یزدفردا

یک روز بدون اینترنت

اپیزود اول:تمام کار وزندگیت وحتی جونت به اینترنت وصل شده،اما وقتی صبح یک روز زمستانی از خواب بیدارمی شی متوجه خواهی شد که امروز از روزهایی است که از اینترنت خبری نیست،چه حالی به تودست خواهد داد؟

در مرحله اول فکر تو به سراغ هزینه اشتراک یا قطعی مرکز اتصال می رود،اما متاسفانه هیچکدام از این موارد نیست،نکته اینجاست که حالا چه باید کرد؟ آیا می شود از طریق تلفن ،امور جاری را انجام داد؟ نه، اینطور نیست،چرا که قطعی امروز یک موضوع کشوری است.حداقل باید 24ساعت خیالت تخت را حت باشه که از اینترنت خبری نیست.

در این وضعیت اعصاب تو به شدت بهم خورده وتو هم کاری از دستت بر نمی آید ،بله ، هیچ کاری.تازه شانس هم نداری چون می خواستی آن تعداد سهامی که چند روز پیش خریداری نموده بودی را به فروش برسانی ،ولی الان کاری نمی شود کرد؟

حال یک روز بدون اینترنت برای تو معادل شده با میلیون ها تومان ضرر.

اعصاب درست حسابی نداری ،آخه چرا باید روزی اینترنت خراب باشد که قرار بود تو میلیون ها تومان به جیب بزنی.

فکروخیال دیگه بسه ،ولی با این اعصاب خراب هم که نمی شود کاری کرد؟اصلا بی خیال معامله اینترنتی برای خرید بورس ،ولی با شکم گرسنه که نمی شود کاری کرد؟اینجاست که دیگه حسابی قاط می زنی چون از حساب بانکی گرفته تا جون مرغ را دردفترچه ایمیلت ذخیره کرده والان هم با توجه به قطعی اینترنت باید ازصبح تا شب وشاید هم تا چند روز، گرسنه فلک زده باشی ،پس را حت بدون فکر وخیال سعی می کنی خوابی بلند تورا فرابگیرد.

اپیزود دوم:تقدیر این بوده است که امروز از اینترنت خبری نباشد، خوشحال هستی،چراکه دیگر نباید پشت لب تاپ، مرورگربازارهای اقتصادی باشی،بنابراین یه مرخصی بدون درد سراستعلاجی مشت به زندگیت چسبیده است.

پس برای اولین بار به چشم پزشکی مراجعه می کنی تا آقای دکتر بعد از معاینه چشمها به تو دستوربدهد که از فردا حتما باید عینکی باشی.

گام دوم، مراجعه به یه روانپزشک است .اینترنت برای تو افسردگی شدیدی به سوغات آورده وبرای همین وقتی جواب قانع کننده ای را دریافت نمی کنی به این فکر می افتی که اینترنت همه چیز تواست.

ولی باز هم خوشحال هستی که امروز از این غول بی شاخ ودم "اینترنت "خبری نیست.

بله،باید امروز هرجوری هست به خودت خوش بگیری ،بنابراین یک برنامه بلند بالا در افکارت مرورمی شود.برنامه تو برای یک روز بدون اینترنت می تواند بالاخره رفتن بابزرگان محله برای خواستگاری باشه،تو پرانتز نه اون دختری که در اینترنت با هاش آشنا شده باشی بلکه همون دختری که عمه بزرگوار تلاش کرد به قول ما یزدیها دلاله با ثوابی باشد.

دوستان ببخشید ،هیچوقت شانس نداشتم حال که بعد از ماهها گرفتاری و سروکله زدن بااینترنت توانستم دخترمورد علاقه ام پیدا کنم شرط اول عروس خانوم مهریه اش 10سال اشتراک اینترنت پرسرعت است.بی خیال ازدواج ،مارا چه به ازدواج ،بهتراست همچنان باااستفاده از مرورگرهای اینترنتی دلیل افکار پریشانی خودرادر سایتها ووبلاگ های اینترنتی جستجو نمایم.