این استان که در دامنهها و دشتهای پراکنده سلسله جبال زاگرس میانی قرار گرفته است، از شمال به استانهای آذربایجان غربی و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان کرمانشاه و از غرب به کشور عراق محدود است.
استان کردستان براساس آخرین تقسیمات کشوری در سال 1375دارای 8 شهرستان، 12شهر، 21 بخش، 78 دهستان و 1765 آبادی دارای سکنه بوده است. شهرستانهای این استان عبارتند از: بانه، بیجار، دیواندره، سقز، سنندج، قروه، کامیاران و مریوان. در حال حاضر استان کردستان با مجموعه شهرها، روستاها و عشایری که در اقصی نقاط آن پراکنده شده و استقرار یافتهاند، به یکی از نواحی در حال توسعه غرب کشور تبدیل شده و از پتانسیلهای توریستی و تفرجگاهی بسیار خوبی برخوردار می باشد.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان کردستان
این استان منطقهای کاملا کوهستانی است که از مریوان تا دره قزلاوزن و کوه های زنجان جنوبی در مشرق گسترده شده است. ناهمواریهای این استان که تحت عنوان ناحیه کوهستانی کردستان مرکزی بررسی میشود، مشتمل بر دو بخش غربی و شرقی است. این دو قسمت از نظر شکل پستی و بلندی و جنس زمین متفاوتند.قسمت وسیعی از سنندج، مریوان و سرزمینهای اطراف آنها تا جنوب کردستان بخش کوهستانی غربی را تشکیل میدهد.
در این ناحیه، یکنواختی و سستی جنس زمین اشکال مشابهی را به وجود آورده که از ویژگیهای آن کوههای گنبدی شکل با شیب یکنواخت و ملایم همراه با درههای باز است. این یکنواختی را طبقات آهکی سخت و سنگهای درونی که بین لایههای سست ظاهر میشوند، درهم ریخته و آن را به صورت صخرههای عریان درآورده است. نوع مشخص این ناهمواریها، ناحیه کوهستانی چهل چشمه در بین مریوان و سقز است که دنباله پستی بلندیهای این ناحیه را در جنوب و مشرق، تشکیل دادهاند و دامنه غربی آن تا داخل کشور عراق کشیده شده است.
در این ناحیه شعبههای رود قزلاوزن در شرق و شمال شرقی و رود سیروان در حنوب چهره زمین را بهطور کامل تغییر دادهاند.بخش کوهستانی شرقی، قسمتهای شرقی سنندج را دربرمیگیرد و درحد فاصل ناحیه غربی و شرقی، یک رشته از ارتفاعات آتشفشانی شمالی- جنوبی را بهوجود میآورد. [آشنایی با رودخانه های ایران]
در شرق این رشته کوه، شهرستانهای قروه و بیجار قرار گرفتهاند که شکل زمین در آنها با پستی و بلندیهای ناحیه غربی به کلی متفاوت است.
از ویژگیهای این ناحیه، وجود یک حصار کوهستانی متشکل از سنگهای دگرگونی و رسوبی است که دشتهای مرتفع هموار و تپه ماهوری را احاطه کرده است. در این ناحیه به استثنای کوههای بیجار، دشتهای نسبتاً وسیعی نیز وجود دارد. این دشتها بهوسیله شعبههای رود قزلاوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور درآمدهاند. مرتفعترین دشت این ناحیه «هوهتو» خوانده میشود که با دو هزار و دویست متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است.
بلندترین کوههای این ناحیه، شاهنشین در شمال بیجار، شیدا در مرکز و پنجه علی بین قروه و سقز است.استان کردستان بهطورکلی تحت تأثیر دو جریان عمده هوای گرم و سرد قرار دارد و اقلیمهای گوناگونی را بهوجود میآورد. بیشترین میزان بارش جوی در ناحیه غربی استان (شهرهای بانه و مریوان) حدود هشتصد میلیمتر در سال و کمترین میزان بارندگی آن در ناحیه شرقی حدود چهارصد میلیمتر در سال است. میزان نزولات جوی در قسمت مرکزی استان (شهرهای سقز و سنندج) نزدیک به پانصد میلیمتر در سال است.تمام قلمرو استان در بهار و تابستان آب و هوایی خنک و معتدل دارد.
مقایسه ارقام میانگین دمای ماههای مختلف سال در مرکز استان نشان میدهد که متوسط دمای روزانه در اردیبهشت ماه شانزده و یکدهم و در مهر ماه شانزده و نهدهم درجه سانتیگراد است. میانگین دمای ماههای این دوره از بیستودو تا بیست و هشت درجه سانتیگراد متغیر است. این درجه، دمای مطلوبی برای صنعت گردشگری میباشد. از اینرو شش ماه از سال در مرکز استان کردستان برای جریان جهانگردی بهترین و مناسبترین ایام به حساب میآید. سردترین ماه سال در شهرستان سنندج، بهمن ماه است که حداقل دمای آن به حدود یک درجه زیر صفر میرسد.
تعداد روزهای یخبندان در سنندج نودودو روز در سال گزارش شده است.در پهنه استان کردستان پاره اقلیمهای گوناگونی وجود دارد که در زیر به انواع و نواحی مشخص آن اشاره میشود:
نفوذ تودههای مرطوب زمستانی و بهاری در مریوان و دریاچه زریوار تأثیر فراوانی در مرطوب و معتدل شدن هوای این ناحیه دارد. میزان رطوبت و بارش مناسب باعث ایجاد جنگلهای انبوه بلوط و گونههای مختلف درختان جنگلی شده است. پوشش گیاهی این ناحیه مناظری شگفتانگیز و باشکوه دارند.از آنجا که تنوع اقلیمی همراه با سایر شرایط مناسب، از جاذبههای مهم در صنعت جهانگردی بهشمار میرود و جهانگردان خواهان دمای مطلوب و مطبوعی (بیستوپنج- بیستودودرجه سانتیگراد) هستند، استان کردستان بهویژه در فصول بهار و تابستان از این نظر بسیار مناسب و دارای توانایی های جهانگردی قابل توجهی می باشد.
جغرافیای تاریخی استان
مردمان کرد آریایی نژاد هستند که چندین هزار سال قبل از میلاد به این منطقه مهاجرت کردهاند. تاریخ اقوام کرد تا قبل از اسلام چندان روشن نیست. در اسناد سومری و بابلی و اکدی و آشوری نام اقوامی دیده میشود که شباهت به کلمه کرد دارد، ولی از همه نزدیکتر چه از لحاظ زبانشناسی و چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر توصیفی، نام قومی است به نام کردوخوی که در کتاب سفر جنگی گزنفون ذکر شده است.
این قوم در کوهها و درههای میان عراق و ارمنستان و مخصوصاً در محلی که امروزه «زخو» نامیده میشود و در شصت کیلومتری شمال غربی موصل در عراق قرار دارد، ساکن بودهاند. گزنفون، آنان را تا هنگامی که به جلگههای شمال رسیدند، تعقیب کردند و صدماتی نیز بر آنها وارد آوردند.پولیبیوس (دویست- یکصد و بیست ق.م) نیز از اقوامی که در قسمتهایی از آذربایجان کنونی زندگی میکردند و بهنام «کورتییوی» یا کورتیای خوانده میشدند، یاد میکند. استرابون و لیوی میگویند که این اقوام در فارس نیز ساکن بودهاند.
چنانکه در زمان ساسانیان و اوایل اسلام چادرنشینان کوهستانهای فارس را کرد میخواندند. اگر تاریخ اقوام کرد در پیش از اسلام تاریک و مبهم است، تاریخ آنان در پس از اسلام در پرتو تألیفات مورخان اسلامی تا اندازهای روشنتر است، ولی در این دوره هم، چون از کرد بهطور فرعی و ثانوی- ضمن اخبار ممالک اسلامی- سخن به میان آمده، درباره تاریخ این قوم بهطور اساسی و مستمر مطلب کاملی نوشته نشده است و فقط در دوره صفوی نخستین کتاب مهم درباره قوم کرد به زبان فارسی تدوین شده که همان شرفنامه بدلیسی است.
اعراب در تاریخ شانزده یا بیست هـ .ق. قلعهها و استحکامات کردها را تصرف کردند. در بیستوسه هـ .ق. که سپاه عربی در ایالت فارس مشغول فتوحات بود، اکراد فارس در دفاع از فسا و دارابجرد شرکت داشتند. فتح شهر زور و داراباذ که از شهرهای کردنشین بودند، در سال بیستودو هـ .ق. صورت گرفت.ابوموسی اشعری در سال بیست و پنج کردان را سرکوب کرد. در سال سی و هشت ه.ق اکراد ناحیه اهواز در قیام خریت ابنراشد برضد امیرالمؤمنین علی(ع) جانب خریت را گرفتند و پس از قتل خریت عده زیادی از ایشان کشته شدند.
در سال نود هـ .ق. اکراد فارس سر به شورش برداشتند و این شورش بهوسیله «حجاج ابن یوسف ثقفی» سرکوب شد. در سال یکصد و چهل و هشت هـ .ق. اکراد موصل قیام کردند و منصور خلیفه عباسی، «خالد برمکی» را برای سرکوبی آنان به آنجا فرستاد و وی نیز شورش کردها را سرکوب کرد.در سال دویست و بیست و چهار هـ .ق. یکی از پیشوایان اکراد اطراف موصل به نام جعفر ابن فهرجیس برضد خلیفه معتصم سر به شورش گذاشت خلیفه سردار معروف خود آیتاخ را به جنگ او فرستاد.
آیتاخ پس از جنگی سخت جعفر را کشت و بسیاری از اکراد را مقتول یا اسیر کرد و امیران و زنان و اموال ایشان را به تکریت برد.در سال دویست و سی و یک هـ .ق. اکراد به اطراف اصفهان و فارس تاختند. یکی از سرداران ترک خلیفه به نام وصیف، پس از پیروزی، نزدیک به پانصد نفر از آنان را به اسیری به بغداد برد.در سال دویست و هشتاد و یک هـ .ق. چادرنشینان عرب با اکراد در نواحی موصل و ماردین متحد شده و تحت رهبری حمدان ابن حمدون جنگ علیه معتضد را شروع کردند که به کشته شدن و اسارت گروهی از آنان منجر شد.
در سال سیصد و چهارده هـ .ق. در زمان خلافت المقتدر بالله و امارات ناصرالدوله حمدانی، در ناحیه موصل یک بار دیگر کردها سر به شورش برداشتند. در فاصله سالهای سیصد و بیست و هفت و سیصد و چهل و پنج هـ .ق. شخصی بهنام دیسم که از خوارج بود و پدری عرب و مادری کرد داشت، با گردآوری کردهای آذربایجان، با آلمسافر و دیگر حکمرانان آذربایجان به جنگ پرداخت و سرانجام گرفتار شد و در زندان درگذشت. در قرنهای چهارم پنجم و ششم هجری، شدادیان که کرد بودند حکومتهای مستقلی را در نواحی کردنشین تشکیل دادند.
خاندان شدادی از قبیله روادی بودند و دولت معروف ایوبی در مصروشام از همین خاندان برخاستند.در سال سیصد و نود و پنج هـ .ق. عضدالدوله دیلمی با کردهای موصل درگیر شد و پس از غلبه، قلاع آنها را ویران کرد و همه سران کرد را به قتل رسانید. در سال سیصد و هفتاد و سه هـ .ق. محمدبن غانم همراه کردان برزکانی در حوالی قم علیه فخرالدوله دیلمی سر به شورش برداشت، لیکن فخرالدوله دیلمی سر به شورش برداشت، این در حالی بود که فخرالدوله به وسیله بدربن حسنویه با وی از در صلح و آشتی درآمد، اما دیری نپائید که سپاهی را روانه سرکوبی وی کرد.
محمدبن غانم در این پیکار شکست خورد و به اسارت سپاهیان فخرالدوله درآمد و در اسارت درگذشت.یکی از رویدادهای مهم دوران زمامداری شرفالدوله دیلمی (سیصد و هفتاد و دو- سیصد و هفتاد و نه هـ .ق.) پیکار او در سال سیصد و هفتاد و هفت هـ .ق. با بدربن حسنویه در کرمانشاه است که به پیروزی بدر و شکست شرفالدوله منجر شد. در نتیجه بدربن حسنویه بر قسمت مهمی از عراق عجم مسلط شد. وی در سال چهارصد و پنج هـ .ق. به دست طایفهای کرد که جورقان نام داشت، کشته شد. شمسالدوله پسر فخرالدوله دیملی بلافاصله متصرفات وی را ضمیمه قلمرو خود کرد.
شاپور خواست (خرمآباد)، دینور، بروجرد، نهاوند، اسدآباد و قسمتی از اهواز ازجمله متصرفات او بودند. ظاهراً اصطلاح کردستان را سلاجقه برای تمیز نواحی کردنشین از ولایت جبال عراق وضع کردند و آن ایالتی بود مشتمل بر سرزمینهای بین آذربایجان و لرستان و قسمتی از اراضی سلسله جبال زاگرس که مرکز آن نیز در ابتدا ناحیه بهار در هجده کیلومتری شمال غربی همدان و بعدها چمچمال در نزدیک کرمانشاه امروزی بود. شهرهای کردستان در زمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند. در زمان تیمور و ترکمانان قرهقریونلو و آققریونلو، کردستان و دیار بکر میدان تاخت و تاز سپاهیان تیمور و ترکمانان شد.
شاه اسماعیل اول- مؤسس سلسله صفویه - به علت این که کردها پیرو مذهب تسنن بودند، چندان روابط حسنهای با آنها نداشت، درمقابل، سلاطین عثمانی در تقویت هرچه بیشتر کردان میکوشیدند. در دوره صفویه دولت ایران به قسمت وسیعی از کردستان آن روز تسلط داشت که دامنههای شرقی کوههای زاگرس را دربرمیگرفت.با تشکیل سلسله زندیه، برای نخستین بار در تاریخ ایران سلسلهای کردنژاد به سلطنت رسید.
در اواخر سلسله زندیه نیز طایفه دنبلی که یکی از طوایف بزرگ کرد بود، قسمتی از آذربایجان غربی را در تصرف داشتند و مرکز حکومت و قدرت آنها شهر خوی بود. در قرن نوزدهم میلادی بارها کردها در خاک عثمانی میل باطنی خود را برای رسیدن به استقلال و تشکیل دولتی کردزبان ظاهر کردند. در سال هزار و هشتصد و هفتاد و هشت میلادی شیخ عبیدالله نقشبندی به فکر تأسیس کردستان مستقل تحت حمایت دولت عثمانی افتاد. در سال هزار و هشتصد و هشتاد میلادی طرفداران وی، اطراف ارومیه، ساوجبلاغ، مراغه و میاندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهیان ایران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع کنند.
در سال هزار و نهصد و چهل و شش میلادی قاضی محمد همزمان با حضور قوای متفقین در ایران و حمایت دولت روسیه شوروی از او، جمهوری خلق کردستان را که مرکز آن مهاباد بود،تشکیل داد. پس از تخلیه کامل ایران از قوای متفقین و اعزام ارتش دولت مرکزی به نواحی آذربایجان و کردستان، این شورش و جمهوری ناشی از آن نیز از هم متلاشی گردید.
شهرستان سنندج
گفته میشود قلعه سنه دژ (سنندج) را سلیمانخان اردلان والی کردستان در زمان شاهصفی (هزار و سی و هشت - هزار و پنجاه و دو هـ .ق.) آباد ساخت و کلمه غمها را که به حساب ابجد هزارو چهل و شش میشود ماده تاریخ آن قرار داد. هیچیک از جغرافینویسان اسلامی، این شهر را به این اسم در آثار خود ذکر نکردهاند.
در گذشته به جای شهر سنندج فعلی شهری به نام سیر وجود داشت که این کلمه در فارسی به معنای سیسر است. مجاور سیسر، محلی بود به نام صدخانیه (صدخانه) که احتمالاً به مرور زمان این نام به سنه تغییر یافته است. سنندج مدت چهار قرن تحت حکومت حکام موروثی خاندان اردلان بود که نسبت خود را به ساسانیان میرسانیدند.
در جنگهای دولتهای ایران و عثمانی در دوره صفویه، این خاندان گاه جانب ایران را میگرفتند و زمانی از عثمانی طرفداری میکردند. کریمخان زند در سال هزار و صد و چهل و شش هـ .ق. سنندج را ویران کرد و پس از یک دوره هرج و مرج، خسروخان اردلان در سنندج مستقر شد. آغامحمد خان قاجار به پاس خدمات وی سنقر را نیز ضمیمه قلمرو حکومتی او کرد.
از سال هزار و دویست و چهارده تا هزار و دویست و چهل هـ .ق. امانالله خان پسر خسروخان در سنندج حکومت کرد که در این مدت اصلاحات زیادی برای آبادانی و عمران شهر سنندج به عمل آمد. در حکومت رضاقلیخان اردلان بین اعضای این خاندان اختلافاتی بهوجود آمد و پس از یک سلسله کشمکشها، سرانجام امانالله خان برادر رضاقلیخان به حکومت رسید و درحقیقت این شخص آخرین والی موروثی سنندج بود که از ســــال هزار و دویست و شصت و پنج تا هزار و دویست و هشتاد و چهار هـ .ق. حکومت کرد.
در سال هزار و دویست و هشتاد و چهار هـ .ق. دولت مرکزی، حاجمیرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه را به حکومت کردستان منصوب کرد که تا سال هزار و دویست و نود و یک هـ .ق. در آنجا حکمرانی میکرد.در حال حاضر سنندج مرکز استان است و یکی از شهرهای زیبای استان کردستان و غرب کشور به حساب می آید.
مراکز دیدنی و تاریخی
امامزاده پیر عمر، امامزاده پیر محمد، امامزاده عبدالله، مسجد هاجره خاتون، دریاچه پشت سد قشلاق، دشت دهگلان، جنگلهای سنندج، روستای نگِل، روستای صلوات آباد، کوه کوچسار، کوه شیخ معروف، کوه مسجد میرزا، کوه ملا کاووف کوه هوار برزه، کوه چرخ لان، کوه سراج الدین، پل قشلاق، پل شیخ، قلعه پلنگان، قلعه حسن آباد
عمارت سالار سعید، عمارت مشیر، خانه آصف وزیری، عمارت وکیل الملک، عمارت امجد الاشراف
شهرستان بانه
پیش از اسلام طایفهای زرتشتی به نام قهقو بر بانه حاکم بودند که در حمله اعراب و بعداز آن، اختیار دینیها حکومت آن را به دست گرفتند. تا اواسط سده سیزدهم هجری نام اصلی شهر بانه بهروژه (آفتابگیر) بود و قباله هایی نیز وجود دارد که در همه آنها مرکز بانه قصبه بهروژه نامیده شده است. این شهر یک بار در قبل از جنگ جهانی اول و بار دیگر در جنگ جهانی دوم دچار آتشسوزی شدیدی شد. اکنون گورستان شمال شرقی شهر را بانه کهنه یا کهنه بانه مینامند.
علت تغییر نام و جابجا شدن محل شهر به واسطه شیوع بیماریهای وبا و طاعون بود که هر چند سال یک بار شایع میشد و چون بازماندگان، محل اولیه را آلوده میپنداشتند، مجدداً در جای دیگری به ایجاد شهر و ده میپرداختند. آتشسوزی و جنگهای قبیلهای یکی دیگر از عوامل جابجا شدن محل شهر بود. در بانه، آبادیهایی به نامهای نیزه دوکهنه، به روژه کهنه، سیاومه کهنه، آرمرده کهنه، توده کهنه و غیره هم شنیده میشود، ولی آبادیهایی نیز با همان نامها بدون کلمه کهنه وجود دارد. نام بانه را از کلمه کردی Bon به معنی پشت بام و متأثر از ارتفاعات و نحوه استقرار و موقعیت شهر بانه میدانند.
ارتفاع هزارو پانصد و بیست و پنج متری شهر از سطح دریا و چشمانداز ارتفاعات اطراف آن موجب شده مردم برای رسیدن به شهر مسیر زیادی را به طرف سربالایی طی کنند. نام بانه را به معنی خانه (منظور اقامتگاه و آبادی و مسکن است) و اردو (منظور اردوگاه سربازان است) و پادگان (شهر دو قلعه بزرگ داشته) نیز تفسیر کردهاند.
مراکز دیدنی و تاریخی
شهرستان بیجار
شهرستان بیجار در سال 1220 ه . ق توسط محمد خان گروسی حاکم گروس رونق یافته بازار شهر بیجار از آثار دوره صفویه است و در دوران قاجار مرمت شد. شهر بیجار با ارتفاع 1870 متر از سطح دریا به بام ایران ملقب شده و مردم منطقه اکثرا کشاورز هستند. سالیانه حدود یکصد هزار تن گندم در این منطقه تولید میشود و به همین جهت بیجار را انبار غله غرب نامیده اند. منطقه گروس دارای تمدنی کهن است و کتیبه هایی که در بعضی از نقاط آن کشف شده و به خط هیراتیک می باشد ثابت می کند که قبل از پیدایش دولت آشور (3000 سال قبل ) در این منطقه تمدنهایی وجود داشته است.
مراکز دیدنی و تاریخی
شهرستانِ دیوان دره
دیواندره یکی از شهرستان های بسیار زیبا و دیدنی استان کردستان است که در فاصله نودوپنج کیلومتری شمال سنندج واقع است. دیواندره امروزی یکی از کانونهای درحال توسعه روستایی بود که یک دهه قبل به شهر تبدیل شده است. این شهرستان آب و هوایی معتدل و مطبوعی را دارا می باشد.
مراکز دیدنی و تاریخی
شهرستان سقز
می گویند که این شهر با نام ایزیرتا در نخستین اتحاد ماد، پایتخت مادها بود. سرکردگان ماد در اطراف شهر استحکاماتی برای خود ساختند که از آن جمله زیویه و قپلانتوی کنونی (آدامائیت) را میتوان نام برد. در این زمان سارگن دوم پادشاه آشور به سرزمین ماد تاخت، مادها شکست خوردند و ایزیرتا، زیویه و آدامائیت را ویران کرد.
پس از آن سکاها به تحدید بنای این شهر پرداختند و سقز را به نام اسکیت (ساکز) بهعنوان پایتخت خود انتخاب کردند. نام امروز سقز از نام قوم سکه- سکا- اسکیت- سکز به یادگار مانده و سکز همان ساکز است. دو وجه تسمیه دیگر نیز برای این شهر نقل شده است؛ یکی به دلیل درخت حبهالخضر یا ون است که گویا در اطراف سقز وجود داشت و دیگر این که، این شهر را سه دختر ساختهاند و لذا سه قز (قز در ترکی به معنی دختر) نامیده میشد.شهر سقز سابقاً در دشتی در جنوب غربی شهر فعلی قرار داشت که اکنون به کهنه سقز یا سقز کهنه معروف است.
شهر فعلی ابتدا در اطراف بازار بهوجود آمد و قدیمیترین محله، همان محله بازار شهر است که بعداً در اثر ارتباط تبریز، سنندج و بانه طرفین جادههای آن آباد شد. در حال حاضر موقعیت طبیعی و نحوه استقرار شهر در دامنه ارتفاعات و رودخانهای که از کنار آن جاری است، این شهر را به یکی از زیباترین و دیدنیترین شهرهای کردستان مبدل ساخته است.
مراکز دیدنی و تاریخی
شهرستان قروه
در مورد شهر قروه می گویند که این شهر در دشت وسیعی در نودوسه کیلومتری شرق سنندج و شمال غربی همدان قرار دارد و از آغاز در طول جاده سنندج به طرف همدان توسعه یافته است. مرکز حکومت این شهر در گذشته روستای قصلان بود که توسط امانالله خان بزرگ، والی معروف کردستان در محوطه آن بناهایی از قبیل: قلعه، عمارت، مسجد، حمام،باغ و بیشه بزرگی احداث شده است.
در حال حاضر قروه به دلیل شرایط خاص زمین ساختی و چشمههای آب گرم و معدنی مورد توجه مسافرین و گردشگرانی است که به همین دلیل اقدام به مسافرت به این شهر مینمایند.
مراکز دیدنی و تاریخی
شهرستان کامیاران
یکی دیگر از شهرستان های زیبا و سرسبز استان کردستان شهرستان کامیاران است. کامیاران یکی از شهرستانهای تازه تأسیس استان کردستان می باشد که در فاصله شصت و پنج کیلومتری جنوب سنندج واقع شده است. ویژگیهای عمومی، فرهنگی و مردمشناختی مردم این شهرستان نیز همانند سایر نواحی استان کردستان میباشد. این شهرستان در بهار و پاییز آب و هوای دلپذیری دارد و میتواند پذیرای دوستداران طبیعت باشد.
مراکز دیدنی و تاریخی
شهرستان مریوان
این شهر بیش از یکصد سال سابقه تاریخی دارد. یکی از شاهزادگان قاجاربه نام فرهاد میرزا که کمی پیش از مشروطیت در این محل حکومت میکرد، در مریوان قلعهای بنا کرد که جریان بنای آن را در کتیبهای که به دیوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده، شرح داده است. این شهر مرزی در همسایگی دولت عثمانی قرارداشت و به دستور ناصرالدین شاه قاجار در سال هزار ودویست و هشتادودو هـ.ق قلعهای مستحکم در آنجا احداث شد.
در سال هزارو دویست و هشتادو شش حاج فرهاد معتمدالدوله بر استحکام قلعه افزود و آن را شاهآباد نامید. در کنار همین قلعه نظامی، روستایی به وجود آمد که به نام قلعه (مریوان) نامگذاری شد. در داخل شهر به دستور حاج معتمد الدوله یک باب قنات، حمام و آب انبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمد الدوله، حاج محمد علیخان ظفر الملک قلعه را وسعت داد و در داخل آبادی شاه آباد چندین باب منزل، یک کاروانسرا وقناتی دیگر احداث کرد.
بعدها کلیه این تأسیسات دراثر شورش وهرج ومرج عشایرکرد منطقه، ویران شد. در اوایل حکومت پهلوی، حاکم وقت در روستای موسک قلعهای بنا نهاد که امروزه از آن به عنوان پادگان استفاده میشود و فاصله چندانی با شهر ندارد. وجود دریاچه زریوار در غرب شهر مریوان زیبایی خاصی به این شهر بخشیده و آن را به یک منطقه تفریحی و سیاحتی مبدل کرده است.
مراکز دیدنی و تاریخی