زمان : 17 Ordibehesht 1390 - 01:22
شناسه : 33575
بازدید : 6217
نامه ی سرگشاده یک  جانباز به دکتر احمدی نژاد نامه ی سرگشاده یک جانباز به دکتر احمدی نژاد

نامه ی سرگشاده یک  جانباز به دکتر احمدی نژاد


آقای دکتر احمدی نژاد رییس جمهور اسلامی ایران


امشب شب جمعه است فردا روز فاطمه سلام الله علیه است.

جهت اطلاعاتان 14 ساله بودم که با جعل شناسنامه ام خود را در بین سربازان خیمنی کبیر جای دادم و در حد وسعم سعی کردم شرمنده پیر و مرادم نشوم .

شش نوبت از سال 63 تا پایان جنگ در جبهه حضور یافتم و و از شش نقطه بدن یادگارهائی را با خود دارم که هر کدامش برای تلخ کردن زندگی خانواده ام کافی است .

نه در زمان حیات امام توانستم از  کفش کن حسینیه جماران ،امام و مولایم را زیارت کنم و نه بعد از وفاتش توانستم در بیرون حسینیه امام خمینی بوی مولا و رهبرم را استشمام کنم .

از جنگ تنها عوارضش را همیشه همراه دارم و حسرت ماندن !!

همیشه در دفاع از نظام خود را بدهکار می دیدیم و مدیون همراهانمان که جانشان را هدیه به دوست دادند .

ای کاش در پیچ مرگ پاسگاه زید ،نیزارهای هورالهویزه،جزایرهمیشه مجنون وشلمچه همیشه جاویدیکی از ترکش های سرگردان، سرگرانمان را از تنمان جدا کرده بود و این روزها را نظاره نمی کردیم که با تنها یادگار انقلاب بزرگ ملتمان ولایت فقیه اینگونه برخورد شود .

همیشه فرماندهان دسته و گروهان و گردان و تیپ همیشه پیروز الغدیر به ما می گفتند که فرمان فرماندهی ،فرمان فرماندهی کل قواست و ولی فقیه  و اطاعتش چون و چرا ندارد و دیده بودیم که همرزمانمان با اعتقاد راسخ به همین کلام جان خود را نثار کردند و با رقابت از یکدیگر شربت شیرین شهادت را نوش کردند و پدران و مادرانشان نیز با افتخار جنازه پاره های تنشان را هدیه ای به ولی فقیه زمان خود دانسته وخندان به استقبال عزیزانشان رفتند و دیدیم که همراهانمان سفارش می کردند که بر مرگمان گریه نکنید که دشمن شاد نشود و هرگز ندیدیم پدر و مادر شهیدی را که اشکش را نشان دوست دهد چه رسد به بیگانه .

سالها ی بعد از جنگ را با دردهایمان گذراندیم و از سهم خواهی حذر کردیم که نکند فردای قیامت شرمنده کسانی شویم که گوی والسابقون السابقون را ربوده بودند .

بارها تحقیر شدنمان را به دلیل نداشتن مدرکی که بواسطه عوارض جنگ نگرفته بودیم تحمل نمودیم و ، با ساعات اضافه کاری جبران دستمزدهایمان را در برابر کسانی که به جای  سنگر، کلاس را برگزیده بودند ،نمودیم که در برابر خانوادهایمان شرمنده نشویم .

و هر زمان که مشکلی در کشور حس می شد و با درایت ولی فقیه زمان و اطاعت بی چون و چرای نمایندگان و مسئولین حل می شد به انقلاب و دینمان می بالیدیم که می گفتیم  بنازم اسلام وخمینی را .

تا اینکه جنابعالی کاندیدای ریاست جمهوری شدید و دیدیم  صحنه های حمایت مردم مستضعف از شما را ،دیدیم نذوراتی که برای رای آوردن شما از جان و دل صورت گرفت و شما در اوج بی کسی ،پابرهنگان جامعه را همراه خود دیدید .

در انتخابات دهم همه برای دفاع از رای شما هزینه دادند و بیش از همه آن پیر فرزانه مورد حمله قرار گرفت و بارها مردانه در مقابل تمام جهان ایستاد و سیل تهمتهای داخلی را تحمل نمود تا شما بتوانید به ملت خدمت کنید .

در همان ابتدا با نافرمانی در تغییر معاون اول خود و اهداء پستهای زنجیره ای به ایشان و حرکتهای دور از انتظار همچون همایش ایرانیان و اهداء پول بیت المال به کسانی که خود بیش از هر کس دیگری خود را مستحق استفاده از بیت المال نمی دانستند دیدیم و شنیدیم  و قصد برگزاری جشن های دوهزار پانصد ساله در تخت جمشید نیز خود حدیث مفصلی دارد که اگر کمی به عقب برگردید و تفکرات خاندان پهلوی در برخورد با میراث فرهنگی را ببینید خود پیاده کردن ایده های آنان بعد از سی و چند سال بود ،همه را تایید کردید و همه دینداران جامعه با توجیهات مختلف خود را قانع نمودند که احمدی نژاد دینش را به دنیا نخواهد فروخت .

در جریان اخیر به آقای آقا تهرانی گفتید که بچه حزب اللهی هایی که به شما گفته اند با رهبری زاویه گرفته اید نخواهید بخشید اما لحظه ای به خود گفتید که چه می کنید و به کجا می روید ؟

آیا می دانید تمام صاحب خون هایی که خونشان برای بقاء ولایت فقیه ریخته شده است شما و اطرافیانتان را به خاطر رنجاندن ولایت فقیه نخواهند بخشید ؟

شما با اخراج آقای مصلحی از هیئت دولت او را اخراج نکردید بلکه حکم ولائی رهبر را پاره کردید ؟

شما با پافشاری بر حرف خود تنها زمینه حمله تمام رسانه های بیگانه به ولایت فقیه را مهیا کردید ؟

همانگونه که در ابتدای نوشتارم گفتم  طلبکار نظام نبوده و نیستم  ،بلکه خود را بدهکار هم می دانم،اما از شما اگر حقی داشته باشم نخواهم گذشت چون براین اعتقادم که پدر پیرم ،رهبر و مولاو مقتدایم را رنجانده اید و باعث شده اید که هر کس و ناکسی به او بتازد .

آقای احمدی نژاد ما برای ماندمان بارها خود را سرزنش نموده ایم و بارها به خود گفته ایم که اگر لایق بودیم نبایست می ماندیم و مطمئن باشید ماندمان را به اشارتی از ولی فقیه زمانمان حضرت آیت الله خامنه ای هدیه خواهیم کرد و هرگز فرصتی برای فکر کردن هم نخواهیم خواست همانگونه که رفقایمان برای خوابیدن روی مین هیچوقت منتظر فرمان نشدند .

برایتان دعا می کنم و امید وارم که خدا وند هم همچون ولی فقیه به شما فرصت جبران لطمه ای که در همین مدت کوتاه به اسلام زدید بدهد .

نامم در نزد یزدفردا محفوظ تا خدای ناکرده به خاطر نامم قلم نزده باشم