زمان : 22 Esfand 1389 - 00:43
شناسه : 31732
بازدید : 4266
نام ایرج افشار با یاد و خاطره ایران عزیز جاودانه شد نام ایرج افشار با یاد و خاطره ایران عزیز جاودانه شد

نام ایرج افشار با یاد و خاطره ایران عزیز جاودانه شد

هادی حکیمیان

سخن، کاوه، ایرانشهر، فرنگستان، کلک، یادگار، یغما و آینده؛ این فرزندان پاک ایران زمین یکان یکان رفتند؛ افسوس، دریغ و درد که دیگر کسی نیست تا برای مام وطن دل بسوزاند. ایرج افشار را اول بار در آذرماه سال 1380 در حیاط دانشکده هنر و معماری یزد دیدم که شاد وسرزنده و گپ زنان همراه  دکتر شفیعی کدکنی از راه رسید و ناگهان خیل دانشجویان هجوم کردند طرفش و بار آخر هم روز سه شنبه برفی ای بود در دایره المعارف بزرگ اسلامی؛ حدود دو سال پیش. بار اول در جوابم تنها عامل پیش برنده یک محقق و پژوهشگر را «عشق» معرفی کرد و این بار آخری زمانی که گفتمش برای فلان موضوع که در پایان نامه ام به آن پرداخته ام سند و مدرکی نیست؟ با آن نگاه روشن و نافذش توی صورتم زل زد که؛ نگو نیست، بگو من نیافته ام. اتفاقاً هست. در رابطه با این موضوعی که می گویی توی آرشیو اسناد وزارت داخله انگلستان کلی سند هست.

ماتم زد و مستأصل روی صندلی ام وارفته بودم که ؛ دوباره و این بار محکم تر مخاطبم قرار داد و گفت؛ اگر همتش را نداری که بروی لندن، اگر نمی توانی بروی آرشیو اسناد وزارت داخله انگلیس را ببینی، برو موضوع پایان نامه ات را عوض کن.

خواستم راه گریزی یافته باشم از این راه به نظر خود سنگلاخ که گفتم؛ کسی هست که بتواند در این قضیه کمکم کند؟

پیرمرد یکهو برآشفت،  مثل ترقه از روی صندلی پرید و بر سرم نهیب زد، بله نهیب زد، داد کشید و درست برعکس همه دیگرانی که به نوعی دانشجو را مجاب می کنند که کار رساله نویسی را باید یک جوری ماست مالی کرد و خیز برداشت طرف مدرک، ایرج افشار عصبانی شد، غیظ کرد، دو تا دست هایش را رو به من توی هوا تکان تکان می داد و بر سرم فریاد کشید؛ در رساله نویسی به خودت متکی باش آقا!

ایرج افشار مرد بزرگی بود، او را بی شک بایستی آخرین بازمانده نسل اعجوبه ها و غول های علمی و ادبی ایران زمین دانست. پرفسور احسان یار شاطر زمانی گفته بود؛ ایرج افشار مثل یک دستگاه اتوماتیک دارد کتاب بیرون می دهد و شاید به همین دلیل بود که ایرج افشار را در سال های اخیر جزو سه محقق و پژوهشگر پرکار دنیا به شمار آورده بودند. شهر یزد قریب به صد سال و بلکه هم بیش تر است که وام دار خاندان پرخیر و برکت افشار است و استاد ایرج افشار در این میانه داستان سوایی داشت. شاید بنیان نهادن و راه اندازی «جایزه استاد ایرج افشار» برای محققانی که هر ساله بهترین کار پژوهشی را در مورد فرهنگ و تاریخ یزد انجام می دهند، کمترین وسیله باشد برای ادای دین به همه تلاشهای ارزنده این مرد بزرگ.

یادگارهای یزد یتیم شدند. جامعه علمی – ادبی و فرهنگی یزد داغ دار شد و آیا کسی هست که ردای ایرج افشار را نه در حوزه ایران شناسی که لااقل در حوزه یزدشناسی بر دوش بگیرد؟