زنده بودن پیامبر و ائمه اطهار(ع)
کسانی که منکر توسل به ارواح انبیا و اولیای الهیاند، آن را قبیح و ناروا میشمرند، به گفته آنان خواندن مردگان، خطاب به شخص معدوم است و خطاب به معدوم، قبیح است؛ زیرا قرآن میفرماید: «ان تدعوهم لایسمعوا دعاوکم» این مطلب در سه امر خلاصه میشود:
الف: خواندن مردگان خطاب به معدوم است.
ب: خواندن ارواح، شرک است.
ج: خواندن مردگان بدعت است.
حال ما باید این سه نکته را نقد و بررسی کنیم تا مسأله روشن شود.
اولاً: خواندن مردگان در زمره خطاب به معدوم نمیگنجد؛ زیرا طبق قرآن و سنت، مردگان در عالم برزخ میشنوند و صداها به آنها میرسد. روایات متعددی نیز در این باره آمده است. در روایتی که گذشت، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اگر من زنده باشم برای شما خیر است و اگر مرده باشم نیز برای شما خیر است؛ زیرا اعمال شما به ما میرسد. اگر نیکی در اعمالتان ببینم خوشحال میشوم و اگر بدی ببینم، برایتان استغفار میکنم.
عبدا... بن مسعود از پیامبر اکرم(ص) چنین روایت کرده است: «ان ا.... ملائکه سیاحین فی الارضا یبلغونی من امتی السلام؛ خداوند فرشتگانی دارد که در زمین میگردند و سلام امتم را به من ابلاغ میکنند.»
ثانیاً: به فرض که توسل به مردگان فعل قبیح یا خطاب به معدوم باشد، شرک نخواهد بود. شرک در مقابل توحید است و همانگونه که توحید اقسامی دارد (توحید ذاتی، توحید در صفات، افعال، عبادت) شرک هم انواع دارد (شرک در ذات، در صفات، افعال، عبادت). حال پرسش این است که توسل بر کدام شرک منطبق است. عقیده ما این است که توسل جستن به انبیای الهی برای برآورده شدن حاجت هم در دوران زندگی و هم پس از حیات آنان، کار ناروایی نیست و شرک به شمار نمیآید.
خداوند وحده لا شریک له است، اما این نظام تکوینی با سبب و وسیله میچرخد و توسل در نظام آفرینش سنتی اساسی و تکوینی است. این کار نیز به هیچ عنوان با قدرت مطلقه باری تعالی منافاتی ندارد. بنابراین ما میگوییم توحید در نظام الهی عین توسل است و توسل نیز عین توحید است. هر موحد معترف به نظام خدایی، قطعاً متوسل است و هر متوسل روشن دل و واقعبین، به طور حتم موحد است.
خلاصه اینکه اسناد فعل و اثر به هر یک از موجودات جهان براساس این اعتقاد است که آن موجود را خدا آفریده و نیرو و اثربخشی او از خداست و خدا نیز ما را امر به توسل به آن کرده است. این از دیدگاه تعالیم اسلامی مستلزم شرک و ضد توحید نیست؛ بلکه صد در صد توحید خالص و نمایانگر حقیقت حق ا... است.
ثالثاً: توسل بدعت نیست. آنچه بین شیعه و اهل سنت مسلم است، این تعریف بدعت است: «البدعه ادخال ما لیس من الدین فی الدین بقصد الدین» ما براساس آیات و روایات ثابت کردهایم که توسل فعلی مشروع و مستحسن است و چیزی نیست که در منابع نیامده باشد و بعضی آن را به عنوان دین انجام دهند. کسانی که منکر بعضی از انواع توسلاند نیز بعضی از انواع دیگر آن را قبول دارند و حتی کسانی را که معتقد به آن نشوند، کافر میدانند.
علاوه بر آنچه در قالب روایت و استدلال ذکر شد در آیه 169 سوره آل عمران میخوانیم «ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
منظور از حیات و زندگی، همان حیات و زندگی برزخیست که ارواح در عالم پس از مرگ دارند، نه زندگی جسمانی و مادی، گرچه زندگی برزخی اختصاصی به شهیدان ندارد اما از آنجا که حیات شهیدان یک حیات فوقالعاده و آمیخته با انواع نعمتهای معنوی است که گویا زندگی سایر برزخیان در مقابل آنها چیزی به شمار نمیآید. اینکه برخی احتمال دادهاند که مراد از حیات معنی مجازی آن است و منظور باقیماندن آثار زحمات و نام و نشان آنهاست، بسیار از معنی آیه دور است و با هیچ یک از جملههای آیات فوق، اعم از روزی گرفتن شهیدان و سرور آنها از جماعت مختلف سازگار نیست. نکته مهم آن است که پیامبر اسلام(ص) و ائمه هدی علیهم السلام نه تنها خود طعم شیرین شهادت را چشیدهاند که حضرت ابا عبدالله(ع) لقب سیدالشهدایی را از آن خویش کرده است و باز هیچ شهیدی از بابت رتبه و مقام به آن ستارگان آسمان ولایت نمیرسد و همه شهدا غبطه جایگاه آنان را میخورند. بنابراین، این خود دلیلی دیگر بر حیات ائمه هدی(ع) و نظارت ایشان بر اعمال ماست، چرا که باز در تفاسیر از امامان معصوم(ع) به عنوان شاهدان بر اعمال ما در روز قیامت یاد شده است.
منبع: تفسیر نمونه، ج 3، ص 173-168.