همان گونه كه آزادي بيان حق طبيعي هر انسان ميباشد افراد ميتوانند نظر خود را در مورد مسائل موجود در جامعه بيان و از ديگران انتقاد كنند اما نكتهاي كه بايد بدان توجه نمود رعايت اصول و شرايطي است كه هنگام نقد سخن و عمل ديگران بايد بدانها توجه كرد. در جامعه بشري وظايف گروهها، قشرها، نهادها و افراد شاغل در هر اداره و سازمان و دايره و در نهايت عموم مردم مشخص است و نميتوان اين مساله را پذيرفت كه انسان در هر طبقه و ردهي اجتماعي كه قرار دارد به اصطلاح بتواند هر چه دل تنگش ميخواهد بگويد بهويژه اصحاب رسانه و صاحبان تريبونهاي رسمي بايد مطالب خود را بر اساس دين و قانون و فرهنگ و اخلاق مورد قبول بزرگان و دانشوران جامعه مطرح كنند.
قرآن راه سخن گفتن و انتقاد كردن را به انسانها آموخته است آنجا كه ميفرمايد:« اي كسانيكه ايمان آوردهايد از خدا پروا داريد و سخني درست و استوار بگوييد.. . مومن لازم است از درستي آنچه ميگويد مطمئن باشد و حرفش حق و موافق واقع باشد و در عين حق بودن مايه فساد نباشد بيموقع گفته نشود و با ادبياتي فاخر و استوار بيان شود.. . و اين وقتي است كه گفتهاش متكي بر تقوا باشد»1
مولاي متقيان حضرت علي(ع) پيرامون نقش سخن در شناخت انسان ميفرمايد:«المرء مخبوءٌ تحت لسانه » انسان زير زبان خود پنهان است يعني شخصيت هر كس با زبان و بيانش شناخته ميشود و درباره ضرورت كنترل زبان فرمايش مولا علي(ع) اين است:
«اللسانُ سبع، ان خُلّيََ عَنهُ عَقَرَ – زبان تربيت نشده درندهاي است كه اگر رهايش كني ميگزد.»2
«مقصود از استوار سخن گفتن توجه به معني سخن و پيامدهاي آن است و آن خصلت. . . نشان پختگي و كمال آدمي است تاكيد مولانا بر نقش افشاگرانه زبان كاملاً بجاست و او زبان را پردهاي ميداند كه انسان در پشت آن خود را پنهان ساخته است.. .
آدمي مخفي است در زير زبان
اين زبان پرده است بر درگاه جان
چون كه بادي پرده را درهم كشيد
سر صحن خانه شد بر ما پديد
كاندر آن خانه گهر يا گندم است
گنج زر يا جمله مار و كژدم است.» 3
نكته ديگري كه بايد در هنگام نقد و بررسي قول و عمل ديگران با هر نيت و عقيدهكه انجام ميپذيرد به آن توجه داشت اجراي عدل و انصاف است. هر منتقد لازم است با رعايت ادب و احترام و بدون هر گونه توهين و هتك حرمت به فرد و گروه و دستهاي قويترين نقدها را نسبت به رفتار و يا گفتار ديگران داشته باشد، بدون اينكه از حريم وجدان و اخلاق نيكو و خصال پسنديده خارج شود. يكي از دستورات قرآن كريم به انسانها اين است كه ميفرمايد:« اي كساني كه ايمان آوردهايد براي خدا قيام كنيد و از روي عدالت گواهي دهيد، دشمني شما را به گناه ترك عدالت نكشاند، به عدالت رفتار كنيد كه به پرهيزگاري نزديكتر است و از خدا بپرهيزيد كه از آنچه انجام ميدهيد آگاه است. - ترجمه آيه 8 سوره مائده-
«پيامبر اسلام ميفرمايد: از ظلم بپرهيزيد زيرا در روز رستاخيز كه هر عملي به شكل مناسبي مجسم ميشود ظلم در شكل ظلمت تجسم خواهد يافت و پردهاي از تاريكي، اطراف ظالمان را فرا خواهد گرفت، و ميدانيم هر خير و بركتي هست در نور است و ظلمت منبع هر گونه عدم و فقدان ميباشد.. . در حديث ديگري ميخوانيم كه ميفرمايد: الملك يبقي معالكفر و لايبقي مع الظلم» حكومتممكن است باكفر دوام يابد اما اگر با ظلم همراه باشد دوام نخواهد يافت.. . آنچه بايد كاملاً به آن توجه داشت اين است كه اسلام تنها « توصيه به عدالت» نميكند بلكه «اجراي عدالت»را ميخواهد، خواندن اين آيات و روايات تنها بر فراز منابر يا نوشتن در كتب و يا گفتن آنها در لابلاي سخنرانيها به تنهايي درد بيعدالتي و تبعيض و فساد اخلاقي را در جامعه اسلامي درمان نميكند، بلكه آن روز عظمت اين دستورها آشكار ميگردد كه در متن زندگي مسلمانان پياده شود»4
دست و قلم و زبان و بدن هر عالم، نويسنده و گوينده در هر ردهاي كه باشد ميلرزد اگر بخواهد نحوه زندگي و حكومت و فرمانروايي حضرت علي (ع) را با حاكمان و فرمانروايان ديگر زمانها مقايسه كند.
آن حضرت از معصومان بزرگوار و همگام با حضرت محمد مصطفي (ع) پدر امت هستند. پيامبر (ص) برگزيده از جانب پروردگار، شهر علم و علي(ع) دروازه آن شهر است. بنابراين مقايسه ملكوتيان با خاكيان و آنان كه در اعلي عليين جاي دارند با كساني كه حداكثر تلاش ميكنند در مسير تقوي گام بردارند و با نيت خالص و عمل به دستورات الهي اميد به عنايت ائمه اظهار دارند امكان پذيرنيست.
مولاي متقيان(ع) در نامهاي به فرماندار بصره «عثمان بن حنيف انصاري» او را كه مهماني سرمايهداري از مردم بصره را پذيرفته مورد سرزنش قرار ميدهد و از تكرار اين كار برحذر ميدارند و ميفرمايد.. . آگاه باش! امام شما از دنياي خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است بدانيد كه شما توانايي چنين كاري را نداريد. اما با پرهيزگاري و تلاش فراوان و پاكدامني و راستي مرا ياري دهيد.. . 5
آيا پسنديده است در شهر دارالعباد كه طي قرون و اعصار مفتخر به پرورش علما، مجتهدان، دانشمندان، نويسندگان و محققان عالي مقامي بوده است افرادي پيدا شوند كه عدهاي از آنان حتي جرات و شهامت بيان اسم و رسم و شهرت خود را نيز ندارند اما در بعضي از رسانهها به ديگران ميتازند، عنان قلم را رها ميكنند و به اصطلاح آسمان و ريسمان را به هم ميبافند و گاه براي خوش آمد عدهاي بر خلاف ادب و عدالت و بدون تحقيق و آگاهي قلم ميزنند.
در متن بعضي از مقالهها و يا اظهار نظر در سايتها ديده ميشود از عملكرد عدهاي انتقاد ميكنند و كارهاي انان را تجزيه و تحليل نموده و برخلاف قانون مصوب مخاطبان را مورد تحقير و توهين قرار ميدهند تا جايي كه خدمات و عملكرد اين گروه را ناديده ميگيرند. نه تنها از بي ديني و نامسلماني مخالفان سياسي و سليقهاي خود سخن ميگويند بلكه مكتب و حوزه و مدرسه و دانشگاه رفتنشان را نيز انكار ميكنند و به راحتي بر تمام سوابق علمي، عملي و خدماتي آنان خط بطلان ميكشند حسن ختام مقاله را ذكر فرازي از زندگي مولاي متقيان قرار ميدهم.
از حضرت علي (ع) پرسيدند: بزرگترين شاعر عرب كيست؟ حضرت فرمود: شاعران در يك وادي روشن نتاختهاند تا پايان كار معلوم شود و اگر ناچار بايد داوري كرد پس پادشاه گمراهان بزرگترين شاعر است. منظور آن حضرت امروالقيس بزرگترين شاعر دوره جاهلي و صاحب يكي از معلقات سبعه است: شعرهاي بسيار زيبايي كه آن را هر سال در بازار معروف عكاظ مطرح ميكردند او كافر بود برخي كلمه ضلّيل را كه حضرت علي(ع) درباره اين شاعر به كار بردهاند به «سرگرداني» ترجمه كردهاند زيرا امرو القيس براي گرفتن انتقام خون پدرش به همه جا ميرفت تا ياراني فراهم آورد. به ناچار به قيصر روم پناهنده شد و در سال 450 ميلادي در گذشت.
«بعد از پايان جنگ جمل و كشته شدن كسانيكه در برابر مولا و ولي خود شمشير كشيدند حضرت علي وقت خود را در ميدان جنگ، براي تفقد نسبت به امور لشكريان و اسيران سپاه گذرانيد. به مجروحانشان توجه فرمود. او پيوسته از هر فرصتي براي از ميان برداشتن هيجان ياران خود و جوشش قلبي آنان عليه دشمنان در نتيجه پيروزي، استفاده ميكند. تا آنجا كه ميتواند از كراهت و تنفرشان نسبت بدان دشمنان بكاهد تا بار ديگر برادري و دوستي به دلهايشان برگردد. چه، خير ملتش اكنون در دوستي و مودت است، و در نظر او هيچيك از افراد دو گروه از پاك كردن و زدودن جانشان از آلودگيهاي كينه و شائبههاي انتقامكشي بينياز نيست.
وجود او نمونه رسايي است كه قبل از گفتار، عملش به سخن در ميآيد. بر بالين هيچ كشتهاي از دشمنانش نگذشت كه براي وي نگريد و مردم پيرامون خود را به گريه نيندازد. با هيچ جسدي مصادف نشد كه پس از شناخته شدن آنان صفحههاي بسته فضائلشان را نگشايد و بر ملا نسازد. چند لحظه در برابر جسد پاره پاره كعب بن سور ايستاده و نسبت به وي دلسوزي كرد، سپس به افراد خود كه حاضر بودند گفت:
« برخي پنداشتهاند كه تنها سفيهان و بيخردان عليه ما قيام كردهاند، و حال آنكه، همانطور كه ميبينيد، اين يك دانشمند است. . . 6
به اميد آنكه گويندگان و خطباء و ائمه جمعه و جماعات و نويسندگاني كه در مطبوعات و رسانهها قلم ميزنند به موقع و بجا به مخاطبان و ياران خويش سفارشكنند تا روز به روز در گفتار و نوشتارشان تحقير و تهمت و افترا و اهانت كمتر شود و از پروردگاري كه به قلم و آنچه مينويسد سوگند ياد ميكند ميخواهيم راه استفاده از اين نعمت الهي را هر چه بيشتر و مناسبتر و زيباتر به ما بياموزد.. .
مدير مسئول
پينوشتها:
1- «خلاصه تفاسير الميزان و نمونه»، ترجمه آيه 70 سوره احزاب، صفحه 1096 و 1097
2- «نهجالبلاغه»، ترجمه محمد دشتي، حكمت 148 و 60، صفحه 473 و 453
3- «حكومت ديني و حق انتقاد»، صفحه 84
4- «تفسير نمونه»، ذيل آيه 8 سوره مائده، جلد 4، صفحه 302 و 303
5- «نهجالبلاغه»، ترجمه محمد دشتي، نامه 45، صفحه 395
6- «امام علي بن ابيطالب»، تاليف عبدالفتاح عبدالمقصود، جلد سوم، صفحه 382 و 383