يكي از چالشهاي كار روزنامه نگاري در فضاي سياسي، اجتماعي امروز
(مشترکات مرد سال 86 با مرد سال 1388 )
رضا سلطان زاده
مدیر مسئول آیینه یزد
با آنكه بيان حقايق و رويدادهاي اجتماعي به منظور شناخت كجرويها و نادرستيها و راه مبارزه و اصلاح آنها از نظر قوانين اساسي و اسلامي مشروع و قابل قبول است، با وجود اين گاهي انعكاس برخي از رخدادهايي كه ممكن است موجب سوء تعبير بعضي از مسئولين و روساي سازمانها و ادارات گردد و ناخشنودي آنها را در پي داشته باشد، روزنامه نگار مورد مواخذه شديد قرار ميگيرد و احتمالاً كار او به دادگاه و محاكمه قضايي ميكشد. مطلب زير نشانگر همين موضوع است.
در فروردين ماه 1387 مقالهاي با عنوان «مرد سال 1386»در اين هفته نامه درج گرديد.
اوايل ارديبهشت ماه 87 با شكايت دادستان عمومي و انقلاب يزد نگارنده به عنوان مدير مسئول هفته نامه آيينه يزد باتهام نشر اكاذيب به دادسراي يزد احضار شدم در بازجويي شعبه اول دادسراي عمومي انقلاب يزد اظهار داشتم مفاد مقاله مورد نظر متاسفانه از واقعيتهاي جامعه است و هيچ گونه اهانتي به فرد خاصي نشده و مطالب مندرج در آن مقاله نيز مصداق نشر اكاذيب نيست.
پس از بازجويي بازپرس گرامي شعبه اول، حكم منع تعقيب صادر ننمود و در نتيجه يكي از همكاران فرهنگي كفالت اينجانب را با ضمانت 50000000 ريال به عهده گرفت و پرونده به شعبه اول دادگاه تجديد نظر استان ارجاع گرديد.
تا بهمن 1387 سه بار برگه احضاريه از سوي دادگاه براي اينجانب ارسال گرديد.
يك بار به علت به حد نصاب نرسيدن تعداد اعضاي هيات منصفه مطبوعات، دادگاه تشكيل نگرديد.
بار دوم لايحهاي در چهار صفحه در دادگاه قرائت و به سئوالات قضات حاضر در جلسه پاسخ داده شد و آخرين دفاعيه نيز اخذ گرديد.
مجدداً در تاريخ 21/11/1387 دادگاه تشكيل جلسه داد و اعلام نمود چون در جلسه قبل نماينده دادستان حضور نداشته است مجدداً بايد دادگاه تشكيل گردد علاوه بر تحويل مدارك لازم و قرائت دو صفحه لايحه به پرسشهاي قضات ارجمند پاسخ داده شد و كما في السابق به استحضار قضات و اعضاي هيات منصفه رسيد كه در مقاله مورد بحث به كسي اهانت نشده و مطلب كذبي انتشار نيافته است.
هشت نفر از اعضاي هيات منصفه كه در دو جلسه دادگاه حضور داشتند در جلسه اول همگي و در جلسه آخر 6 نفر راي بر برائت مدير مسئول هفته نامه آيينه يزد دادند و در نهايت دادگاه با حضور دادرس و 2 نفر مستشار به شرح زير بصدور راي مبادرت نمود.
راي دادگاه:
در خصوص اتهام آقاي رضا سلطان زاده بعنوان مدير مسئول نشريه آيينه يزد با اتهام نشر اكاذيب با توجه به محتويات پرونده و متن چاپ شده در صفحه دوم شماره 76 مورخ 1387/1/20نشريه مزبور بعنوان مرد سال 1386 و دفاعيات غير موجه مشاراليه بزه انتسابي محرز است
فلذا با استناد به ماده 698 قانون مجازات اسلامي و ماده 20 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب و بند يك و تبصره 2 ماده 6 قانون مطبوعات و بند 2 ماده 3 قانون وصول برخي از در آمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين دادگاه مشاراليه را به پرداخت مبلغ يك ميليون ريال جزاي نقدي در حق دولت محكوم مينمايد
اين راي ظرف بيست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در ديوانعالي محترم كشور است.
پس از دريافت راي دادگاه به تاريخ 1387/12/21 نسبت به راي صادره اعتراض و مراتب به ديوانعالي محترم كشور اعلام گرديد قضات محترم رسيدگي كننده در ديوانعالي كشور پس از رسيدگيهاي لازم حكم دادگاه يزد را «نقض بلا ارجاع» و راي بر برائت مدير مسئول هفته نامه يزد صادر نمودند و در نتيجه راي مذكور مورخ 1388/7/27 وصول و رويت گرديد.
در اين ستون فرازهايي از مقاله مورد بحث جهت اطلاع خوانندگان درج ميگردد با طرح اين پرسش كه آيا خواننده هر يك از افراد با اين خصوصيتها را مرد سال 1388 نيز ميداند يا خير؟
- مرد سال 1386 كسي است كه سال را با تورم كمر شكن آغاز كرد و با تورم كمرشكن تر به پايان برد و در طول 365 روزي كه بر او گذشت چه سختي هايي كه نكشيد و چه شگفتي هايي كه از افزايش بي منطق قيمتها به سراغش نيامد و چه روزهايي كه با اندك حقوقش به بازار نرفت دست خالي باز نگشت و البته در طول سال چه بي رحمانه كمرش شكست . . .
- چهره برتر سال آن كارمند و كارگر و كاسبي است كه در ابتداي سال چرتكه انداخته بود كه با اندوخته اش و با وام و قرض وفروختن طلاهاي همسرش خواهد توانست پس از سالها مستاجري در سال جديد خانهاي كوچك بخرد . . .
- مرد سال آن مرد بي نوايي است كه صاحب خانه اش اسباب و اثاثيه اش را به كوچه ريخت و او چارهاي نداشت جز آنكه در گوشه يك پياده رو و در ميان نگاههاي سنگين رهگذران با زن و كودكانش روزگار بگذراند . . .
- شخصيت برتر سال . . . آن معلم حق التدريسي و آن كارمند «بينواي شركتي»است كه در لحظه به لحظه سال استثمار شدن را با گوشت و پوست و استخوانش لمس كرد تبعيضها را به هر مشقتي بود– به ناچار– تحمل كرد با اندك حقوقي كه بيشتر به يك شوخي توهين آميز ميماند – باز به ناچار – ساخت به وعدههاي هرازگاه مسئولان دل خوش كرد تا شايد فرجي در كارش شود و نه بيش از ديگران كه همانند همسانان خود مزد زحماتش و خدماتش را بگيرد . . .
- مرد سال آن كارگري است كه از 15 ماه پيش تا به امروز حقوق نگرفته و به هزار رنج و مشقت و فلاكت و البته با هزار قرض و وام و سيلي به صورت زدن همچنان سايه اش بر سر خانواده اش هست و چه ميكشد اين مرد در درون توفاني و غمبار خويش . . .
- مرد سال آن نفرين شدهاي است كه از بد روزگار كار و بارش به ادارات دولتي و . . . افتاد تا مجبور باشد براي يك كار ساده چند دقيقهاي هفتهها و ماهها برود و بيايد و تحقير شود و براي گرفتن حق مسلم خودش حتي پيش آبدارچي اداره هم دست به جيب شود تا معناي واقعي تكريم ارباب رجوع را بفهمد . . .
- چهره برتر سال آن مادري است كه براي مداواي كودك خردسالش قرنيه چشمش را فروخت . . .
- مرد سال آن پدري است كه كليه خود را به فروش گذاشت تا شايد مرگ اقتصادي خانواده اش چند صباحي به تاخير افتد . . .
- مرد سال آن جواني است كه براي ازدواج و اشتغال و مسكن به دنبال يك وام دو سه ميليوني ماهها تمام بانكها را دويد و سر آخر وقتي خسته و نااميد خبردار شد كه «از او بهتران» تسهيلات ميلياردي را در چند روز ميگيرند و گاه پس هم نميدهند دلش خون شد از اين همه «تبعيض» در ميانه اين همه «شعار عدالت» سردادن . . .
- مرد سال آن جوان فارغ التحصيل و متخصصي است كه در به در به دنبال يك كار معمولي ميگردد و نميجويد و در همان حال ميبيند كه فلان نور چشمي هم سن و سالش مدام حكمهاي رنگانگ و نان و آبدار ميگيرد و به ريش تمام جوانان و تحصيل كردهها ميخندد و دعا به جان قدرت ميكند . . .
- مرد سال سرپرست خانوادهاي است كه از صبح تا نيمه شب دو يا سه جا كار ميكند مسافركشي ميكند و در حسرت ديدن رنگ چشم كودكانش هست چرا كه صبح كه خواب آلوده از خانه بيرون ميرود و شب كه خسته باز ميگردد آنها را فقط در رختخوابشان ميبيند و البته از يك بابت نيز راضي است كه ناگزير نميشود چشم در چشم آنها شرمنده تقاضايشان شود . . .
- چهره برتر سال كسي است كه خود و هر كه را كه ميشناسد «هشت» شان گرو«نه» شان است ولي از زبان مسئولان ميشنود كه وضعشان خوب شده است كسي كه بيكاري فلج اش كرده ولي وقتي تلويزيون را روشن ميكند با آمار حيرت آور اشتغال زايي مواجه ميشود . . .
- چهره برتر سال آن زن بي همسري است كه در سال گذشته نيز همانند يك مرد و برتر از او در اين جامعه بي رحم و خشونت بار در نهايت پاكدامني و نجابت و صبوري كاركرد و كاركرد و كاركرد و اشك هايش را درون دل ريخت تا كودكان يتيم اش شايد بتوانند وعدهاي غذاي گرم بخورند و گاهي لباس ارزان قيمت ولي نو بپوشند و همچنان بتوانند به مدرسه بروند و درد بي پدري را كمتر احساس كنند . . .
خواننده گرامي:
همين گونه كه ملاحظه ميفرماييد مطلبي است به صورت طنز اما از واقعيات جامعه برخي از مشكلات و نارساييها اجتماعي را بازگو ميكند و بدين ترتيب توجه دست اندركاران و مسئولين جامعه را به خود جلب مينمايد كه بدون ذكر نام ونشاني فرد بخصوصي و اتهام و اهانت به فرد يا افرادي، اين نكات قابل توجه اجتماعي را به ويژه در «سال همت مضاعف، كار مضاعف» مورد بررسي و كنكاش قرار دهند و چنانچه اين دردها و نابسامانيها را در فضاي جامعه و در ميان خانوادهها يافتند نسبت به رفع اين مشكلات و درد و رنج آنان اقدام جدي به عمل آورند و با كوششهاي ثمربخش خود هر گونه مشكل و ناراحتي را در ميان خانوادهها بردارند و آرامش و آسايش واقعي را جايگزين آن نمايند.
توضیح یزدفردا: مطلب فوق انعكاس آيينه شماره 169 بوده و(مشترکات مرد سال 86 با مرد سال 1388 )در تیتر توسط یزدفردا اضافه شده است
یزدفردا
یزدفردا