زمان : 06 Esfand 1389 - 12:37
شناسه : 30741
بازدید : 10159
پیشوای مطلق شرحی بر کتاب «فراتر از روش-آزمون و خطا-» پیشوای مطلق شرحی بر کتاب «فراتر از روش-آزمون و خطا-»

پیشوای مطلق

رضا بردستانی

شرحی بر کتاب «فراتر از روش-آزمون و خطا-» زمانه و کارنامه آیت الله العظمی آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی(ره) معروف و ملقّب به «سیّد» و «صاحب عروه»


آقا سیّد محمّد

کاظم طباطبایی یزدی ، معروف به «سیّد» و «صاحب عروه»، از تبار امام دوّم شیعیان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام ، بنا به اصحّ اقوال در سال 1253ق. در یکی از دهات یزد موسوم به کسنویّه(که اینک جزء شهر شده است)در خانواده ای کشاورز چشم به جهان گشود. پدرش : سیّد عبدالعظیم، که در زبان ها میر عظیم خوانده می شد، همچون سایرمردم ده به کار کشت و زرع مشغول بود و از لحاظ معیشت دنیوی، فردی متوسّط الحال و به اصطلاح خرده مالک بود. سیّد محمّد کاظم دو سال بیشتر نداشت که پدرش در اثر حادثه ای (سقوط از بالای درخت)جان باخت و از آن پس ،تحت سرپرستی عموها و عموزادگان مهربانش قرار گرفت....


علی ابوالحسنی(منذر) در کتاب پیشِ رو با پشتکاری قابل تحسین به کارنامه ی یکی از درخشانترین علما و مراجع تقلید شیعه در قرن معاصر پرداخته است که نوشته ی فعلی نگاهی است معرفی گونه به این کتاب ارزشمند.

نام کامل کتاب: «فراتر از روش-آزمون و خطا-» زمانه و کارنامه آیت الله العظمی آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی(ره)معروف و ملقّب به «سیّد» و «صاحب عروه»

نویسنده: علی ابوالحسنی(منذر)/ ناشر: مؤسّسه ی مطالعات تاریخ معاصر ایران/ طرح روی جلد: مؤسّسه ی نشر شهر، بهنام زنگی/ نوبت چاپ: نخست/ شمارگان: 1500نسخه/ بهاء: 000/100ريال/ مشخصات ظاهری: جلد کاغذی در قطع وزیری ، 739صفحه مصوّر.

کتاب مورد اشاره با یک پیشگفتار و چهارده بخش به بیان بخشی از زندگینامه و بررسی زمانه ی زندگی آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی می پردازد که بخش های کتاب حاوی مطالب چون؛

پیشگفتار:


نویسنده درموجزترین صورت ممکن به مقام و مرتبه ی سیّد اشاراتی می نماید و با عباراتی چون«ناشناخته»و «بد شناخته»یادآور می شود که روش و منش سیاسی ایشان آنچنان که باید و شاید مورد تتبّع قرار نگرفته است و اینچنین می نماید که یکی از اغراض نویسنده بررسی این بعد از ابعاد علمی و اجتماعی سید علیه الرّحمه بوده است. در ادامه نیزبه رسم معمول سپاسگزاری هایی از برخی دوستان و همراهان به عمل آمده است که درتدوین مندرجات این کتاب لابد نقش و بهره ای قابل بحث داشته اند.


بخش نخست:

در تکاپوی دانش(از روستای کسنویّه تا عاصمه ی جهان تشیّع؛ نجف)در این بخش از کتاب نویسنده ضمن بررسی مراحل مختلف زندگی اجتماعی و علمی به جابجایی های جغرافیایی که گاه در تشکیل درونیات سید محمّد کاظم تأثیراتی داشته است می پردازد و با ذکر منابع متنوّع می کوشد مستند و مستدل به این قسمت از جنبه ی عادی و عاری از تفسیر و تحلیل رنگ و بویی علمی و اندیشمندانه بدهد که انگار می شود از عهده برآمده باشد. تولّد وخاندان، تحصیلات در ایران و عراق(کسنویّه- یزد- مشهد- اصفهان- هجرت به نجف اشرف)تمام زندگی عادی سید مورد بحث قرار میگیرد که در هر بخش به سیر مراحل گوناگون علمی و نیز اساتید و  بزرگوارانی که در تعلیم و تعلّم ایشان حضور و تأثیر داشته اند اشاراتی هر چند گذرا می شود.


چونان تمامی فرزندان خردسال آن روزگار به مکتب سپرده می شود و آن گاه که دیگر از مکتب حظّی شامل نمی شود، قدم در راه دانش آموختن از گذر به یزد آمدن می گذارد . در این مرحله پای درس بزرگانی چون حاج ملّا حسن اردکانی و آخوند زین العابدین عقدایی و آخوندملا هادی می نشیند و گویی آن گونه که نواب وکیل در خاطرات خویش ذکر می نماید درمدرسه ی شاهزاده ولی محمّدمیرزا با نوّاب میرزا سیّد حسن رضوی والد نوّاب وکیل همدس نیز بوده است.


تهیدستی او را به اجبار تا آن جا می کشاند که برای فراگیری «رسائل»ِ شیخ انصاری مجبور به نسخه نویسی می شود و شوق و شور یادگرفتن، مشقّات را بر او هموار می سازد. برای ادامه تحصیل به مشهد و سپس به اصفهان که در آن روزگار از حیثِ علمی ، حوزه ی مرکزی ایران محسوب می شد و با حوزه ی نجف کوس رقابت می زد ؛ عزیمت می نماید . شاگردی بزرگانی چون: شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی، میرزا محمّد باقر خوانساری(صاحب روضات الجنات) و برادر ایشان میرزا محمّد هاشم چهار سوقی خوانساری و نیز آقا شیخ محمّدجعفر آباده ای ، از او طلبه ای با پشتکار می سازد که عالمان یاد شده به اجتهاد وی گواهی می دهند و تصریح می نمایند.

در ادامه ی این بخش نویسنده با ذکر چندین حکایت و توضیحاتی در پاورقی به تبیین شخصیت سیّد محمّدکاظم می پردازد که باید اذعان نمود در عین گزیده نویسی و مستند نویسی این گونه احساس می شود که دوران تحصیل و بخش نخست زندگی سیّد چندان آشکار نیست و صد البته بعید هم به نظر نمی رسد که شاید نویسنده و همراهان، بیش از این سند و مدرک دراختیار نداشته اند . هجرت به نجف اشرف که به مثابه ی انقلابی در زندگی این مرجع عالیقدر یادکرد می شود به خوبی نشان می دهد که نیم بیشتر احوال و اندیشه های سیّدمحمّد کاظم در این وادی شکل می گیرد و نقش می پذیرد. هجرت مجتهدی که به رسیدن به درجه ی اجتهاد بسنده نمی نماید آن هم به حوزه ی علمیه ی نجف نشان از این مهم دارد

که در افکار و اندیشه های این عالم بی نظیر شکافتن مغز علم و نوشیدن شهد دانایی ازاعمّ دلنگرانی ها بوده است و در این شهر زانوی ادب در محضر بزرگانی چون: شیخ راضی نجفی، حاج شیخ مهدی کاشف الغطاء، حاج شیخ جواد رشتی و میرزای شیرازی بر زمین می نهد و انگار همه چیز را از ابتدا شروع می نماید که آموختن را حدّی و حصاری قائل نیست!


وی آن قدر به آموختن و کسب معلومات و معنویّات مبادرت می ورزد که علامه سیّد محسن امین در شرح حال او این گونه قلم می زند: کانَ لٌغَویّاً متقناً فصیحاً بالعربیه و الفارسیه وینظم و ینثر فیها جیّد النقد قویّ التمییز(اعیان الشّیعه/46-206).


بخش دوّم:

نویسنده کتاب حاضر در این بخش تمام همّت خویش را صرف می نماید تا شخصیّت علمی و آثار ارزشمند و برخی شواهد در جهت اثبات بلندی و رشاد علمی سیّد و نیز تبحّر و تسلّط ایشان بر علوم زمانه به رشته ی تحریر درآورد که در قالب اشاراتی بر دایره ی علوم، گواهی برخی صاحب نظران، ذکر داستانی که حدّت و شدّت جولان اندیشه سیّد را به نمایش می گذارد،اشاره ای لطیف به تبحّر سید در امر شنا!و نیز گواهی مراجع عصر به برتری سیّد محمّد کاظم به گوشه هایی از زندگی علمی صاحب عروه می پردازد. در قسمتی که نویسنده تحتِ عنوان چالش علمی با آخوند خراسانی در کتاب به آن می پردازد به ظرافت در می یابیم که عالم بی نظیر چنان تسلّط و احاطه ای بر اصول و فقه داشته است که همطرازان و هم عصران وی چاره ای جز تسلیم و اکرام ِ وی نمی یافتند و اعجازی از معجزات عالمان مقتدر در علوم دینی را می توان دید و احساس نمود.


در جایی که به ذکر اساتید ایشان پرداختیم ، خواندید که سیّد نزد بزرگانی بی بدیل طلب علم و کسب فیض نموده است در این بخش و با نگاهی بر لیست بلند بالای شاگردان این فقیه جلیل القدر بیش از پیش به بزرگواری و استیلای علمی و معنوی ایشان پی می بریم آن جا که نام بسیاری از بزرگان را لا به لای اسامی متلمذّین دروس ایشان می یابیم از آن جمله اند؛ حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ملقّب به شیخ مؤسّس)، شیخ احمد آل کاشف الغطاء،سید حسن صدر عاملی، حاج میرزا هادی خراسانی و 63 نام بزرگ دیگر که نویسنده از لیست 343 نفری انتخاب و با اضافه نمودن تصویر برخی از شاگردان ایشان، به بهترین شکل ممکن از عهده ی معرفی مقام ومرتبه علمی این مجتهد کم نظیر بر آمده است.


آثار علمی که دراین کتاب به آن اشاره شده است از جمله بخش هایی است که تطوّر و تدبّر در آن انسان را به عمق جامعیّت و عالمیّت آقا محمّد کاظم راهنمایی می نماید . اثاری که هر یک در جایگاه خود قابل بررسی و تحلیل اند از آن جمله:


العروه الوثقی فی ما یعٌمّ ٌبه البلوی مشهور به عروه الوثقی که همگان سیّد را به این کتاب ملقّب می دانند و می نامند./ حاشیه و تعلیق بر کتاب مکاسب/ حاشیه ی کبیره بر رسائل شیخ انصاری/ رساله در مبحث استصحاب/ رساله در حکم ظن متعلق به افعال صلوه/ رساله درمبحث اجتماع امر و نهی/ رساله در مبحث تعادل و تراجیح/ رساله در منجَّزات مریض/ رساله در ارث زوجه از ثمن و عقار/ رساله های عملیّه ی مختلف/ الکلم الجامعه والحکم النافعه/ بستان نیاز و گلستان راز... و صد البته بر هیچ کس پوشیده نیست که در بین تألیفات سیّد، مهمترین و معروفترین آن ها کتاب «العروه الوثقی»است که تمام فقهای قلّه پوی شیعه در سده ی اخیر بر آن حاشیه زده اند آن چنان که به گفته ی برخی محقّقان تا سال های اخیر 54 شرح بر این کتاب نگاشته شده است.


شیوایی بیان،رسایی تعبیر، روان بودن عبارات، گستردگی فروع فقهی مذکور در عروه الوثقی و نیز حسن سلیقه در انتخاب اسلوبی پسندیده جهت تنظیم ابواب آن، از مزایایی است که حضرت آیت الله ابوالمجد حاج شیخ محمّدرضا نجفی مسجد شاهی در تعریف این کتاب با اشاره به صاحب عروه می نویسد: لیس نبیّاً و لکن له کتاب یعنی نیست پیغمبر ولی دارد کتاب!!!

نویسنده در ادامه با ذکر خاطره ای از زنده نام حاج سیّد علی محمّد وزیری(ره) آن هم از قول مدیر فاضل کتابخانه وزیری جناب آقا حاج محمّد رضا انتظار بقیه الله معروف به انتظاری ابراز می دارد که سیّد محمّد کاظم اساساً به اهمیّت و ارج این کتاب واقف بوده اند .


سیّد محمد کاظم علاوه بر آثار قلمی بی شمار و ارزشمند ابنیه و آثار خیریه ای هم بنیاد نهاده اند که به تفصیل در این کتاب به آن اشاره می شود. از این میان می توان به مدرسه ی طباطبائیه مشهور به مدرسه ی سیّد در نجف اشرف اشاره نمود که صاحب روضات الجنات دراحسن الودیعه از آن به نیکی و بزرگی یاد می کنند .


بخش سوّم:

در این بخش ازکتاب نویسنده به جنبه های شخصی زندگی 84 ساله ی سیّد می پردازد از ازدواج و اولاد و احفاد گرفته تا تصاویری از خانواده ی معظم صاحب عروه. به همین نکته در باب تذکّربسنده می نماییم که سیّد در دو نوبت ازدواج صاحب دوازده فرزند از دو همسر یزدی ونجفی خود شد که تمامی از بزرگان و علمای روزگار خود بودند و فرزندان ذکور ایشان ازهمسر یزدی تماماً در زمان حیات سیّد دار فانی را وداع گفتند.


بخش چهارم:

نویسنده درعنوان این بخش می نویسد اندیشه ی ژرف، منشِ والا که تمام این بخش به شرح حالات،روحیّات و صفات پسندیده و قابل ذکر این عالم بزرگ می پردازد. مناعت طبع ، صفای عبودیت، غیرت و سوز دینداری، زهد و پارسایی، بی اعتنایی به مال و منال دنیا،عدم تعلّق خاطر به پست و مقام، و دیگر صفات والا و کم نظیر ی که خاص عالمان پاکباخته وکم نظیر است.


بخش پنجم:

 

پنجمین بخش این کتاب به یکی از زیرکانه ترین اداب و عادت عالمانه می پردازد که همانا با مردم بودن و برای مردم بودن است . او تا به آن جا پیش می رود که مردمان ساکن در نجف را اهل وعیال خویش می داند و در بحرانی ترین مواقع وظیفه ی خود می داند تا به یاری نیازمندان و محرومان بشتابد . همین صفات حسنه که در همه حال خود را دلسوز مظلومان و محرومان می داند باعث می شود تا مردم به زیباترین شکل ممکن به او عشق بورزند و او را خالصانه دوست و همراه خود احساس نمایند.


بخش ششم:

ششمین بخش ازکتاب مورد بحث مربوط می شود به برخورد سیّد با طلّاب و روحانیونی که با توجه به فحوای کتاب اینچنین مستفید می شود مردمانی بوده اند جویای علم و حافظ دین و علوم دینی و در عین حال در درجه ای از فقر که گاه از تهیه ی قوت لایموت برای سیر کردن فرزند و عیال خویش نیز عاجز و درمانده بوده اند و قحطی های آن روزگار نیز بر شدّت و مرارت این مسئله بیش از پیش افزوده و به همین سبب سیّد با درک موقعیت و با بهره گرفتن از نفوذ کلام و وجهه ی مورد وثوق بزرگان و صاحبان و مال و مکنت که دیندار نیز بوده اند به کمک این قشر از جامعه ی آن روزگار مبادرت می ورزد و برقراری حقوق دائم برای طلاب را ثمره ی پیگیری ها و نامه نگاری ها او می دانند .


در این بخش نیز چون تمامی بخش های کتاب برای اثبات و یا آوردن نمونه رنشتی از برخی اسناد و نامه ها در کنار مطالبی که نگاشته شده است نیز آورده شده است. نامه به آقا رضا همدانی،نامه ای به یکی از متولّین و ثروتمندان یزدی ، نامه هایی در تأیید و سفارش متلمّذین خود، و افزون بر این ها برخی حکایات و خاطرات نیز در این بخش مورداستفاده و اشاره واقع شده است. توثیقات گوناگون و اجازه نامه هایی که در بین مراجع معمول و مرسوم بوده است در این بخش مورد استفاده برای استناد قرار گرفته است.




ادامه دارد....