زمان : 13 Tir 1390 - 00:01
شناسه : 35599
بازدید : 5847
اگرگوش شنوایی برای شنیدن هست!!!! اگرگوش شنوایی برای شنیدن هست!!!!

اگرگوش شنوایی برای شنیدن هست!!!!


یزدفردا :اکبر یزدانی:روز چهارشنبه از طریق ستاد بحران استانداری یزد اصحاب رسانه جهت بازدید مناطق بحران زده از خشکسالی دعوت شده بودند. ساعت حدود 5/11 به طرف سانیچ و روستاهای منطقه حرکت نمودیم . اطلاعات آقای ملک ثابت درباره ی حوزه آبریز تفت قابل تامل بود و توضیحات ایشان صد البته کافی . بدلیل اینکه خبرنگار و عکاس نشریه بشارت نو به موقع مراجعه و پس از جستجو به ایشان گفته شده بود از چنین بازدیدی خبر ندارند به دفتر بازگشته بودند و اینجانب نیز به طور اتفاقی در سطح شهر بودم که مطلع گردیده و فورا خودم را به استانداری رسانیدم البته بدون دوربین و آمادگی جهت تهیه خبر در نتیجه به جای گزارشی مصور نتیجه دیده ها و شنیده ها را در چند صحفه به عزیزان تقدیم میدارم . یزد استانی کویری است که بارش در آن حکم کیمیا را دارد و تبخیر شاید چند برابر بارش سالانه . هر قطره آبش باید با برنامه و در نهایت بهره وری استفاده گردد . بیخود نیست که این استان دیار قنات و قنوت و قناعت نام گرفته و کشاورز آن به قول استاد باستانی پاریزی حماسه آفرین خوانده میشود . به فرموده همین بزرگوار آیا کسی که در این گرما از عمق 180 متری زمین آب را بر روی خاک میآورد تا زمین مرده را جان بخشد تا با به وجود آوردن مزارع و باغات چشم نواز همت انسانی را به تماشا بگذارد حماسه ساز نیست ؟ در چند روستا پیاده میشویم ، باغات مردم و درختان صد یا دویست ساله گردو چنان سایه ی مرگ بر سرشان سنگینی میکند که گویی هرگز سبز نبوده اند . گویی دستی به عمد آب را بر درختان بسته باشد . گویی مردم خودشان مهر از باغاتشان بریده باشند که چنین خشکیده اند اما مگر میشود . کشاورز درختش جزئی از وجودش است . در یکی از روستا ها صحبت بود پیرمردی که درخت چندین و چند ساله اش را میبریده اند با افتادن درخت خود نیز بر زمین افتاده و میمیرد . آنچه ما دیدیم از بحران گذشته فاجعه بود و طبق گفته ی مردم روستایی ، بی سابقه در صد ساله اخیر . قصد ندارم گویای مشکل باشم که مشکل گو زیاد است . مسئله زیاد عنوان میشود اما تاسفبار این است که یا صورت مسئله پاک میشود یا کمتر بدنبال یافتن جواب و راه حل بوده اند . آری بی آبی در حد فاجعه است روستایی که تا دیروز درختانش گردشگاه مردم گرما زده شهر بوده امروز با تانکر آب رسانی میشود و درختانش در حسرت یک قطره آب میمیرند . طبیعت انسان گنه کار را تنبیه میکند اما این گناه گناهی است که در برابر طبیعت مرتکب شده ایم . سالیان سال دست تعدی انسان درختان را جهت استفاده انرژی سوزانیده است حتی بوته های قیچ و درمنه نیز جهت پخت نان در کام تنور سوزانده شد . آدمیزاد نا آگاه با دست خویش تیشه به ریشه خوشبختی خویش زده است و با غارت منابع گیاهی باعث تغییر اکوسیستم منطقه خویش گردیده است و حال طبیعت انتقام میگیرد . روستاها از بی آبی تخلیه میشوند و روستائی آواره دیار غربت ؛ تا عبرتی باشد برای آیندگان ، این انتقام به گونه ای است که ما کشته دیگران را خورده ایم و حال نوبت ماست بکاریم تا دیگران بخورند اما برای انجام این مهم هنوز نمیدانیم چه خاکی باید بر سر ریخت هر چند اینهم با دست طبیعت دارد بر سرمان میشود ، ریز گرده های معلق از عراق و عربستان نفس کشیدن را مشکل میکند و کوچکترین نسیمی ماسه های روان بین اردکان و میبد را چنان بر سرمان میریزد که تنها میتوانیم به سوراخهائی به نام خانه پناه ببریم که خفه نشویم . راستی چرا ؟ چه شده که در مدت سی و چند سال پس از انقلاب به یکباره چنین در برابر طبیعت ناتوان میشویم چرا ؟ بگذریم از تغییرات جهانی آب و هوا ، گرم شدن زمین ، آب شدن یخ قطبها اما ما در حوزه جغرافیایی منطقه خویش چگونه این تغییرات را تسریع کرده ایم چگونه قنات هایی که با قناعت و به اندازه مشروبمان میساخت تا قنوت بسته و به شکر بنشینیم با این سرعت خشک میشوند . پس از انقلاب به دلیل بهم ریختگی اوضاع هر کس از هر جا سر بر آورد سوراخی در زمین ایجاد کرد و شروع به برداشت آب از سفره های زیر زمینی آب نمود بدون این که در نظر بگیرد با حفر این چاه قناتی مثل قنات امیر هرابرجان که شاید هزار و اندی سال قدمت دارد خشک خواهد شد سوراخ کردن دل کویر با مجوز و بی مجوز چنان کارشناسی نشده و آزمندانه بود که مرگ قنوات را باعث گردید و از بین رفتن پوشش گیاهی نیز باعث کم باران شدن منطقه و درمدت سی و اندی سال که در قابوس طبیعت چشم بر هم زدنی هم نیست به روز سیاه بنشینیم . اما آیا باید دستهایمان را به علامت تسلیم در برابر طبیعت بالا ببریم ، آیا بنیشینیم تا طبیعت زیر ماسه روان مدفونمان سازد پس ادعای انسان بودنمان اشرف مخلوقات نامیده شدنمان چه میشود مگر نه اینکه مدعی توان تغییر هستیم مگرنه ادعای بخدمت گرفتن طبیعت را داریم پس چگونه خود را باخته ایم و هر روز ابعاد فاجعه از روز پیش بیشتر میشود . من فرزند کویرم با خشونت آن خو گرفته ام و گرمای سوزنده اش ، همراه آهو بچگان رو به انقراضش به دنبال آب دویده ام و چون کبکان کوهستانش صبحگهان این ماده حیاتی را فریاد زده ام . من تشنگی بوته های تنگز و درمنه را میفهمم ، باور کنید بوته های گون با من حرف میزنند . زبان قیچ دامنه کوه را میدانم ، نه من که خیلی از روستا نشینان چیننده طبیعت دانشگاهی است که در آن فارق التحصیل که نه هنوز مشغول تجربه اندوختنم . طبیعت خود به تو میگوید چه باد کرد . مرد رهی میخواهد که قدم در ره کند . باور کنید اگر علم تئوریک آن استاد دانشگاه که چوب ارژن را نمیشناسد با تجربه مقنی که دسته کلنگش چوب ارژینه است در کنار هم قرار گیرند هنوز هم امید نجاتی هست . منظورم آن است که علم و آگاهی را با تجربه خود روستایی بیامیزید که هر مسئولی با خود رائی فقط حرف خودش را نزند . یکی دو سال پیش در مقاله ای گفتم و به دفتر ریاست جمهوری نیز انتقال دادم ، در این استان بی آب وعلف کسی که جشن خود کفایی گندم علم میکند نادانسته خیانت میورزد . در این استان اینهمه امکانات معدنی و امکان پرورش حیوانات دیگر که با آب و هوای کویری خو گرفته اند کنار گذاشته میشود و پشت سر هم گاو داری آنهم از نوع گاو اسرائیلی میدهند . این گاو آب میخواهد ، شستشو میخواهد ، قصیل تازه و یونجه و شبدر میخواهد و برای کشت این ها نیز آب لازم است و تازه باز هم آن شیری که باید و شاید نمیدهد شیری که میدهد با این امکانات جمع آوری و فرآوری خودتان حدیث مفصل از این مجمل بخوانید . گاو دار باید ورشکسته شود ، تولید کننده ی شیر باید ناراضی باشد . گاو داری جایش شمال است در استانهای پر آب و علف است، در این منطقه باید حیوانی پرورید متناسب با آب و هوایش بز پاکستانی هر آشغالی میخورد ، شتر مرغ یک پنجم گاو داری آب و هزینه نمیخواهد . هر وقت با مسئولین صحبت کرده ام گفتند دکتر فلانی و فلانی دارند و ضرر کرده اند . کار را درست انجام بدهید خواهید دید ضرر ندارد . دولت پول و امکانات صادرات را به وجود آورد خواهید دید ضرر نیست . من جهت این مسئله به بانک کشاورزی مراجعه کردم گفتند زمین داری گفتم بله ، گفتند آب داری گفتم بله گفتند برو در زمینت سوله نگهداری ، کارخانه جوجه کشی ، انبار ، کارخانه فرآوری چرم و کشتارگاه بزن و یک شریک خارجی هم پیدا کن که گوشت شتر مرغ را بخرد آنوقت بیا تا برای خرید جوجه به شما وام بدهیم ( همان اول گفته بودند نه سنگین تر نبودند ) خوب کدام کشاورز آب و زمین دار یزد را میشناسید که توان این هزینه را داشته باشد ؟بله آقای دکتر باید ضرر بدهد چرا شغل چندمش است اصلا شغل نگاهش نمیکند. دلش میخواهد جائی داشته باشد ، باغی داشته باشد برای تفریح ضرر هم میدهد و کارش را میکند . این مهم باید از دیدگاه کار نگریسته شود . دولت در قالب تعاونیها و افراد حقیقی و حقوقی آن را پشتیبانی کند آنوقت است که خواهید دید نه تنها ضرر ندارد که استفاده دور از انتظار خواهد داشت . بگذریم مطول نشود بهتر . عیب مسئولین ما این است که امروزه خود رای شده اند ، سیاسی کار شده اند و فراموش کرده اند پشتوانه سیاست همین مردمند و مردم زندگی میخواهند در آمد میخواهند ، تفریح و شادی میخواهند تا پشتوانه سیاست باشند شما بهترین طرح را ارائه کن اصلا مشکل را حل کن مگر کسی گوش میدهد ؟ این قلم زهر آگین نتیجه سالها تلاش استکه اینجانب چند طرح را فقط بگوش مسئولین این دیار برسانم و نشد اما هنوز هم دیر نیست اگر واقعا میخواهید کاری کنید . اگر واقعا دلسوز مردم و کشاورزید اگر بقول خودتان کشاورز زاده هستید هنوز هم میشود کاری کرد هنوز آنقدر منابع داریم که دست تسلیم بالا نبریم . بیائید دست به دست هم دهیم . علم و تجربه را به هم بیامیزیم و زندگی کنیم . آقایان روستاهایمان در حال تخلیه شدن هستند . به این فاجعه توجه دارید یا خیر؟؟ برای این کار هر هزینه ای که دولت به صورت اورژانسی تقبل کند عین سرمایه گذاری است و شما مسئولین استان به عنوان نمایندگان این مردم موظفید جهت به دست آوردن این بودجه و جلب نظر آن مسئول تهران نشین که هوای یزد را هم تجربه نکرده با جان و دل بکوشید .


اما پیشنهادات من روستا زاده :


1 – کشاورز را به سلاح علم و امکانات مجهز کنید .

ادارات تابعه جهاد کشاورزی را مسئولیت دهید کلاسهای توجیهی جهت کشاورز روستائی دایر کنند حتی اگر استاد ندارید از اساتید دیگر کشورها که این بی آبی را تجربه کرده اند استفاده کنید ( در هر صورت باید کشاورز دقیقا بداند گرفتار چه معزلی است و راه حلش را نیز باید بداند ((راهش را باید پیدا کرد . )))

وامهای کشاورزی به اندازه و واقعی در اختیار کشاورز قرار گیرد نه اینکه 5 میلیون لازم است با پانصد هزار تومان بخواهید مسئله را حل کنید . نتیجه انجام این کار را تجربه کرده اید کشاورزانی به وجود آورده اید که بدون در آمد بدهکار هم هستند .

ماشین آلات را به صورت اقساط طویل المدت در اختیار کشاورز قرار دهید . لوله و امکانات آبیاری نوین را به دستش برسانید اگر میخواهید جهاد اقتصادی کنید .

2 – استفاده بهینه کنید :

امکانات روستا بد نیست پس از انقلاب نعمت برق و جاده را اکثر روستاها دارند از این امکانات استفاده بهینه کنید به روستا ها سر بزنید ، برای کشاورز وقت بگذارید نه این که روستایی فقط عکس نماینده روستایش را دیده باشد و خودش را در خواب هم نبیند . جهاد کشاورزی میوه و محصولات هر روستا را دسته بندی و بداند هر روستایی چه نیاز دارد . سم چغندر را به روستایی ندهید که پسته دارد و بر عکس امکانات کود و بذر اصلاح شده مشکل اکثر روستا هاست و کشاورز به تنهایی توان حل آن را ندارد برنامه های آموزش کشاورزی را از صداوسیما به صورت مستمرمیشود پخشن نمود زمان بیشتری را به این کار اختصاص دهید.

3 –هرگونه ایده ای راپذیراباشید : هر گونه ایده ای را دیوانه وار ترین ، مضحک ترین و متهورانه ترین ایده ها را پذیرا باشید . برای تائید یا رد آن خرج زیادی که میخواهید بکنید طرح آن در یک جلسه کارشناسی است . برای نجات مردمتان از این زحمت شانه خالی نکنید تیمی را در نظر بگیرید برای برسی ایده ها و آنها را کارشناسی کنید مردم را تشویق کنید . هر ایده ای را به مسئولین منتقل نمایید .

4 – داشته ها را نگه دار باشید : هر درخت در این دیار حکم قدیس را دارد این درخت در هر کجا چه در باغ چه در باغچه خانه و یا روستا قوانین سخت برای حفظ و نگهداری آن باشد تا هر کس با نظر خود اره در درختان تر و خشک نگذارد . باغها به خانه تبدیل نشود و با چنگ و دندان درختهای موجود را باید نگهداری نمود . با روش های مصرف کمتر، منابع موجود هم این اجازه را میدهد در صورتی که آب را برای بدست آوردن چند تن گندم به صورت غرق آبی هدر ندهیم .کشاورزان این دیار درقدیم با زیرخاک کردن کوزه کشاورزی نموده اند.با کاشتن تخم هندوانه در ساقه خار شترهندوانه پرورش داده اند.اگرحمایت شوند باز هم می توانند.

5 – ناظر مقیم : چگونه است که برای یک پروژه چند میلیونی ناظر مقیم فلان اداره و ارگان بر سر پروژه است اما یک روستا که میلیارد ها استفاده مادی و معنوی در آن نهفته است یک مسئول کشاورزی مستقیم ندارد . به نظر این حقیر هر روستا باید یک مهندس کشاورزی مسئول مستقیم داشته باشد و او مسئولیت کاشت و داشت و برداشت روستا را بپذیرد . کم هم نداریم مهندسین کشاورزی بیکار .بیمه محصول،قنوات ،ماشین آلات دربرابرحوادث میتواند مشوق کشاورزدر کارش باشد وبه موقع پرداخت کردن آنها راهگشای کشاورز

6 – نظارت بر چاه کشاورزی در زمستان :

در قدیم یادمان هست که آب قنات که مورد استفاده نبود رها میشد و استفاده نمیشد حالا هم که چاه هسست . طبق عادت قدیم کشاورزباوحود آنکه نیاز چندانی درزمستان به آب ندارد برای از دست ندادن نوبت آب را میکشد ( این کار همان مهندس مسئول است که آیا درخت به آب نیاز دارد یا خیر ) این میشود صرفه جوئی میلیونها لیتر آب .

7 – سال جهاد اقتصادی :

سال به نام جهاد اقتصادی خوانده میشود . جهاد کردن جهاد گر میخواهد و جهاد گر امکانات جهاد به قول قدیمی ها اسب حضرت عباس هم جو میخواهد تا به جنگ برود اگر قرار باش آفتابه لگن را هفت دست کنید و از شام نهار خبری نباشد هرگز توان مقابله با این فاجعه را نخواهید داشت . سالها خواسته یا نا خواسته ، دانسته یا ندانسته برای زندگی طبیعت را غارت کرده ایم و حالا برای جبران آن باید هزینه کرد ،باید سختی کشید ،باید طرح داد باید گوش شنوا داشت و باید ریاضت کشید تا محیط را قابل زندگی کنیم به شرط آن که هزینه این کار در جایش و به موقع خرج شود . به شرط آنکه دست ازسهل انگاری وخود رایی برداریم و واقعا اگر جائی نیاز به کار دارد در همان نقطه کار کنیم . اضافه بر کمکهای فائو خودمان نیزبا جان و دل هزینه کنیم جز این باشد تمام صنعت به وجود آمده نیز زیر خروارها خاک مدفون خواهد شد . سال جهاد اقتصادی فکر جهاد گونه مسئولین را میطلبد و کار جهاد گونه بخش خصوصی و مردم را. فکر جهاد گونه یعنی اینکه پول درخت کاری در حسن آباد خرج پروژه ناکجا آباد نشود وگرفتن اجازه یک چاه معوض دو سال طول نکشد.

8 – ختم کلام : با تقدیر از مدیریت بحران استانداری از به وجود آوردن امکان این بازدید باید گفت نشریات آئینه تمام نمای اجتماع و خبرنگار چشم باز جامعه است . اگر امکان دیدن برای خبرنگار فراهم میکنید امکان شنیدن را نیز برای خودتان به وجود آورید .اصحاب رسانه راتشویق وکمک به نوشتن حقایق نمایید اگر قصد خدمتی و ارائه راه حلی است ، اگر میخواهید کاری انجام شود امکان بازدید ها را گسترده تر و نظرات و پیشنهادات اصحاب قلم و مردم را گرد آوری نموده از بین آنها جویای راه حلی منطقی باشید.برای شریات محلی ارج وقرب بیشتری قایل شویدودرحفظ حیاتشان کوشا باشید و در پایان باید گفت خدایا خداوندا این ملک را از دروغ و جنگ و خشک سالی در امان دار تا در محیطی سبز مردمانی سبز تر پرورش یابند و همیشه صلح دوست و صلح خواه جامعه بشریت باشند .