زمان : 11 Aban 1389 - 18:01
شناسه : 27119
بازدید : 6437
پایانه امید بافقی ها ، پایان یافت ! پایانه امید بافقی ها ، پایان یافت !

پایانه امید بافقی ها ، پایان یافت !

حبیب حسن زاده

 مدرس سیاسی

بی شک نعمت برخورداری از مدیریت صحیح اسلامی و مدیران توانمند می تواند هم عافیت دنیا را سبب ساز باشد و هم عقبی را و برای استان یزد مدیری شجاع و متدین و از جنس مردم ولایت مدار دارالعباده چون استاندار مکتبی یزد آقای مهندس فلاح زاده ، نعمتی است که یزدس های خونگرم و با صلابت باید قدر شناس آن باشند ما فعلا بر آن نیستیم تا به بیان جوانب ارزشمند مدیریت ولائی مبتنی بر دکترین حکومت علوی استاندار محترم یزد بپردازیم لاکن یک خبر منتشره در شهرستان بافق که همگان واقف هستند این منطقه دورافتاده از مرکز استان و محروم و عدم برخوردار از مزایای همجواری با مرکز استان مثل سایر شهرستانها است ، مبنی بر تصمیم مدیران استان یزد به انتقال پایانه مسافربری بافق به خارج از مرکز شهر یزد ، نگارنده را بر ان داشت تا گپ و گفتی با سکاندار مدیریت ولائی استان جناب آقای فلاح زاده عزیز داشته باشد .
مردم شهرستان بافق علیرغم نرم بالای دینداری و تدین ، متانت ، قناعت ، سخت کوشی ، پاکی وجود و خلوص در عمل که دارند متأسفانه یاد نگرفته اند که برای احقاق حق خود فریاد بزنند و اگر خدای نا خواسته حقی از آنان ضایع شد پا به رکاب گیرند و وارد میدان شوند و حق خود را بستانند که گفته اند : حق گرفتنی است نه دادنی . امروزه و پس از سی سال از عمر انقلاب شکوهمند اسلامی ایران توسعه و سازندگی به عمق روستاها نیز رسوخ کرده و می بینیم که دور افتاده ترین روستاها به برکت انقلاب و خون مقدس شهداء و حاکمیت دینی این مملکت ، اکثرا این مناطق متنعم از نعمت هایی چون جاده و گاز و آب و سایر امکاناتی است که مردم روستا نشین حتی خوابش را نیز نمی دیدند ، اما شهری مثل بافق که از عصر رژیم سفاک پهلوی برخوردار از معادن غنی و کانی های فراوان و ذی قیمت بوده و از همان اوان مردم در اندیشه بهرمندی از آب و گاز و غیره و حتی فرودگاه بودند ، که البته یک باند فرودگاه نیز برایش تدارک دیده بودند ، و این مردم تصور می کردند که با وجود ذخایر زیز زمینی موجود در شهرشان دیری نخواهید پایید که یک تحول بزرگ و توسعه میدانی فراگیر و همه جانبه در شهرشان ایجاد می شود و این رؤیا را به فرزندان خود نیز که اکنون مردان میانسالی هستند بازگو می کردند ، امروزه در حالی خاطرات خود را بازبینی می کنند که عده ای زیادی از آن گروه خوش باور اکنون اسیر خاکند و بازماندگان در نوبت پیوستن به آنان و فرزندان قوام یافته آنان نیز جز بازگو کردن این حرف و حدیث ها ، البته در پشت درهای بسته منازل و در محافل خانوادگی خود ، دلخوشی دیگری نمی بینند و شهر بافق آنقدر محرومیت فزاینده ای داشته که علیرغم توجهات و گوشه چشم هایی که بدان شده هنوز چهره ای محروم و ژولیده دارد و مبلمان شهری این دیار را کسی به پشیزی قیمت نمی کند !!!! بعنوان مثال ، گازی که حتی روستاهای بیشماری از آن برخوردار شده اند ، برای شهر بافق باید مسؤلین شرط و شروط بگذارند که اگر وزارت صنایع و معادن چند میلیارد بدهد ما چنین و چنان می کنیم ، راستی شما خواننده محترم فکر نمی کنید ناف برخی مناطق را از ازل به نیت بیچارگی و بدبختی بریده اند ؟!! هرجا معدنی و ذخایری باشد بالتبع توسعه و برخورداری از امکانات رفاهی و اجتماعی و ... بصورت اتوماتیک بدان مناطق سرازیر می شود اما این امر هم در مورد شهر بافق عکس بوده است و معادن آن برای خودش آهنگی جز فزونی بدبختی و بیچارگی مردمش نداشته و ندارد و لابد شاید کسی هم در آینده پیدا شود و به این مردم فوق العاده متدین و مذهبی از سر مزاح بگوید : این امر قضا و قدر الهی است !!! و مردم هم خدا را شکر کنند که الحمد لله که سیل و زلزله و سایر بلایای ارضی و سمائی دامنگیر ما نشده است !!
علی ای حال آخرین خوش خدمتی که بعضی مدیران استان به این بافقیها کرده اند تصمیم انتقال پایانه مسافربری به خارج از مرکز شهر یزد بوده که مصوب شده و عنقریب با هلهله و شادی باید این خوش خدمتی به بافقیها را نیز به شکرانه بنشینند و اگر مشتی پیر مرد و پیر زن ، ندار و محروم و یا طالبان علم و دانش خواستند با اتوبوس برای مرهم به زخم خود گذاشتن به یزد بروند آنان را همان بیرون شهر پیاده کنند و به امان خود بسپارند و قطعا در ترمینولوژی توسعه نیز در اینده برای اینگونه خدمات ویژه هم ، واژه ای پیدا می شود که رنگ و لعاب محرومیت زدائی داشته باشد نه خدای ناخواسته محرومیت زائی ! .
سؤال اساسی مردم محروم و رنجکشیده بافق اینست که در شرایطی که شهرهای همجوار یزد بعضاً از سرویس خط واحد استفاده می کنند و در هر نقطه ای از یزد که مایل باشند پیاده می شوند ، چرا باید مردم محروم و زجر کشیده بافق آنهم پس از طی طریق 120 کیلومتر ، در خارج شهر یزد پیاده شوند و کرایه مسیر بافق تا یزد و بلکه بیشتر را دوباره بدهند تا مسافر بری اگر پیدا شود آنان را حد اقل تا جایی داخل شهر برساند ، به زبانی ساده تر خدمت به مردم محروم یعنی اینکه تا حال اگر هفتصد تومان می پرداختی حالا علاوه بر پرداخت هفتصد تومان دیگر باید رنج و مصیبت انتظار ، کلافه شدن و چانه زدن با تاکسی و مینی بوس و غیره را در کنار عقب افتادن از کلاست اگر دانشجو هستی و نرسیدن به مطب دکتر اگر برای درمان آمدی و ... تحمل کنی و همه اش را هم بگذار بحساب خدا که شاید اینگونه مقدر نموده !!! ( نستجیر و بالله )
ولایتمداران و صانعان این انقلاب از بعضی از مدیران نا لایق و عدم برخوردار از معرفت شناسی حکومت دینی و رسالت مدیریتی آن ، که چنین تصمیمات شاذی اتحاذ می کنند گله ای نمی کنند چون آنرا که نمیداند و بخطا می رود و حتی بین مساوات و عدالت تفاوتی حس نمی کند را نباید سرزنش نمود ، بلکه گلایه ما از استاندار محترم و محبوبی است که رحم و شفقت وی بحال محرومان جامعه زبانزد است و همچنان که نگارنده در طلیعه سخن گفتم فردی است از جنس مردم ، دردمند و دردکشیده و از خانواده ای متدین و مستقر بر ارزشهای دینی ، آگاه و بصیر و اهل فن و تخصص ، کاردان و مدیر و سایر سجایای اخلاقی که در نزد آحاد مردم استان یزد معروف و ممدوح است و جامعه بافق انتظار دارد ایشان اگر هم تصمیمی بر انتقال پایانه مسافربری سرویس های سایر استانها به خارج از مرکز شهر گرفته شده ، برای سرویس های مسافربری بافق بعنوان کسانی که در استان حق آب و گل دارند استثنائی قائل تا مردم انقلابی بافق درگیر مشکلات مضاعفی نشوند و حد اقل اگر مشکلی از آنان حل نمی کنیم مشکلی بر مشکلاتشان اضافه ننماییم و البته ما رجاء واثق داریم که استاندار مکتبی و با درایت استان یزد اجازه اینچنین عملکردی را که مشکلات مردم را مضاعف نماید نخواهند داد و امر به اصلاح آن خواهند نمود ، ان شاء الله .


یزدفردا