یزدفردا

جذب مخاطب به شیوه های تقلید یک بدی دارد و آن اینکه وقتی کارگردان یا نویسنده یا هر عامل دست اندر کاری، اگر موضوع مال خودش نباشد آخرش کم می آورد یادمان نرفته نوشته های گل آقا و مجله اش که هر بار چاپ میشد تازگی داشت و لبخند را به لبان مردم می آورد و در پی آن مسئول و مدیر مواظب بود به چنته گل آقا گرفتار نشود ، طنزی که واقعا گل آقائی از سر ورویش میبارید دو کلمه حرف حساب بود و حسابی هم حرف داشت . اما این روزها صدا وسیما افتاده به سراشیبی نقدهایی که معلوم نیست سمت و سوی اصلاح و تذکر دارد یا مسخره کردن این و آن ! از بس سوژه کم می آورد یا نمیخواهد دنبال این همه سوژه های اجتماعی و دردهای پیدا و پنهان مردم برود یک ریز به ریخت و قیافه این مدیر و آن مدیر و کلنگ زنی زیر نور چراغ و سرما و طپق زدن وزیر و معاون واداره مجلس و مریخ میپردازد ! اخیرا هم برای اینکه نشان دهد خیلی آزاد اندیشی در آن بیداد میکند حرف و سخن رئیس جمهور به هر مناسبتی را به موضوعات غیر مرتبط مربوط میکند و نتیجه هائی میگیرد که نه ته دارد نه سر ! شور حضور مردم را در استقبال ریاست جمهور به هیچ میانگارد و مثل سایتهای خبری که سرما خوردگی فلان بازیگر تیتر اول خبری آنهاست میرود سراغ موضوعاتی که شیرینی این همه حضور را به کام همگان تلخ کند .............

یکی نیست به ایشان بگوید آهای اهالی سیما !! حالا که مردم وقتشان را میگذارند پای برنامه های شما مگر شما حق دارید هرچیزی را به اسم برنامه به خورد مردم بدهید ؟ چه کسی به شما حق داده که به جای مردم بیاندیشید ؟ فکر نمیکنید مردم سوژه برنامه های طنز شما نیستند ؟ یکی میگوید مردم برای دیگ و کاسه می آیند و دیگری علم دینداری علم میکند بی آنکه از دین و دین داری و مظاهر آن چیزی بداند

خوب است به جای دو کلمه حرف نا حساب زدن بنشینید دوکلمه حرف حساب گوش بدهید