زمان : 26 Shahrivar 1389 - 21:23
شناسه : 25896
بازدید : 4294
برداشتی آزاد از نشست فردائیان با مدیرکل تربیت بدنی استان :رو در رو با مدیر ورزش،روز و شب خوبی بود...! برداشتی آزاد از نشست فردائیان با مدیرکل تربیت بدنی استان :رو در رو با مدیر ورزش،روز و شب خوبی بود...!
یزدفردا "رضا بردستانی"با نیم ساعت تأخیر، نشستی دیگر، با مدیر کلی دیگر، در فضایی آرام و صمیمی آغاز می شود. هشت دقیقه وقت داری تا هر چه می دانی که باید گفته شود را بیان کنی، بپرسی و به چالش بکشی، رو در رو بدون هیچ اغماض و اندیشه ای که حاکی از بیم و تردید باشد. می خواهی بدانند که نگرانی، و امیدواری که شاید ورزش استان را کسی که خود از ورزشکاران و نام آوران رشته ی دو میدانی است دریابد.
اهل داراب، میانه سال و خوش برخورد، اهل ورزش است و خوب می دانی، در سیمای ظاهری ایشان به خوبی هویداست که با ورزش انس و الفتی دیرینه دارد. در طول گفتگو بارها و بارها چهره و لحن و کلامِ «غلامحسین پیروانی» را در ذهن مرور می نمایی همان مربی نام آشنایی که بارها آرزو کرده بودی ای کاش او سکان تیم فوتبال تربیت را به دست می گرفت...
نیامده بودم تا مشکلات صنفی را بازگو نمایم اما چند کلامی هم در این باره سخنانی به میان آمد. گلایه ی اول این که نامه ای سر گشاده نوشتم و نخواندید! از نگرانی سخن گفتم که بیم آن دارم عارضه ی نایاب استعفا دوباره در شما پدیدار شود و بحث های اصلی در چند محور دنبال شد
- ورزش یک وزارت خانه می خواهد این را سال هاست که اهل فن فریاد می زنند و امیدواریم روزی وزارت ورزش و جوانان صورت عینی و واقعی به خود بگیرد.آقای یحیی زاده هم اگر این گزارش را ملاحظه فرمودند بدانند رسالتی که در مجلس دارند وقتی تمام و کمال ادا خواهد شد که در این مهم نیز چند مصاحبه ی آن چنانی بنمایند!
- از تیم هایی گفتیم که با نام یزد شناخته می شوند و کوچکترین ارتباطی با استان یزد ندارند و این استان پذیرای ورزشکارانی از استان های همجوار است شایدآن استان توان اداره ی چند تیم در سطح اول ورزش حرفه ای نداشته است و یا صلاح ندانسته که ...
- از دغدغه ی اصلی ورزش استان گفتیم از این که تیم فوتبال لیگ برتری می خواهیم اما نه به هر قیمتی! تیم اتوبوسی نمی خواهیم که دو هفته یکبار جمعه ها بیایند ببازند! و بروند.
- از برخی شایعه ها، شائبه ها،شنیده ها و نا گفته ها هم سخن به میان آوردیم.
- از برخی نامهربانی ها هم گفتیم روزگار طلایی ورزش یزد را یادآور شدیم و خواستیم طلا اگر نمی شویم از مس پایین تر نرویم.
- از شیوا سخن گفتن مدیر به وجد آمدیم و در دل زمزمه کنان به خودمان نویدی شیرین دادیم که اگر به شیرینی گفتارش مدیریت کند خیلی زود آن روی سکه ی ورزش پدیدار می شود.
- هشدار هم دادیم نه به ایشان به همه ی مدیرانی که رسانه ای هستند نه این که اهل رسانه بودن خطری داشته باشد نه به این خاطر هشدار دادیم که مصاحبه های آنچنانی ننمایند و از فردای روز مصاحبه سکوت و دیگر هیچ . هشدار دادیم که تجربه و گذر ایام ثابت نموده است که رسانه ای بودن آخر و عاقبت خوشی ندارد.
- باز هم هشدار دادیم و نگرانی خود را از برخی بد اخلاقی های بوجود آمده اعلام نمودیم و نپذیرفتیم که گذشته ها گذشته و قبول نکردیم که این ها طبیعی است که امکان ندارد یک چیز غیر طبیعی با گفتن من و دیگری طبیعی شود!
- چند آدرس هم دادیم خدا کند گمراهش نکنند آدرس ها سر راست و دقیق بود با کمی جستجو خیلی از ریشه ها شناسایی و خشکانده خواهند شد.برخی برای جمع و جور کردن اوضاع، برخی ناملایمات و نامهربانی ها، اصلا صاف و پوست کنده بگویم برخی زشتی ها و بدی ها را پنهان می کنند و این یعنی مشاوره ی غلط دادن و آقای مدیر باید سره از ناسره باز شناسند.
- از روزهای خوب گفتیم و همین جا دوباره اعلام می نماییم توی دلمان آشوبی بر پاست که خدا به قول بزرگان نیک اندیش این دیار ، آخر و عاقبت همه ختم به خیر شود.
- راستی مدیران می دانند یک ثانیه درنگ و غفلت جبران نا پذیر است؟مدیران می دانند این جور هم نخواهد ماند؟ ورزش استان دوباره اوج خواهد گرفت و سری بین سرها بیرون خواهد آورد.
- هشت دقیقه تمام شد و یک خروار حرف بر دلمان ماند و وقتی به چهره ی همراهان نگاه کردیم شرم حضور ساکتمان کرد و نظاره گر حرف های دیگران بودیم
- کمتر از هشت دقیقه وقتی حرف زدند خوشحال شدیم که چند دقیقه ای بر دل جا مانده ها را بازگوییم و این بار پا از یزد فراتر نهادیم... گفتند زیاد به نفع این و .... نیست و قبول کردیم و مدیر کل جدید نیز پذیرفت و خرسند!!! جلسه به پایان آمد.
- شب به سراغ دنیای مجازی رفتیم. نامه ای کهنه از گنجه ی نامه ها بیرون کشیدیم و بر صفحه ی رایانه نهادیم شاید این بار شامل ندیدن و نخواندن نشود و این گونه راضی از این که گوشه ای از مسئولیتمان را به انجام خیر رسانیده ایم سر بر بالش نهادیم ! روز و شب خوبی بود...
یزدفردا