بنده چند بار صحبتهاي ايشان را مرور كردم و هيچ نقص و ضعفي در آنها نديدم. اين صحبتها مبتني بر عقلانيت و واقعگرايي بود و براي برونرفت از وضعيتي كه عرصه سياسي كشور با آن مواجه است، عمل به اين توصيهها از سوي هر دو طرف ميتواند گرهگشا باشد لذا عقيده دارم صحبتهاي ايشان كاملاً درست و منطقي بود.
اكثر اصلاحطلبان در روزهاي اخير از اين گفتهها استقبال كردهاند ولي در عين حال برخي افراد هم نسبت به بخشي از اين صحبتها واكنش منفي نشان دادند. در مورد اين موضعگيريها چه نظري داريد؟
بايد توجه داشت كه بسياري از سران اصلاحات به واسطه پايبندي به اصول انقلاب و حفظ و رعايت حقوق شهروندي، در تمام اين سالها فعاليت كردهاند و بعضاً در اين راه تحقير شدهاند و هزينه دادهاند. البته من قصد تخطئه افراد خارج از كشور را ندارم چرا كه آنها هم بعضاً هزينه دادهاند و به خاطر برخي محدوديتها مجبور به ترك وطن شدهاند اما خواهش من اين است كه با توجه به فضاي درون كشور و واقعيتهاي موجود در عرصه سياسي اظهارنظر كنند چون اين نوع واكنشها در تفكر اصلاحطلبي دور از انتظار است. ضمن اينكه به واسطه پشتوانه اجتماعي بسيار وسيعي كه جبهه اصلاحات و طبيعتاً آقاي خاتمي در ميان مردم دارند، اين حرفها بر دل كساني كه قصد اصلاح دارند، مينشيند و انشاءالله مفري شود
براي نجات كشور و برونرفت از اين بنبست.
فكر نميكنيد برخي تندرويها باعث شده افراد يا گروههايي به اين نتيجه برسند كه نظام ظرفيت اصلاح ندارد و بر اين اساس از موضع اصلاحطلبانه آقاي خاتمي استقبال نميكنند؟
ممكن است برخيها اين تفكر را داشته باشند ولي ما هنوز به اين موضع نرسيدهايم. ما معتقديم هنوز در چارچوب همين قانون اساسي كه البته مكانيسم تغيير هم در آن پيشبيني شده، ميتوانيم حركتهايمان را سامان بدهيم. همين قانون اساسي اگر به نحو صحيح اجرا شود، دستاوردهاي بسيار عظيمي براي ملت خواهد داشت. در هر صورت نميتوانيم بگوييم چون ما اينگونه ميخواهيم پس نقش ديگران را ناديده بگيريم و بخواهيم افكار و عقايد خود را به كرسي بنشانيم. كشور ما پهنهاي گسترده از اقوام مختلف است و در ساختار حاكميت هم يك فكر و سليقه و نظر حاكم نيست. بنابراين با توجه به تنوع آرا و افكار فكر ميكنم بهترين راه همين حركت بر مدار عقلانيت است تا بتوانيم دلها و قلبها را به هم نزديك كنيم و از تماميت ارضي كشورمان كه در اين مقطع حساس مورد تهديد است و از دين و اعتقاداتمان حفاظت كنيم.
آقاي خاتمي در صحبتهاي خود به اتفاقاتي كه در اين دو سال افتاد، اشاره كرده بودند و پيشنهاد گذشت داده بودند. اين گذشت از كجا بايد شروع شود؟
فكر ميكنم پيشنهاد آقاي خاتمي بسيار خوب است. در هر صورت «اگر» ظلمي به حاكميت شده، حاكميت بايد از ظلمهايي كه به زعم آقايان بر آنها شده است، بگذرد و بعد از آن در اين طرف هم ملت ما در هر صورت همواره بر مدار تساهل و تسامح امور
خود را پيش برده و ميتواند بگذرد تا بتوانيم به يك نقطه مشترك برسيم و آن وقت حرفهايمان را بزنيم.
اين نقطه مشترك كجاست كه اگر به آن برسيم ميتوانيم حرفهايمان را بزنيم؟
براي اينكه در آينده بتوانيم مشاركت جدي داشته باشيم، اولين مرحله انتخابات است. انتخابات ميتواند تجلي وحدت مردم باشد «اگر» درست و عادلانه برگزار شود. اگر گروهها و دستههاي مختلف بتوانند در آن حضور داشته باشند و محدوديتهاي خودساخته مانع مشاركت آنها نشود. اگر نهادهاي حاكميتي ما مانند قواي سهگانه از ابتدا به نحو موثري عمل ميكردند و از بعضي جاها به آنها سفارش نميشد كه اينجا را شل بياييد و آنجا را سفت بياييد، اين وضعيت در كشور ايجاد نميشد.
شما خود عضو يكي از قواي سهگانه هستيد. با اين تعريف شما عملكرد قوه مقننه هم مورد سوال قرار ميگيرد. مجلس چه نقشي در رسيدن امور به اين وضعيت داشته؟
به عنوان نمونه من يك موضوع را شرح ميدهم. بعد از جريان انتخابات كه بحث «تقلب» مطرح شده بود، من شخصاً اعتقادي به نحوه بيان مساله نداشتم. اما اعتقاد داشتم گردش مالي و پولي وسيع، تاثير بسيار زيادي در روند انتخابات داشته است. به همين دليل ما بلافاصله طرح «تحقيق و تفحص از چگونگي واگذاري سهام عدالت» را داديم. اما جو در آن زمان آنقدر سنگين بود كه اجازه طرح اين مساله در مجلس داده نشد. در همين مجلس شوراي اسلامي كه خاستگاه راي و اراده و نظر مردم است، اين طرح تحقيق و تفحص با تعلل مواجه شد و به ما فشار آوردند كه طرح را پس بگيريد و در نهايت از دستور كار خارج شد. حالا امروز كه اين مشاجرات شكل ديگري پيدا كرده، بعد از دو سال ميگويند ميخواهيم آن تحقيق و تفحص را به جريان بيندازيم. اگر مجلس آن روز توانسته بود كاركرد واقعي خودش را داشته باشد، ما امروز با اين مسائل و مشكلات در عرصه مديريتي و اجرايي كشور مواجه نميشديم. من نميگويم حتماً تخلفي انجام شده ولي اگر آن مساله رسيدگي ميشد و نمايندگان مردم تحقيق و تفحص ميكردند و نتيجه آن را به مردم گزارش ميدادند يا دهها موضوع ديگري كه مجلس و قوه قضائيه ميتوانستند پيگيري كنند يا حتي قوه مجريه متناسب با اختياراتي كه دارد، كارهايي كه بايد را انجام ميداد و به طور كلي اگر كاركرد صحيح و مطلوب نهادهاي حاكميتي را داشتيم، كمتر شاهد بروز و تجلي اين مسائل و مشكلات در كشور بوديم. اميدواريم وقايعي كه اتفاق افتاد، مجموعه حاكميت را به اين نتيجه برساند كه آن حق و گذشتي كه آقاي خاتمي گفتند به جاي خود، ولي به نقطهاي برسند كه محور اصلي، قانون اساسي باشد و نهادهاي حاكميتي هم بتوانند متناسب با شرح وظايفي كه در قانون براي آنها پيشبيني شده، بدون اغماض مسووليتها و كاركردشان را در جهت ايفاي حقوق مردم داشته باشند.
شما حرفهايي زديد كه تاكنون بارها گفته شده. سوال من اين بود كه شروع اين حركت از كجا بايد باشد؟
قبل از اين حرفهايي بود كه زده ميشد و هشدارهايي بود كه داده ميشد ولي جدي گرفته نميشد اما الان اتفاقاتي افتاده و تجربههايي شده است. ما الان داريم در مورد واقعيتهايي كه تجربه شده، حرف ميزنيم. الان فكر ميكنم ديگر بر همه واضح و مبرهن شده باشد كه اتكا به قانون و عملكرد دستگاهها بر مدار قانون يك ضرورت بسيار محرز است كه بايد به آن توجه كنيم و به آن پايبند باشيم.
لازمه اين كار اين است كه هر دو طرف به اين صحبتها روي خوش نشان دهند. الان در چنين وضعي هستيم؟
بعد از اين همه وقايع و اتفاقات تلخ و ناگوار و اين همه هزينههايي كه ملت هم به لحاظ مادي و هم به لحاظ معنوي پرداخته، اگر كساني هنوز به اين نقطه نرسيده باشند بايد خدمتشان عرض كنم «اين ره كه تو ميروي به تركستان است».
يعني معتقديد جناح مقابل نيز الان به برخي اشتباهات خود پي برده و قصد جبران دارد؟
من نميخواهم روي اين مساله جوري تاكيد كنم كه باعث شود جناح مقابل هم روي مواضع خود پافشاري كند. همان بحث عفو و اغماض و گذشت در باطن امر حتي اگر در ظاهر نخواهند به زبان بياورند اما بايد در عمل نشان دهند كه قبول دارند اشتباهاتي صورت گرفته. اما پافشاري روي اينكه ما اشتباه كرديم يا شما اشتباه كرديد، ضرورتي ندارد. مسائل گذشته در حافظه ملت و تاريخ كشور خواهد ماند. اينكه چه گذشت و چه كسي برحق بود و چه كسي ناحق بود و چه مظالمي اتفاق افتاد، در حافظه ملت خواهد ماند. چيزي كه مهم است، وحدت در كشورمان است كه امروز آماج تهديدهاست و ايران عزيز را تهديدهاي مختلفي مورد هجمه قرار داده است. لزوم اين يكپارچكي و وحدت براي حفظ انقلاب و اسلام و ايران باعث ميشود ديگر به دنبال گروكشي نباشيم. بايد راه مصالحه بر مبنا و مدار قانون را در پيش بگيريم و البته بايد همواره اتكا به راي مردم داشته باشيم. حاكميت بايد كاري كند كه راي و اراده مردم تجلي داشته باشد.
*ما قبلاً هم سابقه اتكا به راي مردم را داشتهايم ولي به وضعيت كنوني رسيدهايم بنابراين همه چيز در راي مردم خلاصه نميشود. براي رسيدن به نقطه مطلوب كه مد نظر شماست، چه راهي را بايد در پيش بگيريم؟
با توجه به اينكه در آستانه دوم خرداد قرار داريم، به همين روز اشاره ميكنم. دوم خرداد يك «نقطه عطف» در تاريخ ايران است كه در آن مردم آمدند و با تمام وجود در صحنه حضور پيدا كردند و آنچه را خواسته قلبيشان بود و اعتراضاتي را كه داشتند با انتخاب فردي كه روي آن شناخت زيادي نداشتند، به منصه ظهور رساندند. حتي اگر در انتخاباتهاي بعدي، تعداد شركتكنندگان بيشتر هم بوده است، به هيچ وجه نميتوانيم آنها را نقطه عطف بخوانيم. تمام انتخاباتهاي بعدي در هر صورت مهندسي شده بود به اين معنا كه از طرف مردم يا از طرف جناحها و گروههاي سياسي يا از طرف مجموعه حاكميت زمينههاي حضور گسترده مردم فراهم شده بود ولي دوم خرداد تنها نقطه عطفي بود كه ملت ايران بعد از انقلاب در مسير انتخابات به وجود آورد. اگر ما در همان زمان به راي و نظر و اراده مردم تمكين كرده بوديم و خواستهها و مطالباتشان را مورد نظر قرار داده بوديم، مملكت بسيار خوب اداره ميشد و دلبستگي مردم به نظام و انقلاب اسلامي بيشتر ميشد. مطالبات و خواستههاي مردم به خصوص جوانان را كه امروز در كشورهاي ديگر به صورت انقلابهاي مردمي تجلي پيدا ميكند، ما با كمترين هزينه متجلي كرده بوديم. اگر به خواستههايشان احترام گذاشته بوديم و در جامعه ما هم شرع و دين و هم خواستههاي رايج در يك جامعه مدني نظير حقوق شهروندي مراعات شده بود، ميتوانست با كمترين هزينه، بيشترين دستاورد را براي ما داشته باشد. ولي از جايي كه به راي و خواسته مردم تمكين نشد و مساله را جور ديگري تلقي كردند، به اينجا رسيديم كه تبعات سوء آن، گريبانگير كشور شده و به اين سادگيها هم نميشود جمع و جورش كرد اما باز هم معتقدم حركت بر مدار عقلانيت و دين و علم و در پيش گرفتن راه تساهل و تسامح و گذشت و صبوري از طرف مردم ميتواند ايران عزيز را در اين مقطع حساس از آسيبها مصون نگه دارد. اميدواريم اين كار انجام شود و بازگشتي باشد به اصل انقلاب اسلامي و شعارها و آرمانهاي امام و مردم كه براي آن آرمانها قيام كردند و جان خود را فدا كردند.