زمان : 11 Azar 1389 - 23:16
شناسه : 28020
بازدید : 6708
سفرنامه ابرکوه فردائیان(34):سفر به عمق پنج هزار سالگی تاریخ(بهره ی پایانی) ابرکوه ؛ شهری بدون شهریاران و در حسرت شکوه سابق! سفرنامه ابرکوه فردائیان(34):سفر به عمق پنج هزار سالگی تاریخ(بهره ی پایانی) ابرکوه ؛ شهری بدون شهریاران و در حسرت شکوه سابق!

سفرنامه ابرکوه فردائیان(34):

سفر به عمق پنج هزار سالگی تاریخ(بهره ی پایانی)

ابرکوه ؛ شهری بدون شهریاران و در حسرت شکوه سابق!

رضا بردستانی

یزدفردا "سفر به نیمه می رسد همراهیان و یا بهتر بگویم فردائیان، خوب می دانند که تا انتهای نیمه ی دوم روز توان سر کشی به همه ی شکوه و عظمتش را نداریم. سرِ آن هم نداشتیم که جرعه جرعه تشنگی و عطش را فرونشانیم و همان حوالی قرار و مدار بر این استوار شد که در مجالی فراختر باز گردیم و نادیده ها را به دیدنی استوارتر بسپاریم.

وقتی مسیری باشکوه راه خود را ابتدا کج می کند و ناگهان در کش و قوس ابتلا به بالا و پایین شدن اوامر تاریخی از بین می رود ابتدا مردم آن راه پر عظمت را از خاطر می برند و نهایتا هر سازه ای که در این مسیر قد برافراشته بوده است. ابرکوه چنین روزگاری را از سر گذرانیده است روزگاری سزاوار بر سر راه و مسیر جاده ی ابریشم بودن و هم اینک در کمر کش عبور غول آساترین ساخته های فولادی بشر که اگرچه چرخ هایش زندگی ها می چرخاند اما اگر دیر بجنبی زندگی از تو باز ستاند.
مسکن مهر ؛ نماد سخت کوشی، تلاش و پشت کار مردمان خوب ابرکوه:

از زمانی که دولت های نهم و دهم عزم خود را جزم نمود تا اساسی ترین معضل دیرینه سال ساکنین سرزمین پارس را به بوته ی فراموشی بسپارد نام مسکن مهر بر زبان ها جای خوش کرد تا آن جا امید هایی بارور شد تا دیگر در پیچ و خم اجاره نشینی هر از چند گاهی تخته پاره هایی که به هزار زحمت و با قسط و وام ابتیاع نموده بودند در معرض جابجایی به نیستی و هلاکت گرفتار نیاید. همین بذر امید کافی بود تات جنب و جوشی عظیم در بین بی خانه ها ایجاد شده به دریافت این مهم افتند که با تشکیل تعاونی هایی برای همیشه از شر بی خانه بودن خلاصی یابند. اگرچه این طرح عظیم را لاجرم کاستی هایی و انتقاد هایی وارد چنانچه در شهر یزد این طرح آن گونه که باید و شاید التیام دهنده بنوده است اما آن چه در ابرکوه به عینه ملاحظه و تماشا نمودیم چیزی فراتر از یک طرح که عزمی بود ملی و گویی مردمان سختکوش و فهیم ابرکوه اهتمام ورزیده بودند تا بیش از همه ی ایرانیان در این طرح پیشرو و موفق باشند و الحمد الله آن چه ما به نظاره نشستیم همه احسن بود بی عیب.

ابنوهی از سازه هایی که تا شب عید قطعا مأمن و مأوای مردمانی خواهد بود که لبخند رضایتشان کریم خطابخش پوزش پذیر را نیز خرسند و خشنود خواهد نمود. اگرچه این مقوله یعنی مسکن مهر طرحی بود ملی اما در ابرکوه لایه های زیباتری از آن را به چشم دیدیم و در دل برای این همت عالیشان درود فرستادیم.

دیدار از ابرکوه بی مشاهده ی گنبد عالی چنان است که به دیار صفاهان رفته پل الله وردی خان را پیش چشم نگذرانیده باشی و یا پس از مراجعت از بم یادت آمده باشد که ای داد ارگ را نادیده بازگشتیم و اگر چنین باشد آن راه رفته و زحمت بر خود نموده را نام، سفر نگذارید و اما عظمتی است این گنبد عالی که در تاریخ و علت وجودیش گویند:

گنبد عالي (گنبد علي) ابرکوه و دو حکایت نزدیک به هم!

حکایت نخست:

اين مقبره يادبود يكي از سالم ترين گنبدهاي دوره سلجوقي و از نفايس هنر ايران است كه بر روي تپه‌اي مشرف به جاده و شهر قرار گرفته است. اين بناي سنگي كه روي سكوي چهارگوشه اي در 2 متري سطح زمين واقع شده، سنگ هاي آن به وسيله ملاطي مخلوط و متشكل از گچ، خاكستر، آهك و ماسه روي هم چيده شده‌اند. از متن كتيبه آجري بالاي گنبد چنين بر مي‌آيد كه اين گنبد در سال 448 هجري به فرمان فيروزان نامي ساخته شده است. اين گنبد هشت ضعلي با ابعاد هر ضلع 8/6*4/5 است.

حکایتی دیگر که کم و ناچیز اختلافی در نقل آن شنیده و خوانده می شود!

قدیمی‌ترین بنای موجود در ابرکوه و البته سالم‌ترین بنای عهد سلجوقی را می‌توانید از همان پایین کوه هم ببینید اما حیف است گنبد عالی ابرکوه - که سال‌هاست به صخره‌های زیرینش چسبیده و تبدیل به قسمتی از کوه شده - را از نزدیک نبینید. شمس‌الدوله دیلمی، گنبد عالی- یا علی- را در مدت حکومت کوتاهش در حوالی سال 448 قمري ساخته تا فضای ساکت، مرموز و غریبش آرامگاهی باشد برای پدر و مادربزرگ‌اش.
اما آن چه ما دیدیم بنایی بود بس رفیع و دوست داشتنی که انگار قرار است در اطراف و اکناف آن ساخت و ساز هایی شود در راستای جذب توریسم و اما حاصل مشاهده ی ما این بود که کارها اگرچه در مرحله تعریف طرح به غایت زیبا بوده است اما در عمل دیدیم و شنیدیم که متوقف است به هزار و یک دلیل و اول دلیل آن که گویی باروت نداشته اند!!!
کنار همان گنبد سر بر آیمان ساییده وقتی تکیه می دهی به دیوار 1.000ساله اش روبرویه دیدنی هایی است شگرف و جاده ای که تو را و هوش و حواست را با خود تا نزدیکی های سرو چندین هزار ساله بدرقه می نماید. کشاورزی و سخت کوشی هنوز دوشادوش مردمان این دیار به غایت زیبا و دوست داشتنی به چشم می آید و مردمانش که به صورتت خیره می شوند و با لبخندی نیم سوخته از خشم آفتاب و ترک خورده از جور کویر گرم خشک به رضایتت می نشانند.

یخچال‌های خشتی و عظمتی که باورت را به زانو در می آورد!

اگرچه یخچال میبد دیدنی است و در نوع خود کم نظیر اما تعدد یخچال های این دیار هم ناگفته رد شدن از آن بی انصافی است و این یخچال ها که سال‌ها قبل، ابرکوهی‌ها در ورودی شهرشان می ساخته اند نه برفک می‌زده و نه برقی مصرف می‌کرده است. این مخروطی‌های پله‌ای، سازه‌هایی هستند که به هرکدام از شهرهای کویری سفر کنید می‌توانید نمونه‌شان را ببیند. وظیفه این سازه‌ها، نگهداری لایه‌های یخی بود که در زمستان منجمد شده بود و قیافه مخروطی شکلشان هم باعث می‌شد که حداقل یک نیمه ازآنها همیشه در سایه قرار بگیرد و به خنک‌شدن فضای داخلش کمک کند. زیبا بود و یادآور این مهم که زیستن بشر در گذر تاریخ هم حکایت ها داشته است برای خود. ما پرسیدیم و در تشریح این بنا یعنی یخچال زیبای ابرکوه شنیدیم : اين بنا فرمي مخروطي شكل دارد و حدود 12 متر ارتفاع آن مي‌باشد و قدمت آن به عهد قاجاريه باز مي‌گردد. داخل اين بنا را به ميزان 6 متر خاكبرداري و گودبرداري كردند و در ته آن زير آب كوچكي تعبيه مي‌كردند كه آب هاي زائد درون چاهكي هدايت شود. اين يخچال ها مخصوص انبار كردن يخ بوده كه با ترتيب و قاعده خاصي صورت مي‌گرفته است و تنها راه ورودي يخچال دريچه كوچکي بوده كه پس از وارد كردن يخ به درون آن مقداري گياه خشكيده روي آن مي‌ريختند و بلافاصله دريچه را مسدود مي‌كردند.

بادگیری که نماد و شناسنامه شده است برای ابرکوه؛

منزلی به غایت زیبا ، چشم اندازی پر از شکوه و عظمت و تکرار این تصویر را به چشم هایی وا کی گذاریم که از نزدیک میل دیدنشان را ساکت و آرام می سازند. خانه ی آقا زاده و بادگیر 2 طبقه که چه عرض کنم هزاران لایه و مسحور کننده اش فقط یک چشمه از خانه‌های زیبا و مفصل عهد قاجار ابرکوه است؛ بادگیر منحصر به فردی که در میانه های محله خاکی رنگ و قدیمی شهر، یک سر و گردن از بقیه بادگیرها بلندتر است. توی این محله در هر خانه‌ای را که باز کنید، با چیزی جز زیبایی و تزئینات مفصل روبه‌رو نمی‌شوید. باید خانه‌های موسوی، صولت و آقازاده را ببینید تا شما هم تايید کنید که این خانه‌ها، آن‌قدرها چیزی از خانه‌های کاهگلی و اشرافی کاشان کم ندارند.و صد البته دیدار ما به همان خانه ی آقازاده منحصر شد و چون قوت لایموتمان را به کام بردیم پشت سرمان را هم نگاه نکردیم و این رسم آدمیزاده است که ... البته در ابتدا چون بنای باز آمدن گذاشته بودیم حسرتی بر خود هموار نخواهیم ساخت انشاءالله خانه های موسوی و صولت بماند برای روزی که به عهد نانوشته اما قرار منعقد شده امان پایبندی ورزیدیم.

قلعه هایی هنوز با شکوه و پابرجا و ما بازماندگان همچنان نامهربان با میراث گذشتگان!

بنای دیدار از قلعه ی رباط را نداشتیم و سخت مشغول دیدار از سازه هایی که حاصل و برکت سفر رهبری بود در آن دیار که چون سر گرداندیم و چشم به تماشا واگذاشتیم پیش روی خود عظمتی را دیدیم همه از گِل و بر آمده از سویدای دِل!با اینکه اینجا تقریبا ورودی شهر است اما این ها برج و باروهای حصار شهر نیستند بلکه دیوارهاي بارانداز و استراحتگاهی‌اند برای اقامت یکی دو روزه کاروان‌هایی که مي‌بايست مال‌التجاره‌هایشان را از چین و ماچین به آن سر دنیا می‌رساندند. قلعه رباط که حول و حوش قرن سوم ساخته شده، نمونه‌اي از کاروانسراهای ابرکوه است که در نوع خودشان بزرگ و قابل توجه بوده‌اند و حداقل تا پایان عهد ایلخانی پر رفت و آمد و شلوغ. یادمان نمی رود که بنویسیم و تأکید نماییم که همچنان با شکوه و دوست داشتنی اگرچه خرابه ای را مانند!

مسجدی با دو قبله و مهرآب(محراب)ی به شدّت و حدّت خیره کننده ی چشم و شیدا کننده ی دل هر بیننده!

مسجد تاريخي جامع ابرکوه با دو قبله يکي از قديمي ترين و جذاب ترین مساجد مربوط به دوران سلجوقي از ديدين هاي جذاب استان يزد به شمار مي رود. اين مسجد داراي دو شبستان در پس ايوان شمالي و ايوان جنوبي و سردابه اي به ابعاد۱۰در۱۰در ميان صحن خود است. در مسجد جامع ابرکوه محراب نفيس گچبري ايوان شرقي که يکي از پنچ محراب اين مسجد است ، يادگار اين دوره است و تاريخ ساخت اين محراب سال 738 هجري است و عرض آن 24/4 متر است. انواع نقوش اسليمي و گياهي به همراه کتيبه هايي با خطوط نسخ و کوفي به شيوه ي گچبري برهشته در آن کار شده است. از چهار محراب ديگر اين مسجد سه محراب از جنس سنگ مرمر و آهک و ديگري از جنس کاشي ساده است. همچنین محراب اصلي سنگي اين مسجد که داراي دو ستون تزئيني زيبا بوده و از جنس مرمر است که اکنون در ميان تالار مرکزي گنجينه ي اسلامي موزه ي ملي ايران، نماينده اي شايسته براي نمايش فضاي معنوي مساجد ايراني به گردشگران داخلي و خارجي است. تا وقتی وارد ایوان شرقی مسجد جامع ابرکوه نشده‌ای، غیرممکن است بتوانی حدس بزنی بین آن چهار ایوان ساده و شبستان یکدست پوشیده از گچ مسجد، چنین محرابی ببینی. محراب پراز تزئینات توری شکلی است که در سال 738 قمري و حین مرمت‌های عهد ایلخانی، به مسجد ضمیمه شده وآدم را یاد محراب زیبای اولجایتوی مسجد جامع اصفهان می‌اندازد. محراب گچی مسجد جامع ابرکوه، به‌تنهایی می‌تواند نماینده عظمت و شکوه ابرکوه عهد ایلخانی باشد.از ويژگيهاي مهم بنا دو محراب آن است ، محراب بزرگ يا اولية مسجد همانند بناهاي مغولي ساخته شده است و با جهت قطب مغناطيسي شمال 47 درجه اختلاف دارد به منظور اصلاح محراب اوليه محراب دومي ساخته شده است که اين محراب به قدري قبله سابق اين مسجد را اصلاح مي کند.
مسجد جامع ابرکوه با مجموعه اي غني از انواع هنرهاي تزئيني معماري به شمارة 197 درتاريخ 9/5/1312 در فهرست آثارملي توسط آندره گدار به شماره ي 197 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.

از سرو ننوشتیم و سيدون علي نقيا ؛ که تنها از کنارش گذشتیم!

از سرو ننوشتیم چرا که نوشته هایی از این دست خروارها کاغذ حرام کرده است و بنا داریم تنها از دغدغه ای بنویسیم که با خود همیشه همراه داریم یعنی برپاماندن همیشگی سرو باشکوه ابرکوه!
 به برکت همین سفر بود که سروی دیگر بازشناسی شد و دیدم خواندم که خبره ای دلسوز قدمت و سنین این سرو را که فرزندی است برای سرو بزرگ 1.500 سال تخمین زده است و اظهار امیدواری می نماییم که هر دو سرو در کمال سر سبزی و سلامت راست قامت استوار برای تمامی نسل های پس از ما به یادگار ماند ،
اما بنا نداریم از بنایی بنویسیم که اگرچه از کنار آن رد شدیم اما زیبایی اش وصف ناپذیر بود و فراموش ناشدنی این سازه ی تاریخی بنائي است چهارضلعي كه از خشت ساخته شده و در محله بنادان ابركوه واقع شده است. گنبدي آجري و بلند دارد كه متأسفانه ثلث آن از سوي شمال فرو ريخته است.
 اين بنا قطعه مقبره بوده است تاريخ‌نويسان تاريخ آنرا سال 750 هجري مي‌دانند.
هر ضلع اين بنا از داخل 5/8 متر و كلفتي ديوار 25/1 متر و بلندي آن تا زير گنبد تخميناً 9 متر مي‌باشد.
 اگرچه این حکایت را همین جا به پایان می بریم اما یادآور می شویم اگر قدمت و تاریخ ملموس و دیدنی ابرکوه جدی انگاشته نشود عنقریب است که فاجعه ای عظیم رخ دهد و بر صاحبان و خرد و اندیشه است تا آستین همت بالا زنند همچنان که در ساخت و ساز بنای مهر مهربانانه کمر همت بسته اند در حفظ و حراست از داشته های تاریخی ابرکوه نیز همچنان عمل نمایند برای ساکنین آن دیار دوست داشتنی روزگارانی باشکوه چونان همیشه ی تاریخ آرزو مندیم.
 به پایان آوردیم این حکایت اما نیک می دانیم ننوشته هایمان کوهی شده است بر اندیشه های گیج و گنگمان که تا به باور کاغذ نسپاریمشان آرام نخواهیم شد .

این پایان ماجرا نیست...

یزدفردا