زمان : 02 Shahrivar 1390 - 02:09
شناسه : 37934
بازدید : 7256
تقدیم به استاد ابرقویی  که استواری و گذشت همیشه شرمنده او بوده است تقدیم به استاد ابرقویی که استواری و گذشت همیشه شرمنده او بوده است

تقدیم به استاد ابرقویی  که استواری و گذشت همیشه شرمنده او بوده است

وارده به یزدفردا :دانشجوی دانشگاه آزاد واحد مهریز:دور شدن ازاو و دلتنگی ، ما را برآن داشت تا فقط و فقط چند سطر از مردی بنویسیم که به معنای واقعی مرد بود هر چند هر چه تلاش کردیم نتوانستیم حق مطلب را ادا کنیم اما چون مطمئن هستیم از چه و برای که می نویسیم یقین داریم که ایشان چند سطر نوشته دست و پا شکسته ما را به پای نداشتن سواد نوشتن نمیگذارند.خیلی وقت بود که بر آن شده بودیم تا چند خط از طرف تعداد کثیری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهریز،دانشجویانی که با هزار امید از راههای دور و نزدیک برای ادامه تحصیل رنج دوری از خانواده را به جان خریدند و به امید طی مدارج علمی پا در دانشگاه گذاشتند و در طول تحصیل نیز با مشکلاتی روبه رو بودند.گاهي اوقات فقط يك سلام ، يك نگاه و يك لبخند او بود که ، درياي پر درد قلبمان را به آرامشی بی نظیر سوق می داد.وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصه هایمان می شد وقتی نمی توانستیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان پنهان کنیم و بغض هایمان پشت سر هم می شکستند وقتی احساس می کردیم بدبختی ها بیشتر از سهممان است و رنج ها بیشتر از صبرمان وقتی طاقتمان طاق می شد و تحملمان تمام،به ناگه مسیری منتهی به اتاق ریاست را طی می کردیم ایمان داشتیم که فقط در آنجا می توانیم درد دل بگوییم پیش مردی برویم که هرگز از پشت میز کارش با ما در هیچ موردی هر چند کوتاه سخن نگفت. مردی که به محض ورود به اتاقش تمام مشغله شغلیش را به وادی فراموشی می سپرد و سراپا گوش میشد تا بشنود آنچه که در هر زمینه ای بر دانشجو گذشته .بقدری با روی خوش به استقبالت می آمد که انگار فرزندش هستی با تمام وجود در آغوشت میگرفت .به قول قدیمی ها دوتا گوش داشت دوتا دیگه قرض میکرد و صمیمانه به حرفهایت گوش می داد.وی حقیقتا یکی از نوادر روزگار و یکی از انسانهای به تمام معنی انسان و یکی از مردان مرد روزگار است.


دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهریز را تمام دانشجویانش با نام محمد رضا ابرقویی می شناسند.نامی آشنا برای تمامی خانواده های که فرزندشان در این واحد مشغول به تحصیل بوده اند. هر دانشجویی که برای تحصیل به این واحد دانشگاهی آمد با کوله باری از خاطرات شیرین از ریاست این واحد به شهر خود برگشت خاطراتی را که هیچ جای دیگری نمی توان تجربه کرد.


این حرف دل تمام دانشجویان فارغ تحصیل خطاب به شماست.استاد گرامی و همچون پدر،جناب آقای ابرقویی: ما حاضریم مجدد مقطع کارشناسی را در هر جایی که شما بعنوان مسئول مشغول فعالیت هستید طی کنیم تا در کنار شما باشیم.


جناب آقای ابرقویی:هر جا که باشیم از شما بعنوان یک فرهیخته یاد میکنیم وبر دستان گرم و پر مهرتان بوسه میزنیم.باشد که روزی فرا رسد تا خداوند قدرتی به ما اعطا کند تا گوشه ای از خوبی های شما را جبران کنیم.از خداوند منان آرزوی سلامی و توفیق روز افزون برای شما که نمونه پدری دلسوز,فداکار , برای تمام دانشجویان دورازخانه و مقاوم و صبور در برابر ناملایمات روزگار هستید داریم و آرزو میکنیم سالهای سال سایه ی پر مهرتون در نهایت سلامت و سعادت بر سر خانواده تان باشد.



دلت شاد و لبت خندان بماند  برایت عمرجاویدان بماند


خدارا میدهم سوگند برعشق  هرآن خواهی برایت آن بماند


بپایت ثروتی افزون بریزد  که چشم دشمنت حیران بماند


تنت سالم سرایت گرم باشد  برایت زندگی آسان بماند


تمام فصل سالت عید باشد      چراغ خانه ات تابان بماند