استاد محمد رضا شایق
همة انسانها در این عقیده مشتركند كه: «جامعه بشری باید پیشرفت كند و به كمال و تعالی برسد» و این حكم صریح خرد و مطمح نظر هر خردمندی است و اسلام نیز این حقیقت را قبول دارد و اگر دقت كنیم تمام تلاشها و تحمل رنجهای ما در زندگی در كسب همین مطلوب و وصول به همین مقصود است. و اگرچه گروهها و عقاید مختلف در تعیین جهت و مصداق این كمال و پیشرفت اختلاف بسیار دارند.
آنچه در مسیر این كمال مهم است این كه تعارف و تملق در تذكر اشتباه و انحراف از بزرگترین موانع كمالات بشری است مثل این كه یك پزشك متخصص بیماری مهلك و خطرناكی را در مریض تشخیص داده ولی از تصریح بدان خجالت بكشد یا به خاطر خوشایند بیمار به او بگوید شما در سلامت كامل بوده و مشكلی ندارید! همین طور اگر ما در تعامل اجتماعی نسبت به اشكالات و موانع و آسیبهای این تعالی و كمال چشم را بسته و راه ملاحظات و تعارفات غلط و تسامح بدفرجام را پیش گرفته متعرض اشكال شده بدان تصریح نكنیم بیتردید شیوع و سریان اشكال به پیكرة جامعه كار را به جایی خواهد رساند كه روزی دیگر مشكل قابل حل نخواهد بود و به قول سعدی:
سرِچشمه شاید ببستن به بیل چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
آیا حجاب مانع آزادی است؟
آنچه این سؤال را صورت حق به جانب میدهد این توهّم است كه نظامهایی در جهان به آزادی كامل دست پیدا كردهاند لكن بر فرد بصیر واضح است كه ماهیت زندگی بشر به گونهای است كه جریان آزادی مطلق در آن امكان ندارد. زیرا آزادی مطلق مساوی عدم محدودیت است ولی آیا وجود قانون در جامعه به معنای محدودیت افراد در عمل و حقوق نیست؟ كدام جامعه به یكی از اتباع خود اجازه میدهد كه بگوید من آزادم و از هر سمت و سو كه بخواهم رانندگی میكنم و در سرعت و پارك و دور زدن صد درصد آزادانه و دلخواه عمل میكنم؟ و به راستی اگر فقط در همین یك زمینه به افراد یك شهر آزادی مطلق داده شود چه اتّفاقی خواهد افتاد؟!
بنابراین نفس وجود قانون یعنی ایجاد محدودیت برای آزادی و چون در تمام جوامع مترقی قانون حضور ضروری دارد لاجرم هیچ حكومتی نمیتواند مدعی اعطای آزادی مطلق به مردم گردد. آری در نوع آزادیها و محدودیتها تفاوت وجود دارد مثلاً در حاكمیت اسلامی بیحجابی منع شده است اما در جوامع غربی حضور با حجاب در مراكز دولتی و آموزشی منع میشود كما این كه امروز شاهدیم در تمام قاره اروپا حتی یك زن محجبه را در مراكز دانشگاهی راه نمیدهند بنابراین ادعای نظامهای مدعی آزادی مبنی بر اعطای آزادی كامل به مردم و اشكال آنها بر حاكمیت اسلامی مبنی بر ایجاد محدودیت و سلب آزادی (به خاطر حكم حجاب) دو ادعای مخدوش و اشتباه است. و هیچ نظامی حتی نظام اسلامی نباید مدعی شود كه آزادی كامل به بشریت هدیه كرده است زیرا این امكان ندارد بلكه باید بحث شود كه كدام آزادی و كدام محدودیت مطابق حكمت و مصلحت بشر است چه این كه همان طور كه بسیاری از محدودیتها مانع كمال انسانند و آزادیهایی باعث ترقی است محدودیتهایی نیز باعث كمال و آزادیهایی باعث ركود و سقوطند.
آیا حجاب محدودیت است؟
در جواب این سؤال باید اعتراف نمود كه حجاب نوعی محدودیت است اما متعاقب آن این سؤال پیش میآید كه آیا هر محدودیتی ناپسند و هر آزادی و عدم محدودیت پسندیده است؟
همان طور كه بیان شد علیرغم تصور ابتدایی، هر آزادی موجب كمال نبوده و هر محدودیت مانع تعالی نمیباشد. كودك تا هفت سالگی كاملاً آزاد و به بازی مشغول است اما با ورود به هفتسالگی آزادی او محدود میشود و در حصار درس و مدرسه قرار میگیرد و این برای ترقی او لازم است. همین طور یك بیمار اگر در محدودیت خوراكی قرار نگیرد بیماری او علاج نخواهد شد. در عرصة اجتماع نیز نفس وجود قانون محدود كردن و تعیین حد برای آزادیها است. وقتی یك دانشجو اراده كند كه به قلههای دانش برسد باید وقت زیادی را صرف كار علمی نماید ولاجرم باید از سر بسیاری از اشتهاءات مثل تفریح و استراحت و خواب و شركت در مجالس دوستانه و... بگذرد و این یعنی محدودیت. یك طالب مقام قهرمانی در ورزش باید تحت نظر مربی ورزیده كار كند و محدودیتهای متعددی را در خوراك و استراحت و... تحمل كند تا به مقام قهرمانی دست یابد و اگر تامّل دقیق نماییم به این حقیقت واقف خواهیم شد كه در نظام دنیا این یك قانون عام است كه هیچ كمال و پیشرفتی بدون نوعی محدودیت میسر نمیباشد.
محدودیتها، استعداد ذاتی انسان را آشكار میسازند اگر شما یك لیتر گازوئیل را در فضای باز آتش بزنید به آرامی (نه انفجار گونه) میسوزد اما همین ماده آرامسوز وقتی چند قطرهاش در فضای بستة سیلندر محدود میگردد چنان انفجار نیرومندی دارد كه چرخهای یك خودرو سنگین را به حركت درمیآورد. این كه گفتهاند احتیاج مادر اختراع است سخن درستی است و احتیاج چیزی نیست جز محدودیتِ دسترسی به ابزاری كه بدان نیازاست از این رو محققانِ هنری چون گاستون وایه متعقدند علت این كه هنر اسلامی به پدیدة هنری شگفتانگیز و زیبا و بدیعی چون تذهیب دست یافت آن بود كه اسلام تصویر زدن از انسان و حیوان (ذیروح) را منع نمود و ذوق هنری پیروان خود را در محدودیت قرار داد و چون این ذوق دنبال پیدا كردن راهی برای فوران بود سر از این هنر منحصر به فرد و بیبدیل درآورد كه نمادی از كثرت عالم ماده در وحدت روحانی عالم معناست.
بنابراین همیشه نباید هر محدودیت را نكوهید و آن را موجب عقبماندگی دانست. از آن جمله حجاب نیز نوعی محدودیت است كه اولین اثرش برای زن مصونیت از آفات و صدمات و انحرافات میباشد و در بحثهای آینده بدان خواهیم پرداخت.
رابطه تمدن و حجاب
از ابزارهای استعمار فرهنگی در زدایش سنت حجاب از جوامع دینی این است كه به اذهان مخاطبان القاء میكنند كه حجاب با تمدن نمیسازد و اصولاً این دو نقیض یكدیگرند ملتی كه بخواهد به اوج تمدن برسد باید موانع سر راه خود را بردارد. از جملة این موانع حجاب است. تلاش میكنند بین سكس و تمدن و متقابلاً میان حجاب و عقبماندگی نوعی تلازم برقرار سازند و چون فطرت انسانی طالب كمال و ترقی است با این ذهنیت حجاب را مانع رشد و كمال خود یافته از آن صرف نظر میكند.
لكن با تأمّل جای سؤالات بسیاری پیش میآید از جمله این كه آیا وقتی زن حجاب را رها كرد بهرة هوشی او ارتقاء مییابد؟ آیا مسائل علمی را بهتر درك میكند؟ آیا تحول ژنتیكی در او پیدا شده و چیز دیگری میشود؟ یا این كه اگر محجبهای بخواهد دانشی را فراگیرد حجاب، عقل و فهم او را كور میسازد؟! سابقاً غربیها تبلیغ كردند كه دین مانع ترقی و پیشرفت است وعدهای سادهلوح نیز باور كرده معتقد شدند برای پیشرفت باید سراپا غربی شد اما وقوع نهضت اسلامی در ایران و حصول پیشرفتهای چشمگیر به دست متخصصان و دانشمندان مسلمان ایرانی در اوج تحریمها و ممانعتها این طلسم چند قرنی استعمار را كه برای دور كردن ملل اسلامی از ارزشهای دینی پویا و سازنده طراحی شده بود شكست.
امروز دختران تحصیلكرده بسیاری كه لحظهای عفاف و حجاب خود را رها نكردند در كشور به مثابه استوانهها و ستونهای این بنای علمی در حال رفعت قرار گرفتهاند و حضور پرجلوه آنها در عرصههای مختلف علمی حتی فناوری هستهای مشهود است.
بله زنی كه میخواهد بدون حجاب در معابر و اماكن ظاهر شود چارهای ندارد جز این كه هر روز وقت زیادی را صرف آراستن ظاهر و انتخاب مدلهای مختلف لباس خود نماید و از این طریق پارهای از اوقاتی كه میتواند صرف پیشرفت و تحصیل كمالات عالی انسانی كند را از دست بدهد و بر متامّل واضح است كه همین موضوع مقدمهای برای آثار و تبعاتی دیگر است.
از روشهای استعمار فرهنگی این است كه فرهنگ بومی و ظواهر آن را تحقیر میكند تا مردم از التزام بدان احساس حقارت و سرافكندگی و عقب ماندگی نمایند از جمله آن كه (بیان شد) بین حجاب و عقبماندگی نوعی ملازمت جعلی ایجاد كند یا اینكه جوامع را به دو گروه سنتی و مدرن تقسیم نموده تقید دینی را از ویژگیهای جوامع سنتی برمیشمارند و بدین ترتیب ذهنیت سالم مخاطب را نسبت به ارزشهای فرهنگی خود تخریب میكنند. گاهی نیز برای ایجاد رخنه در بنای رفیع فرهنگ اسلامی ملل مسلمان ارزشهای مورد اعتقاد آنها را در مقابل استانداردهای ساختگی قرار میدهند. امروز نظام استاندارد جهانی كه متأثر از ایادی استعمار فرهنگی است در این راستا ایفای نقش میكند و با ایجاد قالبهای مطلوب استعمار با نام استاندارد جهانی یعنی (چیزی كه باید باشد و غیر آن غلط و نادرست است) سعی در نفی هر فرهنگ دیگر و بیرون كردن هر اندیشة مخالف خود از میدان را دارند.
البته ادعا نمیكنیم كه تمام استانداردهای مرسوم جهانی از این قبیل است بلكه در موارد متعددی درست و قابل قبولند لكن در موضوعاتی كه به نوعی با فرهنگ معارض با نظام لائیسم مخالف باشد یكی از ابزارهای نفیكننده استعماری طرح استاندارد بینالمللی است.
آقای همفر جاسوس انگلیسی در كشورهای اسلامی كه برای اسلامزدایی كار میكرده میگوید: «باید زنان مسلمان را فریب داده و از زیر حجاب بیرون كشید... تا در میان مسلمین فساد رواج یابد».[1] و در جریان حمله آمریكا به افغانستان يك استراتژيست نظامى امريكا با انتقاد از آبروریزی آمریكا از دموكراسی غرب به خاطر حمله به افغانستان گفته بود « اگر به جاى اين موشكها، براى جوانان افغان لباس زيرِ زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و امريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينهها مىتوانيد افغانستان را تصرّف كنيد و خرج تسليحات در كيسهتان باقى مىماند! به جاى بمب و موشك و راكت، سىدىهاى پُرنوگرافى و منظرهها و ادبيّات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مىشود.[1-1]
بنابراین اگر ملتی بخواهد از اسارت استعمار نجات یابد باید تار و پودهای اندیشههای غلط و بازدارندة از رشد و كمال كه پرداخته آنان است را بگسلد و با نور خرد و اندیشة سالم گامهای خود را در مسیر رشد استوار و محكم سازد و فریب این تلبیسها و تدلیسها را نخورد.
حجاب و مشاركت زن در امور جامعه
از بهانههای دیگر در منع حجاب در حال و گذشته ادعای بازماندن زن به واسطه حجاب از دخالت در امور اجتماعی است. لكن با دقت و تعمق در این مدعا حقیقت به گونهای دیگر آشكار میگردد.
ابتدا باید مشاركت را تعریف كرد و معلوم ساخت كه آیا مشاركت به معنای اختلاط است یا نه بلكه به معنای تأثیر در سرنوشت جامعه میباشد.
مشاركت در امور اجتماعی به معنای این است كه فرد در تعیین جهت، سرنوشت و ترقی جامعة خود مؤثر واقع شود و با این تصویر، حجاب زن چگونه مانع اثرگذاری و مشاركت او در امور جامعه میگردد؟
آیا حجاب، زن را از سخن گفتن، رای دادن، نمایندگی، تدریس، نوشتن، تحصیل، مشاوره و سایر امور مؤثر دیگر مانع میگردد؟ یا این كه حجاب مانع مزاحمتها، صدمات اشرار و اهانتهایی است كه نتیجهاش بازماندن از تأثیر واقعی در جامعه است؟
بلكه باید گفت زن در صورتی میتواند اثر نافع و مثبت در جامعه بشری بگذارد كه حجاب معقول و مانع هوسبازیها را با خود داشته باشد والا آثار منفی خواهد داشت چه این كه بسیار دیده و شنیده میشود كه زنانی خودآراسته باعث جلب نظر هوسبازانی گردیده و آنها را نسبت به همسر و خانواده خود چنان بیرغبت ساخته كه حاضر شدهاند به خاطر آنها همسر خود را طلاق داده و كانون گرم زندگی خود را از هم پاشیده و دل فرزندان خود را كانون اندوهی همیشگی سازند آیا امثالِ این جریانها تأثیر و مشاركت مورد نظر بلندگوهای تبلیغی استعمار است؟!
ادیسون مخترع مشهور را در كودكی به خاطر عدم موفقیت در تحصیل به اتهام كندذهنی از مدرسه اخراج نمودند مادر ادیسون كه زنی تیزهوش بود و استعداد ناب فرزندش را دریافته بود در خانه ماند و كار با فرزند خود را آغاز و استعداد او را شكوفا نمود و امروز نام ادیسون بر سر لوحة نامهای مخترعان و مبتكران عالم میدرخشد آیا این كار بزرگ آن زن در خانه مشاركت در اجتماع نبود؟!
امام خمینی شخصیتی بود كه كسی در تأثیر عظیم او بر جامعه اسلامی بلكه بر جهان تردید ندارد و بیشك او تربیت شدة مادری فهیم و پاكدامن بود آیا مادر امام با این كار بزرگ در جامعه مؤثر نبود؟ آیا تأثیر این است كه زن (كه مربی بزرگ انسان و انسانیت است) پشت باجه بانك نشسته و مراجعان را جواب دهد یا با مدلهای پوشش نو به نو مطابق روز در فروشگاهها و معابر پرسه بزند یا در محل كار و كارگاه و فروشگاهها حاضر شود و سرمایه عمر و عفت خود را به ثمن بخس بفروشد؟
بانو امین مفسّر بزرگ قرآن و زنی پارسا كه در معارف اسلامی به دانشگاه نرفت اما به چنان مرتبه علمی رسید كه دانشگاه را به خانه خود كشید و بسیاری از اهل دانش محتاج علم او شدند آیا او با این خدمات علمی و فرهنگی و آثار ارزنده در امور جامعه مشاركت نداشت؟
بنابر آنچه در معارف قرآن و سنت یافت میشو بالاترین مسئولیت و شأن در جامعه بشری شأن و منزلت تربیت انسانی است زیرا همة مفاسد و بدبختیها ناشی از تربیتهای فاسد و مصالح و رشدها تحت تربیت صحیح و كامل است و اگر شأن زن تربیت انسانهای بزرگ و كارساز و مصلحان والا باشد بالاترین مرتبة تأثیرگذاری از آن زن است حتی اگر از خانه بیرون نیاید درست مثل اسكلت فلزی یك بنای رفیع كه اگرچه ناپیداست اما تأثیرش در حفظ این بنا از همة پیداها و اشیاء زینتی كه خودنمایی میكنند بیشتر است و البته این ناپیدا زمانی ارزش خود را مینمایاند كه زلزلهای سخت شهر را بلرزاند.
در جهان چیزهای ناپیدای زیادی هستند كه از پیداها مؤثرتر و ارزشمندترند صورت پیداست و سیرت ناپیدا لكن آنچه زندگی را بیشتر شیرین میكند سیرت زیباست نه صورت زیبا، سیمهای برق پیدا و جریان برق ناپیداست اما مؤثر اصلی جریان برق است. همین طور خاكی كه توسط باد برده میشود پیدا اما مؤثر اصلی كه خود باد است ناپیدا است و به قول مولوی:
هست پیدا خاك و ناپیداست باد جان فدای آن كه ناپیداست باد!
بنابراین نمیتوان گفت مشاركت در امور اجتماع با حجاب معارضت دارد بلكه با تأمّل معلوم میگردد مشاركت سالم و بیآفت زن با رعایت حجاب امكان دارد.
آیا حجاب تكلّف است؟
شاید در ذهن گروهی چنین تصور شودكه رعایت حجاب دشوار و تكلّفآمیز است. و گاهی موجب رنج یا تحمل گرما میگردد بنابراین حجاب یك مزاحم است و باید برای زندگی راحت این مانع را از فراروی خود رفع نمود.
پاسخ این توهم این است كه نه تنها حجاب بلكه حفظ هرچیز ارزشمندی همراه نوعی رنج است. آیا حفظ سلامت و بهداشت بدن دشوار نیست؟ آیا فردی كه طلا و نقرة فراوان دارد از جهت حفظ آنها در رنج نمیافتد؟ آیا برای زیبا و پاك نگه داشتن یك بنا یا یك شهر نباید تحمل زحمت نمود؟ و آیا هر انسانی برای حفظ وجاهت و آبروی اجتماعی خود نباید با مواظبت، بعضی از اعمال را دلخواه ترك نموده و مسئولیتها و تكالیفی را نیز بپذیرد و آیا این رنج ندارد؟
اگر به دقت بنگریم هیچ كمالی به دست نمیآید مگر از طریق تحمل رنج، یك پزشك متخصص، یك ورزشكار صاحب مقام قهرمانی، یك استاد ورزیده در تدریس، یك هنرمند خوشنویس و یك نقاش چیره دست برای تحصیل مهارت خود رنج فراوان بردهاند. بنابراین ادعای این كه چون حفظ حجاب رنج دارد و ما باید همیشه به فكر شیوة راحت در زندگی باشیم منطق مردودی است.
از این گذشته اصل این ادعا كه حجاب مشكلساز است نیز جای تردید بلكه تخطئه دارد زیرا حجاب افزودن وزن و حجم لباس نیست ایجاد تغییر در كیفیت پوشش است به گونهای كه مانع از نمایاندن حجم بدن و اعضایی گردد كه در اسلام منع شده است حتی میتوان گفت در بعضی صورتها بیحجابی رنجآور و تكلّفزاست به عنوان نمونه در علم طب از پوشیدن لباسهای تنگ منع شده است زیرا لباس تنگ ضمن ایجاد خستگی در اندامها و اعضای بدن مانع رشد طبیعی و اعتدال آنها میشود و این یكی از لوازم بیحجابی است.
حجاب مورد نظر اسلام چیست؟
عدهای گمان میكنند معیار حجاب و بیحجابی پوشیدن و نپوشیدن موی سر است لكن حجاب از نظر اسلام پوشش اعضایی است كه باعث تحریك جنس مقابل و ایجاد مفسده گردد مثل موها، ساقها و حجم بدن[2] بنابراین زنی كه لباس تنگ بدننما بپوشد و به یك روسری ساده اكتفا نماید از دیدگاه قرآن و احكام اسلامی بیحجاب است قرآن كریم میفرماید:
«و زنان باید بر و دوش (گردن و سینه) را با خمارهای[3] خود بپوشند و زینتهای خود را آشكار نسازند مگر برای شوهران و پدران، پدر شوهران، فرزندان، فرزندان شوهر، برادران، فرزندان برادر، فرزندان خواهر، زنان، كنیزكان، سفیهان فاقد حاجت جنسی و كودكانی كه براندامهای زنان اطلاع ندارند....» (آیة 31 سوره نور).
در این آیت كریمه به پوشش حجم بدن و موی سر و زیورها از چشم مردان (جز موارد مذكور در آیه) امر شده است و نه تنها نشان دادن زیورآلات بدن به نامحرمان منع شده بلكه حتی تحریك نامحرمان به وسیلة ایجاد صدای به هم خورن آنها نیز مورد نهی قرار گرفته است زیرا میفرماید:
«و نباید (زنان) پاهای خود را محكم به زمین بزنند تا صدای زیور مخفی آنها به گوش (نامحرمان) برسد و ای مؤمنان (با عمل به دستورات الهی) همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید» (آیه 31 سوره نور).
از لحن صریح این آیات به خوبی میتوان دریافت كه تا چه اندازه حجاب مورد نظر ذات اقدس الهی است كه به این لحن موكّدانه در كتاب آسمانیش بدان امر فرموده است و برانسان مؤمن است كه امر و نهی الهی را بزرگ بشمارد و با بیتوجهی دستورات الهی را تحقیر ننماید.
محدودههای روابط زن و مرد نامحرم از دیدگاه اسلام
از نظر اسلام ارتباط فكری، گفتاری و تعامل زن و مرد نامحرم در چهارچوبهای معین شده توسط شریعت اشكال ندارد از جملة این معیارها این موارد است:
الف) رعایت حدّ شرعی در حجاب:
این مورد در مبحث قبل تبیین گردید.
ب) پرهیز از ارتباط در محیط خلوت:
در روایات بسیاری تصریح شده است كه حضور زن و مرد نامحرم در محیط خلوتی كه فرد سومی وجود ندارد از نظر اسلام ممنوع و از گناهان شمرده می شود و زن و مرد در همچو شرایطی باید فوراً آن مكان را ترك كنند یا اگر در اتاقی باشد كه بیرون اتاق محل تردد افراد است درب اتاق را بازگذارند.
بنابراین اگر زن و مردی در مكان خلوتی با هم ارتباط برقرار كنند حتی اگر موجب فحشاء نیز نگردد مرتكب گناه آشكاری شده و به نهی الهی توجهی ننمودهاند و در روایت نبوی آمده است كه وقتی زن و مردی در فضای خلوت تنها شوند سوّمین آنها شیطان است!
ج) سخن گفتن عادی:
از اموری كه در روایات فراوان نهی شده است سخن گفتن به حالت طنّازی و دلربایی خصوصاً در مورد زنان است قرآن كریم خطاب به زنان پیامبر(ص) میفرماید:
«در هنگام سخن گفتن نرم (طنازانه) سخن نگویید تا مبادا فردی كه دلِ آلوده دارد به طمع افتد» (سوره احزاب، آیه 22).
مفسران براین معیارند كه خطابات قرآن كریم به همسران پیامبر اختصاص به آنها نداشته و سایر زنان را نیز شامل میشود مگر این كه دلیلی بر اختصاص حكم به آنها وجود داشته باشد. زیرا قرآن كتاب هدایت ابدی است و آیات آن منحصر به ارشاد فرد واحد در مقطع خاص و موقت نمیگردد و البته این نوع خطابات از روی حكمتهایی است كه مربوط به بحث تفسیر میباشد.
در روایتی میخوانیم كه:
هرگاه مردی به قصد دلبری و دلربایی از زنی به گونهای با او سخن گوید كه بخواهد دل او را برباید و او را شیفتة خود سازد خداوند در ازای هر حرفی او را هزار سال در آخرت حبس خواهد نمود.[4]
د) پرهیز از شوخی با نامحرمان:
شوخی بین دو نفر باعث میشود روی آنها نسبت به هم باز شده مانع خجالت كه بین دو نفر ناآشنا وجود دارد كم و رقیق گردد طبعاً این دو فرد راحتتر با هم حرف زده و در طرح مسائل برای یكدیگر مانع كمتری فراروی خود میبینند و جرأت پیدا میكنند مسائلی را با هم مطرح كنند كه قبل از شروع شوخیها جرأت طرح آن را نداشتند و این امر وجدانی و بدیهی است.
از این گذشته اگر آشنایی بین دو نفر به حدّ شوخی رسید عنوان رفاقت و دوستی پیدا میكند. با این تصویر آیا شایسته است كه زنی باب شوخی طبعی با نامحرمان را در محل كار و درس آغاز كند؟ آیا این زن بعداز گذشت مدتی از این كار چه بخواهد و چه نخواهد عنوان دوستی با این مخاطب نامحرم را پیدا نمیكند؟ و آیا این عنوان شایستة یك زن باوقار مسلمان است؟
بسیاری از مردان طماع و هوسباز با شیادی و ظرافت برای ایجاد ارتباط با یك زن نامحرم از شوخیهای شادیآور شروع میكنند وگام به گام با طرح مسائلی موانع حجابهای حیا و خجالت را برمیدارند و از این راه چه زندگیهایی كه متلاشی شده و كانونهای گرم خانوادگی كه به هم پاشیده است.
در روایتی آمده است كه امام باقر(ع) از ابابصیر (كه از اصحاب ایشان بوده) گلایه میكنند كه چرا وی هنگام تعلیم قرآن با زنی (كه از او قرآن میآموخته) شوخی نموده است. سپس امام به او فرمودند هرگز این عمل را تكرار مكن[5]
بنابراین شایسته است زن با ایمان در محیطهای كار و درس به گونهای برخورد كند كه همكاران و همدرسان او كاملاً متوجه شوند از شوخی و مطایبة آنها استقبال نمیكند و با برخورد سنگین و با وقار خود به این افراد اجازه چنین برخوردهایی را ندهد. و اگر یك یا دو بار به شوخیها و لطایف كلام آنها نخندید باب این خطا مسدود شده و محیط كار سالم خواهد گردید.
هـ: پرهیز از آرایش و استعمال بوی خوش:
از شرایط اسلام برای ارتباط سالم زن با جامعه این است كه زنان از تردد و ارتباط در حالی كه ظواهر خود را (كه در معرض دید است) آرایش نموده باشند و یا با استعمال عطر، بوی خوشِ خود را به مشام نامحرم برسانند این افعال تحریككننده از گناهان بزرگ و موجب ناخشنودی ذات اقدس الهی است.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است كه فرمود: «هر زنی كه برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال كند نمازی از او پذیرفته نمیشود تا این كه عطر خود را بشوید همان گونه كه از جنابت غسل میكند»[6] در روایات اهل سنت نیز شبیه همین معنا از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است و بعضی از روایات آمده است كه این زن تا زمانی كه به خانه برمیگردد مورد نفرین (فرشتگان) است.
همین طور در حرف زدن روبرو نباید آنقدر به مخاطب نامحرم نزدیك باشند كه از حالت غیرعادی خارج و باعث التذاذ او گردد.
مردانی كه محرم زنان میباشند بر مبنای حكم صریح قرآن در آیة 31 سوره نور عبارتند از: «شوهر، پدر، پدرِ شوهر، فرزندان، پسرانِ شوهر، برادر و فرزندان برادر هرچند واسطه داشته باشد (نوه، نبیره و...)، فرزندان خواهر و نوادگان و... مردان ابله (عقبافتاده ذهنی) كه چیزی از مسائل جنس سردر نمیآورند و كودكان غیرممیز.» دایی، عمو، جدّ و اجداد و نوهها.
بنابراین افرادی مثل پسرعمو و پسرعمه و پسردایی و پسرخاله با سایر نامحرمان فرقی نداشته و زن موظف است كه مثل سایر نامحرمان خود را ازآنها بپوشاند.
لازم به ذكر است كه به نص قرآن زنانی كه استعداد زایمان را از دست میدهند (به اصطلاح فقهی یائسه میگردند) اگر در حجاب خود اهتمام جدی نكرده و رعایت نكنند اشكالی ندارد. قرآن میفرماید:
«بر زنان بازمانده (از عادت و زایمان) كه امید ازدواج (و فرزنددار شدنی) ندارند گناهی نیست كه لباس (حجاب) خود را فروگذارند و البته (در این صورت) خود را آرایش نكنند لكن اگر (در آن سنّ هم) عفاف بورزند برای آنها بهتر است و خدا شنوای داناست» (سوره نور، آیه 60).
مرحوم علامه طباطبایی فرموده است كه معنای این آیه آن است كه حجاب بر همه زنان واجب است مگر این دسته از زنان كه به واسطه سن زیاد و پیری كسی رغبت به آنها ندارد البته به شرط این كه خود را تزیین نكنند[7].
قرآن، روایات اسلامی و حجاب
قرآن كریم درآیات متعددی برعفاف وپاكدامنی زنان وارتباط سالم با جامعه تأكید میورزد. از جمله آیه سی و یكم از سوره مباركة نور كه در مباحث قبل بیان گردید در این آیه محدودة حجاب و محارم را برمیشمارد و زنان را از جلب نظر نامحرمان با ایجاد صدا در زیورآلات (خلخالها) [8] نهی میفرماید.
در آیة 59 سورة احزاب خطاب به پیامبر میفرماید:
«ای پیامبر به همسران و دختران خود و زنان مؤمنین بگو خویش را به حجاب فروپوشند این امر برای این كه (به آزادگی) شناخته شده و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است...»
در توضیح این آیت كریمه گفتهاند در آن اعصار من جمله زمان نزول آیه زنان دارای شخصیت عالی حجابی كامل داشتهاند و هرچه شخصیت آنها پایینتر میآمده حجاب آنها سبكتر میشده و در پایینترین سطح اجتماع كنیزكان مكلف به حجاب كامل نبودهاند[9].
بنا به نقلهای بلاخلاف تاریخی سنت حجاب حتی در جامعة ساسانی خصوصاً در میان اشراف و سایر كشورها نیز رواج داشته است لذا قرآن كریم چنین توصیه میفرماید كه اگر زنان حجاب كامل بپوشند نامحرم متوجه آزاد بودن آنها شده و جرأت آزار و ایذاء آنها را نخواهند داشت زیرا در آن اعصار رسم بوده كه زنان برده حجاب خیلی محكمی نداشته و در عوض زنان آزاد خاصّه اشراف حجاب محكمی داشتهاند چنانچه وقتی فردوسی میخواهد دختر افراسیاب را به شرافت بستاید چنین میگوید «منیژه منم دخت افراسیاب ـ برهنه ندیده سرم آفتاب» و مراد از عبارت [ذلك ادنی ان یعرَفَن فلا یؤذین] در آیة شریفه همین است.
مراد از عبارت [یدنین علیهن من جلابیبهن] در آیه این است كه حجاب را طوری بپوشند كه زیر گلو و سینههای آنها در انظار بینندگان پیدا نباشد[10].
در آیه (53) همین سوره خطاب به مؤمنین میفرماید:
«و اذا سألتموهُنَّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب ذلك اطهر لقلوبكم و قلوبهن....»
[و چون از آنان چیزی میپرسید باید از وراء حجاب (پرده) باشد این برای دلهای شما و آنها (كه گرفتار وسوسه نشوند) بهتر است].
اگرچه به ظاهر این آیه در مورد زنان پیامبر اسلام(ص) است لكن قبلاً بیان كردیم كه علت توجه خطاب به آنها اختصاص حكم به آنها نبوده و روش مسلّم اهل بیت در تفسیر امثال این آیات تعمیم آنها نسبت به سایرین است.
بنابراین مجموع اوامر و نواهی مصرّح قرآن در رابطه با حجاب و روابط زنان با جامعه عبارتنداز:
ـ با پوشیدن مقنعه موهای خود را بپوشند.
ـ فراز و نشیبهای بدن (حجم بدن) را با حجاب بپوشند.
ـ با به هم زدن زیورآلات خود توجه نامحرمان را جلب نكنند.
ـ با نازك حرف زدن، مخاطب اجنبی (نامحرم) را تحریك ننمایند.
ـ چشمان خود را از نگاه (التذاذی) به نامحرم حفظ كنند.
در روایات اسلامی نیز به صورتی گسترده براین احكام تأكید و تصریح گردیده است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام بعداز توصیه به فرزندش امام حسن(ع) در مورد حفظ حجاب همسران میفرماید:
[فان شدة الحجاب ابقی علیهن همانا استحكام حجاب آنها باعث بقای افزونتر (حریم عفاف و پاكدامنی) آنان است][11].
و نیز از حضرت نقل شده كه به عدهای از اهل كوفه فرمودند:
«شنیدهام كه نوامیس شما در معابر با نامحرمان برخورد میكنند آیا غیرت ندارید؟»[12]
و نیز در مورد مردی كه نسبت به حفظ حجاب و ناموس خود حساسیت لازم و معتدل را ندارد فرمودند: [لعنالله من لایغار نفرین الهی بر مردی كه غیرت ندارد][13].
از این سنخ روایات در بیانات امامان معصوم(ع) بسیار است. همین طور نگاه كردن هوسآلود از سوی زن به مردان نامحرم نیز در احكام اسلامی مورد نهی قرار گرفته است. قرآن كریم میفرماید:
«(ای پیامبر) به زنان با ایمان بگو كه چشمان خود را (از تماشای نامحرمان) فروبندند...»[14]
در روایت صحیح آمده است كه روزی ابن ام مكتوم كه جوانی نابینا بود در خانه رسول گرامی اسلام(ص) نشسته بود و بعضی از همسران حضرت نیز در آن مجلس حاضر بودند رسول گرامی به آنان فرمود كه از این مجلس (كه مرد نامحرمی نشسته) خارج شوید یكی از آنان گفت او كه نابیناست و ما را نمیبیند حضرت در جواب فرمود آیا شما هم او را نمیبینید؟[15]
آیا رعایت حجاب مختصّ به زنان است؟
عدهای گمان میكنند فقط زنان باید حجاب اسلامی را رعایت كنند و تكلیفی در این رابطه متوجّه مردان نمیباشد. لكن این تفكر خطایی است زیرا بر هر صاحب بصیرتی واضح است كه بحسب اقتضای خلقت، بدن مرد نیز برای جنس مخالف بیجاذبه نیست بنابراین لباسهای تنگ و بدننما و ناقص در پوشش به گونهای كه بعضی اجزای متعارف بدن را نپوشاند میتواند مفسده ایجاد نماید البته در جمع مردان بیش از ساتر عورت بر مردان واجب نیست. مانند استخرشنا و اماكن ورزشی كه جمع مردان حاضر باشند اما بیتردید در معابر كه زن و مرد ناظر و شاهدند پوشیدن لباس تحریكآمیز و غیرساتر مفسدهانگیز است بنابراین شایسته یك جوان مسلمان نیست كه از این حقیقت وجدانی و مسلم تغافل نموده و با هر پوشش خاصه در مراكز فرهنگی و علمی حاضر شود.
مبارزه با خدا چگونه؟
از بررسی آیات كریمه قرآن به خوبی دریافت میشود كه هر گناهی كه آثارش به خود گناهكار محصور نمانده و جامعه را نیز دربرمیگیرد اعلان جنگ با خدا و رسول او محسوب است قرآن كریم در آیه 281 سوره بقره رباخواری را كه یك افساد اقتصادی و مضرّ به سلامت اقتصادی جامعه است اعلان جنگ با خدا معرفی نموده و نیز در آیه 36 مائده فسادگران در جوامع بشری را محاربان و جنگندگان با خدا و رسول قلمداد نموده است و علی(ع) در مقدمة عهد خود به مالك اشتر هر نوع ظلم به بندگان خدا را جنگ با خدا نامیده است زیرا ظلم فقط گناه برای ظالم نیست بلكه علاوه بر آن باعث تخریب عدالت اجتماعی و مضرّ به حال مردم است.
وقتی زنی خود را آراسته و با جلوهگری خاص قدم به معابر و اماكن عمومی میگذارد جدای از این كه درّ عفاف خود را كه از همة ثروتهای دنیا ارزشمندتر است مجاناً در پای مطامع دیگران ریخته است شاید خود نداند كه چگون با این اقدام خود بنیان زندگی عدهای را سست یا حتی تخریب میكند. كم نبودهاند مردانی كه با همسر و فرزندان خود زندگی آرامی داشتهاند اما مرد در خیابان و مسیر با زنی آراسته برخورد نموده و دلباخته او شده و به خاطر وصال او زندگی خود را رها كرده و خانوادهای به روز سیاه نشسته است! آیا این گناه كوچكی است؟ و آیا خدا از حق بندگان خود خواهد گذشت؟
عكس این ماجرا نیز خالی از مصداق نیست، در سال 2001 از رسانههای خبری مشاهده نمودیم كه یك خانم آمریكایی كه صاحب دو فرزند و شیفتة مردی شده بود به خاطر وصول به هدف خود (ازدواج با آن مرد) به شرط مرد مزبور كه كشتن دو فرزند خود بود جامه عمل پوشیده دو بچه بیگناه را در دریا غرق نمود اما قبل از رسیدن به طمع خود در چنگال قانون گرفتار و روانه زندان گردید.
در زندگی مرحوم دكتر حسابی پدر علم فیزیك ایران آمده است كه پدر وی كه از درباریان قاجار بود به خاطر وصال زنی كه شیفته او شده بود به خاطر عمل به شرط آن زن برای ازدواج حاضر شد زن و بچههای خود را نابود كند اما مادر فرزانة او آنها را از دید پدر مخفی و سالها را در فلاكت و فقری طاقتفرسا سپری نمود تا آنها را به فرجامی خوش رسانید.
گاه جوانی كه تازه وارد زندگی مشترك شده و به همسر خود علاقه مند است در كوچه دختری زیباتر و برازندهتر از همسر خود میبیند و نسبت به همسرش دلسرد شده و همین عامل باعث بروز اختلاف و ظهور برخوردهای خشن و بهانهجوییها در زندگی آنان میشود.
آری گاهی یك عمل در نظر ما چیز مهمی نیست اما غافل از آثار بسیار شكننده آن هستیم درست مثل آن فرد كه در هنگام عبور از خیابان ته سیگار روشن خود را پرت كرده و به آتش آن به خودرو بعدی كه مقداری ریزش بنزین داشته برخورد و آن را به آتش كشیده و باعث نابودی و سوختن سرنشینان آن گردیده و خود نمیداند این عمل كوچك او چه خسارت عظیمی به بار آورده است.
در روایتی آمده است: [سختترین گناهان آن گناهانی است كه گناهكار آنها را ناچیز حساب میكند][16]
بیشك آن كه آرزو دار با عاقبت خیر و با ایمان از این جهان به جهان دیگر وارد شود بازد از گناهانی كه باعث تخریب بنیانهای جامعه میشود پرهیز نماید و این حقیقتی غیرقابل انكار است.
علاوه براین ناهنجاری در پوشش یك نوع سنتشكنی و بنا نهادنِ سنت منحرف است زیرا این حقیقت ثابت شده است كه برای از میدان به در كردن یك سنّت، هیچ روشی قوی تر از اقدام عملی به سنت مخالف آن نیست به خاطر همین است كه وقتی رضاشاه دید دستور او مبنی بر كشف حجاب مؤثر نمیافتد خانواده خود را بیحجاب در ملأعام آورد و با این كار او گروه زیادی از او تبعیت نمودند و به علت همین تأثیر عمیق روانی در اقدام عملی است كه در هیچكدام از امراكز علمی اروپا وجود یك زن با حجاب را تحمل نمیكنند در حالی كه در همین اروپا اگر نویسندهای یك كتاب قطور در مورد حجاب بنویسد با او كاری ندارند زیرا نیك میدانند تأثیر یك اقدام عملی حتی توسط یك نفر در شكستن یك سنت از تألیف صدها كتاب بیشتر است.
پیامبر گرامی اسلامی فرمودند: «هركس سنت بدی را بنیان نهد گناه انجام دهندگان آن تا روز قیامت به عهدة بانی این سنت (نیز) خواهد بود»[17].
بدون تردید وقتی یك زن با لباسی مخالف سنت دینی و شرعی وارد معابر شد باعث میشود عدهای دیگر نیز كه زمینه این عمل را دارند جرأت بر اقدام پیدا نمایند و وقتی آنها نیز به این جرگه پیوستند افراد مراتب بعدی بدان روی آورده و همین طور قبح عمل ناپسند در انظار مردم كم میشود وقتی قبح عملی كم شد ارتكاب آن زیاد میگردد و كم كم كار به جایی میرسد كه نیكی به عنوان منكر و منكر به عنوان نیكی تلقی شده و امر و نهی الهی پایمال میگردد و به راستی چه خسرانی برای یك انسان از این بالاتر خواهد بود؟
قرآن كریم میفرماید:
«بگو آیا شما را خبر دهم از كسانی كه زیانكارترین مردم در كردارند؟ اینان همانهایند كه اعمالشان در حیات دنیا تباه شده و گمان براین دارند كه كار نیك انجام میدهند»[18].
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است كه:
«گاهی بنده گناهی را مرتكب میشود كه خدا به او خطاب میفرماید: به عزت و جلالم سوگند كه این گناه را بر تو نخواهم بخشید (تا از تو انتقام بگیرم)».[19]
با دقت در مجموع روایات و آیات قرآن معلوم میگردد مراد از این نوع گناهان همان گناهانی است كه آثار سوء آن فقط دامن خود فاعل را نگرفته و به جامعه نیز سرایت مینماید.
عدهای میگویند زن از زیباییهای خلقت است و به راستی چرا باید زیباییهای آفرینش در زیر حجاب مخفی بماند؟!
اگرچه این مغالطه صورت حق به جانبی دارد و ممكن است سادهلوحی آن را بپذیرد لكن با تأمّل وجه بطلان آن معلوم میگردد.
در پاسخ میگوییم اتفاقاً اكثر نزاعها و جنگهای دنیا بر سر تصاحب زیباییها است مگر شكوه قدرت و سیطره بر سرزمینی وسیع زیبا و جذاب نیست؟ آن هم پادشاهی قدرتمند كه همسرانی ماهرو را در اطراف خود داشته باشد و مگر برای تصاحب همین زیباییهای خلقت نبود كه خونخواران تاریخ بشریت را به خاك و خون كشیده اند؟!
لاجرم گویندة این سخن چارهای جز پذیرش این حقیقت ندارد كه بهرهمندی از زیباییهای خلقت باید ضابطهمند و تحت نظارت قانون باشد!
ما نیز این مطلب را تأیید كرده و به این مدعی میگوییم به بطلان دعوای خود اعتراف نمودی زیرا اسلام بهرهمندی از زیبایی خلقت را برای زن و مرد منع نكرده بلكه محدودة آن را معین ساخته و برای آن ضابطه و قانون وضع نموده است زیرا اگر در بهره بردن از زیباییهای خلقت هیچ محدودهای نباشد بالطبع چون همه مردم طالب زیباییاند لاجرم هركه زور و امكاناتش بیشتر بود سهم بیشتری برداشته و حتی به حصه و سهم دیگران نیز دست اندازی كرده به زودی هرج و مرج و غارتگری جامعة بشری را فرا میگیرد و نزاعها و جنگها شروع میشود چه این كه كسی بر سر سنگِ افتاده در كوچه یا آشغالهای خانگی دعوا نمیكند بلكه نزاعها بر سر زیباییهاست چیزهایی كه یا مستقیم فرد را به قدرت برساند مثل منابع و باغها و طلاها و... یا چیزهایی كه بتواند غیرمستقیم او را به ثروت و قدرت رساند تا بتواند از طریق ثروت و قدرت به زیباییهای مورد دلخواه دست یابد مثل تصرف زمین و اموال مردم و دعوا بر سر حكومت و... برای اینكه در بهرهمندی از زیباییهای خلقت حقوق مردم رعایت گردد باید ضابطهای باشد. اسلام برای حفظ نسل بشر و معلوم بودن هویتها و جلوگیری از فساد نسلها و تباهی خانوادهها و رشد فرزندان معلومالوالدین (نه بیهویت) در دامن پرمهر پدر و مادر بحث زوجیت و حقوق مربوط به آن و حجاب را تشریع نموده است و بدین وسیله همة انسانها از موهبت زندگی یا همسر دلخواه خود در چهارچوب ضابطه و قانون بهرهمند میگردند و آرامش مییابند در حالی كه آنچه مورد نظر مدعی است نتیجهای جز هرج و مرج و فساد و به هم زدن آرامش جامعه و رشد انفجاری آمار كودكان بیهویت ندارد!
فردی كه عسل شیرین اما آمیخته به زهر را مینوشد در بدو امر فقط مزه شیرین را درك میكند و از تلخی مرگ در نهایت كار غافل است. اما كم كم آثار كشندة سمّ در وجنات خورندة این عسل نمودار میگردد.
غربیها علیرغم این كه به خاطر آبروداری و حفظ وجهة فرهنگ خود تلاش زیادی میكنند تا آمار و ارقامهای مربوط به آثار آزادیهای جنسی شیوع پید نكند اما گاه و بیگاه كلماتی ازدهان اصحاب رسانه میپرد كه حاكی از عمق خسارت بیبند و باری جنسی در غرب است.
انبوه كودكان بیهویت كه در دهة هفتاد و هشتادِ قرن بیستم در انگلستان به 36% میرسید امروز (در سال 2008) به 50% بالغ میشود[20] و این یعنی آغاز فروپاشی نسلی و تباهی نژادی در اثر بیبند و باری جنسی!
قریب و شبیه این آمار در سایر كشورهای اروپای غربی و آمریكا وجود دارد.
مشكل دیگر پیری شدید جمعیت است. در سال 2007 صدراعظم آلمان نسبت به پیری شدید و خطرناك جمعیت هشدار داد و در سالهای متوالی از 1998 تا سال جاری كشورهای روسیه، ژاپن، انگلستان و چندین كشور دیگر نسبت به این خطر هشدار دادهاند و سالهای پیش یكی از مسئولان روسی اعلان نمود كه بالنسبه به جمعیت كشور 000/000/20 جوان كم داریم!
علت اساسی پیر شدن جمعیت عدم تمایل جوانان به ازدواج است و عدم تمایل به ازدواج نیز چند علت عمده دارد:
1ـ عدم نیاز جنسی (زیرا احتیاج به همسر علت اصلی ازدواج است). به عبارت دیگر با وضعیت بیقید و مرزی كه در جوامع لائیك وجود دارد چه ضرورتی برای یك جوان احساس میشود كه تن به تعهدات سنگین مادامالعمری ازدواج بدهد و برای خود مسئولیت رنجآور بتراشد؟.
2ـ علت دیگر عدم اعتماد به پاكدامنی همسران است به بیان واضح در جامعهای كه دختر بودن برای یك دختر جوان نشان بیعرضگی و ننگ محسوب است چگونه یك جوان به فرزندان این زن به عنوان فرزند واقعی خود اعتماد كرده رنج تربیت و هزینههای آنها را تحمل كند و احساس محبت به آنها نماید در حالی كه هیچ معلوم نیست كه مادر این بچهها كه قبلاً دوست و دوستانی را در كنار خود داشته اكنون همسر شوهر خود است ....؟ (با عذرخواهی).
آری اگر پدری 10% یا حتی یك درصد در انتساب فرزندانش به خود شك كند چگونه خواهد توانست به این بچهها به عنوان فرزند خود محبت كند و با گرمی عشق آنها كانون زندگی خود را شور و حرارت بخشد؟! و به راستی زنی كه تا قبل از ازدواج در محدودة تمایلات جنس خود مرزی نداشته چگونه میتواند مورد اعتماد همسر خود باشد؟ بنابراین حق جوان است كه در همچو جامعهای تن به ازدواج ندهد.
یكی از دردهای كشنده در غرب همین است و اگر روزی غربیها حاضر شوند واقعیت موحش و ارقام آن را در این رابطه فاش كنند بر سادهلوحان زوباور كه فریب شیرینی این عسل آلوده به زهر ناپیدا را خوردهاند آشكار خواهد شد كه عمق فاجعه در جامعه غربی فقط در همین موضوع (بیاعتمادی مردن به زنان و نسب فرزندان خود) چقدر وحشتناك و رنجآور است اما از نظامهایی كه از سلامت فكری و خانوادگی جامعة اسلامی ما رنج میبرند چه انتظاری است كه این عسل را تبلیغ نكرده و با ژست دلسوزانه به ما نیز تعارف نكنند؟!
از خاطر افراد خوش حافظه و مطلع بیرون نرفته است كه وقتی وزیر بهداشت ایران در دهة قبل اعلان نمود حتی یك نفر مبتلا به بیماری ایدز در ایران وجود ندارد متعاقب آن خونهای آلوده به ایدز توسط همین دول استكباری به ایران فرستاده شد و اعتماد بعضی مسئولان سادهلوح باعث شیوع این سوغات بیبندو باری جنسی غرب در ایران گردیده و تاكنون در اثر آن بیش از پنجاه هزار نفر جان خود را از دست دادهاند! بنابراین از همچو كسانی جز تبلیغ معكوس از دستاوردهای سكس نمیرود!
اگر بخواهیم بحث را در یك عبارت خلاصه بیان كنیم باید بگوییم:
1-عدم نياز جنس جوانان 2ـ بی اعتمای به همسران |
عدم اشتياق جوان غربی به ازدواج |
پيری شديد جمعيت |
سير به سوی فروپاشينسلی |
از جملة دیگر آثار سكس و بیحجابی در غرب آمار 50% طلاق است در حالی كه این آمار در ایران به تصریح سخنگوی قوه قضائیه در سال 85، 11% (یعنی از هر 9 ازدواج یك طلاق) میباشد و تردیدی نباید داشت كه هر چه جامعة ما با فرهنگ غربی همگامتر و شبیهتر شود این آمارها تصاعد پیدا خواهند نمود و ما در مباحث قبل در مورد ارتباط بیحجابی و به هم پاشیدن خانوادهها و ازدیاد طلاق نكاتی را بیان نمودیم.
نكته لازم به ذكر این است كه دختران كم مراقبت در روابط اجتماعی خاصه با نامحرمان برای ورود به زندگی مشترك معمولاً با مشكل مواجه میشوند چه بسیار اتفاق افتاده كه جوانی كه طالب ازدواج با دختری بوده او را در محل كار و دانشگاه تعقیب و وقتی او را در حال شوخی و مطایبه و برخورد غیرعادی (صمیمی) با یك جوان دیگر دیده او را رها نموده و همین امر باعث شیوع بدنامی دختر و مجرد ماندن وی گردیده و در نهایت امر مجبور شده به ازدواج با فردی ناخواسته و پراشكال تن دهد. یا دختری كه به خاطر عدم رعایت حریمها مورد تهدید خواستگاری ناخوشایند (كه از اسرار دختر خبر داشته) قرار گرفته كه اگر پاسخ رد بدهی راز تو را فاش میسازم لذا به خاطر حفظ حیثیت خود مجبور به ازدواج با وی گردیده است.
اگر به مشاوران امور ازدواج و خانواده مراجعه كنید و از آنها آمار اینگونه حوادث را بخواهید با واقعیت تلخ و رنجآوری روبرو خواهید گردید بنابراین یك دختر آیندهنگر هیچگاه به خاطر یك لذت خیالی زودگذر یا بهتر بگوییم یك توهم غلط، آیندة خود را تباه نكرده و نیز خود را در محضر پروردگار خود شرمسار نمیكند.
نگاه مردان هرزه به زنان چه نگاهی است؟
انسان موجودی شخصیت طلب و عزّتخواه است و این از فطرت الهی سرچشمه میگیرد. گاهی بعضی از دختران میپندارند كه اگر جمال آراسته خود را در معرض دید افراد قرار دهند در نظر جامعه ارزشمند و بزرگ و صاحب كمال جلوه خواهند كرد اما این اشتباهی عمیق است زیرا نگاه مرد به زن بیحجاب نگاه احتیاج به ابزار است نه نگاه تكریم به یك كمال (دقت كنید) از جمله دلایل این ادعا این است كه ازدواجهایی كه با نگاه هوسآلود شكل میگیرد در موارد بسیار به طلاق منجر میشود چه این كه بعداز وصال، جاذبة غریزی قبل از ازدواج كم میگردد ولذا آن شخصیتی كه زن فكر میكرد در نظر مرد دارد زائل میشود مگر این كه تصادفاً عامل دیگری در بین باشد كه مانع این از هم گسیختگی گردد.
به عبارت دیگر این دوست داشتن خواستن برای خویش است نه برای زن و زن در این خواستنِ مرد ابزاری است برای پاسخ به خواستة نفس و تمایل وی و این از زشتترین مظاهر خودخواهی است.
اتفاقاً از حقایق روانی مردان هوسباز این است كه هیچ گاه زنی كه خود را بزك كرده و به او نگاه میكنند را بزرگ نمیبینند. بلكه در نظر آنها كوچك میشود. بسیاری از جوانانِ این طوری خود حاضر نیستند با یكی از این زنان ازدواج كنند. اگر فهم این حقیقت برای دختری مشكل باشد به درون خود مراجعه و بنگرد به راستی اگر پسری با لباسهای جلف و بدننما و آرایش كه به خاطر جلب نظر نامحرم است در معابر تردد نماید این فرد در نظر او بزرگ جلوه میكند یا جوانی كه لباس موقّر بپوشد و در برخورد و رفتار اجتماعی خود با وقار و سنگین باشد؟!
جواب سؤال معلوم است و در این صورت دختران پاك دل و مادران پاكِ فردای فرزندان این سرزمین باید توجه داشته باشند كه نمیشود با به رخ كشیدن جاذبههای اندام خود برای خویش بزرگی و عظمت و شخصیت درست كرد این از بزرگترین اشتباهاتی است كه از یك انسان ممكن است سرزند برای رسیدن به بزرگی باید با برنامه و نظم و تلاش و تحمل رنج كمالات انسانی را كسب نمود و نردبان آن یا علم است یا هنر متعالی نه سكس اما عاقبت روش غلط قطعاً تباهی و سقوط است.
در اقتصاد میگویند هرچه عرضه بیشتر شود ارزش كم میشود. البته این یك قانون عام در آفرینش است، در كویر، خورشید مهمان هر روزی و عادی است اما در سیبری سالی یك بار طلوع میكند (و گاهی هیچ بار) و درآن روز مردم پیدایی خورشید را جشن میگیرند.
ـ شیشه از یاقوت درخشانتر است اما چون فراوان است قیمت آنها را ندارد.
ـ ارزش آهن به مراتب بیش از ارزش طلاست (دقت كنید) زیرا اگر طلا را از زندگی بشر حذف كنیم هیچ مشكلی پیش نمیآید اما اگر آهن حذف شود بشر به دوران پارینهسنگی برمیگردد زیرا دیگر حتی سوزن برای لباس دوختن هم ندارد لكن چون آهن فراوان است یك شاخة تیرآهن كمتر از یك سكة چندگرمی طلاست!
ـ آب منشاء و مایة دوام حیات است اگر همین آب قحط شود مردم حاضرند تمام ثروت و زندگی خود را به خاطر یك لیوان آب بدهند اما چون زیاد است آن را در دست و پا میریزند و اشیاء آلوده را با آن میشویند. نیز كسی تردید ندارد كه ارزش بنزین در برابر آب به یك دهم هم نمیرسد لكن چون بنزین كمیابتر است هزاران برابر گرانتر میباشد.
زرگرها اشیاء قیمتی خود را در صندوقهای محكم و ایمن قرار میدهند اما مغازههایی كه اجناس ارزانِ فراوان دارند آن را جلو درب مغازه رها میكنند و گاهی ظهرها و حتی شب هنگام ترك مغازه به كشیدن پارچهای روی آنها اكتفا مینمایند راستی چرا؟!
آری اگر اسلام زن را (چون درّ در صدف كه در معرض هر دست و چشمی قرار نمیدهند) در صدف و گنجینة حجاب قرار داده نخواسته او را به رنج اندازد بلكه خواسته قیمت او را در نظر مرد بالا ببرد و وصال او را برای مرد دشوار سازد تا قدر او معلوم گردد و فقط از طریق ازدواج سالم و قبول تعهدات سنگین زندگی توسط مرد وصالش را میسر نماید و چون كالایی در دسترس، او را به ثمن بخس نفروشد و اگر یك دختر جوان آن رشد فكری را نداشته باشد كه این حقایق را بفهمد در واقع بهترین دوست را به جای دشمن و دشمن را به جای دوست اشتباه گرفته حرف خدا (مهربانترین مهربانِ عالمِ هستی) را زیر پا نهاده و دعوت اهریمن را پاسخ مثبت داده است. قرآن كریم خطاب به نافرمانان گناهكار میفرماید:
«آیا شیطان و خاندانش را به عنوان دوست خود برمیگزینید در حالی كه آنها دشمن شما هستند؟!»(كهف، آیة 50).
به نظر قرآن ظاهرترین نشان نفوذ شیطان در روح آدمی برهنگی است. میفرماید:
«ای فرزندان آدم مواظب باشید شیطان مثل پدر و مادرتان (آدم و حوا) شما را نفریبد و همان طور كه آنها را عریان و برهنه ساخت شما را برهنه نكند زیرا او وقبیلهاش از جایی شما را میبینند كه شما متوجه نیستید همانا ما شیاطین را (همدم و) دوستان كسانی قرار دادیم كه به آیات الهی ایمان نمیآورند» (اعراف، آیة 26).
اگر زنی ادعای بندگی خدا و اسلام را دارد چگونه میتواند حكم او در مورد حجاب را نادیده بگیرد؟! قرآن كریم پشت پا زدن به دستورات الهی را تكذیب آیات الهی برشمرده و این را بارها در قرآن كریم گوشزد فرموده است.
پاسخ به یك توهّم
عدهای میگویند رحمت الهی وسیع بوده و خدا كریمتر از آن است كه به خاطر نمایاندن قسمتی از موی سر یا بدن زن او را عذاب كند نباید تصوری خشن و عصبانی و غضبناك از خدا برای مردم ساخت بلكه خدای ما یك خدای دوستداشتنی و سهلگیر و با گذشت است نه سختگیر و عصبانی.
گویندة این سخن این جمله را «رحمت الهی بیحساب است» به جای این جمله «رحمت الهی بیحدّ است» اشتباه گرفته زیرا جملة اول غلط و دوم درست است، رحمت الهی حدّ و مرزی ندارد و اصلاً هیچ یك از كمالات او حدّ ندارد لكن قرار نیست هر چیز بیحدّی بیحساب هم باشد (دقت كنید).
وقتی میگویند در فلان بانك بزرگ خارجی پول بیحدّ و بیشمار است آیا یك دلار و سِنت آن را بیحساب میپردازند؟ آیا كسی میتواند صندوقی را به پشت كشیده به این بانك ببرد و به باجهدار بگوید شنیدهام در اینجا پول بیشماری وجود دارد یك صندوق آن را هم به من بدهید؟!
همین طور اگر رحمت بیحدّ الهی بیحساب باشد لازمهاش ظلم است چون گناهكار و بیگناه هر دو از آن برخوردارند پس چه لزومی دارد كه فرد رعایتكننده به خود زحمت بدهد؟ و اگر همه همین طوری فكر كنند جامعة بشری به چه بدبختی و هرج و مرجی خواهد افتاد؟!
قرآن كریم در صدها آیة كریمه حجت را بر مردم تمام ساخته و به آنها تصریحاً یادآور شده كه بهرة هركسی از رحمت الهی به اندازة ترس او از خدا و تقیدی است كه نسبت به احكام الهی داشته است از جمله میفرماید:
«و رحمت (عام) من تمام اشیاء را فراگرفته (ولی رحمت خاص خود را) مخصوص كسانی قرار میدهم كه از خدا میترسند و پرهیزگاری میكنند...» (اعراف، آیة 156).
قرآن كریم در مورد كسانی كه از خدا پروا نداشته و راحت دستورات او را (با این منطق كه خدا مهربان است) زیر پا نهاده و از عذاب و مكر او غافل میشوند میفرماید: «... و از مكر الهی غافل نمیگردند مگر مردم زیانكار» (اعراف، آیة 99).
و مكر الهی به بیان قرآن این است كه وقتی بندهای راه گناه را پیش گرفت اجر خوبیهای او را در همین دنیا به او بدهد اما گناهان او را برای آخرت ذخیره نماید و وقتی در آن جهان چشم باز كرد میبیند كه هیچ حسنه و پاداشی نزد خدا ندارد و فقط مجازات بدیهایش باقی مانده است (آیه 20، سوره احقاف را بنگرید).
با این بیان بطلان این حرف كه میگویند (در آمریكا مردم گناه میكنند اما نعمت هم فراوان است) روشن میگردد و این بحث خود مجال جذاب و عمیقی دارد كه این مختصر گنجایش آن را ندارد.
از اینرو علی(ع) فرمودند:
«ای فرزند آدم اگر دیدی خدایت به تو پیدرپی نعمت میدهد در حالی كه تو مدام مشغول گناهی نگران باش»[21]
از این رو روایات متعدد آمده كه اگر دل مؤمن را بازكنی خواهی دید امیدواری او به رحمت الهی دقیق به میزان ترس اوست و اگر هر كدام بیشتر از دیگری باشد سقوط خواهد كرد.
سازندة هواپیما آن را طوری طراح نموده كه دو بال و دو طرف آن دقیق به یك اندازهاند تا هواپیما میزان حركت كند و در دو طرف بدنة آن بالههایی كوچك به اندازة كف دست تعبیه كردهاند. وقتی كه یكی از این بالههای به این كوچكی توسط خلبان اندكی گردیده در معرض باد قرار میگیرد هواپیمای به این عظمت در هوا متمایل به یك طرف شده و از مسیر مستقیم منحرف و در هوا به یك سمت چپ میشود زیرا با گردش این باله قدرت دو جناج هواپیما متفاوت میگردد.
آری در مسیر صراط مستقیم اگر خوف یا امید مؤمن از تساوی خارج شود از مسیرمستقیم الهی منحرف میگردد پس این منطق كه «به امید رحمت خدای مهربان گناه كن» از نظر قرآن به شدت مردود است.
اگر یك حكومت به مردم اعلان كند شعار ما فقط مهربانی است و عقوبتی نداریم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا اشرار و ماجراجویان جری نگشته و جامعه را به آشوب نخواهند كشید؟
بالطبع در این صورت بسیاری از مردم دیگر دلیلی برای خیراندیشی و نیكی نخواهد دید و حریمها و حقوق نقض خواهد شد. بدیهی است این نوع حكومت بدترین نوع حكومت است پس همان طور كه لازمة صلح و عدالت و رحمتِ یك حكومت آن است كه مجازات و قاطعیت و زندان نیز داشته باشد و اصولاً بدون آن اجرای عدالت و منع ظلم اشرار ناممكن است در نظام خداوندی نیز امر بدین منوال میباشد و اگر به قرآن كریم نگاه كنیم خواهیم دید آیات بیم و آیات بشارت مساوی یكدیگرند قرآن میفرماید: «ای پیامبر به بندگانم خبرده كه من آمرزندة مهربانم و عذابم نیز بسیار دردناك است» (49 و 50 سوره حجر).
و علی(ع) میفرماید: «تمام دانش (و فقاهت) در كسی جمع شده است كه مردم را از رحمت الهی نومید نساخته و نیز از خشم خدا غافل نگرداند»[22].
همین طور كسی كه مدتی در گناه زندگی كرده باید با امید به عفو الهی و مصمم به ترك دست از گناه بردارد و خدا وعده داده است كه همین كه بنده از گناه پشیمان شود (و دست بدارد) برای او توبة مقبول حساب میگردد. امام صادق(ع) فرمود: «پشیمانی از گناه توبه است».[23]
و پیامبر گرامی فرمودند: «توبه كنندة از گناه مثل بیگناه است»[24]
آری اگرچه با تو به عمر تباه شده باز نمیگردد و شرمندگی بنده در برابر خدا میماند لكن خدا مجازات گناهان سابق او را برمیدارد و به خود نزدیك ساخته در جرگة پرهیزكارانش محسوب میدارد و خود فرموده «خدا توبهكنندگان و پاكیطلبان را دوست میدارد» (بقره / 222)
بنابراین اگر زنی به خاطر نادیده گرفتن حدود الهی در حریم حجاب و عفاف نادم است نباید فكر كند كه دیگر آب از سر گذشته و راه بازگشتی وجود ندارد چون این تفكر مطلوب شیطان است بلكه اگر به طریق الهی (با عزم به درست زندگی كردن) قدم نهد در منظر الهی در زمره نیكان محسوب خواهد شد.
در پایان این ابیات را حسن ختام گفتار خود میسازیم:
زن چونگل باشد به قول مرتضی(ع) [25] |
|
حیف باشد |
پی نوشت:
[1] - آنچه يك زن بايد بداند ـ ص 458.
[1-1] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان سیستان و بلوچستان اسفندماه 81
[2] - مراداز حجم بدن فراز و نشيبهاي بدن ميباشد.
[3] - خمار پوشش بلندي است كه با آن سر را ميپوشيده و با دامنة آن اعضاي پاييني را پوشش ميدادهاند.
[6] - مكارم الاخلاق طبرسي، باب حق الزوج عليالمرأة.
[7] - الميزان في تفسيرالقرآن، ج 15، ص 233، ترجمه فارسي، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي.
[8] - خلخال كه در فارسي قديم پاي برنجن يا پاي اورنجن گفته ميشده حلقهاي طلايي يا از غير طلاست كه در پاي ميكردهاند و در هنگام راه رفن گاه از به هم خوردن خلخالها صداي آنها شنيده ميشده است.
[9] - طبق روايات اسلامي نيز لزوم ندارد كنيزان در هنگام نماز بعضي از مواضعي كه زنان آزاد ميپوشند را پوشش دهند از جمله در كتاب وسائلالشيعه، ج 20، ص 207، حديث [25444]، باب 114 (دورة سي جلدي).
[10] - الميزان في تفسيرالقرآن، ج 16، ص 532 (پيشين).
[16] - نهجالبلاغه، كلمات قصار، حديث 248.
[19] - ولاية المتقين ـ آيتا... زينالعابدين طباطبايي ـ فصل اول ص 15.
[20] - اين آمار توسط رسانههاي رسمي انگلستان در سال 2008 اعلان گرديد.
[21] - نهجالبلاغه، كلمات قصار، شماره 8.
[22] - نهجالبلاغه، كلمات قصار، 90.
[25] - المراة ريحانه ..... (زن چون ريحان است) [نهجالبلاغه، نامه 31].
منابع بحث:
3ـ اصول كافی ـ نشر دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1365ش.
4ـ بحارالانوار، نشر مؤسسه وفاء، بیروت، 1404ق.
5ـ مستدرك الوسایل، نشر مؤسسه آلالبیت، قم، 1408 ق.
6ـ وسایل الشیعه، نشر مؤسسه آل بیت، قم، 1409ق.
7ـ اختیار معرفهالرجال، نشر دانشگاه مشهد، 1348ش.
8ـ مكارم الاخلاق طبرسی.