یزدفردا

سئوالاتی بی جواب از یک سرپرست خبرنگار ورزشی استان !!!!!

وارده به یزدفردا :چند وقتی است که در صفحات ورزشی یکی از روزنامه های وزین و با سابقه شهرمان   مطالبی با عنوان گفته میشود ، شنیده میشود از فوتبال استان منتشر می شود .

آنگونه که قرائن حکایت می کند  این روزنامه عزم خود را جزم کرده تا با شفاف سازی و اطلاع رسانی بالاخص از باشگاه فرهنگی ورزشی تربیت یزد به نوعی نگاه ها را به خود معطو ف نماید . ولی مسئله ای که بسیار عجیب اما جالب است دوستی این مسولیت را بر عهده دارد که خود چندسالی به عنوان سرپرست در تیم فوتبال تربیت انجام وظیفه نموده است و در این چند سال طبق گفته ی ایشان  زمانه اقتضاء نمیکرده تا به وظیفه ی خبرنگاری خود عمل کرده و از وضعیت این باشگاه شفاف سازی نماید .

و سئوالاتی که ذهن را به خود مشغول می کند و البته جواب هائی هم دارد ، امید واریم که بی پاسخ نماند!!

اگر امسال هم به دوست عزیزمان به عنوان سرپرست در سمت خود ابقا می شدند باز هم به سکوت چند ین ساله خود در خصوص و ضعیت این باشگاه ادامه می دادند؟

آیا در این چند سال تیم فوتبال تربیت یزد هیچ مشکلی نداشت که در هیچ کدام از شماره های روزنامه در زمان سر پرستی ایشان  مطلبی به چاپ نرسید؟

آیا در آن زمان که ایشان جزء دست اندرکاران این تیم بودند این گفته ها و شنیده ها که در حال حاضر بصورت ضدو نقیض به چاپ میرسانند وجود نداشت ؟

آیا این شنیده صحت دارد که  یکی از خبرنگاران ورزشی در همان روزنامه و در مدت فعالیت سرپرست سابق  در باشگاه به علت اینکه بعضی از واقعیتها را می نوشت توسط ایشان کنار گذاشته شد؟

آیادر این چند سال بازیکنان و مربیان غیر بومی در این تیم حضور نداشتند چرا تا بحال به حمایت از بازیکنان و مربیان بومی مطلبی در آن روزنامه به چاپ نرسیده  ؟

آیا واقعا در آن زمان فعالیتشان همه چیز آرام بود ؛ همه چیز بر وفق مراد بود که  هیچ مطلب انتقادی در خصوص این تیم منتشر نمی شد ؟

چرا زمانی که تربیت می باخت چرا زمانی که تربیت بد بازی میکرد مربیان وقت ؛ مدیر عامل تیم و خیلی های دیگر را زیر سئوال نمی بردید ؟

آیا پست سرپرستی تربیت جلوی قلم شما را گرفته بود؟

شاید بگویید  من خبرنگارم و وظیفه خبرنگاری شفاف سازی است آیا واقعا در این چند سال فعالیتتان به عنوان سرپرست آنطور که بایدو شاید از طرف شما شفاف سازی شد؟

و صد ها سئوال دیگر مطرح است که من دوستدار فوتبال نتوانستم جوابی برای آن پیدا کنم و البته تنها جوابی که پیدا کردم را نمی خواهم باور کنم !!!

در پایان امید واریم همکاران رسانه ای با توجه به شرایط رسالت خود را عوض ننمایند و رسانه را وسیله ای برای رسیدن به هدف قرار ندهند که اگر چنین شود نه تنها فاتحه ورزش را باید خواند بلکه برای مجلس ترحیم فرهنگ نیز باید رخت سیاه برتن کرد و امید واریم که رسانه ها با احترام به مخاطبان خود که دارای شعور و فهم لازم برای درک خیلی از مسائل هستند با صداقت و سلامت در جهت انعکاس واقعیات گام بردارند و در رابطه با ورزش ضمن حمایت از قعالین عرصه ورزش حرف دل ورزش دوستان را انعکاس دهند و قطعا ورزش دوستان استان نیز با حمایت های صادقانه و بی ریای خود زمینه حضور قدرتمند ورزشی ها در عرصه های مختلف ورزشی را فراهم خواهند نمود