زمان : 17 Azar 1389 - 22:05
شناسه : 28209
بازدید : 6601
كارآفريني اجتماعي تعريف و مفهوم كارآفريني اجتماعي تعريف و مفهوم

كارآفريني اجتماعي تعريف و مفهوم

وجيهه السادات عظيمي فر

مقالات یزدفردا "وجيهه السادات عظيمي فر:کارآفريني به عنوان پديده اي نو ظهور ، به تازگي در محافل علمي ايران مطرح شده است . احياي تحقيقات و عمليات کارآفريني در دنيا به دهه 1980 ميلادي باز مي گردد؛ که آن را " انقلاب کارآفرينانه " نام گذاري کرده اند . " جان تامپسون " معتقد است رفتار کارآفرينانه نيازي فراگير و ضروري براي تمامي سازمان ها (دولتي ، خصوصي ، داوطلبانه و غيره ) با هر اندازه ( بزرگ ، متوسط و کوچک ) است.


مك‌كله‌لند، تعريفي گسترده‌تر از كارآفريني ارائه مي‌كند و فرايند كارآفريني را فراتر از كسب و كار بلكه به يك شيوه و منش زندگي تعبير مي‌كند. به گونه‌اي كه خلاقيت و نوآوري، عشق به كار و تلاش دائمي، پويايي، خطرپذيري، آينده‌نگري، خلق ارزش، آرمان‌گرايي، فرصت‌شناسي، نياز به پيشرفت و مثبت‌انديشي را زيربنا و اساس زندگي افراد كارآفرين مي‌پندارد. در اين روش زندگي، شكست مفهومي جز تجربه نزديك‌شدن به موفقيت ندارد، شكست پله‌اي براي بالا رفتن است، دستاوردي براي آموختن، تصور هرچند ناقصي از آرمان موفقيت و واقعه‌اي كه هنوز فوايد آن به سود تبديل نشده است، تعبير مي‌شود.

کارآفرین اجتماعی خلق کننده ارزش اجتماعی است ولی توجیه اینکه منابع مورداستفاده کارآفرین در ایجاد آن ارزش، مناسب بوده یا خیر، کار مشکلی است و تعهد اجتماعی شاخص مناسب و قوی برای بررسی کارایی و اثربخشی امور اجتماعی نیست. کارآفرینان اجتماعی در بازار کار می کنند اما این بازارها دارای نظم و انضباط معینی نیستند. خیلی از سازمانهای هدفدار اجتماعی برای بعضی از خدمات خود حق الزحمه مطالبه می کنند، آنها همچنین در دریافت بخششها، کمکهای داوطلبانه و انواع دیگری از پشتیبانیها رقابت می کنند. کارآفرینان اجتماعی دارای خصوصیات مشترکی هستند که این ویژگیها عبارتند از:

▪ تفکر بیش از حد و دیدن فرصتهایی که دیگران نمی بینند؛

▪ مخاطره پذیری و تشویق به قضاوت و تعقل؛

▪ مشکل گشایی؛

▪ ایجاد چشم اندازهای عملی به وسیله عقایدشان که باعث بهبود زندگی افراد می شود؛

▪ ساعت کاری چرخشی (منعطف) با ترغیب به سوی هدف اجتماعی.

عناصر کارآفرینی اجتماعی

كارآفرينان اجتماعي واقعي از نظر شومپيتر باعث اصلاح يا انقلاب در صنايع شان مي گردند. کارآفرینی اجتماعی از شش جزء تشکیل شده که این عناصر به تفصیل عبارتند از:

1-عامل تغيير دربخش اجتماعي: كارآفرينان اجتماعي اصلاح گران و انقلابيوني هستند آنچنان كه توسط شومپيتر بيان شد اما با يك ماموريت اجتماعي. آنها تغييرات اساسي را در روش كارهايي كه در بخش اجتماعي انجام مي شود به عمل مي اورند. چشم اندازهاي شجاعانه دارند. آنها به طور ريشه اي به دل مشكلات مي تازند بيش از درمان علامتي آن. آنها اغلب نيازها را سريعتر از رويارويي با انها تقليل مي دهند. آنها تلاش مي كنند تا تغييرات سيستميك و بهبودهاي پايدار ايجاد نمايند. اگر چه ممكن است انها به طور منطقه اي عمل كنند اما اعمالشان به طور بالقوه بهبودهاي جهاني را در حوزه هاي آموزشي، مراقبت هاي بهداشتي، بهبود اقتصادي، محيط زيست، هنر يا حوزه بخش اجتماعي به همراه خواهد داشت.

2-ماموريت براي ايجاد و نگهداري ارزش اجتماعي: اين موضوع هسته تمايزات كارآفرينان اجتماعي را با كارافرينان تجاري تشكيل مي دهد. براي يك كارآفرين اجتماعي، داشتن ماموريت اجتماعي يك اصل و پايه است. اين يك نوع تعهد و ماموريت در خصوص بهبود اجتماعي است كه قابل تنزل به سطح خصوصي نمي باشد. ايجاد منفعت، خلق رفاه، يا خدمات مطلوب مشتريان ممكن است بخشي از مدل باشد، اما اين موارد ابزاري براي اهداف اجتماعي هستند و نه يك هدف. كارآفرينان اجتماعي به برگشت فوايد اجتماعي بلند مدت نظر دارند. آنها خواهان موفقيت سريع هستند. آنها ايجاد بهبودهاي دير پا و با دوام را در سر مي پرورانند. و به تاثير پايدار فكر مي كنند.

3-شناسايي و تعقيب جدي فرصت هاي جديد: در جايي كه ديگران فقط مشكلات را مي بينند، كارآفرينان در همانجا فرصت ها را مي توانند مشاهده كنند. كارآفرينان اجتماعي حقيقتاً به وسيله درك يك نياز اجتماعي تحريك نمي شوند يا از روي دلسوزي و رحم و شفقت، آنها يك چشم انداز درباره نحوه رسيدن به بهبود و توسعه را در سر دارند. آنها سمج، پايدار و مقاوم هستند. آنها الگوها را توسعه مي دهند و رويكردهاي اجرايي را پيش مي گيرند، تغيير ايجاد مي كنند، همچنين ياد مي گيرند درباره كارهايي كه بايد انجام دهند و ان چيزهايي كه نبايد انجام گيرد. قبل از انكه با يك مانع درگير شوند، آنها از خود مي پرسند كه چطور مي توانند بر اين موانع فايق آيند؟ چطور مي توان اين كار را عملي ساخت؟

4-درگير شدن در يك فرآيند يادگيري و نوآوري مستمر: كارآفرينان نوآور هستند. آنها مدلها را توسعه مي دهند و پيشگام رويكردهاي جديد هستند. با توجه به نظرات شومپيتر نوآوري به صور مختلف مي باشد. آن الزاماً به معني اختراع برخي چيزهاي جديد نمي باشد. آن حتي مي تواند كاربرد ايده موجو را به روش جديد يا براي موفقيت جديد فراهم سازد. كارآفرينان نياز ندارند مخترع باشند. انها حقيقتاً نياز دارند تا خلاق باشند در كاربرد چيزهايي كه اختراع كرده اند. نوآوري هايشان ممكن است در نحوه ايجاد برنامه هايشان يا مونتاژ منابعشان ظاهر شود. كارآفرينان اجتماعي به روش هاي نوآورانه براي اطمينان از اينكه بنگاه هايشان به منابعي دسترسي داشته باشند تا ارزش اجتماعي ايجاد كنند دارند. تصميم براي نواوري روش اجرايي كارآفرينان است. آن فرايند مستمر كشف، يادگيري، و بهبود است. البته، كارافرينان تحمل بالايي براي ابهام دارند و مي آموزند تا مخاطرات را براي خود و ديگران مديريت كنند. آنها با شكست ها به عنوان يك تجربه يادگيري و نه تراژدي رفتار مي نمايند.

5-اقدام نمودن با وجود محدوديت منابع: كارآفرينان اجتماعي اين اجازه را به خود نميدهند كه محدوديت امكانات و منابع آنان را از تعقيب چشم اندازشان دور كند. انها اين مهارت را دارند كه با منبع كمتر بيشتر از ديگران كار انجام دهند. آنها به طور كارا از منابع كمياب استفاده مي نمايند آنها همه نوع منابع را از نوعدوستي تا روش هاي تجاري كسب و كار را كشف مي نمايند. آنها با سنت ها همسو نيستند. آنها راهبردهايي را براي حمايت و تقويت ماموريت ها ي اجتماعي اتخاذ مي كنند، ريسكها را محاسبه و ان را مديريت مي كنند تا از صدمات و شكست در امان باشند، ميزان تحمل مخاطره را درك نموده و سپس آنهايي را كه بهتر از پس مخاطرات برميآيند را جدا مي سازند.

6-نمايش دادن حس مسئوليت پذيري براي پيامدهاي خلق شده: به خاطر نظام حاكم بر بازار كه ناكارآمدي يا نا موثر بودن را بر نمي تابند، كارآفرينان اجتماعي قدم هايي را براي خلق ارزشي بر مي دارند. اين به معني آن است كه آنان صداي مخاطبان خود را خوب مي شنوند و به آنان اطمينان مي دهند كه نيازها و ارزش هاي مردم را كه قصد خدمت به آنان را دارند به درستي ارزيابي مي كنند، تحقق اين موضوع خود مستلزم ارتباطات مناسب با آن جوامع است. آنها انتظارات و ارزش هاي سرمايه گزاران را كه شامل هر فردي است كه پول، زمان، تخصص، و ... در اختيارشان مي گذارند به خوبي درك مي كنند. آنها سعي مي كنند تا بهبودهاي اجتماعي واقعي براي ذينفعان و جوامع شان ايجاد نمايند. ايجاد تناسب بين ارزش هاي سرمايه گذار و نيازهاي اجتماعي بخش مهم اين فرآيند ارزيابي و مسئوليت پذيري مي باشد. در صورت امكان، كارآفرينان اجتماعي بازاري با مكانيزم هاي بازخورد براي تقويت مسئوليت پذيري ايجاد مي نمايند. آنها پيشرفتشان را در حوزه هاي اجتماعي، مالي و پيامد هاي مديريتي بررسي مي كنند قبل از انكه بخواهند اندازه، خروجي ها يا فرآيندها رابررسي نمايند. آنها از اين شاخص ها واطلاعات براي درك نيازهاي فردي جامعه استفاده مي نمايند.

ويژگي‌هاي كار آفرينان اجتماعي

كات فرد مي نويسد كه كارآفرينان اجتماعي و اقتصادي هر دو به چشم اندازها و فرصتها توجه داشته، توانايي يكساني در متقاعد و توانمند كردن ديگران دارند، به گونه اي كه به آنها كمك مي كنند تا ديدگاهها و چشم اندازهايشان را به سمت واقعيت تغير دهند. بيشتر نويسندگان اين طور بيان كرده‌اند كه كارآفرينان اجتماعي اجازه نمي دهند كه فقدان منابع، عقايدشان را محدود كند، آنها بر تجربه شان اصرار مي‌ورزند، محيط شان را به كنترل در مي‌آورند و بيشتر از حد متوسط تحمل عدم اطمينان را داشته، براي برقراري عدالت اجتماعي، كشش و كوششي فراوان دارند. پرابهو معتقد است كه كارآفرينان اجتماعي از كارآفرينان اقتصادي به واسطه ايدئولوژي شان كه راهنماي آنهاست، براي انتخاب رسالتشان، شيوه‌ها و هدفهاشان متمايز مي شوند و بيان مي‌دارد كه: كارآفرينان اجتماعي سازمان‌هاي كارآفرينانه نوآوري را تاسيس كرده و به انجام اقدامات مخاطره‌آميزي كه رسالتش تغيير اجتماعي و گسترش گروه هدف به جاي تعقيب سود است، دست مي زنند. برخلاف كارآفرينان اقتصادي، كارآفرينان اجتماعي اغلب از تلاشهاي يكديگر حمايت مي كنند. آنها توانايي تحليل، پيش‌بيني ، برقراري ارتباط‌، همدلي، به شوق آوردن، طرفداري كردن و ميانجيگري را دارا هستند و قادرند كه دامنه وسيعي از افراد متمايز را توانمند سازند و سازماندهي كنند (شريل، 2000).

به طور عمده، آنچه اين كارآفرينان را از كارآفرينان معمولي متمايز مي سازد تعهد اجتماعي و تمايل كم به پاداش مالي آنهاست. جانسون در بررسي كارآفرينان اجتماعي در بخش خصوصي كانادا، بيان مي كند كه اين افراد با حس نيرومندي نسبت به عدالت اجتماعي به فعاليتهاي انتفاعي به عنوان ابزاري براي رسيدن به هدف مي نگرند (روپر و چني، 2005). تامپسون و همكارانش بيان كردند كه شكيبايي و داشتن چشم انداز از ويژگيهاي ضروري براي انجام يك اقدام مخاطره آميز اجتماعي است. درايتون كارآفرينان اجتماعي را افرادي خلاق مي داند كه قابليت تغيير عقيده خود را دارند و تواناييهايي از جمله تشخيص فرصت‌ها، سبك رهبري جمعي، توانايي كار تيمي و انگيزه بلندمدت جامعه‌گرا را دارا مي‌باشند. اگر چه بيشتر اين ويژگيها ممكن است منحصر به كارآفرينان اجتماعي نباشد و ساير افراد كارآفرين هم آنها را دارا باشند، اما كارآفرينان اجتماعي كه اين ويژگيها را دارند در ابتكارهاي خود و تاثيرهاي اجتماعي كه بر جوامع خواهند داشت، متفاوت خواهند بود (روبرتز و وودز، 2000).

كارآفرينان اجتماعي، ويژگيها و رفتارهايي شبيه به كارآفرينان اقتصادي (مانند: رهبري خوب و مهارت‌هاي مديريتي) دارند، ولي آنها بيشتر با كارها و فعاليتهاي دلسوزانه و حمايت كننده ارتباط دارند، تا كسب پول. آنها براي حل مشكلات اجتماعي تصور و بينش مطلوبي دارند، ديگران را تشويق و تحريك مي‌كنند و داراي توانايي و ظرفيت غلبه بر موانع و خطرات در اين فرايند هستند.

اين كارآفرينان به اجتماع نزديكترند، از اين رو مي‌توانند نيازهاي واقعي را تشخيص دهند و به آنها با روش‌هايي هدفمند و با معنا پاسخ دهند. اين اشخاص به داشتن يك بينش براي تغييرهاي اجتماعي نياز دارند و با انگيزه سودآوري تحريك نمي‌شوند و اگر خواهان اين هستند كه تاثيري عمده و مهم بر اجتماعات اطراف خود بگذارند وحمايت شوند، بايد از توانايي تشويق ديگران و ارتباطات خوب، به بهترين شكل بهره مند باشد..

منابع:

پورتال اشتغال

زنجان تبيان

ماهنامه اجتماعي،اقتصادي،علمي،فرهنگي كار و جامعه

یزدفردا