خاتون1»تلاشی ابتر(بخش دوم و پایانی)
انحراف و فتنه ، دو تفکّر همزادند! زاییده ی مکتب ضدّیّت با حکومت های دینی... هدیه ای از آن سوی مرز ها.
رضا بردستانی
در هفته ای که گذشت حجم بالایی از اخبار و نوشتار های مطبوعاتی در فضاهای کاغذی و مجازی ، بی ارتباط با تلاشی دیگر برای بی اعتبار نمودن تعالیم نجات بخش اسلام و نشانه رفتن یکی از عوامل سلامت پایداری جوامع اسلامی یعنی حجاب توسط ویژه نامه ای نبود که روزنامه ی ایران تحت پروژه ی «خاتون 1» به صورت رایگان و در تیراژی وسیع کلید زد. همچنان سریال تکذیب ها، برائت ها و اعتراض ها توسط کسانی که نامشان بر صفحات این مجله ی خبر ساز حک شده است ادامه دارد. مجلس، نیروهای دلسوز انقلاب، حوزه و مراجع تقلید و دیگر بخش های تأثیر گذار جامعه ی ایران اسلامی به فراخور، حرکت ناشیانه و بی اثر انجام گرفته توسط تیم «تفکرِجوانفکر»ی را محکوم نموده، مورد عتاب و سرزنش قرارداده اند. این حرکت آن قدر لوث و مدیریت نشده بود که بخش هایی را هم که قرار بود مورد هدف قرار دهد به فکر فرو برد که به راستی چه رابطه ای اساساً بین اظهار نظر «آقای خاص»در رابطه با آن 15 میلیون رای و این حرکت می تواند وجود داشته باشد. اندک نوشتار هایی که از در دفاع و «درزگیری» بر آمده بودند هم در سایه ی دفاع اصل حرکت را با زبان بی زبانی محکم تر از دیگران محکوم نمودند.
این که روزنامه ی ایران، گردانندگان آن و طراحان اصلی پروژه ی «خاتون 1» و دست اندازان به عقاید و باورهای ایرانی و اسلامی ، چه سرنوشتی پیدا خواهند نمود چندان مهم نیست بلکه ریشه یابی حرکت به وقوع پیوسته، شناسایی اتاق فکر این حرکت و اتمام حجت با کسانی که هنوز سر در لاک خود فریبی و دیگر فریبی دارند و خواسته و ناخواسته تریبونی شده اند برای اعلام رساتر فریاد های مشمئز کننده ی اسلام ستیزی و بحران آفرینی . شاید گردانندگان این کارناوال زشت رویِ بد طینت، خود نیز باور نمی نمودند که این گونه به سد محکم اعتراض و عتاب و سرزنش برخورد نمایند اما سکوت آگاهان جامعه پس از این می تواند سلسله ای از«خاتون»ها را روانه ی باز فکر و اندیشه نماید.
این که به چه دلیل متن کامل بیانیه 17 نفر از اعضای مهم ترین تشکّل حوزوی کشور در حمایت از آیت الله هاشمی بدون کوچکترین شرحی در صفحات ابتدایی این مجله آورده شده است، این که بازخوانی روزشمار دیدگاه های فرهنگی احمدی نژاد(به صورتی کاملا تیتروار، گزینشی، خلاصه شده و هدفمند)به چه دلیل باید در این نشریه انعکاس یابد ، این که هدف اصلی متفکرین طراح «خاتون1»از نام و دیدگاه های احمدی نژاد چه دستورالعملی را دنبال می نموده اند ، این که در مصاحبه با «فاطمه بداغی»چه گذشته است که تیتر انتخابی شده است:«محروم کردن جامعه از نیمی از نیروی انسانی، مقبول نیست» این که منظور حضرت آیت الله محی الدین حائری شیرازی از گفتن جمله ی «افراط در حجاب، خطرناک تر از بی حجابی است»چه بوده است و منتشر کنندگان «خاتون1»به دنبال چه بوده اند؟ این که ....
از خود پرسیده ایم ، اساساً جوامع اسلامی به ویژه جامعه ایران اسلامی مگر با حضور و ثبوت وجود و قدرت زن در هراس و جدال است که چنین برداشت هایی و مصاحبه هایی لازم باشد.
یکی از شدیدترین و پردامنه ترین اهانت ها که در سی سال گذشته کمتر از آن نشانه ای برای مثال و تشابه می توان یافت مصاحبه با فردی است که اگر قرار بود همچنان در جای و جایگاه خود بماند یکی از پرحاشیه ترین افراد نزدیک به احمدی نژاد یعنی مهدی کلهر؛لقب می گرفت جایگاهی که هم اکنون در اختیار دو نفری است که راه خود را از میراث فرهنگی به پاستور پیوند زده اند. شاید این مصاحبه یکی از اهداف اصلی گردانندگان پروژه ی «خاتون1»بوده است که به خوبی و شفافیت تمام عمق و ابعاد گسترده ی واکنش ها نسبت به این مصاحبه را می دانسته اند و تنها وسعت و گوناگونی معترضین را پیش بینی نکرده بودند.
او که اساساً بی حاشیه بودن را از ریشه انکار می نماید و زندگی تؤام با حاشیه را چه در ابعاد زندگی خصوصی و چه در گستره ی اجتماعی بسیار می پسندد و بازیگر قابلی برای این ژانر است با نگاهی به روزهایی که در صحنه حاضر بوده است و اظهارات ضد و نقیضی که از خود بر جای نهاده است به خوبی درخواهیم یافت که او یکی از اهداف اصلی و از پیش تعیین شده است واگرنه مهدی کلهر که بازی های رسانه ای و پیچیدگی های اجتماعی ایران امروز را به خوبی می داند و ناآشنا با انحراف و فتنه نیز نیست محال است نادانسته و ناخواسته در این وادی ورود پیدا کرده باشد. مصاحبه ی جنجالی او که مصاحبه ای خودساخته و خودخواسته به نظر می رسد با چینشی دلخواه قدم در وادی اهانت به یکی از نمادهای حجاب برتر نهاده است خواندن مصاحبه ی بسیار فنی او یاآور این مهم است که «چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا...»
رابطه ی پوشش و تمدن، تأثیر ادیان دنیای میانه روی لباس و نیز نقش ایرانیان، نکته پرانی های بی ربط، توضیحات پردامنه برای ورود به بحث اصلی بخش های ابتدایی این مصاحبه ی نسبتاً مفصل است تا آن جایی که با ورود های ناشیانه به مصادیقی مثل حج و نیز معماری اسلامی دامنه ی بحث را به ناگاه به مسئله ی چادر و فلسفه وجودی آن گره می زند.
«از سفر های اروپایی ناصرالدین شاه، شب که به مجالس عیاشی در اروپا می رفت، می دید آن جالباس مردها مشکی استکلاه سیلندری مردها مشکی است و زن ها هم با لباس مشکی می آیند این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد وگرنه در اسلام به صراحت از حضرت رسول ص. داریم که لباس تیره پوشیدن مکروه است این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد خدا لعنتش کند ....» آری و خدا لعنت کند کسانی که که از حدیث هم مصادره به مطلوب کردن را انتخاب می نمایند وگرنه مکروه بودن پوشش مشکی وحمله به چادر مشکی و نهایتا رد نمودن حجاب برتر اساساً چه ارتباطی می تواند با هم داشته باشد!این که چگونه به خود جرأت می دهند تا با صراحت چادر مشکی را بدترین پوشش! بنامند و این نشریه نیز با آب و تاب تمام آن را انعکاس دهد نیز سؤالی است که تنها از تشکیل دهندگان این پروژه پاسخ دادن بر می آید و لاغیر.
در نوشتاری تحت عنوان«اخلاق جنسی از آزادی تا لذت» که تلخیصی است از مقالات مندرج در زن روز به قلم شهید مرتضی مطهری نیز نگاه ساختار شکنانه و گزینش غیر معقول از یک بحث پردامنه به خوبی مشهود و معلوم است اما استفاده از نمادی که «اچ آی وی یا همان ایدز» را فریاد می زند، حمله ی ناجوانمردانه ای است که در گوشه ای به صورت کاملا تخریبی می خوانیم : «در اسلام کوچکترین اشاره ای به پلیدی علاقه ی جنسی و آثار ناشی از آن دیده نشده است، اسلام مساعی خود را برای تنظیم این علاقه به کار برده است». مراجعه ی وسیع به نظریات و آرای کسانی چون برتراند راسل، زیگموند فروید، ویل دورانت و مکاتب منحط و نخ نما شده ی غربِ گرویده به لذات جنسی، در حجمی وسیع تر از اصل موضوع مورد بحث، همان نتیجه ای را برای خواننده به ارمغان می آورد که به عنوان یکی دیگر از اهداف مدّ نظر بوده است.
سی و دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، درگیری ناجوانمردانه در مرزهای غربی با دشمنی که تمام قدرت های دنیا را با خود همراه نموده بود، دشمنان قسم خورده و جا خوش کرده بین مردم کوچه و بازار، تحریم های ریز و درشت و کارشکنی هایی که هر کدام نظام اجتماعی چند کشور را فرو می ریزد قطع به یقین نا به سامانی هایی را برجای خواهد گذاشت، بیکاری، اشتغال، مسکن، تورم و تبعات همراه با هرکدام، چیزی است طبیعی و قابل پذیرش اما در نقطه ی مقابل تمام این ترفندها نتوانسته است کوچکترین لطمه ای به آرمان های این انقلاب و مردمان این سرزمین بزند این بحث هایی که در نام و نشان های مختلف و در قد و قواره ی یک جنگ نرم تمام عیار و در پوشش یک مجله ملاحظه می نمایید مجموعه تلاش هایی است که اساس و بنیاد های فرهنگی و ریشه های اعتقادی را نشانه رفته است حال با هر دلیل و به هر بهانه ای . حمله ی همه جانبه به این نشریه که حکم بیدارباش را برای نیروهای فرهنگی و مذهبی جامعه با خود همراه داشت کاری نیست که به عنوان نقطه ی هدف و مرز اتمام مسئولیت تلقی نمود بلکه ریشه یابی و رفع معضلاتی که دستآویزی است تا به هر بهانه ای مورد هجوم واقع شویم از درجه ی اهمیت بالاتری برخوردار می باشد.
قبل از ورود به قسمت دیگری از این مجله ذکر این نکته را ضروری می دانیم که اساساً نه هیچ کس چادر مشکی را معادل حجاب می داند و نه عدم وجود آن را به معنای گسترش بی حجابی آن چه معلوم و مسلم است چون چادر و رنگ مشکی آن دارای مقبولیت بیشتری در جامعه ی اسلامی برای معرفی شدن به عنوان حجاب برتر است پس ناگفته پیداست تمسخر این نوع از پوشش که یکی از نمادهای حجاب کامل است نمی تواند کاری از روی باری به هر جهت تعبیر و تفسیر شود بلکه حمله به چادر مشکی و معرفی آن به عنوان یکی از بدترین انواع حجاب!!! نقطه ی آغازینی است تا ماهیت و کلیّت حجاب دچار خدشه و لغزش شود که این شیوه ی رفتاری قطعا پسندیده نبوده و نیست.
مجموعه نوشتارها و گفتار ها تحت عنوان «ای گشت مرا ارشاد کن!»که نسبتا مفصل و متنوع نیز انتخاب و تدوین شده است دست روی قسمتی از نیروهای بازدارنده ای گذاشته است که امکان دارد بر اثر برخوردهایی هر چند گاه و بی گاه سلیقه ای؛ نارضایتی هایی را نیز ایجاد نموده باشد که در مقاطع مختلف و توسط افراد و گروه های مختلف به بوته ی نقد و حتی اعتراض نیز کشانیده شده باشند اما این نوشتار تمام سعی خود را برای جا انداختن سه موضوع به کار گرفته است: نخست ناکارآمدی نیروی انتظامی در کنترل و مهار بحث حجاب، بد حجابی و بی حجابی، دیگر اعتراض شدید به عوامل کنترلی در بحث حجاب و نکته ی پایانی خارج نمودن بحث حجاب از حیطه ی اختیار و دایره ی عمل نیروی انتظامی است که این سه هدف یک هدف کلی و واحد را دنبال می نماید که همانا همراه نمودن معترضینی است که تاب و تحمل قوانین وضع شده ی اجتماعی را ندارند، سست عقیده و حجاب گریزند و در نگاهی کلی تر حمله به ارگان های دولتی را به نوعی حمله به نظام و انقلاب تلقی می نمایند. این که عملکرد صحیح یا غلط یک دستگاه دستآویزی برای انتقام گیری و شیوع نوعی هرج و مرج تلقی شود کاری است که تنها از یک طیف منحرف و گروه های انحرافی و مدافعین آنان بر می آید.
این عده تا آن جا پیش می روند که گستاخانه گشت ارشاد را بهانه ی فتنه گران برای لشگر کشی خیابانی و آشوب معرفی می نمایند در حالی که همگان بر این مهم واقفند که فتنه ای که اینان از آن نام می برند چیزی نیست که از عملکرد یک نیروی بازدارند و حافظ آرامش سرچشمه بگیرد.
یکسان نبودن عملکردها، در هم شدن مسائل سیاسی و فرهنگی، گرو کشی ها و سنگ پرانی های سیاسی با تکیه بر معضلاتی که هیچ کس نمی توان به طور قطع طرف مقابل را محکوم و مقصر بداند، جبهه گیری های غیر مسئولانه ی برخی مسئولان حتی رده بالا، شعارهای تبلیغی و مقطعی ، دستآویز قرار دادن نارسایی ها برای سرپوش نهادن به کمبودها و ناتوانی ها و در رأس همه کم کاری نیروهای فرهنگی جامعه که مورد اعتراض رهبر معظم انقلاب هم هست همه و همه مسائلی است که در ناتوانی گشت های ارشاد در کنترل و حتی مهار پدیده ی ناراحت کننده ی بدحجابی دخیل بوده است وگرنه همین نیروهای انتظامی با پشتیبانی و یک صدایی مسئولان نظام از تمام گروه ها تقریبا مسئله ی اوباش گری، رذالت عده ای خاص و ایجاد ناامنی های اجتماعی توسط عده ای را برای همیشه ریشه کن و در مواردی محدود، مهار نسبی نموده اند در مسئله ی حجاب چون یک باور جامع در دسترس نبود و متاسفانه سیاسیون نیز برای دستیابی به چند برگه رأی با اظهاراتی گاه چندپهلو مسیر پیموده شده را با تردید و ابهام روبرو می نمودند چنان که این عمل در همین نشریه نیز به خوبی قابل ملاحظه است به طور قطع، همگان بر این باورند بین سخنان آقای خاص که او را یکی از محور های انحراف و گروه های انحرافی می دانند و توزیع وسیع و رایگان این نشریه، ارتباطی است که باید در راهی 22 ماهه تا انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 92 پیموده و نظاره شود. عاقلانه است اگر بیاندیشیم که دست یافتن به آن 15 میلیون رأی مورد بحث و تکیه بر 15 میلیون رأی اردوگاه خیالی خود، اگرچه چندان کار ساده ای نیست اما ارزش خطر کردن و ایجاد بحران های اینچنینی را نیز دارد.
اگرچه طی دو سال گذشته با نوعی ادبیات هتاک و بی پروا در جامعه ی اطلاع رسانی رو برو هستیم اما به شدت باید مراقب واژه سازی ها و بازی های کلامی که اندیشه ای جز فرافکنی و گمراه نمودن صاحبان چشمان بیدار جامعه را در سر نمی پروراند باشیم. این مهم تنها در سایه ی اعتراض و محکوم نمودن میسر نیست بلکه باید با ریشه یابی و شناخت راه های نفوذ و نیز ترسیم راه صحیح پیش روی آنانی که بر لبه تردید و بیم گام بر می دارند امنیت و سلامت را به ارمغان آوریم.
بر این باوریم که انحراف و فتنه دو تفکر همزادند که ریشه در مکتب های ضدّیّت با حکومت های مذهبی دارند و برای رفع این معضل با رصد کردن کلیه ی تحرکات داخلی این عده، بد نیست اگر نیم نگاهی نیز به آن سوی مرزها داشته باشیم .