یزدفردا
پایگاه خبری و تحلیلیزمان : 10 Mehr 1389 - 00:05
شناسه : 26267
بازدید : 6714
برای چارسوق که یکساله شد!
یزدفردا "رضا ملاحسینی اردکانی"دبیر دوره اول انجمن چارسوق کویر:دوم مهر زادروز شناسنامه ای انجمن چارسوق کویره؛ هرچند که نوروز هر سال زادروز واقعی چارسوق باید باشه!
یکسال گذشت؛ یکسال از تجربه آموزی ما گذشت؛ یکسال با همه خوبی ها و تلخی ها، با همه فعالیت ها و کم کاری ها، با همه همکاری ها و ناهمراهی ها، با همه خوشی ها و ناخوشی ها گذشت. تازه هنوز نهالی که امید داریم درختی پرثمر بشه یکساله شد. اما یکسال همیشه هم مدت کمی نیست؛ یکسال کافی بود تا راه و رسم فعالیت در زمینه های مختلف میراث فرهنگی، اجتماعی و هویتی شهر رو با آزمون و خطا و یا گرفتن مشورتهای مختلف بیاموزیم؛ یکسال کافی بود تا به خیلی ها ثابت کنیم که می شود با کارجمعی، عده ای جوان، گذشته غنی سرزمینشان رو به دیگران معرفی کنند؛ یکسال کافی بود تا خیلی چیزها از این کهن شهر دوست داشتنی بیاموزیم و بیاموزانیم...! اما یکسال خیلی هم زمان نبود؛ خیلی زمانی نبود که همه آرمانهایمان را محقق کنیم؛ خیلی زمان نبود تا همراهان واقعی و یا دوستان دغل باز و یا سنگ اندازان بی هنر در مسیرمان را خوبِ خوب بشناسیم؛ خیلی زمان نبود تا هنوز هم کاملاً اعلام کنیم که چارسوق دیگر راه خود را به خوبی یافته است... اما چند چیز را به خوبی می دانیم و به اجرای آن متعهدیم:
می دانیم که باید برای شناخت و شناسایی غنای فرهنگی - هویتی دیارمان تلاش و کار کنیم و در این مسیر هر کاری می کنیم -حتی شستن حوض!- همانگونه که در عمل نشان داده ایم؛
می دانیم که در این راه پر پیچ و خم و البته زمانبر نباید اسیر یاس و ناامیدی و دلسردی شد و امید و اشتیاق را از دست داد؛
می دانیم که در راهمان ثابت قدمیم و در این راه خود را درگیر هیچ حاشیه ای نخواهیم کرد؛
می دانیم که آرمانمان انسانی است و کاملاً به دور از بازی های- گاه مسخره- سیاسی، پس بازیچه دست هیچ سیاستمداری -چه اینوری و چه اونوری- نخواهیم شد. البته این به معنای قهر با مسولین و فعالان سیاسی - فرهنگی نیست، مهم ابزار و بازیچه نشدن است؛
می دانیم که تحقق آرمانهایمان بدون اتحاد و همدلی و یکرنگی حاصل نخواهد شد پس در جهت رسیدن به آن تلاش خواهیم کرد؛
می دانیم که در این راه کامل نیستیم و از این رو هر نصیحت مشفقانه و اندرز دوستانه را صمیمانه پذیرا خواهیم بود اما در برابر یاوه گویی های پر از دروغ و هجمه های ناجوانمردانه کاملاً خواهیم ایستاد؛
می دانیم که اگر به جایی رسیده ایم حاصل کار همه اعضا و همراهی همه مسولان شهر و دیارمان بوده، پس قدردان همه هستیم؛...
دوست دارم باردیگر تاکید کنم که چارسوق ما بر پایه چهار اصل استوار شده که باید به هریک به اندازه خودش توجه داشته باشیم:
کار جمعی، داوطلبانه، دوستانه و هدفمند
و باز می گوییم که بنا داریم این چارسوق را که ساخته شده از هوش، خلاقیت، تعهد و آرمانگرایی با ملات جوانی است، جایگزین چارسوق خشتی برگفته از هنر معماری اجدادمان که خرابش کردند و یا شاید کردیم، کنیم؛ اما به هوشیم که حرکتمان به سمتی نرود که همچون پنجاه سال پیش، این چارسوق را نیز خود خراب کنیم و آن روز را جشن بگیریم ...!
صحبت در اینباره فراوان است و به قول مولانا:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق
اما اجازه بدهید تا در این فرصت از برخی کسان نام ببرم و تشکر کنم که اگر نبود همراهی همه آنان، به طور قطع چارسوق به اینجا نمی رسید:
اول از همه از 80 نفر چارسوقی، از بعضی هاشون بیشتر و از بعضی دیگر کمتر؛
از همه خانوادهامون که در این مدت صمیمانه همراهیمان کردند و از همه مهمتر اعتماد کردند؛
از همه همشهریانمان که ...
اما تشکر از چندین نفر که حیفم می آد نام نبرم:
امام جمعه محترم شهرمان، حاج آقای دیداری؛
از آقای مهندس روستایی فرماندار سابق و همچنین آقای مهندس کمالی فرماندار کنونی؛
مهندس سیفی مدیرکل سابق میراث استان و آقای مهندس رضایی مدیرکل کنونی و همچنین تشکر ویژه از حاج آقای کاظمی معاونت فرهنگی - گردشگری سازمان میراث استان؛
از مهندس وکیلی شهردار دوست داشتنی اردکان؛ و همه پرسنل شهرداری اردکان و سازمان بهسازی و نوسازی بویژه مهندس غفورزاده و همچنین بچه های روابط عمومی: مسعود نوریان و مجید صیقل -که البته چارسوقی اند-، همچنین تشکر ویژه از نادر صیقل عزیز؛
از مهندس تابش، نماینده محترم و اعضاء دفترشان؛
اعضاء محترم شورای شهر اردکان بویژه آقای رزم آور که تقریباً پای ثابت برنامه ها بودند؛
از همه دوستان میراث فرهنگی اردکان، مهندس رسول مشتاقیان، مصطفی سپهری و همه و همه بویژه محسن فقرایی عزیز؛
از دوستان اداره فرهنگ و ارشاد اردکان، سرکار خانم حایری و همه همکارانشان بویژه محسن کریمی عزیز؛
از آقای پارسائیان رئیس سازمان جوانان استان و همه همکارانشان؛
از دوستان فرمانداری اردکان، آقای شاکر معاون محترم و بویژه جاوید عیدانی؛
خبرنگاران عزیزی که برنامه های انجمن را پوشش دادند: سید بزرگوار علی اکبر کلاهدوزان، آقای دهستانی، خانم ها دشتی، فتاحی و مهدی زاده و همچنین آقای جلالی مدیر محترم سایت یزدفردا؛
از همه دوستان موسسه همیاران غدا بویژه آقای دکتر شیخ؛
از آقای محمدرضا دشتی که همواره از ما یاد می کند؛
از مدرسان دوره های متعدد آموزشی برگزار شده که بد نیست نام ببریم:
حاج علی سپهری - که همواره پدرانه همراهیمان می کند-، نادر پیری، آقا مصطفی حایری، حسین جمالی، محسن میرجانی، سیدجلیل اردکانیان، حجت الاسلام سید اسماعیل شاکر، حسین مسرت، رضا بردستانی، دکتر کوششگران، احمد هاتفی، علیرضا لاور، هوشنگ جاوید، آقایان میرجلیلی و میرطالبی، خانم ها دهقانی و سعیدی راد و مسعود بهجوی عزیز؛
و سایر دوستان که به مجموعه چارسوق لطف دارند:
مرتضی عابدی، محمدجواد عابدی، مصطفی عابدی، سیدحسین میرحسینی، حسین صحرایی، عبدالله کمالی، سید حسین پایدار، علیرضا صادقی مدیرعامل انجمن خشت خام یزد، و ...
باور کنید که اگر بخواهم اسم همه را بیاورم ذهنم یاری نخواهد کرد، پس از همه آنان که از قلم افتادند عذرخواهم و از همه و همه می خواهم که باز هم ما را یاری کنند.
اما نکته آخر اینکه ما قصد داریم در راه اعتلای ایران اسلامی کوشش کنیم، جوانیم و گاه بی تجربه، هیچ قصد و غرض و مرض نداریم، دلسوزیم و پورشور، گاه هم اشتباه می کنیم اما تمنا می کنم هرگاه که نیمه خالی لیوانمان را دیدید، نیم نگاهی نیمه پر آن را هم نظاره کنید، انصاف را فراموش نکنید ....
در پایان بازهم با هم می خوانیم که:
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
این نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی است آواز باد و باران
یکسال گذشت؛ یکسال از تجربه آموزی ما گذشت؛ یکسال با همه خوبی ها و تلخی ها، با همه فعالیت ها و کم کاری ها، با همه همکاری ها و ناهمراهی ها، با همه خوشی ها و ناخوشی ها گذشت. تازه هنوز نهالی که امید داریم درختی پرثمر بشه یکساله شد. اما یکسال همیشه هم مدت کمی نیست؛ یکسال کافی بود تا راه و رسم فعالیت در زمینه های مختلف میراث فرهنگی، اجتماعی و هویتی شهر رو با آزمون و خطا و یا گرفتن مشورتهای مختلف بیاموزیم؛ یکسال کافی بود تا به خیلی ها ثابت کنیم که می شود با کارجمعی، عده ای جوان، گذشته غنی سرزمینشان رو به دیگران معرفی کنند؛ یکسال کافی بود تا خیلی چیزها از این کهن شهر دوست داشتنی بیاموزیم و بیاموزانیم...! اما یکسال خیلی هم زمان نبود؛ خیلی زمانی نبود که همه آرمانهایمان را محقق کنیم؛ خیلی زمان نبود تا همراهان واقعی و یا دوستان دغل باز و یا سنگ اندازان بی هنر در مسیرمان را خوبِ خوب بشناسیم؛ خیلی زمان نبود تا هنوز هم کاملاً اعلام کنیم که چارسوق دیگر راه خود را به خوبی یافته است... اما چند چیز را به خوبی می دانیم و به اجرای آن متعهدیم:
می دانیم که باید برای شناخت و شناسایی غنای فرهنگی - هویتی دیارمان تلاش و کار کنیم و در این مسیر هر کاری می کنیم -حتی شستن حوض!- همانگونه که در عمل نشان داده ایم؛
می دانیم که در این راه پر پیچ و خم و البته زمانبر نباید اسیر یاس و ناامیدی و دلسردی شد و امید و اشتیاق را از دست داد؛
می دانیم که در راهمان ثابت قدمیم و در این راه خود را درگیر هیچ حاشیه ای نخواهیم کرد؛
می دانیم که آرمانمان انسانی است و کاملاً به دور از بازی های- گاه مسخره- سیاسی، پس بازیچه دست هیچ سیاستمداری -چه اینوری و چه اونوری- نخواهیم شد. البته این به معنای قهر با مسولین و فعالان سیاسی - فرهنگی نیست، مهم ابزار و بازیچه نشدن است؛
می دانیم که تحقق آرمانهایمان بدون اتحاد و همدلی و یکرنگی حاصل نخواهد شد پس در جهت رسیدن به آن تلاش خواهیم کرد؛
می دانیم که در این راه کامل نیستیم و از این رو هر نصیحت مشفقانه و اندرز دوستانه را صمیمانه پذیرا خواهیم بود اما در برابر یاوه گویی های پر از دروغ و هجمه های ناجوانمردانه کاملاً خواهیم ایستاد؛
می دانیم که اگر به جایی رسیده ایم حاصل کار همه اعضا و همراهی همه مسولان شهر و دیارمان بوده، پس قدردان همه هستیم؛...
دوست دارم باردیگر تاکید کنم که چارسوق ما بر پایه چهار اصل استوار شده که باید به هریک به اندازه خودش توجه داشته باشیم:
کار جمعی، داوطلبانه، دوستانه و هدفمند
و باز می گوییم که بنا داریم این چارسوق را که ساخته شده از هوش، خلاقیت، تعهد و آرمانگرایی با ملات جوانی است، جایگزین چارسوق خشتی برگفته از هنر معماری اجدادمان که خرابش کردند و یا شاید کردیم، کنیم؛ اما به هوشیم که حرکتمان به سمتی نرود که همچون پنجاه سال پیش، این چارسوق را نیز خود خراب کنیم و آن روز را جشن بگیریم ...!
صحبت در اینباره فراوان است و به قول مولانا:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق
اما اجازه بدهید تا در این فرصت از برخی کسان نام ببرم و تشکر کنم که اگر نبود همراهی همه آنان، به طور قطع چارسوق به اینجا نمی رسید:
اول از همه از 80 نفر چارسوقی، از بعضی هاشون بیشتر و از بعضی دیگر کمتر؛
از همه خانوادهامون که در این مدت صمیمانه همراهیمان کردند و از همه مهمتر اعتماد کردند؛
از همه همشهریانمان که ...
اما تشکر از چندین نفر که حیفم می آد نام نبرم:
امام جمعه محترم شهرمان، حاج آقای دیداری؛
از آقای مهندس روستایی فرماندار سابق و همچنین آقای مهندس کمالی فرماندار کنونی؛
مهندس سیفی مدیرکل سابق میراث استان و آقای مهندس رضایی مدیرکل کنونی و همچنین تشکر ویژه از حاج آقای کاظمی معاونت فرهنگی - گردشگری سازمان میراث استان؛
از مهندس وکیلی شهردار دوست داشتنی اردکان؛ و همه پرسنل شهرداری اردکان و سازمان بهسازی و نوسازی بویژه مهندس غفورزاده و همچنین بچه های روابط عمومی: مسعود نوریان و مجید صیقل -که البته چارسوقی اند-، همچنین تشکر ویژه از نادر صیقل عزیز؛
از مهندس تابش، نماینده محترم و اعضاء دفترشان؛
اعضاء محترم شورای شهر اردکان بویژه آقای رزم آور که تقریباً پای ثابت برنامه ها بودند؛
از همه دوستان میراث فرهنگی اردکان، مهندس رسول مشتاقیان، مصطفی سپهری و همه و همه بویژه محسن فقرایی عزیز؛
از دوستان اداره فرهنگ و ارشاد اردکان، سرکار خانم حایری و همه همکارانشان بویژه محسن کریمی عزیز؛
از آقای پارسائیان رئیس سازمان جوانان استان و همه همکارانشان؛
از دوستان فرمانداری اردکان، آقای شاکر معاون محترم و بویژه جاوید عیدانی؛
خبرنگاران عزیزی که برنامه های انجمن را پوشش دادند: سید بزرگوار علی اکبر کلاهدوزان، آقای دهستانی، خانم ها دشتی، فتاحی و مهدی زاده و همچنین آقای جلالی مدیر محترم سایت یزدفردا؛
از همه دوستان موسسه همیاران غدا بویژه آقای دکتر شیخ؛
از آقای محمدرضا دشتی که همواره از ما یاد می کند؛
از مدرسان دوره های متعدد آموزشی برگزار شده که بد نیست نام ببریم:
حاج علی سپهری - که همواره پدرانه همراهیمان می کند-، نادر پیری، آقا مصطفی حایری، حسین جمالی، محسن میرجانی، سیدجلیل اردکانیان، حجت الاسلام سید اسماعیل شاکر، حسین مسرت، رضا بردستانی، دکتر کوششگران، احمد هاتفی، علیرضا لاور، هوشنگ جاوید، آقایان میرجلیلی و میرطالبی، خانم ها دهقانی و سعیدی راد و مسعود بهجوی عزیز؛
و سایر دوستان که به مجموعه چارسوق لطف دارند:
مرتضی عابدی، محمدجواد عابدی، مصطفی عابدی، سیدحسین میرحسینی، حسین صحرایی، عبدالله کمالی، سید حسین پایدار، علیرضا صادقی مدیرعامل انجمن خشت خام یزد، و ...
باور کنید که اگر بخواهم اسم همه را بیاورم ذهنم یاری نخواهد کرد، پس از همه آنان که از قلم افتادند عذرخواهم و از همه و همه می خواهم که باز هم ما را یاری کنند.
اما نکته آخر اینکه ما قصد داریم در راه اعتلای ایران اسلامی کوشش کنیم، جوانیم و گاه بی تجربه، هیچ قصد و غرض و مرض نداریم، دلسوزیم و پورشور، گاه هم اشتباه می کنیم اما تمنا می کنم هرگاه که نیمه خالی لیوانمان را دیدید، نیم نگاهی نیمه پر آن را هم نظاره کنید، انصاف را فراموش نکنید ....
در پایان بازهم با هم می خوانیم که:
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
این نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی است آواز باد و باران