زمان : 02 Mehr 1389 - 13:32
شناسه : 26065
بازدید : 5177
معرفه الرجال في انواع النكاح من لسان «زبان دراز» معرفه الرجال في انواع النكاح من لسان «زبان دراز»
یزدفردا "طنز اجتماعی "اكنون كه در اين برهه حساس خوشبختانه با رفاقت و همدلي مجلس و دولت مشكلات مردم در حال سپرده شدن به زباله دان تاريخ مي‌باشد.
 لايحه و بحث شيرين «ازدواج موقت» در مجلس مطرح گشته، البته دعا كنيد دولت قهر نكند و «لايحه را» پس نگيرد ويا فرداي تصويب لايحه عده‌اي با تظاهرات جلوي مجلس آن را «كان لم يكن» نكنند و يا پس از تصويب رييس الوزرا آن را امضاء نمايد و بدان توجهي كند قرار است خيلي اتفاقات ميمون بيفتد و بزودي مرحله اول اجراي لايحه عادلانه و صدور مجوز ازدواج موقت اعلام گردد. زبان دراز كه با شنيدن اين خبر پيشاپيش فيلش ياد هندوستان كرده بود به دور از چشم عيالات متحده، سركار خانم و مستعمرات وابسته « فرزندان و مادر زن» كتاب معرفه الرجال را تورق فرموده و قرار است قسمتي را هم براي شما نقل كند. اما آقايان محترم مراقب باشند با رعايت نكات حفاظتي و با سر گذاردن كلاه ايمني بدون لبخند و يا . . . مطالعه فرمايند گرچه كه عده‌اي گفته اند« وصف العيش نصف العيش» اما عاقبت همگي مان بخير بادا.

- ازدواج«موّبد» «دائمي» نوعي ازدواج است كه از خوردن شيريني «قبلت» از دست عاقد شروع و تا نوشيدن شربت« فرّقت» به دست حضرت عزرائيل (ع) ادامه دارد و مردان افتخار دارند در طول اين مدت يوغ بندگي را برگردن انداخته و جيك هم نزنند. البته اين ازدواج زير مجموعه هايي دارد كه در پي ذكر خواهد شد.
-ازدواج«ملون» «رنگارنگ» كه مخصوص مردان ثروتمند، آن هم از نوع بي دردشان اما خوش اشتها و تنوع طلب مي‌باشد كه از سياه پوستان آفريقا، سرخ پوستان آمريكا، زردپوستان آسيا و سفيدپوستان اروپا زني انتخاب مي‌كنند و بدون تبعيض نژادي روزگار به خوشي مي‌گذرانند.
-ازدواج «مكسّر» «شكسته» آن مخصوص آقايان و خانم هايي است كه دائماً سخن ازكلمه قبيح«طلاق» مهرم حلال «جانم آزاد» به ميان مي‌آورند و هر روز گويا در مقابل محضر منتظر شاهدان طلاق هستند.
-ازدواج «معسل» «چون عسل» كه نوع مستقلي نيست بلكه زير مجموعه ازدواج موبد بوده و معمولاً شامل اوايل و دوران آغازين امراست و هنوز به مرحله تحمل فشار زندگي و عيان شدن چهره واقعي طرفين نرسيده و طرفين همديگر را عزيزم، عسلم و . . . خطاب مي‌كنند.
-ازدواج «مجدد» «دوباره» معمولاً شامل آن دسته‌اي است كه شايد از سلامت عقل بي بهره‌اند و مربوط به مرداني است كه از دست زن اول جان سالم به در برده ولي دوباره عنان اختيار را به دست نفس سركش مي‌دهند و تن به ازدواج مي‌دهند.
زبان دراز خود را آماده مي‌كرد كه چند نوع ديگر از اقسام ازدواج را توضيح دهد و يادي از آقا داماد هايي كند كه به دنبال پول، پله و پانسيون شدن در كنار پدر زن عزيز جا خوش مي‌كنند تا به خيال خودشان رفاه ابدي يابند و در اين انديشه سرخُوش از عيش دوستان داشتم مطالب را براي خوانندگان قلمي مي‌كردم . . . سرتان سلامت. فرياد گوش آشنا و جگرخراشي رشته قلم را همراه با بند دل پاره كرد كه با داد و فرياد مي‌فرمودند . . . زبان دراز دوباره سرگرم قلم و كاغذ شدي برو رخت‌ها را كه شسته‌اي پهن كن، ظرف‌هاي اندرون ظرف شويي تو را چشم به راه است و هنوز گرد و خاك اسباب و لوازم خانه را پاك نكرده‌اي و . . .

یزدفردا