زمان : 06 Khordad 1390 - 18:45
شناسه : 34263
بازدید : 4822
مصلای بزرگ امام خمینی (ره) یا هر جای دیگر؛ نمایشگاه بین المللی کتاب؛ باوری بیست و چهار ساله! مصلای بزرگ امام خمینی (ره) یا هر جای دیگر؛ نمایشگاه بین المللی کتاب؛ باوری بیست و چهار ساله!

مصلای بزرگ امام خمینی (ره) یا هر جای دیگر؛ نمایشگاه بین المللی کتاب؛ باوری بیست و چهار ساله!


رضا بردستانی

یزدفردا:بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران چندی است که پایام یافته است نوشته ی زیر که لاجرم طولانی است و حاصل مشاهدات ده روزه می کوشد ضمن نمایان ساختن اهمیت بسیار زیاد نمایشگاه کتاب به برخی اظهار نظر و راهکارهایی که می تواند به ارتقاء و پویایی نمایشگاه در سال های پیش رو کمک نماید بپردازد ....

              بزرگترین، بایسته ترین و دوست داشتنی ترین رویداد فرهنگی کشور طی بیست و چهار سال گذشته فراز وفرود های بسیاری را پشت سر گذاشته است. سیاست های گوناگونی را تجربه نموده، مسئولین متنوعی را با شیوه های رفتاری و گفتاری ـ که شاید در حوصله ی این بحث نگنجد ـ به خود دیده است. رویدادی بزرگ و در عین حال تأثیر گذارکه به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت. این رویداد در نوع خود کم نظیر آن قدر مهم و بزرگ هست که درتمام طول سال نیز می توان از آن نوشت و درباره ی آن سخن گفت. درک این واقعیت بزرگ و درستیِ کار برگزاری نمایشگاه وقتی معلوم می شود که ساز و کارهای انجام آن برای برپایی نمایشگاه سال بعد از فردای نمایشگاه سال جاری آغاز شود و هرگاه این مهم نهادینه شد می توان امیدوار بود که راه های ارتقاء و شخصیت بخشی به یک نمایشگاه با ابعاد بین المللی را یافته ایم.


          سخن از نمایشگاه کتاب تهران است در ابعاد بین المللی و در گستره ای بزرگ و به یاد ماندنی. خیلی ها، قبل و بعدِ هر نمایشگاه، طی مصاحبه هایی رنگارنگ به معضل یابی و در پاره ای از اوقات به معضل تراشی و ارائه ی ائده آل های دست نیافتنی ذهنی خود می پردازند و با ایراد چراهایی سرد و نچسب! تمام سعی خود را به کار می گیرند تا در کنار عنوان بزرگ و تأثیر گذار نمایشگاه بین المللی کتاب ، گذری، سهمی و سراچه ای در بازار رسانه های دیداری و شنیداری برای خود دست و پا نموده باشند! اما قدر مسلم از این روش رفتاری یعنی، در گوشه ای نشستن و از میان داران و میدانداران خواستن که چنین کن و چنان؛ تنها و تنها یک معنا متجلی می شود؛ ارائه ی تیپ و چهره ای روشنفکر مأبانه و دیگرگون!یک نوع غلبه بر احساس دیده و شنیده شدن!!!.


                همه می دانند؛ این همه، شامل خردسال ترین بازدید کننده ی نمایشگاه بین المللی است تا مسئولین و دست اندرکاران برگزاری! نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ایرادات بسیاری دارد! محل برگزاری؛ نوع چینش غرفه ها، دستیابی و دسترسی ، گرمای کلافه کننده، تغذیه و هزار مسئله و مورد دیگر... اما باید در نظر داشت، نمایشگاهی در ابعاد بین المللی و با حضور بالغ بر 5.5 میلیون نفر بازدید کننده واقعی یا رهگذری! حضور 4000ناشر ایرانی و غیر ایرانی با 400000هزار (چهارصدهزار)عنوان کتاب اساساً نمی تواند خالی از اشکال و ایراد باشد! به این اعداد و ارقام مدت یازده روزه نمایشگاه را نیز اضافه نمایید! ترافیک همیشگی تهران بزرگ و سیل جمعیتی که راه نمایشگاه را در پیش گرفته اند! ضیافتی بزرگ با روزانه به طور متوسط پانصد هزار نفر مدعو که از گوشه گوشه ی این مرز و بوم خود را به پایتخت می رسانند تا سهم و بهره ای از بزرگترین رویداد فرهنگی سال داشته باشند.


                 نمایشگاه بیست و چهارم هم مثل پنج دوره ی قبل به درست یا غلط، از روی اجبار یا باری به هرجهت! در مصلای بزرگ امام خمینی (ره)برپا شد و مثل هر سال در مراسم افتتاحیه شاهد مصاحبه های رنگارنگی بودیم که نمایشگاه را از دامنه های دماوند تا تپه های اطراف تهران رهنمون ساخت، دیگر زندان و ندامتگاهی باقی نمانده است که مٌهرِ برگزاری نمایشگاه را بر پیشانی نداشته باشد! اما آن چه معلوم و محتوم است نمایشگاه، تا جایی درخور نیابد، به هر شکل ممکن، در همین مکان نامتجانس با فضای نمایشگاهی، برگزار خواهد شد.

یکی در همین نمایشگاه بیست و چهارم مصاحبه کرد و گفت: «مصلا که جای نمایشگاه کتاب نیست، جای نماز خواندن است!»خوب که دقت می نماییم می بینیم حرف درستی است اما به یکباره مگر می شود بی خیال نمایشگاه بین المللی کتاب شد؟! از سوی دیگر باید بپذیریم این اعلان اعتراض وقتی می تواند صحیح به نظر برسد که مصلای بزرگ تهران به اتمام و بهره برداری رسیده باشد نه این که دست اندر کاران فرهنگی با اندک مایه امکاناتی که دارند با هزار اگر و اما، کارگاهی بزرگ را به هیبت یک نمایشگاه درآورند با هزار سؤال    بی جواب! پس باید بپذیریم اگرچه مصلای امام خمینی (ره)جوان رعنای 25 ساله ای است که تا بهره برداری شاید چندین رکورد را جا به جا نماید ـ چیزی شبیه کتابخانه ی مرکزی یزد که عمری سیزده ساله دارد و فایده ای ....!ـ در همین جا به این نکته تلنگر می زنیم، به این که چرا برخی پروژه ها آن قدر به بهره برداری رسیدنشان طول می کشد که روز افتتاح به همه چیز می مانند الا عنوانی که سالیان قبل برایشان در نظر گرفته شده بود و ساده می گذریم تا مجال و زمانی مناسب تر...


                  در آمار روزهای منتهی به پایان نمایشگاه خواندیم و اعلام شد که آن خیل 5.5میلیون نفری 175 میلیارد تومان کتاب خریدند و هیچ کس نمی داند آن خیل عظیم 5.5 میلیون نفری چند میلیارد تومان کرایه دادند؟ چند میلیارد تومان هزینه ی اقامت دادند؟ چند میلیارد تومان آب معدنی و همبرگر و چیپس خریدند و چندین میلیارد تومان در همان آمد و شد به نمایشگاه چیزهای دیگر خریدند؟ این مسئله را به این علت بیان   می نماییم که با یک مقدمه ی کوتاه، یک سؤال اساسی را مطرح سازیم:

بخش خصوصی از حضور در بازارهای فرهنگی به دلیل سود اندک و طولانی شدن مدّت زمانِ بازگشت اصل سرمایه گریزان است و حق هم دارد چرا که به خطر انداختن سرمایه بدون در نظر گرفتن میزان ریسک پذیری و دریافت سود در موعد مقرر به خودکشی اقتصادی می ماند تا سرمایه گذاری! و صد البته بخش خصوصی حسابگرتر از آن است که دست به چنین اقداماتی ابهام برانگیزی بزند با این مقدمه ی کوتاه سؤال ما این است که چرا بخش خصوصی از این بازار چند صد میلیارد تومانی که تنها کمتر از یک ماه زمان را به خود اختصاص می دهد به راحتی چشم پوشی می نماید؟ یا اساساً این چشم پوشی ریشه چه عامل یا عواملی دارد؟! در به بازی گرفته نشدن یا اساساً مسئله چیز دیگری است؟ شاید بخش های کلان فرهنگی به این باور نرسیده اند که بخش خصوصی توان اداره و مدیریت این رویداد عظیم را دارا می باشد! شاید باید به دنبال سر نخی خارج از دایره ی حساب و کتاب بخش خصوصی و مصلحت اندیشی مدیران فرهنگی بود....


                در میان مصاحبه های رنگارنگی که در طول برگزاری نمایشگاه و اندکی پس از آن انجام شد، نکات ریز و درشتی بیان شده است که شنیدن و خواندن برخی، چندان هم خالی از لطف نیست. در مصاحبه ای خواندیم که عزیزی با مقایسه ای کوتاه و گذرا بین نمایشگاه کتاب فرانکفورت و نمایشگاه بین المللی کتاب تهران خواستار تفکیک بازدید کنندکان و اختصاص روزهایی خاص به قشر مشخصی از جامعه ی کتاب و کتاب خوانی شده بود به این معنا که سه یا چهار روز ابتدایی نمایشگاه مشخصاً در اختیارِ نویسندگان، اساتید دانشگاه، محقّقین، پژوهشگران، دانشجویان سطوح بالای تحصیلی(دکترا و کارشناسی ارشد)و افرادی در این حوزه باشد تا به دلایلی که بر همگان آشکار است عطای بازدید از نمایشگاه را به لقایش نبخشند! این نیز سخن درستی است اگرچه نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان یکی از معتبرترین نمایشگاه های کتاب جهان سالانه تنها در بهترین حالت پذیرای 500000(پانصد هزار)بازدید کننده در طول مدت چهار روزه ی برگزاری نمایشگاه است اما همین چهار روز ؛ سه روز آن در اختیار بازدید کنندگان حرفه ای است و جمع کثیری از این 500.000(پانصد هزار نفر) بازدید کنندگان بین المللی هستند که در جای خود قابل اعتنا و بررسی است . از طرف دیگر نمایشگاه فرانکفورت آلمان مجالی است تا ناشرین، نویسندگان و دست اندر کاران تولید کتاب برای یکسال پیش ِ روی خود برنامه ریزی نمایند، قرارداد چاپ و نوشتن منعقد نمایند و برای تولیدات آتی ِ خود تصمیم گیری کنند این در حالی است که در نمایشگاه کتاب تهران با آن حجم بازدید کننده بعید به نظر می رسد ناشرین و نویسندگان مجال ِ چنین کار یا اقداماتی داشته باشند.


                       از این مقایسه و پیشنهاد که بگذریم هدف غایی نویسنده از درج مطالب این نوشتار رسیدن به نقطه نظراتی است تا نخست: بخش خصوصی در این بازار حدوداً 500میلیارد تومانی حضوری ملموس تر داشته باشد و نیز دست اندر کاران عرصه ی فرهنگ و اندیشه به این باور برسند با اعتماد به بخش خصوصی و مشارکت فعال بتوانند راهکاری همیشگی برای برپایی این بزرگترین رویداد فرهنگی سال بیاندیشند. بخش خصوصی هر آن جایی که به او اعتماد شده است و حداقل هایی را برایش مهیا نموده اند به بهترین شکل ممکن مشارکت و همکاری خود را نشان داده است و این وظیفه ی دولت هاست که مجال و عرصه ی حضور و دخالت ملموس بخش خصوصی را فراهم آورد.


                      در این نکته که برخی از زندان ها را باید به مراکز فرهنگی مبدل نمود و یا این که برخی از مکان ها بسیار مناسب برای برگزاری چنین رویداد بزرگی است جای بحث و تشکیکی باقی نمی گذارد اما راه های بهتری نیز برای این جایگزینی وجود دارد که بسیار مطلوب تر از این تصمیمات ایده آلی، آنی و سخت است . از مقوله ی بخش خصوصی که بگذریم یکی از راه هایی که نزدیک به ذهن می باشد استفاده از پتانسیل های شبه دولتی و آماده سازی بستر مشارکت با بخش هایی است که با توجه به اختیارات وسیع قانونی، تجربه و منابع مالی و عمرانی گسترده و نیز توانمندی های بالقوه و بالفعل توان ایجاد تحول در بسیاری از زمینه ها را دارا می باشند. بارزترین نمونه ی این بخش مدیریت شهری تهران بزرگ است با این توضیح که بسیاری از مکان های مطلوب و جمع قابل توجهی از منابع مالی کلان با توجه و تکیه بر قوانین موجود در اختیار شهرداری ها می باشد و این قسمت از مدیریت کلان هر منطقه ای به خودی خود می تواند به وجود آورنده ی فرصت های بی شماری در راه برگزاری بی عیب و نقص چنین پدیده ی فرهنگی بزرگی باشد. شهرداری های کلان شهرها به ویژه تهران بزرگ آنقدر توان و پتانسیل دارند که از پس مشارکت فعال و همه جانبه در این رویداد برآیند. این سوی معادله چیزی مبهمی ندارد اما تبیین راهکارها، اندیشیدن پیرامون چگونگی این مشارکت و برگزیدن بهترین حالت های ممکن به خودی خود کارهای کارشناسی بسیاری را طلب می نماید.


                      چندی پیش و در خلال مصاحبه ی یکی از مدیران با سابقه ی فرهنگی مطلبی خواندیم در مورد راه اندازی باغ کتاب در مکانی شایسته و در مجالی گسترده و وسیع، حال اگر قرار است تهران بزرگ که در خلال دو سه سال اخیر  در حال پوست اندازی و نزدیک شدن به استانداردهای یک ابر کلان شهر بزرگ است و مدیران آن عزم خود را جزم کرده اند تا بیشتر به مقوله هایی چون اوقات فراغت و مسائل فرهنگی و مذهبی بها بدهند بد نیست تا با یک هم اندیشی و مشارکت فعال بحث نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را یک بار برای همیشه به خیر و خوشی رهنمون سازند تا تمام دوستداران کتاب بدانند در دومین ماه فصل بهار برای خرید کتاب و دیگر نیازهای فرهنگی خود باید به کجا مراجعه نمایند. البته با این توضیح که در این مکان جدید تمامی مسائل و مشکلات هم دیده شود و هم چاره اندیشی برای آن دسته از معضلاتی که تمام بیست و چهار دوره ی گذشته ی نمایشگاه بین المللی کتاب دارا بوده است در نظر گرفته شود، ترافیک، تغذیه، دسترسی آسان، فضای مسقف، جای استراحت فردی و خانوادگی، سرویس های بهداشتی، رستوران های بزرگ و استاندارد، آبخوری و دیگر مکان های رفاهی تفریحی که بتواند فضای یازده روزه و یا حتی 15 روزه ی نمایشگاه را به یک فستیوال بزرگ فرهنگی – تفریحی نزدیک سازد که در این صورت شک نداریم میهمانان بی شماری از آن سوی مرزها نیز برای بازدید از این فضای مفرّح و دلچسب مراجعه خوهند نمود.


                      نکته ی پایانی تمام دلسوزی ها، ارائه ی راهکارها و نیز اعتراض ها و اشکال تراشی ها را ناشی از این مهم قلمداد نماییم که عرصه ی پدیده های بزرگی چون نمایشگاه بین المللی کتاب عرصه وسیع، تأثیر گذار و تأثیر گذار است که هر آشنا به مقوله ی فرهنگی را به این مهم دلخوش می سازد تا در بهبود این حرکت عظیم فرهنگی نقش و طرحی نو دراندازد و اما حالا دیگر نوبت به این رسیده است تا تصمیم سازان در بخش های کلان فرهنگی برای بزرگترین حادثه ی فرهنگی سال چاره ای دائم و پسندیده بیاندیشیند.


                     با نیم نگاهی به تاریخچه ی بیست و چهار ساله ی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که برای نخستین بار در آبان 1366 (14-22 آبان)در محل دائمی نمایشگاه های تهران برگزار شد و در آن 196 ناشر خارجی با 18500 عنوان کتاب از 32 کشور (که از این تعداد شرکت کننده فقط 19 کشور به صورت مستقل و بقیه به صورت نمایندگی در این نمایشگاه دارای غرفه بودند) و تعداد 214 ناشر ایرانی با 9هزار عنوان حضور داشتند.از این تعداد فقط 20 ناشر شهرستانی بودند از دومین نمایشگاهی که دو سال بعد در سال 1368 تشکیل شد تا بیست و چهارمین دوره ی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و مقایسه ی آمارها در می یابیم که برای رسیدن به جایگاه فعلی زحمات بسیاری کشیده شده است که باید به خوبی و با وسواسی تأمل برانگیز از آن حفظ و صیانت نمود. در نمایشگاه بیست و چهارم شاهد حضور 4000 ناشر (2400 ناشر داخلی و 1600ناشر خارجی از 67 کشور) و 400هزار عنوان کتاب بودیم که در نوع خود حداقل از نقطه نظر آماری و کمیتی درخور شأن نام نشان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد. 


                      امیدواریم در پس تمامی تلاش ها و خرداندیشی ها، این پتانسیل عظیم اقتصادی ـ فرهنگی که همه ساله جنب و جوشی قابل توجه در بخش عظیمی از جامعه ی علمی ـ فرهنگی و هنری این سرزمین ایجاد می نماید با دقت نظری خاص مورد آسیب شناسی جدی قرار گیرد و در پیچ و خم تصمیم گیری های سلسله وار گرفتار نماند به نحوی که به زودی زود شاهد افتتاح و یا اختصاص جایگاه دائمی و در عین حال شایسته برای برپایی نمایشگاه بیست و پنجم و تمام نمایشگاه های پیش رو که رنگ و طرحی فرهنگی دارد باشیم.... انشاء الله