زمان : 09 Tir 1390 - 17:54
شناسه : 35424
بازدید : 7746
نقدی بر ماهنامه سلام ابرکوه   (29                           نظر) نقدی بر ماهنامه سلام ابرکوه (29 نظر)

نقدی بر ماهنامه سلام ابرکوه

دکتر محمد حسن نجفی

نقدی بر ماهنامه سلام ابرکوه

شماره بیست و یکم خرداد ماه

سالها پیش ، مدتی را در ابرکوه خدمت کردم شهر و مردمانش مثل  همه دیارهای ایران زمین و استان یزد  اهل مهمان نوازی و دوستی های بی شیله و پیله و  بی اغراق اگر بگویم شهر تلاش و زحمت ، شاید کمتر شهرستانی را در استان یزد بتوانید پیدا کنید که ترکیب جمعیتی و خرده فرهنگهای بومی آن تا به این حد متنوع باشد ! بنا بر شغلی که داشتم همه روستاها و مناطق شهرستان را رفتم از اعراب خمسه روستای هارونی تا اصالتهای اصفهانی یک محله و اصالت قومی و شاید نژادی مستقل مناطق دیگر ،  یک ایران واقعی کوچک در همسایگی فارس و اصفهان و یزد و کرمان و نزدیک چهار محال بختیاری

وقتی برای پیگیری مسائل روستا به یک روستابا جمعیت 1000 نفر رفتم ، وقت نماز مغرب جا برای سوزن انداختن نبود و در یک روستا مردم برای اینکه منبر و نماز را با هم دریابند نماز جماعت و منبرش بعد از افطار برگزار میشد رسمی که فقط آنجا دیدم و همه مردم روستا هم می آمدند .

 مراسم عزا داری منحصر به فرد شهر و روستاهای اطراف در ایام محرم و مسجد جامع دو محراب آن  و فاصله ای که بین مسجد تا نظامیه هست و میگویند روزگاری بازار پر رونق ابرقوی جاده ابریشم بوده تا خندقهای اطراف شهر و مقبره سنگی ورودی شهر که وقتی به ظرافتهای معماریش دقت میکنی در بهت و حیرت میمانی که دست هنرمند با این مصالح ساده چه معجزه ای خلق میکند !  هرکس مدتی اینجا بماند سینه اش صندوقچه خاطرات میشود

اگر فرصت کردم در یک زمان مناسب خاطرات ابرکوه را مینویسم ، که چگونه در یک روستا در یک سال 8 نفر از یک مدرسه رفتند المپیاد استانی ادبیات ! آنهم در مدرسه ای که فقط رشته ادبیات داشت با کمتر از بیست دانش آموز دختر دبیرستانی ،

قبلا از شریعتی خوانده بودم که تبدیل تجارت زمینی به دریائی کاری بر سر تاریخ آورد که ابرقوی معروف جاده ابریشم با آن نظامیه معروفش اکنون به مثالی از ناکجا آباد تبدیل شده بدون شک شریعتی ابرکوه نیامده بود که ببیند ابرکوه و فرهنگ مردمش همه تاریخ را در دل خود دارد ، هنوز بعضی از پیرمردان محله درب قلعه ، چمران را به خاطر داشتند که به آنجا تبعید شده بود و پدر شهیدان آدمی میگفت : که وقتی آقای هاشمی برای بازدید به ابرکوه آمد ، سراغ من  را گرفت ، از قرار معلوم در دوران مبارزات با یکی از پسران شهیدش همراه بوده و پدر شهیدان در ملاقات با رئیس جمهور به جای هر درخواستی او را نصیحت میکند ،  مناعت طبعی که من از این بزرگوار دیدم مثال مشابهی ندارد خدا رحمتش کند  ....

بنا به رسم هر ایرانی که دوستان قدیمش را نمیتواند فراموش کند ! دیروز یکی از دوستان ابرکوهی را زیارت کردم  و او  ماهنامه ای به دستم داد ، مثل همیشه اول رفتم سراغ شناسنامه ماهنامه و دیدم اغلبشان را میشناسم  و خوشحال شدم که این بزرگواران به جرگه نویسندگان پیوسته اند ! وقتی  مطالب آنرا خواندم چیزی نمانده بود از تعجب شاخ در بیاورم  ! که ای بابا اینها و این روش ؟ میدانستم منش سیاسی آنها متفاوت از آن چیزی است که من دارم اما شیوه آنها در تخریب همه جانبه حکومت ، بدون استناد به حرفهائی که میزنند بیشتر از آنکه نمایشی از قلمی رسا و روان باشد شباهت به  اشعار ایرج میرزا میداد که فقط از سر گذران وقت آنهم در فضائی غیر اخلاقی سروده باشد ، هرچه زیر و روی ماهنامه را بالا و پائین رفتم  نشانه ای از آدرس برای ادعا ها و مطالب ذکر شده نیافتم ! انگار زیاده از حد به دانسته های خواننده اطمینان دارند یا شاید از امثال شهید مطهری و  دیگر نویسندگان دانشمند حال حاضر و گذشته نیز  خود را بالاتر دیده اند که این زحمت را به خود نداده اند ! اما بیشتر از اینها که گفته شد  به نظر میرسد مطالب درج شده در  نشان از ندانستن یا غرض های سیاسی است از قرار معلوم این بزرگواران حتی آمارهای شهرشان در انتخابات مجلس و رئیس جمهوری را نمیدانند ! یا شاید میدانند که با این پنداشت ! مثل آنها مثل فردی است که خود را به خواب زده که دیگر حتی نمیتوان او را بیدار کرد

از قرار معلوم این بزرگواران نمیدانند که در تعدادی از روستاهائی که خود همین اهالی ماهنامه سر صندوقهایش بودند صد در صد رای مال همین آقائی است که اینها بی هیچ سند و مدرکی به او هجوم می آورند و انگار نه انگار که این کشور دیار مسلمانان است نه دیار یهود و مجوس و کفر که به راحتی متهم میکنند و نتیجه میگیرند و در مقاله حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی به همه شیوه هائی که خود به کار گرفته اند میتازند و حریف را متهم به آن میکنند

 ابرکوه به داشتن عزیزالدین نسفی و دانشمندانی که نظامیه را اداره میکرده اند به خود میبالد و اینکه روزگاری میزبان امام هشتم بوده و به یاد آن حضور معنوی حتی بنای یادگار دارد  و منش تعدادی از جماعت نویسنده سلام ابرکوه بر مدار هیچ کدام از اینها که گفته شد جور در نمی آید

با این همه هجمه به دولت و دولتیها  ! ستون تبریکهای انتصابات دولتیهای ابرکوه آدمی را به شک میاندازد !  که  ای عجب ! این همه به عملکرد دولتیها در این شهر میتازید و باز هم از فرماندارش تقدیر میکنید و از دیگران !!! البته خرده ای نیست الواط را الوات نوشتن و صراط را صرات و غلیان را قلیان و جمع بستن جمع مکسر به کرات در متون .....  کار هنرمندانه ای است که فقط از یک نفر نا آشنا به الفبای  ادبیات بر می آید و نه خطای حروف چینی و تایپ !  به نظر میرسد این گونه نشریات خرده ریز که برای چند صباحی به سفارش این و آن و برای ایام خاص تهیه و توزیع میشود عمر و بقای چندانی نخواهد یافت برای اثبات این مدعا کافی است ماهنامه را ورقی بزنید

نویسندگان سرمقاله و دیگر مقالات برای به رسیدن به روزنه های عدالت از حزب مرتد نهضت ملی در کنار عکس امام که صراحتا امام امت  آنها را مرتد اعلام کرد با این ادبیات یاد میکند  که  سحابی معلم اخلاق و معیار پایبندی به آرمانها و افکار ......در غفلت ما و غضب کینه قلدر مابان ..... عجیب است قدیمها میگفتند این گونه نوشتن استفاده ابزاری برای مظلوم نمائی خویش در مقابل منطق دیگران است ،  براستی سحابی عزیز مردم بود یا مطرود امام ؟ پایبندی به کدام افکار ؟ افکار امام و انقلاب یا نهضت مرتد ملی ؟  سیاهی قلم دلسوخته این نوشتار بنا بود کدام سفیدی کاغذ را سیاه کند جز ادعاهای ی بیشرمانه خبرگزاریهای غربی !  که خبر سکته دختر سحابی در مراسم مرگ پدرش را قتل بوسیله چاقو جلوه دهند با اینکه فرزند او آنرا رد کرد ؟

من چون خیلی بیکار بودم با اجازه خوانندگان ، جملات به کار رفته در این نشریه که حدود  نصف آنرا تبلیغات و جدول و .... تشکیل میدهد از سر بیکاری در معرض تماشای شما میگذارم امیدوارم نویسندگان بر این نکته نیز بیاندیشند که ادعای ادب و عدالت کفایت برای نویسندگی ندارد و باید در عمل ثابت کرد  

- احزاب به اصطلاح اصولگرا ( سرمقاله صفحه 1 )

- اصلا برای مردم مهم نیست که محور جریان شکست خورده اصولگرا ( سرمقاله صفحه 1 )

- شعار فریبنده رایحه خوش خدمت ( سرمقاله صفحه 1 )

- آقای مطهری علت این بازیها چیست ؟ ( سرمقاله صفحه 1 )

- از این به اصطلاح احزاب ( سرمقاله صفحه 1 )

- نماینده شهرمان ..... که ورود به حیطه بیان عدم توانائی هایش در ایجاد حتی یک ارتباط ساده  و منطقی شاهد صادق این گفتار است ... ( سرمقاله صفحه 1 )

- با توجه به در دست داشتن تمام تریبونها و حذف احتمالی تمام رقبا ( سرمقاله صفحه 2 )

- محقان ؟؟؟؟( یک نفر برای ما معنی کند ) ( سرمقاله صفحه 2 )

- یا از سر دلسوزی و گداوارانه ( این را هم برای ما معنی کنید ) هرماه 40 هزار تومان یارانه میدهد ( سرمقاله صفحه 2 )

- حالا بعد از این همه نطق در ماهنامه ! نویسنده میگوید .... از شما ملتمسانه خواهش میکنم دست از سر این مردم بر دارید    ( سرمقاله صفحه 2 )

و تناقض را بعد از این همه اهانت به مردم ببینید ......مردم احزاب واقعی را میشناسند و....... ( سرمقاله صفحه 2 )

- الوات گری ؟؟( صفحه 3 )

- بعد این همه ارجیف در دفاع از احزاب مرتد و ..... مینویسد :

- با عزت الله سحابی چه کردند ؟ در مراسم خاکسپاری و تشییع او چه کردند ؟ .... نویسنده اگر در مراسم بوده خوب بود آنچه اتفاق افتاد را درج میکرد اگر هم منبع اطلاعات ایشان شبکه های ماهواره ایست که جای خود دارد

- به خاک سیاه نشاند (صفحه 3- مطلب ادامه روند عدم پایبندی احمدی نژاد به ...... )

- دولت غیر علمی و غیر شایسته سالار .. (صفحه 3- مطلب ادامه روند عدم پایبندی احمدی نژاد به ...... )

- عقده گشائی و خود نمائی (صفحه 3- مطلب ادامه روند عدم پایبندی احمدی نژاد به ...... ) 

- آقای رئیس جمهور ریاست جمهوری تدبیر و .... است نه .... (صفحه 3- مطلب ادامه روند عدم پایبندی احمدی نژاد به ...... ) 

- که افروزد چرا غی سبز ( زهی خیال باطل هنوز در اندیشه فتنه سبزند این آقایان )( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

- امروز اما هر چه کوچه های این شهر را بیشتر در پی اش میکاوی( منظورشان اخلاق است )  کمتر میابی اش ( انشاء الله منظورشان شهر و دیار ابرکوه نباشد البته از چشم تنگ نظر نویسنده که جز خود را نمیبیند،جز این انتظار نیست ( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

شهری پر از آدم پر از جنسهای مخلوط و مغشوش و پر از کالاها تقلبی ، پر از فحش و دروغ ، پر از قسم ، پر از کلاه ،  پر از ریا پر از زنهای آرایش کرده که به امیدی در ایستگاه نشسته اند ( انشاالله ....... را شامل نشود ) .... اینجا همه چیز است جز اخلاق ( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

دعوای خویش را همانندمردمان عادی به قضاوت قاضی میبرند نه چماقداران حکومتی ( صفحه 4-حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

 

هرچند به رسم نازیبای روزگار امیر المومنین های دروغین ، بسیار بیشتر از صدیقین ( منظورشان خودشان است با این همه نزاکت در نوشته ها  ) توانسته اند مهار حکومت و حاکمیت به دست گیرند ( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

عروسکی است در قلیان غرور حاکمان ( منظورشان دخانیات نیست منظورشان غلیان است با فتح غ ) ( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

آیا کسانی که که در لباس قضاوت شاکی را به حبس میفرستد و متهم را بر کرسی سبز ( کشتند ما را با این همه سبز .. ( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

- این جمله یکی از پیشوایان مذهبی مان را به یاد بیاوریم : مردمان یک جامعه از نظر اخلاق همانند حاکمانشان خواهند شد ....        ( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  ) روز روشن و جعل حدیث!! مگر اینکه مذهب ایشان به غیر از مذهب رسمی کشور باشد که خوب است وقتی نقل حدیث میکنند سلسله روایت و گوینده را نیز بنویسند !شاید هم منظورشان این جمله  از امیر مومنان علی علیه السلام باشد که ..الناس علی دین ملوکهم.. که البته هرچه تلاش کردیم این مفهوم از حدیث استخراج نشد

- جامعه ای که مردمانش هر روز یک راه جدید برای سرقت کشف میکنند اجناس تقلبی میسازند از دیوار هم بالا میروند....... ..................( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )البته رفتارهای ایشان و اطرافیان ایشان به خودشان مربوط است

- بی کفایتی و سکوت خفت بار خود در مواجهه با تخلفات مکرر قوه اجرائی کشور از قانون اساسی .... ( صفحه 4 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )

- اگر عده قلیلی در حمایت از این همه مردم داری و بزرگواری و اخلاق و..... به خیابان بیایند را خیزش توده ها مینامند  ... ( صفحه 5 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )جل الخالق !! منظورشان احتمالا نه دی نیست تظاهراتهای 22 بهمن و بقیه هم نیست البته اگر امثال ایشان زحمت آمدن به خیابان را به خود بدهند دیگر نباید تصاویر را از ماهواره و اخبار آن پی بگیرند تا دچار خود بزرگ بینی و دیگران را  کم دیدن نشوند

- هرآنچه بکنند اعم از قمه کشی و شکستن حریم خصوصی و آتش زدن مسجد همگی و همگی نه تنها غیر اخلاقی شمرده نمیشود بلکه فوران قهر خوبان ... ( صفحه 5 - حکومت اخلاقی یا اخلاق حکومتی  )شما متوجه منظور این آقا شدید ؟  ؟ اقدام جلبکهای سبز و ضد انقلاب در اتش زدن مسجد که منظور ایشان نمیتواند باشد ؟

 ببخشید که نوشتن علامت تعجب در متن آنهم بیش از یکی مفهوم ندارد ولی چه کنیم که خیلی تعجب دارد

دولت در مهار آنهم ناتوان بوده ( صفحه 8 جدول !!!)

توزیع ناعادلانه ثروت موجب آن شده است ( صفحه 8 جدول !!! )

قربانی واردات بی رویه ( صفحه 8 جدول !!! )

صرات مستقیم !!!!!!! ( صفحه 8 جدول !!! ) منظورشان صراط است ؟

خمیر مایه رقص !!!!! ( صفحه 8 جدول !!! )
اینهم شرح ........

جناب آقای محمد مهدی عادل( همان دولتیهای شهرستان ابر کوه) .. از شما کمال تشکر را داشته و ... (صفحه 2 – تقدیر ماهنامه )

جناب آقای روحی پناه ( همان دولتیهای شهرستان ابر کوه) .. از شما کمال تشکر را داشته و ... (صفحه 2 – تقدیر ماهنامه )   

جناب آقای عباس حمیدی زاده ( همان دولتیهای شهرستان ابر کوه) .. از شما کمال تشکر را داشته و ... (صفحه 2 – تقدیر ماهنامه )

جناب آقای مهندس علی حاتمی زاده ( همان دولتیهای شهرستان ابر کوه) .. از شما کمال تشکر را داشته و ... (صفحه 2 – تقدیر ماهنامه )

جناب آقای اسماعیل برزگر زاده ( همان دولتیهای شهرستان ابر کوه) .. از شما کمال تشکر را داشته و ... (صفحه 8 – تقدیر ... )

در پایان به عنوان یک برادر کوچکتر توصیه میکنم دست اندرکاران ماهنامه در شناسنامه ماهنامه به جای سیاسی فرهنگی بنویسند : ماهنامه سیاهی نمائی فرهنگی و کلا هجومی بر علیه دولت و حکومت و حتی همه مردم و ........