این مجلس بهترینِ مجالسى است که در همه دنیا هست و بهترینِ مجالسى است که از صدر مشروطیت تا حالا بوده است.
یزدفردا :اشاره: "شورا" سرواژه انقلابیون دهه پنجاه بود. تنها یک سال بعد از انقلاب، 24 اسفند 58 همه مبارزان قبل از انقلاب، به مبارزه ای دموکراتیک برای تصاحب صندلی های مجلس نخست پرداختند. این مجلس که به گواه همه تحلیل گران تاریخ معاصر، بهترین، قوی ترین و دموکراتترین دوره تاریخ مجلسداری ایران بود، با حضور منتخبانی از همه طیف های سیاسی ایران بعد از انقلاب، هفتم خرداد 59، با پیام امام خمینی(س)، افتتاح شد. در سالروز این رویداد دموکراتیک،به بازنشر سخنان امام درباره مجلس پرداخته ایم. امام خمینی (س) در روز چهارم بهمن ماه 1361 با نمایندگان مجلس شورای اسلامی درحسینیه جماران دیدارکردند.دراین دیدار ایشان درمورد رسالت،جایگاه وعملکرد مجلس با نمایندگان واکبرهاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس شوراى اسلامى) سخن گفتند.متن کامل این سخنان به شرح زیراست:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
از آقایان تشکر مىکنم که در این هواى سرد و با این برف تشریف آوردند و از نزدیک، ما خدمتشان مىرسیم.
من در این مسأله هیچ شکى ندارم که این مجلس بهترینِ مجالسى است که در همه دنیا هست و بهترینِ مجالسى است که از صدر مشروطیت تا حالا بوده است. من از همه شما بیشتر، زمانهاى سابق را ادراک کردهام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را دیدهام و کیفیت اینکه مردم چه جور انتخاب کردند و چقدر دخالت داشتند مردم، و افرادى که در مجلس آمدند چطور بودند، و این سنوات آخر را که همه آقایان مىبینند و دیدهاند. در تمام طول مشروطیت، این مجلس به این ترتیب که تمام افرادش تقریباً متدین و معتقد به اینکه باید اسلام حکومت کند، در تمام دورهها نبوده است این. و در انتخاباتى که من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم که از جاهاى دیگر هى شنیده شده است، انتخابات هیچگاه به طور کلى در دست مردم نبوده است. یک مدت زیادى به دست متنفذین منطقه، مناطق، خانها و مالکین بزرگ و اینها بوده است، و در آن وقتى که دیگر آن بساط آنها، قدرتهایشان از بین رفت، دربست در دست حکومت وقت بوده. اگر در تهران مثلًا یکى دو نفر، چند نفر که انتخاب مىشدند، انتخاب مردم بود و باقىاش نبود براى اینکه تهران فرض کنید جایى بود که خیلى نمىشد فشار بیاورند- اما جاهاى دیگر مسأله، مسئله مردم در کار نبود، یعنى شوراى ملى، ما در هیچ وقت نداشتیم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لکن مجلس همچو مجلسى نبود که یک شوراى ملى باشد. و ما امروز داریم یک شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحیحش مشاهده مىکنیم.
در رأس بودن مجلس نسبت به همه ارگانها
من در این شک ندارم، در اینکه آقایان وکلا همه به حسب نوع- و اگر استثنا بشود یک استثناى بسیار نادر است- حسن نیت دارند. در این هم من هیچ تردیدى ندارم و در این معنا هم که مجلس در رأس همه ارگانها واقع است و مجلس، ملت است که متبلور شده است و تحقق پیدا کرده است در یک جاى محدود، این هم بىاشکال است.
بناءً علیه ما تا اینجایش با همه آقایان موافقیم و اعتقاد هم همان طورى که دارید، داریم.
لکن هیچ کس و هیچ دستگاهى و هیچ فردى نمىتواند ادعا کند که من نقص هیچ ندارم.
اگر کسى ادعا کرد این را، این بزرگترین نقصش همین ادعاست. کسى نیست که بتواند بگوید که من دیگر بىعیب هستم. اگر بعض اشخاص پیدا بشود که خوب، بسیارى از عیوب را ندارند، لکن بىعیب ما نداریم در دنیا، و ما باید همیشه توجهمان به آن عیوب خودمان باشد. عیوب احتمالى، نمىگویم عیوب دارند، عیوب احتمالى. و انسان که بخواهد براى خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبى دارد. دنبال این نباشد که ببیند چه حسنى دارد. براى اینکه، دنبال اینکه چه عیبى دارد، مىشود که انسان درصدد رفع او برآید، و دنبال اینکه چه حسنى دارد، پرده مىشود در چشم انسان و نمىتواند عیوب خودش را ببیند.
من میل دارم که این مجلس، یعنى همه میل دارید که این مجلس که از همین ملت تشکیل شده است و با رأى همین ملت تشکیل شده است و همه مىدانید که این ملت جز اسلام انگیزهاى نداشتند، حتى مذاهب که رسمى هستند، آنها هم دیانت را مىخواهند؛ خدا را مىخواهند؛ رضاى خدا را مىخواهند. ما باید فکر این معنا باشیم که این معنا که رضاى خداست و آرمان اسلام است، این معنا را به تمام معنا درصدد باشیم که متحقق کنیم. انسان گاهى دیدش، مجلس هم همین طور است، دیدها مختلف است، هر دو و همه جمعیت، اسلام را مىخواهند، لکن دید از اسلام اختلاف دارد، و مىدانید که تقریباً بسیارى از روشنفکرهاى ما هستند، افراد تحصیلکرده ما هستند که اینها ادعاى اسلامشناسى مىکنند، لکن از اسلام بىاطلاعاند. این طور نیست که اسلام را به آن معنایى که دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. یک جنبهاى یا یک جنبههایى را در آن مطالعه مىکنند و مسائلى در آنجا مثلًا مىفهمند، لکن جنبههاى زیاد دیگرى که در اسلام هست توجه نمىکنند؛ و این اسباب این مىشود که یک اختلاف نظرهایى پیش بیاید. من میل دارم که، شما هم میل دارید که این مجلس طورى باشد که اگر قانونى را گذراند وقتى که در شوراى نگهبان برود بیچون و چرا قبول کنند. شما مىدانید که مردم اسلام را مىخواهند، دیانت را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند. این همه مردمى که در ایران در این طول مدت مبارزه کردند و حالا هم دارند در جبههها مبارزه مىکنند و در پشت جبههها هم مبارزه مىکنند، اینها همه براى اسلام است و براى خداست. اینها را ما باید فکر این باشیم که این نظرى که به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، این نظر محفوظ بماند. این نه مخصوص مجلس است، دولت هم همین طور است. همه کسانى که مشغول یک شغلى در دولت هستند، این معنا را باید توجه کنند که مردم توجه به اسلام دارند؛ انحراف مختصرى اگر پیدا بشود در یکى از اینها، این انحراف را مردم نمىپذیرند. و ما باید براى خدا درصدد رضایت این مردم باشیم. یعنى، این مردمى که آن مجلسهاى طاغوتى را به هم زدند و یک مجلس اسلامى درست کردند. دست بسیارى را از توى حبسها گرفتند و بیرون آوردند از تبعیدها، تبعیدشدهها را برگرداندند. اینها همه چیزهایى بود که مردم کردند. ما ادعا نمىتوانیم بکنیم که من کردم؛ شما کردید؛ جامعه کرد، منتها به توفیق خداى تبارک و تعالى. خداوند این جامعه را طورى قرار داد و عنایت به طورى شد که این جامعه با دید اسلامى جلو افتادند. و جوانهایشان را فدا کردند و همه چیزشان را دادند و آن رژیم را و آن کسانى که آن رژیم را تقویت مىکردند رفتند و یک جمهورى اسلامى پیدا شد؛ و از این جهت، مردم دنبال اسلام هستند.
اگر خداى نخواسته، در مجلس شورا- نه به واسطه سوء نیت، به واسطه اینکه شناخت کم است- یک دستهاى گمان مىکنند که مکتب سرمایه دارى بهتر از مکتب کمونیست است مثلًا، یک دسته هم آن طرفش را خیال مىکند، آن که خیال مىکند او بهتر است، مىرود سراغ اینکه ببیند در اسلام کجاها اسمى از این مسأله برده شده، بدون اینکه توجه به اطراف مسأله بکند، ببیند که آنجایى که گفتند، پهلویش چه گفتند. یک دسته مىروند آن چیزى را که باز خودشان به نظرشان رسیده، مىروند دنبال آنکه او را پیدا بکنند. من در نجف که مشرف بودم، مىدیدم که در این دیوارهاى نجف، کربلا، یک چیزهایى را همین بعثیها که اساس ادیان را منکرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج البلاغه. آنهایى که در نهج البلاغه راجع به- فرض کنید که- انتقاد از اینکه سرمایه دارى اگر بزرگ بشود در پهلویش مظلوم پیدا مىشود، این طور شعارها را مىنوشتند، منتها آنها نیت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند که بروند براى اینکه نهج البلاغه چه مىگوید، اطاعت کنند.
و اما همان اشخاصى هم که حسن نیت دارند، خدمت مىخواهند بکنند به این کشور، خدمت به اسلام بکنند؛ گاهى به واسطه بىتوجهى به همه اطراف مسأله، مىبینى که یک راهى را پیش گرفتند که این راه، راه به خیال خودشان اسلام است، لکن جهات دیگرش را توجه نکردند. از این جهت آنى که من آرزو دارم این است که ما، شماها که در مرکز قانونگذارى هستید و از همه مهمتر محل شماست، و دیگران هم که ما بعد این واقع هستند، ما تحت تأثیر هیچ مکتبى واقع نشویم. نمىخواهم بگویم همه شما تحت تأثیر واقع شدید، لکن یک عدهاى ممکن است تحت تأثیر تبلیغات آن طرف یا تبلیغات آن طرف. ما باید راه مستقیم اسلام را بگیریم و مطالعات اسلامى داشته باشیم، یا از کسانى که مطالعات اسلامى دارند یاد بگیریم که آیا سرمایه دارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مىگوید، و کمونیست را اصل اسلام قبول دارد یا قبول ندارد. اگر یک مکتب انحرافى، ما را در تحت تأثیر خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شدهایم. حسن نیت داریم، خیلى هم میل داریم که ملت چه باشد، صلاح این است که امروز چه جور بشود، صلاح براى اینکه اسلام تقویت بشود این است که امروز چه جور بشود. همه اطراف مسأله مطالعه نمىشود که ببینند آن صلاح آخرى، آنکه اسلام گفته است، این یک مطلبى است از خداست. خدا این طور نیست که در نظر نگرفته باشد که مصلحت چى است براى یک ملت، یا براى یک جمعیت مصلحت چى است و مصلحت حالا باید این باشد، آن وقت آن باشد. آنجاهایش هم که مصلحتى در تغییرات بوده است، خدا گفته است آنها را. احکام ثانویه براى همین معناست که گاهى یک مسائلى در جامعهها پیش مىآید که باید یک احکام ثانویهاى در کار باشد، آن هم احکام الهى است، منتها احکام ثانویه الهى است. ما باید درصدد این معنا باشیم که اگر رأى به یک پیشنهادى مىدهیم، توجه بکنیم که ما تحت تأثیر یک مکتبى از مکتبهاى دنیا واقع نشویم. ما تحت تأثیر قرآن باشیم، تحت تأثیر احادیث از ناحیه پیغمبر- صلى اللَّه علیه و آله- اگر این طور بشود کارها زودتر مىگذرد و کارها بهتر مىگذرد؛ و نظر مردم به شما، همان نظرى است که حالا هست. اگر ده مرتبه این طور اتفاق بیفتد که یک عدهاى که اکثریت- فرض کنید- هستند، اینها یک چیزى بگویند، یک عدهاى هم در اقلیت باشند چیز دیگر بگویند، برود در شوراى نگهبان و رد کند، اکثریت را رد کند، نقض کند، اگر چندین دفعه این طور بشود مردم آزرده مىشوند. یعنى آن شناخت مردم از شما ممکن است یک وقت خداى نخواسته، تغییر بکند و این از بزرگترین خطرهایى است که براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است.
خطر بزرگ این است که امروز احتمال مىرود که آن خطر براى ما باشد، این است که یک وقت ملت از حکومت برگردد. ملت را دیگران نمىتوانند برگردانند. امریکا هر چه به حکومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم، اینها معتبرتر مىشوند. و از آن طرف دیگران، منحرفین هر چه شما را بدگویى کنند برایتان بهتر است. مصیبت آن وقت بود که از شما تعریف کنند. اگر چهار مرتبه امریکا، من آن اوایل مىگفتم این را که اینها نمىفهمند چطور اشخاص را زمین بزنند، چهار دفعه تعریف کنند از یک کسى، تعریف کنند از یک چیزى، وقتى تعریف کردند، مردم مىفهمند این عیبى دارد که اینها تعریف مىکنند از او، لکن خدا خواسته است که اینها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببینند که در مجلس، آنهایى که فرستادند در مجلس و همه را به دیانت مىشناسند، اینها رأیهایى مىدهند که فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مىکند، خوب، درشان شبهه پیدا مىشود. شما کارى بکنید که تحت تأثیر هیچ کس، خودتان را از تمام مکاتب دنیا تبرئه کنید و نصب العین شما اسلام و قرآن و احادیث اسلامى باشد؛ منتها چه احکام اولیه، چه گاهى احکام ثانویه. اگر این طور بشود، شوراى نگهبان رد نمىکند دیگر. و من خوف این را دارم که یک مدتى که شما گفتید و آنها نپذیرفتند، مردم درشان شبهه پیدا بشود، چنانچه این خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسیر مردم را سیر کند، اگر دولت با این مردمى که در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از- عرض مىکنم که- دیگر مردمشان و چه از کاسبهاى جزئشان، همه اینها- الّا نادرى که هیچ وقت نبودند- اگر دولت کارى بکند که اینها را یک وقتى همه را ناراضى کند، از حیث اینکه مالیاتها را زیاد کند بدون وجه، از حیث اینکه جرم براى تأخیر مالیات بدون وجه، از اینکه جریمه براى یک مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همین طور قضاتى که در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته، طریقشان را یک نحوى قرار بدهند که مردم کم کم شک در اینها بکنند، آن روز است که براى ما مصیبت پیش مىآید؛ آن روز است که نه جنگ مىتواند پیروز بشود و نه مجلس مىتواند موفق باشد و نه دولت؛ آن روز است که باید فاتحه را بخوانیم. شما آقایان باید توجه به این معنا بکنید که مسائل را طورى طرح بکنید، مسائل را طورى رأى به آن بدهید که در شوراى نگهبان رد نشود؛ یا اگر رد مىشود در هر سالى یکى دو تایش رد بشود. اما شما از این ور یک ماه زحمت بکشید و صحبت بکنید و رد و ایراد بکنید و یک مسئلهاى را تمام کنید، آنها بعد از چند روز بگویند اینها خلاف شرع است، با اسلام نمىسازد، یا با قانون اساسى مخالف است که آن هم از روى اسلام است، این وهن براى مجلس مىآورد و این خوف براى ما ایجاد مىکند که مبادا یک وقتى مردم خیال کنند که اینها تدین ندارند؛ توجه ندارند که نه، تدین دارند، دیدشان آن دیدى که باید باشد بعضىشان نیست و الّا نه اینکه بىتدین باشند، خیرخواهاند، حسن نیت دارند، تدین دارند، اما این طور نیست که همه اینها در دیدها یک طور باشند، و همه اینها در مسائل یک طور باشند. باید طورى بشود که اگر شما با هم اختلاف کردید، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد که دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پیش مردم هم مقبول است، پیش شوراى نگهبان هم مقبول مىشود. و اما اگر بنا باشد که یکىاش از یک طرفى بیفتد که شوراى نگهبان بگوید این خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمىگوید که این خلاف فتواى من است یا خلاف فتواى زید است، او مىگوید خلاف اسلام است، اگر این طور بشود و تکرار بشود، این خطرى است براى شما و براى همه. و اگر دولت هم بخواهد این طور مشى که گاهى وقتها مىشود، این را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند که فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را مىکرد. دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق. شما هم باید دنبال همین معنا باشید، دولت باید دنبال همین معنا باشد، ارتش باید همین معنا را داشته باشد، پاسدارها باید همین طور باشند. اگر خداى نخواسته، بعضى از پاسدارها جوانى بکنند و یک کارى که بر خلاف موازین است انجام بدهند، اگر این تکرار بشود خداى نخواسته، چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها برمىگردد و مورد سئوال واقع مىشوند و این مصیبت است. شما گمان نکنید که قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ایمان شما را نگه داشته است و پشتیبانى ملتها، ملت. این را باید، این پشتوانه را باید حفظش بکنید. اگر این پشتوانه خداى نخواسته، یک وقتى از دست ما برود، همه ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دستخوش باز یک مسائل دیگر مىشود.
و ما امروز مسئول اسلام، مسئول قرآن شریف، مسئول همه انبیا هستیم، باید ما بر وفق آراى آنها عمل بکنیم.
و یک کلمه دیگر هم باید عرض کنم و آن اینکه گاهى وقتها یک کلمهاى- فرض کنید که- من مىگویم، یک چیزى من مىگویم، به نظر شما هم خوب مىآید مثلًا، آن وقت مىبینى که در جاهایى، از این یک برداشتهایى کردهاند که مشغول معصیت شدهاند.
به من اطلاع دادهاند- من که بیرون نیستم، اما اشخاصى به من اطلاع دادهاند- که بعضى نوارهاى بسیار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اینکه فلانى گفته است که کسى حق ندارد به کسى؛ من همچو چیزى مىگویم که کسى حق ندارد نهى از منکر کند؟! من اگر بفهمم که واقعاً این صحت دارد، اذن مىدهم به آن کسى که مىخواهد اینها را، از اطراف خیابانها بیرون کند، این دکانهایى که این کارها را مىکنند دکانشان را برچیند.
خودشان توجه کنند که این مسائل، یک مسائلى است که آبروى اسلام در خطر است برایش. در جمهورى اسلامى علناً یک همچو مسائلى در خیابانش بشود، این را نمىشود تحمل بکنند، مردم تحمل نمىکنند. و به من نسبت مىدهید، دروغ نسبت مىدهید، من همچو کارى نمىتوانم بکنم که یک مسأله خلاف شرع را من بگویم، نخیر، باید بشود. ما چیزهایى که بر خلاف است مىگوییم نباید باشد، نه [اینکه] چیزهایى که بر خلاف است باید باشد.
بنا بر این پاسدارها که عزیزترین افراد هستند در این کشور باید فکر کنند که این عزت خودشان را و این محبوبیت خودشان را حفظ کنند. اگر این حفظ نشود پوسیده مىشوند، از بین مىروند و این به این است که مشیشان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاهها مشیشان را مشى اسلامى قرار بدهند. مىدهند اما خیلى توجه کنند. اگر یک جا دیدند که یکى اشتباه کرده، اشتباه را به او بگویند. اگر دیدند تعمد کرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود. و بالاخره همه ما، همه این دولت و همه این اشخاصى که در کارهاى دولتى، یا در کارهایى که در جمهورى اسلامى باید بشود دست به کار هستند، باید این حیثیت خودشان را پیش مردم حفظ کنند. و این حیثیت حفظ مىشود به اینکه به مُرّ اسلام عمل بشود، اعم از احکام اولیه و چنانچه نشد و تشخیص داده شد به اینکه الآن مصلحت در حکم ثانوى است، احکام ثانویه؛ و اما این هم باید روى تشخیص صحیح باشد.
خوب، یک نفر مىنشیند مىگوید که الان حکم اضطرارى است باید فلان چیز بشود، یک عدهاى مىگویند نیست اضطرارى، اینکه نمىشود گفت که حالا که یک عدهاى گفتند اضطرارى است، ما او را مىگیریم، فرض کن چند نفر هم او اکثریت دارد. شما باید یک کارى بکنید که اضطرارى را قبول کند، شوراى نگهبان قبول کند، مجلس لا اقل دو ثلثاش رأى بدهد به اینکه این امر اضطرارى است، مشورت کنند با اشخاص مطلع. ما باید به مُرّ اسلام عمل کنیم. آقایان، شما باید به مُرّ اسلام، هم تکلیف شرعیتان است، هم حکم عقل است که ما باید حفظ کنیم مردم را. اگر یک وقتى مردم تو خیابان ریختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد کسانى دادند، خوب، آن وقت چه مصیبتى است. ما بسمان است آن شعارهایى که در خارج برایمان مىدهند و آن شعارهایى که منافقین مىدهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داریم، اسلام را داریم و رضاى خدا را داریم، همه چیز داریم و هیچ یک از آن تبلیغات سوء تأثیرى نمىکند؛ اما اگر خداى نخواسته مردم یک وقتى لغزش پیدا کردند، دیدند شما خداى نخواسته دارید یک کار خلافى مىکنید و خیال کنند عمد است، خوب، آنها که نمىدانند این مسائل را، توده مردم که نمىتوانند مسائل را تحلیل کنند به طورى که بفهمند که کجا عمد بوده، کجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، این مصیبت مىشود برایتان. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه جدیت زیاد در این مسأله بکنید. و ان شاء اللَّه رأیهایى که شما مىدهید، مشورتها زیاد باشد. بلکه گاهى وقتها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت کنید و بعد از اینکه مشورت شد و این
امور آن طور شد، دیگر نه شوراى نگهبان رد مىکند و نه مردم ناراضى مىشوند. مردم وقتى دیدند یک حکمى را حکم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم که دنبال این است که احکام اگر خلاف اسلام باشد ردش کنند، حالا که قبول کردند اسلامى است، مردم با اسلام که دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرماید قبول مىکنند. کسى که جوانش را براى اسلام مىدهد دیگر دنبال این نیست که مثلًا فلان چیز را ندارد، چطور باشد، یا فلان چیز را دارد، چه بشود. ما باید این اسلام عزیز را نگهدارى بکنیم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگانها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد؛ وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ایران و چه در خارج ایران، همه با آن موافق هستند. آن عدهاى هم که مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثیرى دیگر حرفهاشان ندارد.
و من هم امیدوارم ان شاء اللَّه که این جنگ بزودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه، یک وقت احتیاج به آنها شد باز بروند به جبههها؛ اگر احتیاج باشد واجب است بروند، اگر احتیاج نباشد، نه، لازم نیست. گاهى وقتها هم آنها مىگویند نباید بیایند. و کمک کنند و ان شاء اللَّه با دولت هم کمک کند راجع به شاهراهسازیها، راجع به این مسائل، باید دنبال این باشند که کمک بکنند. و الآن ما کارمان آنى که در رأس امور است همه مىدانید که الآن جنگ است. اگر این حل شود مسائل دیگر چیزى نیستند، حل مىشوند ان شاء اللَّه. خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت کنیم. و ان شاء اللَّه هواهاى نفسانى را کنار بگذاریم و آن چیزى را که به حسب حدیث پیغمبر اکرم است که: انَّ اخوَفَ ما اخافُ عَلَیْکُمْ اثْنان یکى اتّباع هواست، یکى هم طول امل است. هواها از بین برود، طول املها از بین برود. این طور نیست که ما همیشه باشیم، دیر و زود دارد، زود و دیر دارد، چند روز این، چند روز آن، چند روز آن، هر کسى پنج روز نوبت اوست و بعدش وارد مىشود به یک دنیایى که دنیاى همیشگى است، ابدى است، یا ابدى در نعمت، ان شاء اللَّه شماها باشید یا خداى نخواسته طور دیگر. بنا بر این، ما باید رضاى خدا را به دست بیاوریم و دنبال این باشیم که رضاى او به دست بیاید. حالا او روشنفکرى که یک خیال دیگر مىکند، هر چه مىخواهد بگوید. آن دولت دیگرى هم که یک چیزى مىگوید، نِقى مىزند، آن هم هر چه مىخواهد بگوید. آن منافقى هم که یک چیزى مىگوید، آن هم هر چه مىخواهد بگوید. ما رضاى خدا را به دست بیاوریم، چیزهاى دیگر سهل است.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه
صحیفه امام،ج17صفحات: 248 تا 255
جماران -