زمان : 05 Shahrivar 1385 - 06:50
شناسه : 2562
بازدید : 3908
گزارشی از باغ گلشن طبس توسط سايت قطره گزارشی از باغ گلشن طبس توسط سايت قطره



ساعت 30/1 مورخ 3/6/85 برای اقامه نماز، نهار و استراحت مختصر به باغ گلشن طبس رفته و نزدیکترین مکان را انتخاب و با خانواده نشستیم. لحظاتی بعد صدای همشهری هایمان به گوش رسید که بزرگترشان گفت همینجوک می شینم. لذا فرش خود را جفت فرش ما انداختند. از اینکه همشهری هم سلیقه دیدیم خوشحال شدیم ولی این به طول نیانجامید. چرا که خانواده ای با دو دختر کاملاً بزرگ با روسری های فرق سری و موهای آنچنانی پیدایشان شد.



اگر چه در آن باغ دیگر مسافرانی بودند که به همین وضع پیدا می شدند ولی به غیرت یزدی بودنمان برخورد که هیچ حرفی نزنیم. لذا به حسب وظیفه با لحنی غیر مستقیم به خودمان گفتیم یزدی ها هم اینجوری می گردند؟! یزد که به دارالعباده معروف است با این وضعیت کم کم بدنام هم می شود.



مرد خانواده که متوجه منظورمان شده بود گفت برید باطنتان را درست کنید، هرچه هست از زیر این چادری ها در می آید. بنده گفتم شما آیه 31 سوره نور را بخوانید ببینید خداوند چه می فرماید. ایشان باز حرف خود را تکرار نمود. بنده گفتم دلیل من آیه 31 سوره نور است شما دلیلی برای حرفتان دارید؟ گفت برو زیر چادر می بینی چه خبر است ، من زیر چادر رفتم و می دانم چه خبر است. گفتم می توانید این را ثابت کنید؟ گفت بله، بیا بریم صفائیه تا برایت ثابت کنم که هر چه هست ( منظورش مفاسد بود ) مربوط به چادری هاست!!



به وی گفتم پس معنای این آیه چه می شود؟. پاسخ داد تو سوادش داری قرآن بخوانی که بخواهی معنایش کنی؟ گفتم شما که دارید برای مان بازگو کنید. وی گفت باید بیایی نزد من تا تفسیر قرآن را یادت بدهم. گفتم خیلی خوب کجا باید بیایم؟ پاسخ داد دانشگاه آزاد یزد. من خودم را معرفی و آدرس سایت را نیز تقدیمشان کردم و گفتم شما خودتان را معرفی کنید. دخترها که مقداری خودشان را جمع و جور کرده بودند با این عنوان که در شأن او نیست که با امثال بنده صحبت کند، مانع از این شدند که پدر بیشتر از این خود را معرفی نماید.



خانواده ما نهار نخورده اثاثیه را برداشته و داشتیم می رفتیم که خانمی مانتویی که گویا مادر خانواده بود لب به سخن گشوده و فرمودند هر کس اختیار خودش را دارد به شما چه مربوط که ما چگونه هستیم؟ بنده گفتم در خارج از منزل شئونات جامعه را باید رعایت کرد. دلیلش هم آیه 31 سوره نور است. خانم گفت برو این حرفهای مفت
نزن!! آقا هم که می خواست در حال رفتنمان یک جوری ما را از کوره به در کند در حالیکه با خانواده در حال عبور بودیم می گفت برو هر چه هست از زیر همین چادری هاست.



جالب است که یک خانم سالمند چادری هم جزء همین خانواده بود که به نظر می رسید والده پدر خانواده باشد. نمی دانم این آقایی که خود را استاد دانشگاه آزاد یزد معرفی نمود متوجه نبود که آنچه به چادری ها نسبت می دهد شامل حال این خانم و بستگان چادری خودش هم می شود؟
آیا ادعای ایشان که گفتند من زیر چادر رفتم و می دانم چه خبر است، مربوط به یافته های خود در زیر چادر بستگان خودشان است؟ آیا کسی حق دارد یافته هایی از این قبیل را به دیگران تعمیم دهد؟ آیا برای گریز از آن خبرهای ادعایی، چادر را برداشتن و با وضعی انگشت نما در اجتماع ظاهر شدن تشدید کننده است یا بازدارنده؟ جواب این آقا به حدیث پیامبر گرامی اسلام(ص): « والمتغافل علی زوجته و هوالدّیّوث» چیست؟ امیدواریم این آقا که خودشان را استاد دانشگاه آزاد یزد و مفسّر قرآن معرفی نمودند اگر نظری دارند برای سایت ارسال کنند تا منعکس نماییم. و از آنجا که مرد است و قولش، زمانی را برای شرکت در کلاس تفسیر برایمان مشخص کنند.



سایت قطره

يزدفردا