زمان : 01 Shahrivar 1389 - 17:27
شناسه : 25209
بازدید : 5121
آسیب شناسی پژوهش آسیب شناسی پژوهش

آسیب شناسی پژوهش

حسین مسرت

نویسنده و پژوهشگر

امروزه‌ برای‌ كوچكترین‌ شهری‌ كه‌ به‌ ظاهر پیش‌ پا افتاده‌ می‌آید، مثلاً نحوة‌ جمع‌ آوری‌ آب‌ باران‌ و برگ‌ درختان‌، پژوهش‌های‌ بنیادی‌ صورت‌ می‌گیرد. بگذریم‌ از اینكه‌ در كشور ما، بسیاری‌ از كارهای‌ مهم‌ و بنیانی‌، بدون‌ پژوهش‌ انجام‌ می‌گیرد و یا كارگزاران‌ آن‌ بدون‌ توجّه‌ به‌ پژوهشهایی‌ كه‌ انجام‌ شده‌، كار خود را می‌كنند و سرانجام‌ به‌ شكست‌، بن‌ بست‌ و یا دوباره‌ كاری‌ و صرف‌ هزینه‌های‌ گزاف‌ می‌انجامد.

همواره‌ در مقایسة‌ تطبیقی‌ جایگاه‌ پژوهش‌ و پژوهشگران‌ بین‌ ایران‌ و دیگر كشورهای‌ مترّقی‌ جهان‌، سهم‌ ایران‌ در این‌ عرصه‌ ناچیز و یا كم‌ دیده‌ می‌شود. از اینرو برای‌ تشویق‌ اهل‌ علم‌ و فرهنگ‌، دست‌ به‌ چاره‌ اندیشی‌های‌ گوناگون‌ و گاه‌ روبنایی‌ مانند حمایت‌ از پژوهش‌های‌ برتر و پژوهشگران‌ برجسته‌ می‌زنند. امّا در طول‌ این‌ سالیان‌ كمتر به‌ این‌ موضوع‌ توجّه‌ شده‌ كه‌ آیا امكانات‌ دسترسی‌ پژوهشگران‌ را به‌ ابزارهای‌ آن‌ فراهم‌ كرده‌ایم‌؟ آیا وسایل‌ ترغیب‌ محقّقانه‌ آماده‌ شده‌؟ و اینكه‌ تاكنون‌ چه‌ گامهایی‌ برای‌ افزونی‌ سهم‌ ایران‌ برداشته‌ شده‌ است‌. این‌ نكته‌ به‌ خوبی‌ روشن‌ است‌ كه‌ پژوهش‌ در خلاء روی‌ نمی‌دهد و باید ابزار آن‌ فراهم‌ شود.

هنگامی‌ كه‌ دوستداران‌ علم‌ و فرهنگ‌ با صدها ساعت‌ پند و اندرز، به‌ ضرورت‌ پژوهش‌ و تحوّل‌ علمی‌ و اساسی‌ در ایران‌، برای‌ رسیدن‌ به‌ پایة‌ كشورهای‌ مترقی‌ جهان‌ و قلّه‌های‌ افتخار واقف‌ می‌شوند و پی‌ می‌برند كه‌ ژاپن‌ و كره‌ و دیگر كشورهایی‌ كه‌ در جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، به‌ مرز نابودی‌ رسیدند، تنها با پشتكار مردم‌ و بر پایة‌ كوشش‌، تلاش‌ و پژوهش‌ به‌ جایگاهی‌ رسیدند كه‌ كشورهای‌ پیشرفته‌ طیّ صدها سال‌ رسیده‌اند، علاقمند به‌ كارهای‌ پژوهشی‌ می‌شوند و موضوعی‌ خاص‌ را بر می‌گزینند، اینجاست‌ كه‌ دشواریهای‌ پژوهش‌ در ایران‌، یكی‌ یكی‌ خودنمایی‌ می‌كند و مصداِ این‌ سخن‌ حافظ‌ می‌شود: «كه‌ عشق‌ آسان‌ نمود اوّل‌، ولی‌ افتاد مشكل‌ها». چنانكه‌ همگان‌ می‌دانند یكی‌ از مهمترین‌ جایگاهها و ابزارهای‌ پژوهش‌ كتابخانه‌ها هستند و مهمترین‌ دشواریهایی‌ كه‌ پژوهشگران‌ ایران‌ بنابر تجربیّات‌ شخصی‌ نگارنده‌ در كتابخانه‌ها با آن‌ روبرو هستند، شامل‌ موارد زیر می‌شود كه‌ برخی‌ عوامل‌ مانند سیاستهای‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌ و آموزشی‌ كشور، قوانین‌ ادارات‌ و وزارت‌ خانه‌ها و چگونگی‌ تأمین‌ بودجة‌ مراكز فرهنگی‌ بویژه‌ كتابخانه‌ها ناشی‌ از تاثیرات‌ بیرونی‌ هستند، و برخی‌ مانند تخصّص‌، علاقمندی‌ و آموزش‌ و غیره‌ درونی‌ هستند.

1ـ كتابخانه‌های‌ غیر پویا

بزرگترین‌ دشواری‌ فراروی‌ پژوهشگران‌ ایران‌، نبود كتابخانه‌های‌ فراگیر، پویا، كارآمد و روزآمد است‌. بسیاری‌ از كتابخانه‌های‌ ایران‌، بویژه‌ كتابخانه‌های‌ دولتی‌ منابع‌ جدید را ندارند، آمار كتاب‌ برخی‌ از این‌ كتابخانه‌ها نه‌ تنها افزایش‌ نیافته‌، بلكه‌ به‌ دلیل‌ وجین‌ برخی‌ كتابها، از رده‌ خارج‌ شدن‌ كتابهای‌ كم‌ خواننده‌، غیر ضرور، زیانمند و مندرس‌ (به‌ دلیل‌ نبود بودجة‌ صحّافی‌) كاهش‌ هم‌ یافته‌ است‌. حتّی‌ برخی‌ كتابخانه‌ها مجوّز فروش‌ كتابهای‌ زائد خود را هم‌ گرفته‌ و چه‌ بسیار كتابهای‌ سودمند كه‌ به‌ دلیل‌ ناآگاهی‌ كارمندان‌ آن‌ زائد تشخیص‌ داده‌ شده‌ و فروخته‌ شده‌ است‌.

عمده‌ دشواری‌ كتابخانه‌های‌ ایران‌، نبود بودجه‌ است‌ كه‌ كتابخانه‌ را از دسترسی‌ به‌ كتابهای‌ جدید، بازداشته‌ است‌ و از اینرو مراجعه‌ كنندة‌ جدید و به‌ روز ندارد. گویا هنوز نظام‌ پرداخت‌ چند در هزارم‌ مالیات‌ شهرداری‌ها به‌ كتابخانه‌های‌ عمومی‌، سامان‌مند نشده‌ است‌.

این‌ زیان‌ حتّی‌ متوجّه‌ ناشران‌ نیز می‌شود. زیرا عمده‌ خریدار كتابهای‌ مرجع‌ و پایه‌ كتابخانه‌ها هستند، و ناشر به‌ دلیل‌ حفظ‌ سرمایه‌، رغبتی‌ به‌ چاپ‌ كتابهای‌ تحقیقی‌ و پژوهشی‌ پیدا نمی‌كند. وقتی‌ ناشر، مطمئن‌ باشد كه‌ حدّاقل‌ 1000 جلد از این‌ كتابها را كتابخانه‌ها خریداری‌ می‌كنند، اندیشه‌ای‌ برای‌ فروش‌ مابقی‌ كتابها هم‌ پیدا می‌كند.

عدم‌ استقبال‌ ناشر از چاپ‌ این‌ گونه‌ كتابها: خسارت‌ آن‌ را متوجّه‌ نویسنده‌ و پژوهشگر هم‌ می‌كند. زیرا وقتی‌ حاصل‌ پژوهش‌ نویسنده‌ای‌ را ناشر چاپ‌ نكند، طبعاً او نیز دیگر دست‌ به‌ چنین‌ كاری‌ نمی‌زند. یا از خیر این‌ كار می‌گذرد و یا دنبال‌ نگارش‌ و تدوین‌ كتابهای‌ بازارپسند و پر فروش‌ می‌رود.

به‌ این‌ ترتیب‌ دیده‌ می‌شود كه‌ این‌ عوامل‌ به‌ صورت‌ چرخه‌ زنجیره‌ای‌ در پیوند با هم‌ هستند كه‌ گسست‌ هر كدام‌، منجر به‌ فروپاشی‌ كلّ زنجیره‌ می‌شود.



2ـ عدم‌ وجود تالار ویژة‌ پژوهشگران‌

بسیاری‌ از كتابخانه‌های‌ ایران‌ علیرغم‌ داشتن‌ منابع‌ خوب‌، سرمایة‌ كافی‌، ساختمان‌ مجهز و تجهیزات‌ كتابخانه‌ای‌، فاقد مكانی‌ مناسب‌ و دلپذیر برای‌ پژوهشگران‌ مانند تالار ویژة‌ محقّقان‌ است‌. این‌ تالارها نه‌ تنها باید اهمّ منابع‌ مرجع‌ را به‌ طور كامل‌ در اختیار داشته‌ باشد، بلكه‌ باید با دارا بودن‌ میزهای‌ تك‌ نفرة‌ ویژه‌ كه‌ محلّی‌ برای‌ قراردادن‌ كتابهای‌ خاصّ هر پژوهشگر در آن‌ تعبیه‌ شده‌، شرایط‌ بهره‌ وری‌ آسان‌ و بی‌ دردسر پژوهشگران‌ را فراهم‌ كند، یعنی‌ همان‌ كاری‌ كه‌ اكنون‌ كتابخانة‌ مركزی‌ آستان‌ قدس‌ می‌كند. حتّی‌ می‌تواند كاغذ و قلم‌ و دیگر لوازم‌ تحریر در اختیار آنان‌ بگذارد. و دیگر امكانات‌ جنبی‌ پژوهش‌ و اطّلاع‌رسانی‌، مانند كپی‌، تكثیر، كامپیوتر، سرویس‌ اینترنت‌ را نیز دارا باشد.

همچنین‌ كتابخانه‌ها یا مراكز فرهنگی‌ می‌توانند برای‌ پژوهشگران‌، اعم‌ از سازمانی‌ یا انفرادی‌، كارت‌ ویژة‌ تالار صادر كنند.

3ـ كمبود كتابداران‌ آگاه‌، دلسوز و متخصّص‌

معمولاً روش‌ یكسان‌ و تعریف‌ شده‌ای‌ برای‌ استخدام‌ و به‌ كارگیری‌ نیروهای‌ كارآزموده‌، علاقمند و آشنا به‌ كار در كتابخانه‌ها وجود نداشته‌ و كماكان‌ وجود ندارد. بسیار دیده‌ می‌شود كه‌ در كتابخانه‌ها افرادی‌ با مدرك‌ دیپلم‌ مشغول‌ به‌ كار هستند كه‌ هیچ‌ آشنایی‌ نه‌ تنها با پژوهش‌ و تحقیق‌ كه‌، حتّی‌ با كتاب‌ هم‌ ندارند. بنابر بررسی‌های‌ نگارنده‌، بیشتر این‌ افراد ابتدا درخواست‌ استخدام‌ ادارات‌ و سازمانهای‌ گوناگونی‌ را نموده‌اند و از بختِ بدِ پژوهشگران‌ و یا شاید خودشان‌، قرعة‌ فال‌ به‌ نام‌ كتابخانه‌ خورده‌ است‌، حتّی‌ بسیاری‌ از آنان‌ از وضعیّت‌ كنونی‌ خود ناخرسند هم‌ هستند و می‌گویند: ای‌ كاش‌ لااقل‌ در شركت‌ گوشت‌ استخدام‌ شده‌ بودیم‌ و هفته‌ای‌ چند كیلو گوشت‌ بدون‌ چربی‌ و مرغوب‌ داشتیم‌ یا اگر در بانك‌ بودیم‌ تاكنون‌ چند وام‌ كلان‌ گرفته‌ بودیم‌ و الخ‌.

به‌ این‌ گونه‌ افراد كه‌ هیچ‌ علاقه‌ای‌ به‌ شغل‌ شریف‌ خود ندارند و در پاسخ‌ مراجعین‌، تنها با انگشت‌، اشاره‌ به‌ برگه‌دان‌ می‌كنند و با گرفتن‌ شماره‌ای‌، كتاب‌ را می‌آورند، كتاب‌ آر می‌گویند، نه‌ كتابدار.

این‌ وضعیّت‌ به‌ گونه‌ای‌ دیگر در كتابخانه‌هایی‌ كه‌ افراد متخصّص‌ كتابداری‌ هم‌ دارند، دیده‌ می‌شود. كه‌ به‌ نحوه‌ و میزان‌ پرداخت‌ حقوِ، مزایا و امكانات‌ سازمانی‌ بر می‌گردد. معمولاً یا حقوِ و مزایای‌ كتابداران‌ كم‌ است‌ و آنان‌ ناچار به‌ كار در مشاغل‌ خدماتی‌، دلاّلی‌ و فروشندگی‌ در ساعات‌ غیر اداری‌ می‌شوند، كه‌ هم‌ خستگی‌ آور است‌ و هم‌ دردسرساز و مشغله‌ ساز كه‌ گاه‌ شغل‌ فرعی‌ و جانبی‌ بر شغلِ اصلی‌ كه‌ كتابداری‌ باشد، چیره‌ گشته‌ و تمام‌ فكر و ذهن‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد، و یا اینكه‌ به‌ دلیل‌ علاقه‌ای‌ كه‌ به‌ كار كتابداری‌ دارند، به‌ شغل‌های‌ كاذب‌ و دلاّلی‌ نمی‌پردازند كه‌ این‌ امر منجر به‌ تحمّل‌ سختی‌ بارگرانی‌، خانه‌ بدوشی‌ و مشكلات‌ معیشتی‌ می‌شود كه‌ ذهن‌ آنها فرصت‌ اندیشیدن‌، مطالعه‌ و پرداختن‌ به‌ امور مورد علاقه‌ را نمی‌دهد. و فرد، مجبور است‌ علیرغم‌ میل‌ باطنی‌، پاسخ‌ مراجعین‌ را با دلسردی‌ و گاه‌ با تندی‌ بدهد و آن‌ گونه‌ كه‌ دلخواهش‌ است‌ نتواند هادی‌ و راهنمای‌ خوبی‌ برای‌ جویندگان‌ دانش‌ و بینش‌ باشد.

هنگامی‌ كه‌ كتابدار، فراغت‌ بال‌ نداشته‌ باشد، نمی‌تواند به‌ مطالعه‌ و تحقیق‌ بپردازد تا همواره‌ اطّلاعات‌ خود را به‌ روز كند و بتواند به‌ بهترین‌ نحو در خدمت‌ مراجعان‌ بوده‌ و كارگشا و راهگشا باشد و نیروی‌ جاذبه‌اش‌ بر نیروی‌ دافعه‌اش‌ بچربد. بگذریم‌ از اینكه‌ برخی‌ كتابداران‌ آموزش‌ دیده‌ نه‌ بر اساس‌ خواسته‌ و عشق‌، بلكه‌ بر پایة‌ ثبت‌ نام‌ در رشته‌ای‌ به‌ ظاهر آسان‌ در كنكور و رسیدن‌ به‌ مدرك‌ عالی‌ كتابدار شده‌اند و حضور فیزیكی‌ در كتابخانه‌ و آوردن‌ و بردن‌ كتاب‌ را نهایت‌ كار خود می‌دانند.

ممكن‌ است‌ بسیاری‌ از كتابخانه‌ها و مراكز پژوهشی‌، دارای‌ كتابداران‌ آگاه‌ و خبره‌ باشند، امّا به‌ دلیل‌ كمبود بودجه‌ و یا عدم‌ شناخت‌ و توجه‌ مدیران‌ آن‌ و عدم‌ آگاهی‌ از قوانین‌ جاری‌ ایفلا و استانداردهای‌ تعیین‌ شده‌، با كمبود كتابدار روبرو هستند. و باز در اینجا كتابدار متعهّد به‌ دلیل‌ خستگی‌ ناشی‌ از كار زیاد و پاسخگویی‌ به‌ مراجعین‌ و كاستن‌ از بار خستگی‌، ناچار به‌ پاسخ‌ دادن‌های‌ سرسری‌ و بعضاً نشان‌ دادن‌ برگه‌ دان‌ است‌، چون‌ به‌ هر حال‌ طاقت‌ و توان‌ آدمی‌، حدّی‌ دارد. و دلسوزی‌ بر مراجعان‌ مساوی‌ خواهد بود با خستگی‌ فراوان‌ و بیماری‌ جسمی‌ خود كتابدار.

4ـ آموزش‌ ناكافی‌

دیده‌ می‌شود كه‌ در كتابخانه‌هایی‌ كه‌ نیروهای‌ آموزش‌ دیدة‌ كتابداری‌ هم‌ دارد، به‌ دلیل‌ آنكه‌ بسیاری‌ از كتابداران‌ به‌ كلّی‌ با شیوة‌ پژوهش‌، ابزار، منابع‌ و كتب‌ مرجع‌ بیگانه‌اند و در طول‌ دوران‌ آموزش‌ كتابداری‌، هیچ‌ كار پژوهشی‌ نكرده‌اند، نمی‌توانند راهنمای‌ پژوهشگران‌ باشند. در این‌ زمینه‌ خوب‌ است‌ دوره‌های‌ كوتاه‌ مدّت‌ آشنایی‌ با روش‌ تحقیق‌، شناخت‌ كتابهای‌ مرجع‌ و پایه‌ در علوم‌ مختلف‌، دانشنامه‌ها، فرهنگها، كتابشناسی‌ها و چگونگی‌ برخورد با پژوهشگران‌ و نوجویان‌، هم‌ برای‌ كتابداران‌ متخصّص‌ و هم‌ برای‌ نیروهای‌ تجربی‌ كتابداری‌ و كارمندان‌ گذاشته‌ شود تا همگی‌ بتوانند كتابدار راهنما یا مرجع‌ شوند.

5ـ عوامل‌ بازدارنده‌

محقّقان‌ تاریخ‌ علم‌، عوامل‌ گوناگونی‌ را بر می‌شمارند كه‌ پیش‌ گیرندة‌ رشد، گسترش‌ و شكوفایی‌ علم‌ و تحقیق‌ هستند. موانعی‌ هم‌چون‌ رژیم‌های‌ سیاسی‌، استبداد، نظام‌ اجتماعی‌، نابرابری‌، بیماری‌ نظام‌ اداری‌ و فرهنگی‌ حاكم‌، مقررّات‌ دست‌ و پا گیر اداری‌، وضعیّت‌ نابسامان‌ نظام‌ آموزشی‌ و دانشگاهی‌ و بیسوادی‌ و یا كم‌ سوادی‌ برخی‌ استادان‌ دانشگاهها كه‌ به‌ دلیل‌ پرهیز از گستردگی‌ بحث‌ از ذكر آن‌ چشم‌ پوشی‌ می‌شود كه‌ خود حدیثی‌ دیگر است‌ و مجالی‌ دیگر می‌طلبد.

نتیجه‌:

اكنون‌ كه‌ با دشواریهای‌ فراراه‌ پژوهشگران‌، آشنایی‌ حاصل‌ شد، بهتر می‌توان‌ با رفع‌ این‌ دشواریها و كاستی‌ها زمینه‌های‌ دسترسی‌ بهتر و آسان‌تر مراجعان‌ را به‌ كتابخانه‌ها فراهم‌ كرد. چكیدة‌ آنچه‌ گفته‌ شد، در زیر می‌آید:

1ـ گسترش‌ و تجهیز كتابخانه‌ها به‌ كتابهای‌ روزآمد، كارآمد و پایه‌.

2ـ به‌ كارگیری‌ كتابداران‌ آموزش‌ دیده‌، آگاه‌ و دلسوز.

3ـ رعایت‌ استانداردهای‌ ایفلا دربارة‌ هم‌ خوانی‌ میزان‌ كتابدار با تعداد كتاب‌.

4ـ ایجاد فضایی‌ دلپذیر برای‌ پژوهشگران‌ و تجهیز اتاقهای‌ پژوهش‌ به‌ كتب‌ پایه‌ و ابزار نوین‌ پژوهش‌ و اطلاّع‌ رسانی‌ اعم‌ از كامپیوتر و اینترنت‌ و ... .

نقل از مجله میراث مکتوب

یزدفردا