زمان : 08 Mehr 1390 - 21:52
شناسه : 39683
بازدید : 4149
منطقه در بیداری اسلامی وضرورت دیپلماسی فعال دولت منطقه در بیداری اسلامی وضرورت دیپلماسی فعال دولت

منطقه در بیداری اسلامی وضرورت دیپلماسی فعال دولت

حجت الاسلام قاسم روانبخش

بیش از 6 ماه از آغاز بیداری اسلامی در منطقه می گذرد، این موج که از تونس آغاز شد و با سرنگونی دیکتاتور این کشور بن علی به مصر و یمن و بحرین و دیگر کشور های منطقه کشیده شد. از ابتدای شکل گیری این تحولات در منطقه، دو نوع نگاه به آن ها وجود داشت امام خامنه ای که 32 سال در بالاترین مسوولیت کشور از ریاست جمهوری گرفته تا رهبری 22 ساله قرار دارند، با توجه به شناخت عمیقشان از اوضاع منطقه و جهان، این حرکت ها را بیداری اسلامی نامیده همواره تلاش می کنند در برابر مصادره این انقلاب ها که ممکن است توسط غربی ها و ایادی آن ها صورت بگیرد ایستاده اند و در هر فرصتی و به هر وسیله ای تجربه های خویش را در اختیار انقلابیون قرار می دهند. دیدگاه دوم دیدگاهی است که تحولات منطقه را نه تنها اسلامی نمی داند بلکه به نوعی آن ها را معلول سیاست های شیطانی غرب بویژه امریکایی ها می داند و در برخی موارد نیز که متوجه می شوند کدهایی خلاف آن را نشان می دهد تحولات را در قالب بیداری انسانی تحلیل می کنند. بر اساس همین دیدگاه که به نظر می رسد مشاور خاورمیانه رییس جمهور به ایشان ارایه می کند، سعی می شود روابط کشور با سلاطین منطقه حفظ شود! از این رو، در اوج مبارزات مردم اردن از پادشاه این کشور برای سفر به ایران دعوت به عمل می آید و د رحالی که عربستان به عنوان ژاندارم امریکا در منطقه نقش آفرینی می کند و بر خلاف همه معاهدات دینی، انسانی و بین المللی در کشور بحرین به سرکوب مسلمانان و سیعیان مشغول است و پرچم عربستان و سفارت خانه های آن در کشورهای عربی مورد تعرض مردم خشمگین قرار می گیرد، رییس جمهور کشورمان در مصاحبه با خبر نگار المنار از دوستی با دولت عربستان سخن به میان می آورد ومی گوید ما بارها دست دوستی به طرف دولت عربستان دراز کرده ایم و...

از سوی دیگر بر اساس این باور، در زمانی که منطقه خاور میانه آبستن حوادث بزرگ و سرنوشت سازی است و سرعت تحولات به حدی است که از عهده تحلیل سیاسیون نیز خارج است کمتر حرکت قابل ذکری از سوی دولت ایران دیده می شود! این در حالی است که در این شرایط نخست وزیر ترکیه ،اردوغان، در سیاست خارجی گوی سبقت را از دست احمدی نژاد گرفته و با سفر به لیبی و مصر و سخنرانی در میدان بزرگ طرابلس و بنغازی و با پوشش رسانه ای گسترده در حال مدل سازی از نوع حکومت سکولاریستی ترکیه است. براستی اگر دفتر مقام معظم رهبری اقدام به برگزاری همایش بین المللی بیداری اسلامی در ایران نمی کرد آیا از سوی دولت و وزارت خارجه ایران اقدامی در این زمینه صورت می گرفت؟! در باره دیدگاه دوم و برگزاری اولین همایش بیداری اسلامی در ایران و بیانات حکیمانه امام خامنه ای نکاتی است که بیان می شود.

1. کدام موضع صحیح است؟

علائم و نشانه ها دیدگاه اول را تایید می کنند و افق روشنی از بیداری اسلامی در منطقه را نشان می دهند؛ حضور مردم در خیابان ها با نماد های اسلامی و شعار های الله اکبر و لا اله الا الله و موضع گیری صریح مردم مصر در برابر پیشنهاد اردوغان مبنی بر تشکیل حکومت سکولار، همه از این حقیقت مبارک حکایت می کند که مردم به دنبال تحقق ارزش های اسلامی و حکومت اسلامی و دینی اند. بر اساس همین نشانه ها مقام معظم رهبری حرکت های ملت های منطقه را این گونه تحلیل می کنند "ملت هاي منطقه بر اين اعتقادند که برخورداري از امنيت رواني، عدالت، پيشرفت و شکوفايي جز در سايه شريعت اسلامي به دست نخواهد آمد"

از منظر دیگر به فرض که تحولات منطقه هیچ نشانه ای از اسلامی بودن نداشته باشد و آن گونه که در دیدگاه دوم تحلیل می شود یک طرح کاملا آمریکایی است تا از این طریق دولت سوریه را بر اساس همان مدل تونس و مصر سرنگون کنند و یکی از عقبه های حزب الله لبنان و فلسطین را در هم بشکنند، و چه بسا اهداف دیگری نیز داشته باشند که این ها از تحلیل آن عاجز باشند. بر اساس چنین فرضی آیا دستگاه دیپلماسی کشور باید در برابر این طرح خطرناک دست روی دست بگذارد و سیاست انفعال را به جای سیاست فعال اتخاذ کند یا باید برای شکست دادن چنین طرحی فعال تر از فرض اول یعنی بیداری اسلامی فعالیت کند؟ نمونه های گذشته نشان داده است چنان چه ایران اسلامی در سیاست خارجی فعال عمل کند نقشه های امریکا و هم پیمانانش ناکام می ماند. آیا هدف امریکا در لشکر کشی به عراق و افغانستان چه بود ؟ بی تردید اهداف گوناگونی را در این جنگ دنبال می کرد که یکی از آن ها اشغال آن ها به منظور محاصره ایران اسلامی بود. سیاست فعال ایران در برابر استراتژی امریکا نسبت به این دو کشور موجب شد که خود امریکایی ها بر ناموفق بودن طرح خود اعتراف کنند و بگویند که هزینه جنگ را ما پرداخت کردیم ولی پیروز واقعی در این جنگ ها ایران اسلامی است. تشکیل دولت شیعی و هم پیمان ایران در عراق و متلاشی شدن سازمان منافقین در پادگان اشرف و تامین امنیت ایران در طول بیش از 1200 کیلومتر از مرز مشترک ایران و عراق و تاثیر در معادلات سیاسی منطقه و فرار آمریکایی ها با هزاران کشته و آبروی رفته از عراق، ارمغان سیاست فعال ایران در این موضوع است. در ماجرای فلسطین و غزه نیز استکبار جهانی در طول 32 سال گذشته از قرار داد کمپ دیوید تا نقشه راه، صد ها طرح و برنامه برای نابودی فلسطینی ها و نجات اسراییل داشته است ولی همه آن ها با تدبیر رهبری ایران خنثی و د رنطفه خفه شده است. در جنگ های 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه، غرب و شیوخ منطقه بویژه عربستان به نابودی حزب الله و حماس می اندیشیدند ولی با حمایت ایران گروهی اندک هیمنه استکبار را شکستند و بر همه نیروهای منسجم غربی و منطقه ای پیروز شدند! دیپلماسی فعال دولت نهم در جنگ 22 روزه که آقای احمدی نژاد وزرایش را برای اعزام به کشور های منطقه بسیج کرده بود تاثیر بسزایی در پیروزی غزه بر اسراییل داشت، رییس جمهور توانست به رغم مخالفت عربستان سعودی، کنفرانس دوحه تشکیل دهد و غزه سربلند و موفق بر دشمنان لبخند تمسخر آمیز بزند. این نمونه ها و ده ها نمونه دیگر نشان می دهد که در برابر نقشه های دشمنان نباید منفعل شد؛ از این رو بر فرض که تحولات منطقه، بیداری اسلامی نباشد و نقشه حساب شده ای از سوی غربی ها و امریکایی باشد وظیفه ما چیست؟ آیا باید دست روی دست بگذاریم و نظاره گر موفقیت های آنان باشیم یا می توانیم در آن فضایی که آن ها ایجاد کرده اند وارد شده، بر موج ایجاد شده سوار شویم و حرکت های مردمی را به سمت دیگری بر خلاف آن چه نظر آمریکایی هاست سوق دهیم . یعنی بر فرض که این حرکت ها بیداری اسلامی نباشد می توان با برنامه ریزی آن ها را به سوی بیداری اسلامی جهت داد.

2. نگذاریم دیگران گوی سبقت را در مبارزه از ما بگیرند

طی 4 سال دولت نهم، دکتر احمدی نژاد به یک شخصیت جهانی و ایدآل تبدیل شده بود که حتی در کشور های عربی نیز او را از جمال عبد الناصر دوست تر می داشتند. حضور وی در لبنان و استقبال بی نظیر مردم لبنان و حضور در کنار مرز های رژیم صهیونیستی، مسلمانان را به غرور و افتخار رساند و دشمنان اسلام را نگران و حیرت زده کرد. امروز جا داشت که احمدی نژاد در میدان بزرگ طرابلس و بنغازی یا میدان تحریر مصر سخنرانی کند و پیاده از گذرگاه رفح به سمت غزه حرکت نماید و با حرکت های سیاسی فعال خود توجه جهانیان را به سوی ایران اسلامی و ایدئولوژی گرانسنگ آن جلب کند. نه این که او هنوز در اصل مساله دچار تردید باشد و اردوغان با زرنگی تمام نقش او را بازی کند و به جای جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی که موفق ترین مدل برای کشور های اسلامی است از موفقیت دولت سکولار سخن به میان آورد. این جاست که وقتی دولت ها به هر دلیل، وظیفه خودشان را درست انجام ندهند، شخص امام خامنه ای خود این بار سنگین را در کنار صد ها مسوولیت دیگری که دارند بر دوش می کشند. معظم له که امسال در ماه مبارک رمضان، به دلیل اشتغالات زیاد سنت هر ساله قرائت خطبه یک هفته در رمضان را ترک کردمند، به دلیل اهمیت موضوع در کنفرانس بیداری اسلامی شرکت کرده، رهنمود های مهمی را برای نخبگان جهان اسلام ارائه کردند." ملت هاي انقلاب کرده خواستار نقش آفريني آرايشان در مديريت کشورها هستند و چون مؤمن به اسلامند بنابراين مطلوب آنان، نظام مردمسالاري اسلامي است يعني نظامي که در آن حاکمان با آراي مردم برگزيده مي شوند و ارزش ها و اصول حاکم بر جامعه، مبتني بر معرفت و شريعت اسلامي است. البته نظام مردم سالاري اسلامي به اقتضاي شرايط گوناگون کشورها، مي تواند با شيوه ها و شکل هاي مختلف تحقق يابد و به هر حال بايد کاملاً مراقب بود که اين نظام با دمکراسي لائيک و ليبرال غربي که در مواردي ضد مذهب است اشتباه گرفته نشود".

3. چگونه سیاست فعال منفعل می شود

استعمار پیر انگلیس و سازمان پیچیده جهنمی سیا که عمری کار تشکیلاتی و اطلاعاتی کرده اند ابتدا افراد را مطالعه کرده و روزنه های نفوذ بر آن ها را شناسایی می کنند و سپس به تدریج او را دور می زنند. غربی ها در انتخابات سال 84 دچار اشتباهی استراتژیک شده بودند و آن این که فکر می کردند رییس جمهور آینده ایران آقای هاشمی است از این جهت خیالشان راحت بود و برای این گزینه برنامه هایی داشتند و در نهایت با توجه به حجم تبلیغات آقای قالیباف احتمال ضعیف پیروزی وی را می دادند. ولی اصلا روی پیروزی آقای احمدی نژاد حسابی باز نکرده بودند، چنان که سیاستمداران داخلی نیز دچار همین اشتباه شده بودند. ولی ملت ایران با آرای خود همه معادلات سیاسی را به نفع خود تغییر داد و با کودتا بر احزاب سیاسی، به ریاست جمهوری احمدی نژاد رای داد. به همین دلیل، یعنی نداشتن شناخت کافی از رییس جمهور ، در چهار سال اول دشمن در برابر او ناتوان شد و این احمدی نژاد بود که با فکر حزب اللهی خودش کشور ر ابه قله های پیشرفت نزدیک کرد. در این دوره گفتمان امام و انقلاب احیا شد و با روحیه ای انقلابی در سیاست خارجی درخشید و عدالت را تا اقصی نقاط کشور گستراند و گوی سبقت را از همه رجال سیاسی دیگر کشور ها ربود. در این مدت استکبار با تشکیل اتاق فکر و بکارگیری نیروهای مجرب و کارگرده مطالعه سنگینی بر روی وی انجام داد و روزنه های نفوذ را شناخت و افراد تاثیر گذار بر او را شناسایی کرد. از این رو طبق برنامه با نفوذ برخی افراد و نزدیک تر کردن افراد تاثیر گزار و فعال تر کردن آن ها توانست دولت احمدی نژاد زا دز عرصه سیاست خارجی به انفعال بکشاند و مقارن آن توانست با بزرگ جلوه دادن فعالیت های اردوغان از وی چهره ای انقلابی و دلسوز برای جهان اسلام بسازد. در این جا به بخش هایی از تبلیغات گسترده رسانه ای غربی و عربی اشاره می کنیم تا روشن شود که چگونه این کشور ها در صدد چهره سازی از اردوغان به منظور بدل سازی و تضعیف جایگاه جمهوری اسلامی ایران بر آمده اند. به گزارش جام نیوز، شبکه صدای آمریکا در تاریخ 16 سپتامبر (25 شهریور) در اقدامی تامل برانگیز و مشکوک با پخش گزارشی از سفر "رجب طیب اردوغان" به کشورهای شمال آفریقا وی را "رهبر جهان اسلام" معرفی کرد.

گزارشگر این شبکه گفت: «رجب طیب اردوغان طی یک سخنرانی احساسی در میدان شهدای طرابلس نه تنها به مثابه یک نخست وزیر یا حتی یک رهبر ترک بلکه به نظر می رسید به عنوان یک "رهبر جهان اسلام" سخنرانی می کند.»

(همزمان با واشنگتن، بی بی سی فارسی نیز از لندن این سناریو را تعقیب می کرد. بنگاه سخن پراکنی استعمار پیر، از اردوغان با عنوان "پرچمدار مسلمانان" نام برد و کارشناس شبکه، او را پرچمدار جهان عرب و جهان اسلام خواند.

از دیگر نکات سفر اردوغان که صدای آمریکا آن را برجسته کرد سخنان او در مورد "سکولاریسم" (جدایی دین از سیاست) بود. اردوغان گفت: «سخنان من را در تونس و مصر بد ترجمه کرده اند، سکولاریسم فردی معنایی ندارد و تنها دولت می تواند سکولار باشد.»

رجب طیب اردوغان با تاکید بر جدایی دین از سیاست در اداره حکومت، ادامه داد: «سکولاریسم را به معنای برابری و حکومت مردم بر مردم می داند، به همین دلیل به عنوان یک مسلمان معتقد، از سکولاریسم حمایت می کند.