زمان : 11 Mehr 1390 - 19:13
شناسه : 39897
بازدید : 253
تحليلي بر واقعه مسجد جامع كبير طبس مورخ 10/7/90 ونشست مردم و مسئولان شهرستان. تحليلي بر واقعه مسجد جامع كبير طبس مورخ 10/7/90 ونشست مردم و مسئولان شهرستان.
همه ي ما ميدانيم آنچه نظام شكوهمند اسلامي ما را از همه ي نظامهاي موجود دنيا متمايز كرده پاي بندي مسئولين و مردم والايي به آرمانها و اصول و ارزشهايي است كه به خاطر آن همه ي انبياي عظام و ائمه ي كرام در طول تاريخ به ويژه از صدر اسلام تا كنون جان خود را در طبق اخلاص گذاشته اند و شهيدان والامقام ما به خصوص در دوران دفاع مقدس به منظور حفظ آن اصول والاي الهي مانند گل پرپر شدند .
اصول و ارزشهايي كه با رعايت آنها انسان هبوط يافته ي به عالم ناسوت مي تواند به عالم لاهوت و قرب الهي راه يابد .
از اين مقدمه كوتاه كه بگذريم مي خواهيم تحليلي گذرا داشته باشيم بر آنچه كه در مورخ 10/7/90 در مسجد جامع كبير طبس گذشت.
شنيده بوديم عوامل رژيم پهلوي به خصوص ساواك شاهنشاهي وقتي از شنيدن سخنان روحانيان مبارز عظيم الشان به ستوه مي آمدند نه حرمت سخنران را حفظ مي كردند و نه حرمت خانه خدا را ، في المثل در كرمان مسجد جامع را به آتش كشيدند و هم اكنون نيز با بيداري مسلمين ، در بحرين عوامل استكبار جهاني مساجد را به آتش مي كشند.
بعد از قريب سي وسه سال از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در مسجد جامع طبس مواردي را متاسفانه مشاهده كرديم كه بعضي افراد معدود معلوم الحال روي ساواك را سفيد كردند . خدا رحمت كند امام امت را كه فرمودند منافقين از كفار بدترند .
كافر كه به اعتقادات خود پاي بند است هر چند غلط هم باشد ولي منفق ثبات راي ندارد . اصول ندارد . هتاك است . حرمت شكني مي كند . وقتي پرخاشگري و قطع سخنان امام جمعه ي رئوف و مهربان طبس حضرت آيت الله مهاجريان را در جلسه ديدم ( جلسه اي كه با حضور پرشور مردم والايي به منظور پرسش وپاسخ مسئولين اعم از امامان جمعه طبس ، ديهوك ، عشق آباد ، فرماندار معزز ، مسئولين وشوراي اسلامي شهر و شهرستان و... برگزار گرديد . ) دقيق به خاطر آوردم چهره ي سيد بزرگوار شهيد محراب آيت الله مدني را كه به خاطر مبارزاتشان با حزب فريب خورده ي خلق به اصطلاح مسلمان آذربايجان ، شب را تا صبح در كيوسك تلفن به سر بردند و در نهايت هم به دست همان منافقين كوردل فريب خورده به شهادت رسيدند .
اما نتيجه ي روشنگريهاي آن عالم متقي و مبارزات مردم والايي آذربايجان با حزب فريب خورده ي خلق آن شد كه به لطف الهي خط منافقين در آذربايجان براي هميشه بيرنگ و كور و نابود گرديد .
همچنان در افكار خود غوطه ور بودم و خاطرات روحانيت مبارزي را در ذهن مرور مي كردم كه در قبل از انقلاب براي شناساندن چهره ي كريه شاه مورد هجوم چماقداران رژيم قرار مي گرفتند .
و نيز به خاطر مي آوردم چهره ي تابناك شهيد مظلوم بهشتي را كه چگونه منافقين هتك حرمتش مي نمودند و او مي فرمود «ما راست قامتان جاودانه ي تاريخ خواهيم ماند » « ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت » و درود بر امت با بصيرت حزب الله طبس و صد درود كه وقتي مانند من اين خاطرات در ذهنشان تداعي مي شد به منظور قدامت محيط مسجد و جايگاه برگزاركنندگان جلسه به خصوص امامان جمعه ، دندان صبر بر جگر گذاشتند و هر وقت خواستند مشت گره كرده ي خود را بر فرق آن افراد معدود انگشت شمار منافق صفت پايين بياورند چشم عقل خود را مي گشودند و مي گفتند بگذار تا به فرمايش امامجمعه ي محبوب طبس با سكوت بهشتي وار خود چهره ي منافقين را براي مسئولين قضايي و انتظامي بر ملا كنيم تا خود تصميم بگيرند .
به هر حال آن شب گذشت و چه گذشت برخانواده معزز شهدا و برادران حزب الهي كه مي ديدند مظلوميت امام جمعه ي بزرگوار خود را وخود را كنترل مي كردند تا موجبات سوء استفاده ي رسانه هاي بيگانه پيش نيايد كه الحمدالله و المنه پيش نيامد كه نيامد.
راستي خواننده ي عزيزي كه اين سطور را مطالعه مي كني:
اگر شما در جلسه حضورمي داشتي و مي ديدي عده اي فرصت طلب معلوم الحال منافق پيشه در ميان آن سيل جمعيت عظيم با شنيدن نام يكي از شكست خوردگان سياسي كه جام زهر را به رهبري معظم تعارف كرده و در راس متحصنين خانه ملت در دوره ششم بود ، ذكر مبارك صلوات را ملعبه خويش قرار داند چه مي كردي ؟
اگر مي بودي و مي ديدي كه در صحن مسجد جامع كبير طبس در جايي كه بايد با صلوات ملائك همنوا شده آن افراد معلوم الحال كف زدند چه مي كردي ؟
اگر مي بودي و مي ديدي كه به جاي تمكين سخنان گهر بار و مبارك امام جمعه ي عزيزمان ، آن افراد كوردل بي بصيرت لفظ دروغ است دروغ است را از دهان ناپاك خود سر مي دادند چه مي كردي ؟ آيا شما هم مثل خانواده ي معزز شهدا و خيل امت حزب الله دندان صبر روي جگر مي گذاشتي يا مثل من ، مسئولين قضايي شهر را خطاب مي كردي كه تا كي تساهل و تسامح ؟ تا كي استمهال ؟
آيا نمي دانند كه اگر نظام اسلامي مي خواست به منافقين مهلت دهد ديگر نه از تاك نشاني بود و نه از تاك نشان ؟
هر چند كه به قول خواجه ي شيراز بس تجربه كرديم در اين دير مكافات با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد و اما چه خواهند كرد اين فريب خوردگان بي بصيرت در روز حساب كه ستونهاي مسجد و زمين و زمان به حرمت شكنيهايشان گواهي خواهد داد . ان المنافقين في درك الاسفل من النار .