب می‌شود و پس از نائل‌شدن به درجة اجتهاد آثار علمی فراوانی را تحقیق و تالیف نموده بود، در مبارزة عملی و جهاد فی‌سبیل‌الله نیز نستوه و پربار و پرقدرت بود. باری برای آشنائی اجمالی با شخصیت آن مجاهد شهید و روحانی مبارز مقالة ذیل را مورد مطالعه قرار دهید.

سید محمدعلی قاضی‌طباطبایی از جمله علما، نویسندگان و ائمه جمعه و جماعات مبارز ایران در قرن چهاردهم هجری می‌باشد. وی درسال1293. ش در شهر تبریز به دنیا آمد. خاندان او از سادات طباطبایی بودند که به‌مدت پنج قرن در آذربایجان حضور داشته و سمت «شیخ الاسلام‌»ای و قضاوت را دارا بودند. پدر او حاج میرزا باقر قاضی طباطبایی نیز از علمای مشروعه‌خواه تبریز بود.

سید محمدعلی تحصیلات اولیة خود را از هفت سالگی نزد معلم سرخانه آغاز کرد. پس از مدتی، در محضر پدر و عموی خود به کسب علم پرداخت. وی در 1307. ش، به دنبال قیام علمای آذربایجان بر ضد حکومت پهلوی، به همراه پدرش از تبریز به تهران و سپس به مشهد تبعید شد.

سید محمدعلی تحصیلات علوم دینی را نخست در مدرسة طالبیه تبریز آغاز نمود و پس از تکمیل و اتمام قوانین، رسائل و مکاسب، فراگیری مقداری از کتاب کفایه آخوند خراسانی را در همین مدرسه گذراند. از جمله استادان وی، می‌توان به حاج علی واعظ خیابانی، مولف کتاب علمای معاصرین اشاره کرد. در سال 1318 شمسی، برای تکمیل تحصیلات خود، راهی حوزة علمیة قم شد. پس از ورود به قم، در درس کفایة حضرات مرعشی نجفی و گلپایگانی حاضر گردید. وی شرح منظومه و اسفار و برخی کتب معقول دیگر را نزد امام خمینی (ره) آموخت و در طول دوره ده ساله تحصیل جزء شاگردان ممتاز وی درآمد و علاوه بر رابطة شاگرد ـ استادی، رابطة مرید و مرادی نیز میان آن دو وجود داشت.

مرحوم قاضی طباطبایی همچنین در درس خارج آیت‌الله حجت‌ کوه‌کمره‌ای نیز حاضر شد و به تقریر درس اصول وی همت گماشت. مدتی هم در دروس حضرات آیات سید صدرالدین صدر، شیخ عبدالنبی عراقی و حاج آقا حسین بروجردی حاضر گردید. در ایام تحصیل در قم، به همراه پدر سفری به مشهد مقدس کرد و برای دومین بار موفق به ملاقات با شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی ـ عارف مشهورـ شد. پس از ده سال، به اصرار استادش آیت‌الله حجت برای ادامة تحصیل راهی نجف گردید. وی پس از استقرار در آن شهر، در درس آیت‌الله شیخ محمد کاشف‌الغطاء حاضر شد و در شمار نزدیکان او قرار گرفت. استادان دیگری که شهید قاضی طباطبایی از درسشان بهره گرفت، عبارتند از حضرات؛ محسن حکیم، سید حسین بجنوردی و حاج میرزاباقر زنجانی و شیخ عبدالحسین رشتی.

هنوز سه‌سال از اقامت سید محمدعلی در نجف اشرف نگذشته بود که ناگزیر به تبریز بازگشت. ره‌‎آورد تحصیل او در حوزه‌های علمیة قم و نجف، اجازات متعددی بود که فقها و مراجع شیعه به وی دادند. پس از بازگشت به تبریز، در مسجد مقبره (مسجد اجدادی خود) و مسجد شعبان به امامت جماعت پرداخت و فعالیتهای عمرانی و اجتماعی قابل توجهی انجام داد.

آغاز نهضت اسلامی

با آغاز نهضت علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) در مخالفت با تصویب لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی قاضی طباطبایی نیز در سال 1341، به صف مبارزان پیوست. با تحریم عید نوروز 1342 توسط امام خمینی، وی نیز در تبریز، در روز دوم فروردین، مجلس سوگواری به مناسبت شهادت امام صادق(ع) برگزار کرد. یکی از این مجالس که در مدرسة طالبیه برگزار شد، مورد هجوم نیروهای انتظامی حکومت پهلوی قرار گرفت و طلاب حاضر در آن به محاصره درآمدند، اما به رهبری او مردم عزادار در مسجد مقبره، محاصرة مدرسه طالبیه را درهم شکستند.

پس از واقعة مدرسة فیضیه و طالبیه، وی سخنرانیهای سیاسی خود را علیه حکومت در مسجد شعبان آغاز کرد. در آستانة محرم 1342، شهید قاضی طباطبایی با سازماندهی شبکة مخفی مبارزان مسلمان، به تکثیر و توزیع اعلامیه‌های انقلابی پرداخت. در ایام عزاداری، با اقدامی حساب شده، دسته‌های عزادار را از رفتن به باشگاه افسران و دعا کردن برای شاه منع کرد و تظاهرات عظیم روز عاشورای 1342 در تبریز با سازماندهی او برگزار شد.

در پی دستگیری امام خمینی(ره) در 15 خرداد 1342، مردم تبریز گرد منزل او تجمع کردند تا در این مورد کسب تکلیف کنند. در ادامه بازار تبریز در اعتراض به دستگیری امام(ره) یک هفته تعطیل شد. وی برای هماهنگی بیشتر، تعدادی از وعاظ تبریز را در منزل خود گردآورد و آنان را واداشت که در منابر بر ضد رژیم پهلوی به سخنرانی بپردازندکه متعاقب آن، مشاجرة سختی میان وی و رئیس ساواک تبریز در اتاق بازرگانی درگرفت.

در اواخر خرداد 1342، ساواک تبریز و تهران، کنترل و مراقبت شدیدی از فعالیت‌های او به عمل آوردند و مأموران ساواک و شهربانی گزارش منظمی از سخنرانیهای انتقادی وی، به مقامات بالاتر ارسال می‌کردند. وی در این سخنرانیها ضمن حمله به حکومت، خواستار آزادی امام خمینی از زندان ‌بود.

علی‌رغم مخالفت علما و مراجع، حکومت درصدد انجام انتخابات دورة بیست‌ویکم مجلس شورا و دورة چهارم مجلس سنا برآمد که به نوبه خود آیت‌الله قاضی نیز سخنرانی‌های شدیداللحنی در مخالفت با آن ایراد کرد. در ادامه، علما و مردم آذربایجان به مدت سه‌روز، در مخالفت با انتخابات و برای آزادی امام(ره)، دست به اعتصاب زدند.

دستگیری

در 13 آذر 1342، وی به همراه چند تن دیگر دستگیر و به زندان قزل‌قلعة تهران منتقل شد. دستگیری علمای آذربایجان انعکاس گسترده‌ای داشت و تمام مراجع تقلید این اقدام رژیم را محکوم کردند. پس از بازجویی از وی، به دلیل فقدان دلایل کافی برای محکومیت و به درخواست آیت‌الله حکیم، او و سایر زندانیان آذربایجانی، با التزام به عدم خروج از حوزة استحفاظی تهران، در 14 بهمن 1342 آزاد شدند.

با آزادی امام خمینی(ره) در شامگاه 18 فروردین 1343، قاضی طباطبایی به دیدار امام شتافت و با دستور ایشان و بدون اجازة مقامات ساواک، در 4 اردیبهشت 1343 راهی تبریز شد. مردم تبریز در یک اقدام بی‌سابقة تاریخی از وی استقبال کردند، اما حکومت همان شب دوباره او را دستگیر و به تهران منتقل کرد. وی پس از چهل‌روز زندانی‌شدن در سلطنت‌آباد تهران، دچار حمله قلبی گردید و رژیم از بیم مرگ قاضی طباطبایی در زندان، وی را با قرار عدم خروج از حوزة استحفاظی تهران آزاد کرد. این در حالی بود که آیت‌الله قاضی در مدتی که در تهران بود، مخفیانه با امام مکاتبه داشت.

سرانجام وی در 9 مرداد 1343، شب هنگام، راهی تبریز گردید. در پی بازگشت او به تبریز، امام خمینی، آیت‌الله مرعشی‌نجفی و آیت‌الله میلانی تلگرافهای تبریکی خطاب به وی و مردم تبریز ارسال کردند. او پس از بازگشت، علی‌رغم بیماری، سکوت را جایز ندانست و فعالیتهای سابق خود را پی گرفت؛ لذا برای سومین‌بار در 29 مرداد 1343 دستگیر و به تهران اعزام شد اما به دلیل بیماری، در بیمارستان مهر تهران بستری گردید.

امام خمینی با اطلاع از دستگیری مجدد او، تلگرافی به بیمارستان مهر تهران ارسال کرد. قاضی طباطبایی حدود چهارماه در بیمارستان مهر تحت نظر بود و سرانجام در 11 آذر 1343، حدود یک‌ماه پس از تبعید امام خمینی، او نیز از ایران به عراق تبعید شد. مدت تبعید وی حدود هشت‌ماه به طول انجامید و در 19 تیر 1344 به تهران بازگشت اما ساواک تا 24 شهریور 1344 به وی اجازة خروج از تهران را نداد.

در 13 مهر 1344، امام خمینی از ترکیه به عراق تبعید شد. انتشار این خبر موجی از شادی بین مریدان وی برانگیخت. آیت‌الله قاضی طی تلگرافی ورود امام را به نجف تبریک گفت و امام نیز در 13 آبان 1344 در نامه‌ای بدان پاسخ داد.

قرآن پهلوی

در 1345، شاه، جهت اعادة حیثیت خود قرآن پهلوی را چاپ و آن را برای برخی از علما و روحانیون شهرستانها ارسال کرد، اما آیت‌الله قاضی در تبریز از پذیرفتن آن سرباز زد. در آن سال، یکی از عوامل وابسته به ساواک دو نامة جعلی به خط او برای بدنام کردن وی انتشار داد و آیت‌الله قاضی در خطبه‌های نماز عیدفطر، این موضوع را تکذیب کرد.

وی در سال 1346 پس از انجام مراسم حج، بدون گذرنامه، از طریق جده به عراق رفت و چندروزی در نجف مهمان حضرت امام (ره) بود. پس از بازگشت به ایران، به دستور ساواک، بانک ملی تبریز از بازپرداخت وثیقة او خودداری کرد.

تبعید به بافت کرمان

آیت‌الله قاضی در پی سخنرانی شدیداللحنی بر ضد اسرائیل در عید فطر 1347 و بردن نام امام خمینی، در 8 دی ماه همانسال دستگیر و به بافت کرمان تبعید شد. اما او در تبعیدگاه هم آرام ننشست و با ارسال نامه به شخصیت‌های گوناگون و نگارش مقالات به زبان عربی برای مجلات لبنان، به فعالیت‌های خود ادامه داد.

پس از اتمام تبعید، اجازة عزیمت به تبریز به وی داده نشد. با وجود کنترل مکاتبات، او با مبارزان تبریز و علمای مبارز قم، شیراز، یزد و مشهد و با پیک‌های مخفی انقلابیون نیز در ارتباط بود. قاضی طباطبایی پس از تبعید بافت، شش ماه دیگر نیز به اقامت در زنجان مجبور شد.

با پایان یافتن این مدت آیت‌الله قاضی پس از گذشت یکسال، وارد تبریز شد اما از سوی برخی روحانیون مرتبط با یکی از مراجع شهر مورد تحریم قرار گرفت؛ به طوری که یکی از وعاظ مخالف، در نامه‌ای به آیت‌الله‌العظمی خویی، ضمن بدگویی، او را خمینی دوم و چشم راست و دست راست حضرت امام(ره) معرفی کرد.

طرح مرجعیت امام خمینی

با شدت یافتن سرکوب‌های حکومت، از فعالیتهای علنی و آشکار قاضی طباطبایی کاسته شد، لیکن جلسات هفتگی روضة منزل وی هیچگاه تعطیل نگردید و همچنان کانون مبارزان باقی ماند. پس از رحلت آیت‌الله حکیم، وی به طرح مرجعیت امام خمینی در آذربایجان پرداخت و به همین مناسبت، تلگراف تسلیتی به ایشان در نجف اشرف و سایر مراجع تقلید حوزة علمیه قم ارسال کرد.

آیت‌الله قاضی در همین ایام، به کمک تعدادی از بازاریان، «صندوق مجاهدین اسلام» را تأسیس کرد. عوامل ساواک در 10 دی 1354 در روزنامة رستاخیز مطالبی از زبان او در توصیه به شرکت در انتخابات انجمن شهر درج کردند که با عکس‌العمل وی مواجه شد.

اوج‌گیری نهضت اسلامی

با ایجاد فضای باز سیاسی در سال‌های 56ـ1357، جلسات روضة هفتگی او که در واقع جلسة سیاسی ـ مذهبی بود گسترده‌تر شد. در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1356، در سخنرانیهای خود، رژیم شاه را مورد حمله قرار داد. پس از انتشار مقالة روزنامه اطلاعات در اهانت به ساحت امام خمینی(ره) در دی ماه آن سال، برپایی نماز جماعت خود را به نشانة اعتراض تعطیل کرد و در سخنرانیهایش این اقدام را محکوم نمود.

به همت وی و دانشجویان مبارز مسلمان دانشگاه تبریز، چهلم شهدای قیام 19 دی ماه قم، در تبریز به قیامی گسترده‌ تبدیل شد. پس از سرکوب قیام 29 بهمن 1356، هیأتی به سرپرستی ارتشبد جعفر شفقت برای بررسی حوادث این روز، روانة تبریز گردید. علما و روحانیون شهر طی اعلامیه‌ای علل و انگیزة قیام مردم تبریز را به اطلاع هیأت بازرسی رساندند. عوامل رژیم پهلوی برای جبران شکست خود در قیام تبریز، در 20 فروردین 1357 تظاهراتی را به طرفداری از حکومت ترتیب داد که وی با اعزام نمایندگانی به شهرستانها و روستاهای اطراف تبریز، مردم را از شرکت در آن منع کرد.

در چهلم شهدای یزد و جهرم، منزل برخی آیات عظام از جمله آیت‌الله گلپایگانی در قم مورد هجوم قرار گرفت که شهید قاضی طباطبایی به همراه سایر علمای تبریز و آذربایجان این اقدام رژیم را محکوم نمود. حوادث خونین 18 اردیبهشت 1357 دانشگاه تبریز نیز او را به انتشار اعلامیه‌ای اعتراض‌آمیز واداشت.

سفر پرهیاهوی نمایندة تبریز در مجلس شورای ملی، احمد بنی‌احمد، به تبریز، برای انحراف نهضت، با اقدام به‌موقع آیت‌الله قاضی خنثی شد و بدون نتیجه پایان یافت. آیت‌الله قاضی به مناسبت درگذشت شیخ احمد کافی، مجلس ترحیم اعتراض‌آمیزی بر ضد رژیم در تبریز منعقد کرد. در 21 رمضان 1398. ق/1357. ش، مسجد مقبره که مملو از جمعیت بود، مورد هجوم نیروهای انتظامی قرار گرفت. ساواک با اطلاع از برنامه‌هایی که وی جهت برگزاری نماز عید فطر در مسجد فوق در دست داشت، با اقدامات پیشگیرانه از برگزاری آن جلوگیری کرد.

دوران انقلاب

پس از کشتار 17 شهریور آن سال در میدان ژالة تهران، آیت‌الله قاضی دستور اعتصاب و تعطیلی عمومی بازار را صادر نمود. با محاصرة منزل امام خمینی توسط نیروهای امنیتی عراق، وی به همراه آیت‌الله سید حسن انگجی، تلگراف شدیداللحنی به سفارت عراق در تهران مخابره کرد. پس از هجرت امام(ره) به پاریس، وی به همراه تعدادی از علماء طی تلگرافی به رئیس‌جمهور فرانسه، مبنی بر توصیه به گرامی‌داشتن قدوم امام، ارسال نمودند. در 24 مهر 1357، آیت‌الله قاضی به مناسبت چهلم شهدای میدان ژاله که با سالگرد شهادت حاج‌آقا مصطفی نیز مقارن بود، مجلس بزرگداشتی منعقد نمود و با ارسال تلگرافی، وقایع 24 مهر مسجدجامع کرمان را نیز محکوم کرد. در همین ایام، مخالفان نهضت، برای انحراف مبارزات مردم مسلمان آذربایجان، تلگرافی جعلی مبنی بر وابسته‌بودن شهید قاضی طباطبایی به حکومت پهلوی از زبان امام خمینی منتشر کردند؛ که امام پس از اطلاع، ضمن تکذیب با ارسال نامه‌ای حمایت کامل خود را از وی اعلام کرد.

با ورود آیت‌الله سید اسدالله مدنی به تبریز، آیت‌الله قاضی برای پیشبرد سریعتر انقلاب به همکاری نزدیک با وی پرداخت. با تشدید مبارزات مردم مسلمان در جهت سرنگونی رژیم شاه، منزل آیت‌الله قاضی به محل برگزاری جلسات متعدد، سازماندهی تظاهرات و همچنین تهیه،‌ تکثیر و توزیع اعلامیه‌های انقلابی تبدیل شد. به دعوت وی وعاظ مبارز به تبریز دعوت می‌شدند که این دعوت‌ها تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

تظاهرات عظیم عاشورای 1357 تبریز، با هدایت و برنامه‌ریزی او انجام گرفت. چند روز پس از ورود امام(ره) به کشور در بهمن آن سال، وی به اتفاق چند تن از نزدیکانش به دیدن حضرت امام خمینی رفت و به دستور ایشان بدون فوت وقت به تبریز بازگشت. با پیروزی انقلاب اسلامی در تهران، به فاصلة چند روز انقلاب در شهرستانها نیز به پیروزی رسید. با تصرف پادگان تبریز توسط مبارزان مسلمان، انقلاب در این شهر نیز به پیروزی رسید. بلافاصله کمیتة موقت انقلابی در منزل وی تشکیل گردید و در هماهنگی با کمیته‌های انقلاب مرکز کنترل و حفظ امنیت شهر را به دست گرفت. قاضی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت و استحکام پایه‌های آن، به سازماندهی نهادهای انقلابی پرداخت و شاخه حزب جمهوری اسلامی را در تبریز تأسیس کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام خمینی وی به سمت امام جمعة تبریز منصوب شد و اقامة اولین نماز جمعه را برای ایجاد وحدت بیشتر به آیت‌الله مدنی محول نمود. دومین نماز جمعة تبریز، در روز 22 رمضان 1399. ق / 27 مرداد 1358. ش، در روز جهانی قدس به امامت وی برگزار شد. آیت‌الله قاضی سرانجام پس از عمری تلاش، در شامگاه عید قربان 1399. ق / 10 آبان 1358. ش پس از اقامة نماز مغرب و عشا توسط گروه فرقان به شهادت رسید.

آثار و تالیفات

آیت‌الله قاضی طباطبایی علاوه بر فعالیتهای سیاسی، دارای تالیفات متعددی بود که بعضی از آنها به چاپ رسیده و بخش دیگری متاسفانه هنوز به صورت دست‌نوشته باقی مانده است. مهمترین آثار چاپ‌شدة وی عبارتند از: تعلیقات بر کتاب الفردوس‌الاعلی (تالیف شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء)، گردآوری و تدوین کتاب جنةالمأوی (از کاشف الغطاء)، تعلیقات بر کتاب الانوارالنعمانیة (تالیف سید نعمت‌الله جزایری)، مقدمة مفصل شامل تحقیقات و تصحیحات بر تفسیر جوامع‌الجامع طبرسی، تعلیقات بر دو فصل از کتاب اسلام صراط مستقیم، مقدمه و تعلیقات تحقیقی بر ترجمة کتاب علم امام(ع) (اثر شیخ محمد حسین مظفر)، مقدمه و تعلیقات و تصحیحات بر کتاب انیس‌الموحدین (اثر حاج ملامهدی نراقی)، تصحیح و تعلیق کتاب تاریخ‌الائمه(ع) (تالیف ابن ابی‌الثلج بغدادی)، تحقیق دربارة اربعین اول حضرت سید‌الشهدا(ع)، تحقیق در ارث زن از دارایی شوهر، تصحیح و تعلیق کتاب اللوامع‌الالهیة فی المباحث‌الکلامیة (اثر جمال‌الدین مقداد)، مقدمه بر کتاب صحائف‌الابرار (اثر کاشف‌الغطاء)، مقدمه بر کتاب تنقیح‌الاصول (اثر حاج میرزا محمدرضا طباطبایی)؛ مقدمه بر کتاب علم امام علیه‌السلام (اثر علامه طباطبایی)، مقالات دیگر در مجله العرفان و المواهب و رسالةالاسلام. همچنین مهمترین آثار دست‌نوشتة او عبارت است از: خاندان آل امیر عبدالوهاب، سفرنامة بافت، کتاب الفوائد و فیها الفوائد و النفایس، رسالة فی اثبات وجود الامام فی کل زمان، فصل الخطاب فی تحقیق اهل الکتاب، السعادة فی الاهتمام علی الزیارة، حدیقةالصالحین، قضا در اسلام، رساله در نماز جمعه، رساله صدقات اهل بیت علیهم‌السلام، رساله در دلالت آیه تطهیر بر اهل بیت(ع) و . . . جالب توجه اینکه آخرین تالیف شهید قاضی طباطبایی چکیدة خطبه‌های نماز جمعه‌ای است که در شهر تبریز ایراد نموده بود.

پی‌نوشت‌ها:

ـ این مقاله تلخیصی است از کتاب زندگانی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، نوشتة رحیم نیکبخت و صمد اسمعیل‌زاده (نگارندگان مقاله)، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380.