زمان : 13 Ordibehesht 1389 - 20:10
شناسه : 22898
بازدید : 4238
تکرار تاریخ؛ از مطهری تا مصباح‌یزدی تکرار تاریخ؛ از مطهری تا مصباح‌یزدی

تکرار تاریخ؛ از مطهری تا مصباح‌یزدی


دکتر عبدالرضا داوری

"این هجوم های تبلیغاتی كه به شخصیت های برجسته و انسان های والا و با اخلاق برجسته وارد می كنند، نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یك نفر مثل جناب آقای مصباح... مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحكم هر جایی كه باشد، آن جا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد كردند."
حضرت آیت الله خامنه ای 78.6.14

سنگرهای ایدئولوژیك اسلام از ابتدای بعثت تاكنون همواره آماج حملات اصحاب كفر و شرك و التقاط و تحریف بوده اند و چنین است كه پاسداران این سنگرها نیز بر مبنای ارائه «حرف رسا و نافذ و منطق قوی و مستحكم» همواره در معرض تیرهای مسموم دشمنان مردم قرار می گیرند. این سناریوی تلخ در هر دوره ای از زمان و متناسب با مقتضیات عصر بازتولید می شود. حملات اخیر و هماهنگ سایت ها، روزنامه ها و برخی شخصیت های مدعی اصلاحات به شخصیت معلم برجسته تفكر اسلامی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، آنچنان از نظر مضمون، محتوا و فرم با حملات گروهك ها به منش و روش استاد شهید مرتضی مطهری(ره) شبیه می نمود كه نگارنده را بر آن داشت تا با ارائه شواهدی از این حملات مشابه، گوشه هایی از پرونده ترور شخصیت پاسداران سنگرهای ایدئولوژیك اسلام را بگشاید.

1- تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات با تحریف فرازهایی از تاریخ معاصر ایران تلاش نمودند تا مبارزات سیاسی استاد مصباح یزدی در دوران پیش از انقلاب را نادیده انگاشته و از ایشان تصویری به عنوان فردی غیرانقلابی و مخالف خط امام(ره) ارائه دهند و ادعا كنند:"در كارنامه سیاسی ایشان (استاد مصباح) نقطه تاریكی وجود دارد كه شاگردان و مقلدان و مریدان امام(ره) نمی توانند به راحتی از آن بگذرند و آن داستان برمی گردد به سالیان سیاه رژیم پهلوی و اعلام عزای عمومی در جشن نیمه شعبان سال 56 از سوی امام(ره) و جالب آن است كه آقای مصباح از مدرسین و روحانیونی بودند كه در موسسه خویش مراسم شادمانی برپا ساختند."

2- اما اتهام «غیرانقلابی بودن» تنها متوجه استاد مصباح نشده است.بیش از 30سال پیش استاد مطهری(ره) نیز از سوی مدعیان روشنفكری نه تنها به عنوان چهره ای غیرانقلابی معرفی می شد بلكه هتاكان روشنفكرنما پا را از این هم فراتر نهاده و شهید مطهری را همكار و همیار رژیم ستمشاهی می خواندند!

به عنوان نمونه این جریان در كتابی كه مهرماه 57 با طراحی و هدایت ناصر میناچی(وزیر ارشاد دولت بازرگان ) منتشر نمود به بهانه اولین سالگرد درگذشت مرحوم شریعتی، اتهامات سنگین را به استاد مطهری(ره) وارد ساخت.
این كتاب با اشاره كنایه آمیز به آثاری از شهید مطهری نظیر «عدل الهی» و «خدمات متقابل اسلام و ایران»، استاد مطهری را به عنوان همكار و حامی ساواك، كه آثارش به سفارش رژیم ستمشاهی و با هدف انحراف مبارزات مردم نگاشته می شود، معرفی می نماید.

به این بخش دقت كنید:"رژیم پهلوی به كمك انجمن شاهنشاهی فلسفه (به ریاست دكترحسین نصر) و نظائر آن به ساختن دین و فلسفه رسمی با ظاهر علمی مورد تائید برخی از مدعیان علم و فضل مشغول است و اصرار دارد از «خدمات متقابل اسلام و ایران» و خلاصه خدمت ایران به اسلام سخن بگوید."

"همه این حرفها را كسانی نوشتند و زدند كه معتقد به آخرتند و مردم را به «عدل الهی» امیدوار می سازند."

"بعضی از افراد كه خود را خیلی نیز با حسن نیت و پاك طینت می دانند نخست در این دام كه سازمان امنیت سالهاست گسترده است می افتند كه سازمان امنیت از همه چیز باخبر است و به همه كار تواناست و لابد چون به «عدل الهی» معتقدند و نمی توانند بگویند سازمان امنیت موید به تائید الهی است در ته دل این سازمان را موید به تائیدات شیطانی می دانند و بدین ترتیب در یك دام دیگر نیز كه ثنویت اهورا مزدا- اهریمن است می افتند كه البته این را نیز شاید جزو همان خدمات متقابل ایران باستان به اسلام محمدی بتوان دانست!!!» (ویژه نامه یكمین سالگرد دكتر علی شریعتی)

3- تشابه عجیبی است! امروز تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات و دیروز جریان فكری حامی گروهك فرقان و منافقین در تلاشند تا «پاسداران سنگرهای ایدئولوژیك» را غیرانقلابی و حتی شاهنشاهی معرفی كنند.

اگر روشنفكرنمایان و پدران معنوی گروهك فرقان و منافقین می توانستند سوابق درخشان استاد شهید مرتضی مطهری را در سازماندهی نظری و عملی فعالیت های انقلابی از مدیریت حسینیه ارشاد تا ریاست شورای انقلاب را نادیده بینگارند و ایشان را غیرانقلابی و شاهنشاهی و همسو با ساواك بنامند، دیگر چه تعجب از غیرانقلابی خواندن استاد مصباح!

با آنكه استاد مصباح از آذر 43 و پس از تبعید امام خمینی(ره) در یك نمونه از فعالیت های مبارزاتی، نشریه ای را به نام «انتقام» پایه گذاری می كند و در دفاع از امام مردانه می ایستد و می نویسد كه «خورشید تابناك ملت مسلمان ایران آیت الله(امام) خمینی بود كه دستهای شوم و بدخواه جلو تابش او را گرفته، او را از افق ایران بیرون بردند... اما دل و جان مردم ایران با محبت او پیوند خورده است و هرگز این رابطه استوار گسسته نخواهد شد تا ملتی در ایران باقی باشد او نیز باقی و دوست داشتنی خواهد بود زیرا اراده و حیات و شرافت و اصالت همه ملت بر سر هم انباشته شده و به صورت این مرد كامل درآمده است. آیت الله (امام) خمینی مظهر روح ملت ایران است.» (كتاب مصباح دوستان) اما تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات كه خود را سبز می نامند، چشم خود را بر روشنای این «مصباح مطهر» می بندند و استاد مصباح را مخالف فرمان امام(ره) در تحریم چراغانی نیمه شعبان سال 56 معرفی می كنند!

4-اما ریشه ترور فیزیكی «مطهری» و ترور شخصیت «مصباح» از كدام آبشخور مسموم سیراب می شود و كدام دست ناپاك بر آن است تا این «مصباح مطهر» را بشكند؟

از منظر روشنفكرنمایان ، جرم «مطهری» و «مصباح» تنها و تنها دفاع از حاكمیت اسلام و برپایی حكومت اسلامی است. گروهك منحرف فرقان، در چارچوب آموزه های روشنفكری وابسته و برای توجیه اعمال تروریستی رهبران خود در شهادت استاد مطهری چنین نوشته بود: "پیشتازان جنبش توحیدی خلق (یعنی رهبران معدوم گروهک فرقان) در شرایطی به نبرد با «اختناق» و «استبداد به نام دین» برخاستند كه بسیاری از چهره های موجه "انقلابی"، "ملی"، "مذهبی"... تسلیم شده و جرات و جسارت لازم را برای درگیر شدن با ارتجاع درخود نمی دیدند. عناصر برجسته ای كه حتی پیش از آغاز حاكمیت آخوندیسم (بخوانید ولایت فقیه) نسبت به فاجعه ای كه در راه بود، هشدار دادند. هشداری كه در شرایط آنارشیستی ناشی از قیام حق طلبانه خلق ایران كمتر گوش شنوایی داشت. آنان در حالی به نبرد با ارتجاع و آخوندیسم برخاستند كه تعداد زیادی از سازمان ها و گروه های چپ انقلابی مذهبی و غیرمذهبی، به تفسیر مواضع «انقلابی و ضدامپریالیستی خط امام» پرداخته بودند و آزادی را زیر قبای آخوندیسم می جستند."

كینه قاتلان استاد مطهری نسبت به حكومت اسلامی و ولایت فقیه- كه از آن به عنوان حاكمیت آخوندیسم یاد می كنند- از لابلای این سطور به خوبی هویداست و امروز هم استاد مصباح تنها به دلیل استقامت بر اندیشه «حكومت اسلامی» به عنوان رمزگشای اندیشه امام خمینی(ره) آماج دروغ پراكنی مدعیان روشنفكری قرار دارد و در ماجرای این پروژه كینه توزانه، داستان جعلی ساخته و آن را به امام بزرگوارمان نیز نسبت می دهند!

یزدفردا