یزدفردا "سروی مقالات و یادداشت ها:قاسم روانبخش:سرانجام پروژه عظيم هدفمندي يارانهها پس از سالها انتظار به اجرا درآمد و مردم در دو هفته اخير آن را تجربه ميکنند. درباره اين طرح مهم نکاتي چند متذکر ميشويم.
1. ضرورت تغيير الگوي مصرف و مقابله با اسراف و تبذير در منابع انرژي کشور، موضوعي است که تقريباً کمتر کسي با آن مخالف است. دولتهاي گذشته نيز درباره ضرورت جلوگيري از حيف و ميل انرژي همواره سخن به ميان ميآوردند ولي يا جرأت ورود به آن را نداشتند و يا براي آن طرح جامعي ارائه نکردند. آقاي هاشمي رفسنجاني در دوره رياست جمهورياش همواره از ضرورت اجراي اين طرح سخن ميگفت و به اقتصاد آزاد و حذف سيستم کوپني و يارانهاي ميانديشيد؛ از اين رو با افزايش نرخ دلار و تک نرخي کردن نرخ ارز و آزاد سازي برخي کالاها سعي ميکرد اقتصاد کشور را به سمت تک نرخي شدن سوق دهد. او در مواردي نيز به اجرا نزديک شد و با تبليغات گسترده قول داد با آزاد کردن قيمتها، يارانهها را مستقيم از طريق بانک به مردم پرداخت نمايد؛ ولي در اولين گام يعني پرداخت يارانه مرغ متوقف شد؛ زيرا پس از آزاد سازي قيمت مرغ، تنها براي يک بار آن هم با صفهاي شلوغ بانکها، يارانه پرداخت شد و در مورد ساير کالاها هيچ پرداختي صورت نگرفت. درباره قيمت انرژي نيز دولت آقاي هاشمي با افزايش 30درصد سالانه قيمتهاي انرژي بدون پرداخت يارانه به اقشار ضعيف، به طور يکسان عمل کرد. اين موضوع به اندازهاي بدون برنامه بود که از بهمن هرسال بازار و حمل و نقل و خدمات عمومي و در يک جمله همه چيز را تحت تأثير قرار ميداد. در اين ميان گر چه افزايش قيمتها به صورت يکسان مثلاً 30درصد رخ ميداد، ولي مستضعفان و اقشار متوسط از دو سو زير فشار قرار ميگرفتند؛ از يک سو 30درصد گراني به طور مستقيم بر زندگي آنها اثر ميگذاشت و از سوي ديگر ثروتمندان براي جبران گراني 30درصد، کالاهاي خود را بيش از 30 درصد افزايش ميدادند و همه سنگيني بار گراني بر شانه تودههاي کم درآمد جامعه سنگيني ميکرد و متأسفانه هيچ برنامه حمايتي براي کمک به طبقات کم درآمد در نظر گرفته نميشد. اين برنامه که در واقع همان اقتصاد ليبراليستي بود موجب شد تا طبقات ضعيف جامعه در زير چرخهاي سياستهاي تعديل اقتصادي آقاي هاشمي له شوند و ثروتمندان هر روز ثروتمندتر از گذشته در عرصه اقتصاد کشور ظهور پيدا کنند. شورشهاي اجتماعي در شهرهاي اسلام شهر، اکبرآباد، کوي طلاب مشهد و قزوين، کمترين عکس العملهاي اين سياستها بود که با قدرت پليس و زور باتوم سرکوب ميشد! بنابر اظهارات آقاي دکتر داوودي، معاون اول سابق رئيس جمهور، در آن زمان سفارش واردات بخش قابل توجهي ابزار سرکوب از جمله باتوم به خارج داده شده بود!
دولت آقاي خاتمي نيز ادامه دهنده همان سياستهاي اقتصادي بود، ولي به دليل عوض شدن رويکرد آن از اقتصادي به سياسي، مزاج مردم تا حدودي تغيير يافت و در نتيجه از سنگيني آنگونه طرحها اندکي کاسته شد. ولي مع الاسف کاري اساسي و اصولي براي اصلاح الگوي مصرف صورت نگرفت؛ بلکه کشور به سوي اسراف و تبذير سوق داده شد و مسؤولان نيز خود به الگوي اسراف و تبذير تبديل شدند!
درباره اسراف در سوخت و مصرف انرژي هم آقاي خاتمي بارها اين قصه پرغصه را تکرار ميکرد که جمعيت ايران کمتر از يک بيستم چين ولي مصرف انرژي در کشور ما چند برابر آن است؛ بنابراين بايد کاري کرد و کشور را از اين شرايط ناميمون نجات داد. او اين حديث پرغصه را همواره بيان ميکرد، ولي حتي جرأت اجراي سهميه بندي بنزين را که مجلس او را ملزم آن به کرده بود، پيدا نکرد. خوشبختانه دولت آقاي احمدي نژاد که دولتي شجاع و ريسک پذير است، توانست پس از اجراي موفق طرح سهميهبندي بنزين و کارتي شدن آن طرح عظيم هدفمند سازي يارانهها را نيز با اقتدار و در عين حال با آرامش فوقالعاده به اجرا در آورد.
2. اکنون که اين طرح مهم بدون هيچگونه تنش و بحران به اجرا درآمده، برخي اينگونه وانمود ميکنند که اين طرح همان طرح آقاي هاشمي و کارشناسان دوران کارگزاران است! ولي چنان که ذکر شد، طرح کارگزاران با آن چه در دولت آقاي احمدي نژاد اتفاق افتاد، غير قابل مقايسه است. آن چه دولتهاي کارگزاران و مشارکت به دنبال آن بودند، بر شکاف طبقاتي ميافزود و طبقات متوسط و فقير جامعه را در زير چرخهاي خود له ميکرد و آنها را به واکنش وا ميداشت؛ اما اين طرح، مستضعف محور و مورد حمايت اقشار کم درآمد است. در اين طرح قيمتها آزاد ميشود اما به گونهاي نيست که طبقات پايين و متوسط جامعه در زير چرخهاي سياستهاي تعديل اقتصادي، خرد و هنگام اعتراض با باتوم و فشار سرکوب شوند. هدف در اين طرح، برداشتن طبقات است نه شکل گيري طبقات جديد و ايجاد شکافهاي عميقتر اقتصادي. پرداخت يارانههاي نقدي به مردم و افزايش قيمت بنزين و سوخت و به طور کلي انرژي، طبقات ضعيفتر را مورد حمايت مستقيم قرار ميدهد و از سوي ديگر از افزايش نرخهاي بيحساب و کتاب کارخانهها و ورود سوء استفاده کنندگان به بازار به شدت جلوگيري ميکند. در نتيجه آنان که در انرژي و آب و برق مصرف کمتري دارند، ميتوانند مبلغ دريافتي يارانه خود را در بخش ديگري از زندگي مصرف کنند؛ ولي ثروتمنداني که با ماشينهاي آخرين سيستم به هرمناسبتي مسير ويلاها و درياي شمال را در پيش ميگرفتند و استخرهاي خانگي سرپوشيده خود را گرم کرده، در رفاه خاصي قرار داشتند، بايد هزينه آن را نيز پرداخت کنند. اين طرح به دليل مستضعف محور بودن، با همکاري عالي مردم و مسؤولان اجرا شد و بهرغم اميدواري فتنهگران سبز و اربابانشان، هيچگونه تنشي در هيچ شهر و روستايي گزارش نگرديد.
3. يکي از آرزوهاي ديرينه مقام معظم رهبري اين بوده است که شير نفت در اختيار خودمان قرار داشته باشد و بتوانيم هرگاه خواسته باشيم، آن را ببنديم. به نظر ايشان تا به اين مرحله نرسيم، نميتوانيم به رشد و شکوفايي دستيابيم. به نظر ميرسد ملت ايران با اجراي هدفمندي يارانهها بتواند گامهاي بلندي در اين زمينه بردارد و به اين افق روشن نزديک شود؛ زيرا درآمد حاصل از فروش انرژي در داخل ميتواند اقتصاد ما را تا حدود زيادي از وابستگي به نفت رهايي بخشد.
4. تدبير دولت در اجراي هدفمندي يارانهها و همکاري صدا و سيما در توجيه اين طرح عظيم، سهم مؤثري در آرامش بازار و مردم داشت. باز شدن حساب براي سرپرستان خانوار و واريز پول به حساب آنها و بستن حساب قبل از اجرا و ريختن پول به اندازهاي که با مبلغ جمع آوري شده از هدفمندي يارانهها نزديک باشد، همه از مراحل سنگين اين طرح بود که با همت عالي و زحمات شبانه روزي متخصصان اقتصادي و دولت و مجلس انجام پذيرفته است.
5. کاهش روزانه 10 ميليون ليتر بنزين و 6درصد گاز خانگي -به مقدار 20 ميليون مترمکعب در روز- و 5درصد آب در هفته اول اجراي طرح، نويد بخش موفقيت اين طرح عظيم است. البته اين هنوز آغاز کار است؛ ادارات دولتي و خانوادهها هم اکنون در حال مشورت و برنامهريزي براي کاهش مصرف انرژي هستند؛ از اين رو اميد ميرود در روزها و هفتههاي آتي رقم صرفه جويي از آنچه در هفته اول اجرا شاهد آن بوديم فراتر رود.
6. خانوادهها بايد در اين شرايط جديد چگونگي نحوه صرفهجويي در انرژي و آب و نان و... را به اعضاي خانواده ياد بدهند؛ همه بايد بدانند کليدهايي که در کنار درهاي هر اتاق و آشپزخانه و حياط و حمام قرار داده شده براي اين است که هر وقت لازم داريم استفاده کنيم و در پايان کليد خاموش را بزنيم. پس از آنکه گاز شهري با قيمت ارزان در اختيار مردم قرار گرفت، اکثر خانهها به صورت سالني در آمد و اسراف در اين بخش از انرژي به حدي رسيد که به رغم توقف صادرات گاز در زمستان، در بخشهايي از کشور قطع گاز يا افت فشار داشتيم. تغيير الگوي مصرف در گاز ميتواند هم از هدر رفتن اين نعمت خدادادي جلوگيري کند و هم کاهش قيمتها را براي خانواده به ارمغان آورد