زمان : 15 Shahrivar 1389 - 23:34
شناسه : 25659
بازدید : 4286
نقد پروژه تعیین نمایندگان ویژه به بهانه؛ موضع گیری محكم متکی دربرابر نماینده ویژه احمدی نژاد در آسیا نقد پروژه تعیین نمایندگان ویژه به بهانه؛ موضع گیری محكم متکی دربرابر نماینده ویژه احمدی نژاد در آسیا

نقد پروژه تعیین نمایندگان ویژه به بهانه؛

موضع گیری محكم متکی دربرابر نماینده ویژه احمدی نژاد در آسیا

برخی معتقدند آقای احمدی نژاد با این اقدام عملا وزارت خارجه را دور زده و حجم حضور معتمدین خود را در آنجا بالا برده است. آشکارترین نشانه ای که فرضیه بالا را به واقعیت نزدیک می داند، موضعگیری بی سابقه منوچهر متکی در برابر سخنان بقایی است/با انتشار خبر انتصاب احتمالی دو نماینده جدید رئیس جمهور در آفریقا و آمریکای جنوبی نخستین موضوعی را که در اذهان بروز نمود نوعی مغایرت میان این اقدام با سخنان اخیر رهبر انقلاب در جمع هیات دولت است.
سرویس سیاست خارجی ـ مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی امروز و با گذشت بیش از دو هفته از انتصاب نمایندگان ویژه رئیس جمهور رئیس جمهور در چهار منطقه از جهان، گزارشی مبسوط ارائه نمود که حکایت از مغایرت های این این انتخاب با قانون اساسی دارد. جدای از بحث این مغایرت، موضوعی که بیشتر ذهن افکار عمومی و به ویژه متخصصین عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل را به خود مشغول کرده کیفیت و تناسب این انتخاب است.

به گزارش «تابناک»، آقای محمود احمدی نژاد اخیرا و به استناد اصل 127 قانون اساسی در احکامی جداگانه نمایندگان ویژه ای را در چهار منطقه مختلف از جهان منصوب کرده است، اقدامی که در این شکل و سیاق سابقه قبلی نداشته و به نظر بسیاری از کارشناسان بر گرفته از الگویی است که به نظر می رسد از سیستم ایالات متحده اخذ شده است.

به طور عرفی در سیاست بین الملل تعیین نمایندگان ویژه از سوی اتحادیه ها، سازمان های بین المللی بزرگ و یا قدرت های بزرگ و جهانی با کارکرد حل منازعات منطقه ای و یا تامین منافع این واحدهای سیاسی صورت می پذیرد و البته بدان سبب نمایندگان ویژه در مناطقی خاص تعیین می شوند که کشور یا سازمان فرستنده نماینده، جایگاه خود را بدان پایه می بیند که می تواند نقش میانجیگر و یا موازنه بخش میان طرفین منازعه را ایفا نماید. برای نمونه در سیستم آمریکایی، نماینده ویژه رئیس جمهور، از دیپلمات های مورد احترام جامعه بین المللی، با تجربه و شخصیتی شناخته شده است که به منظور انجام ماموریتی بین المللی ـ عموما برای جلوگیری از وقوع جنگ، کم کردن تنش بین طرفین، احزاب و یا قومیت های مختلف ـ اعزام می شوند. به جز آمریکا کشور های بسیار معدودی از این نمایندگان ویژه استفاده می کنند و عمدتا نمایندگان ویژه از سوی سازمان های بین المللی از جمله سازمان ملل متحد منصوب می شوند.

نمایندگان ویژه در عرف بین الملل، برای حل یا کمک به حل تنش ها به مناطق مختلف فرستاده می شوند و امور مربوط به یک موضوع خاص را مدیریت و اطلاعات آن را جمع آوری می کنند و در اختیار رئیس جمهور و یا رئیس نهاد مربوطه همانند اتحادیه اروپا قرار می دهند و البته فعالیت های این مامور ویژه هیچ تداخل و یا تزاحمی با وزارت امور خارجه ندارد و اصالتا ماموریت آنان یک ماموریت بین المللی است.

برپایه این گزارش، هرچند در گذشته تعیین نماینده ویژه رئیس جمهور در موضوعات بین المللی نهایتا به حوزه دریای خزر محدود می شد اما این بار آقای احمدی نژاد با صدور احکام جداگانه ای 4 نفر از افراد مورد اعتماد خود را به عنوان نمایندگان ویژه رئیس جمهور در مناطق مختلفی از جهان منصوب نمود که در نوع خود یک تحول رویکردی محسوب می شود. در واقع انتصاب های اخیر این پیام را با خود به همراه دارد که دولت دهم در عرصه سیاست خارجی در چهار منطقه راهبردی شامل؛ خاورمیانه، آسیا، حوزه خزر و افغانستان، به دنبال دیپلماسی فعال تر و نقش آفرینی اثباتی موثرتری است. این اهمیت وقتی آشکار تر می شود که به احکام صادره و استنادات آن دقت بیشتری داشته باشیم.

آقای احمدی نژاد در احکام خود به اصل127 قانون اساسی اشاره می کند، این اصل می گوید: "رييس‏ جمهور مي‏ تواند در موارد خاص‏، بر حسب‏ ضرورت‏ با تصويب‏ هيات‏ وزيران،‏ نماينده‏ يا نمايندگان‏ ويژه‏ با اختيارات‏ مشخص‏ تعيين‏ نمايد. در اين‏ موارد تصميمات‏ نماينده‏ يا نمايندگان‏ مذكور در حكم‏ تصميمات‏ رييس‏ جمهور و هيات‏ وزيران‏ خواهد بود." با نگاهی به متن اصل 127 قانون اساسی که در بالا آمد، می توان دریافت که اختیارات نمایندگان تعیین شده بسیار گسترده و متنوع خواهد بود و این خود نشانگر تلاش رئیس دولت دهم برای عبور از فرایندهای بروکراتیک در پیشبرد ایده های وی در مناطق یاد شده است.

بر پایه این گزارش، با تمام این اوصاف هرچند اقدام صورت گرفته را می توان با نگاهی مثبت و استعلایی ارزیابی نمود که در صورت موثر واقع شدن اقدامات نمایندگان تعیین شده در مسیر ماموریتشان می تواند به نوعی ارتقاء جایگاه و نقش ایران در معادلات بین المللی را به همراه داشته باشد اما نقدهایی نیز بر گزینه های انتخابی برای ماموریت های یادشده و همچنین نحوه عمل در این باره وجود دارد.

نخستین موضوع مورد نقد توجه به گزینه های انتخابی، موقعیت کنونی آنها در برابر دیگر اعضای هیات دولت و سوابق ایشان است. از چهار نماینده تعیین شده دو تن از ایشان هیچ تجربه دیپلماتیک و یا نقش آفرینی در حوزه های تعیین شده را ندارند. همچنین دو نفر دیگر نیز تا کنون در حوزه هایی که تعیین شده اند تجربه جدی نداشته اند.

این گزارش می افزاید، اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی جز حضور در برخی نشست های بین المللی به واسطه مسئولیتشان در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و یا همراهیشان با آقای احمدی نژاد در سفرهای خارجی تجربه موثر دیپلماتیک و یا نقش آفرینی بین المللی خاصی ندارند. البته از میان این دو رحیم مشایی به واسطه اظهار نظرهای خاصش و همچنین سخنانی که حکایت ذهن پویای او دارد به مراتب گزینه قدرتمند تری از بقایی و حتی زهره وند ـ که سابقه دیپلماتیک دارد ـ محسوب می شود. اما دو نماینده دیگر یعنی، محمد مهدی آخوندزاده و ابوالفضل زهره وند هرچند به سبب سابقه دیپلماتیک چهره های پذیرفته شده تری هستند با این اوصاف تجربه های پیشین آنها با ماموریت جدیدشان به طور محسوسی تفاوت دارد.

آخوندزاده تجربه هایی چون؛ کاردار ایران در دهلی نو ، سفیر ایران در داکا، سفیر ایران در اسلام آباد، کاردار در لندن، مدیرکل امور حقوقی بین المللی وزارت امورخارجه ،سفیر فوق العاده و تام الاختیار در جمهوری فدرال آلمان و مواردی دیگر را در کارنامه خود دارد که با توجه به ماموریت های متعددش در شبه قاره به نظر می رسد ماموریت منطقی تر برای ایشان می توانست افغانستان باشد. از آن سو زهره وند نیز که تجربه سفارت در ایتالیا و معاونت رسانه ای شورای عالی امنیت ملی به عنوان جدی ترین تجربه دیپلماتیک، در کارنامه اش دارد به نظر نمی رسد آشنایی و اشراف چندانی به مسائل افغانستان داشته باشد. همچنین نباید از یاد ببریم زمانی که او سفیر ایران در ایتالیا بود، یکی از آشکارترین زمینه های اختلاف میان احمدی نژاد و وزیر خارجه در خصوص انتصابات در دستگاه دیپلماسی به شمار می رفت، چنانکه وی پس از ماموریتش نیز به وزارت خارجه برنگشت.

لذا به خوبی آشکار است که گزینه های انتخاب شده از حیث تجربه و تخصص چندان سنخیتی با ماموریت های تعیین شده ندارند. در صورتی که در تجربه های بین المللی این موضوع کاملا حالت عکس دارد. برای نمونه ریچارد هالبروک نماینده ویژه اوباما در شبه قاره و افغانستان، در سال‌های 1977 تا 1981 و در سال‌های 1994 تا 1996 به ترتیب به عنوان مشاور وزارت امور خارجه آمریکا در امور آسیا و اروپا به انجام وظیفه پرداخته، سفیر ایالات متحده در آلمان بوده و به سبب موفقیتش در به امضا رساندن قرار داد صلح دیتون ـ میان طرفین درگیر در بوسنی در سال 1995 ـ در سال 1997 به عنوان یکی از نامزد‌های اصلی تصدی گری سمت وزارت امور خارجه آمریکا مطرح بوده است. هالبروک در سال‌های 1999 تا سال 2001 نیز در مقام سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد انجام وظیفه کرده است.

و یا جرج میچل فرستاده ویژه ایالات متحده در خاورمیانه و حتی خاص تر از آن موضوع صلح اعراب و رژیم صهیونیستی، به عنوان سیاستمداری برجسته سالیان متمادی، رهبر دموکرات ها در سنای آمریکا بوده و به چهره ای صلح طلب در جهان شهرت دارد، میچل اما به سبب آنکه به عنوان "مهندس صلح ایرلند شمالی" نامیده شد به شهرتی بین المللی دست یافت.

دو نمونه بالا فقط برای بیان این موضوع بود که وقتی شخصی به استناد اصل 127 قانون اساسی در حوزه تعیین شده به اختیاراتی همانند رئیس جمهور و یا هیات وزیران دست میابد باید از سابقه و توانمندی های بسیار بالایی برخوردارد باشد.

موضوع دیگر این است که عموما نمایندگان ویژه بیشترین تمرکز را بر ماموریت های تعیین شده دارند و به جز فعالیت های علمی با رسانه ای عموما مشاغل پر دردسر دیگری ندارند. در صورتیکه این موضوع در خصوص احکام صادره از سوی آقای احمدی نژاد صدق نمی کند، رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور و همچنین رئیس کمیسون فرهنگی دولت بوده و چندین عنوان دیگر را یدک میکشد، بقایی نیز در حال حاضر دو سازمان بزرگ ر هم زمان انجام می دهد و به سبب تقسیم سازمان متبوعش در استانها قطعا حجم کار بیشتری خواهد داشت. اما زهره وند و آخوندی نیز هرچند مشاغلی دارند اما نسبت به دو نفر نخست از حجم کار کمتری برخوردارند.

این گزارش می افزاید، برخی ها معتقدند که آقای احمدی نژاد با این اقدام عملا وزارت خارجه را دور زده و حجم حضور معتمدین خود در دستگاه سیاست خارجی را بالا برده است. فرضیه ای که هرچند نمی توان بی محابا آن را اثبات شده دانست اما، انتخاب زهره وند، که اختلافات جدی با متکی در زمان ماموریتش در ایتالیا داشت و همچنین تعیین معاون متکی به عنوان کسی که حرفش در حوزه خزر از وزیر خارجه نیز معتبر تر خواهد بود، نشانه هایی از این واقعیت دارد.

اما آشکارترین نشانه ای که فرضیه بالا را به واقعیت نزدیک می داند، موضعگیری امروز منوچهر متکی در برابر دخالت های دیگر دولتمردان و همچنین رئیس دولت دهم است که خود را در قالب انتقاد صریح متکی از معاون رئیس جمهور و یکی از 4 نماینده ویژه او به سبب برخی اظهاراتش نشان داد. متکی در جمع خبرنگاران گفته است، "مشخص نیست آقای بقایی بر اساس کدام مسئولیت و از چه جایگاهی این گونه سخنان نسنجیده را بیان می کند در حالی که هنوز آثار منفی اظهارات اخیر وی که موجب بروز مشکل در روابط خارجی شد از بین نرفته است."

وزیر امورخارجه ضمن فصل الخطاب دانستن نظر صریح رهبری در خصوص پرهیز از موازی کاری در سیاست خارجی، تصریح کرد:" تضعیف دستگاه دیپلماسی کشور بویژه در شرایط کنونی آن هم توسط برخی از افراد دولت مصداق بارز بر شاخه نشستن و بن بریدن است."

متکی همچنین از مسئولان و مدیران بویژه در قوه مجریه خواست،" هزینه کشور را در اداره روابط خارجی با ناپخته سخن گفتن در این عرصه بالا نبرند."

نگاهی به سخنان منوچهر متکی ضمن آنکه نشان از سرریز شدن صبر او در خصوص دخالت های متعدد دیگر اعضای هیات دولت در امور دیپلماتیک و حوزه وظایف وزارت خارجه دارد، در نوع خود بی سابقه است، زیرا تا کنون در دولت دهم و حتی دولت نهم چنین موضع سرسختانه ای از سوی یک عضو کابینه علیه عضو دیگر مشاهده نشده است، البته شاید بتوان این موضع گیری را جور دیگری نیز تفسیر کرد و آن اینکه متکی یا خود قصد جلای از وزارت خارجه را کرده و یا نشانه های از تغییر نظر محمود احمدی نژاد دریافت کرده است.

با همه این اوصاف، به نظر می رسد اگر رئیس جمهور به شیوه مرسوم در عرف بین الملل به انتصاب نمایندگان ویژه مبادرت ورزیده است که باید گفت با احترام به این افراد، ایشان هیچ کدام از خصوصیات نماینده ویژه را ندارند و البته اگر هم هدف دیگری از این اقدام دارند، لازم است که حیطه وظایف این افراد و اصطکاک آنان با وزارت خارجه را مشخص کنند.

در واقع پرسشی که اکنون در محافل رسانه ای و میان متخصصن حوزه سیاست خارجی مطرح شده این است که، چه لزومی دارد در حالی که وزارت خارجه با معاونت های مختلفش و میز های تخصصی اش، وجود دارند، شورای عالی امنیت ملی وجود دارد، سفارت خانه های مختلف وجود دارند، افرادی هم عرض این نهادها به وجود بیایند و حتی همه نهادهای داخلی در خدمت آنان باشند. کسانی که نه تجربه دیپلماتیک دارند، نه چهره ی شاخص بین المللی هستند. علاوه بر این آقای مشایی و بقایی که عهده دار مهم ترین مسئولیت های فرهنگی و اجرایی هستند، با چه تمرکز و پشتوانه تخصصی می توانند به ماموریت های ویژه سیاسی ـ دیپلماتیک بروند؟

نکته دیگری که اکنون محل پرسش واقع شده اعلام این خبر از زبان معاون رئیس جمهور است که، به زودی نمایندگان ویژه آقای احمدی نژاد در آفریقا و آمریکای جنوبی نیز تعیین خواهند شد. انتشار این خبر نخستین موضوعی را که در اذهان تشحیذ نمود نوعی مغایرت میان این اقدام با سخنان اخیر رهبر انقلاب در جمع هیات دولت است. آنجا که ایشان تذکر دادند موازی کاری در دولت به ویژه در عرصه سیاست خارجی به صلاح نیست، سخنانی که بی شک هر انسان اندیشمندی می تواند دلیلش را درک نماید، اما اکنون خبر انتصاب نمایندگانی دیگر از این جنس ـ البته در صورتی که صحت داشته باشد ـ به نظر می رسد نوعی تجری دولت دربرابر اشاره عمیق رهبری باشد. اما با همه این اوصاف نخست اینکه امیدواریم خبر انتصاب های جدید صحت نداشته باشد و دوم با عنایت به اینکه، عملکرد دولت در این چند سال نشان داده که به زعم دولت دهم، همواره تشخیص خودش بالاترین و درست ترین تصمیم است، امیدواریم این دو نماینده جدید از استانداردهای لازم برای ایفای نقش در این زمینه برخوردار باشند.