آقای شوق گویا خوابی یا متن نامه را نخوانده ای این طرح توسط همان آقایی که خودت میشناسی با بودجه ای کلان وبه صورت ضربتی در حال بساز بندازی است .
گویا سوراخ دعا را گم کرده ای .اگر هنری دارید فعلا جلوی آن ریخت وپاش به آن مدعی را بگیر تا در فرصتی مناسب وبا حضور اهل نظر درباره ضرورت آن سخن بگوییم .شاید حق به جانب شما باشد.
اگرسر عنادی ندارید یک بار دیگر با تامل مطلب چندماه پیش مرا بخوانید که گفته ام :کار با یدقانونی باشد بودجه در اختیار سازمانی باشد نه فردی و من فقط ارایه دهنده طرح هستم و دیگر هیچ .
وچه بسا هیات علمی هیچگاه از من دعوت به کار نکند و من هم مثل شما نظاره گر طرح باشم .درباره سایر اتهاماتی که به من زده اید شمارا به تحقیق بیشتر و-عدل وانصاف فرا می خوانم .اینرا مطمئن باش انچه درباره شما در جامعه شایع است وکم وبیش همگان شنیده اند .فراتر از تصور است .
پس بدانید هرکس میتواند یک شبه هزاران اتهام - وصله و صد دروغ دیگر به شما نسبت دهد
.مردم یزد مردم بسیار خوبی هستند باور کنید این اتهاماتی که در این چند ساله به خرد وکلان استان زده ایداگر که یک هزارم آن را به خودت زده بودند تاکنون ذوب شده بودی .
بیا وحالا دیگر دست از این کارها بردار و آن رضا شوقی باش که دوستان از دیدنت مسرور می شدند .
این آخرین سخن من باتوست .این چند حرف راهم به واسطه ارج واحترام سالیان پیش با تو در میان نهادم .به قول قدیمی ها حق صحبت را ادا کردم.توخواه از سخنم پند گیر خواه در ملال باش .
خداوند همه مارابه راه راست هدایت کند.
خدایا چنان کن سرانجام کار
توخشنود باشی ومارستگارحسين مسرت
مطالب مرتبط:
دانشنامه یزد، از نان شب برای مردم یزد واجب تر است(منتقد دلسوز:محمد رضا شوق الشعراء)
تاریخ : 16 مرداد 1385 - قبلازظهر 01:55
ب مرتبط:يزدفردا