كرامت انسانی در حكومت علوی
سیدحیدر حسینی
یزدفردا
از خانه خارج شده بود تا سوار بر اسب به جایی برود، ناگاه متوجه شد كه عدهای از یارانش پای پیاده به دنبال او روانه شدهاند، رو به آنها كرد و فرمود: كاری دارید؟ گفتند: نه، ای امیرمومنان! فقط دوست داریم همراه شما باشیم. به آنها پاسخ داد: بازگردید كه پیاده به دنبال سواره رفتن هم در نفس سواره فساد ایجاد میكند و هم باعث ذلت پیاده میشود. (1)
داستان فوق شاید بیش از دو دقیقه از زندگی امیرمومنان علی (علیه السلام) را گزارش نكند؛ اما میتواند سالیان طولانی رسم آموز زمامدارنی شود كه كرامت انسانی را پربها میدانند.
امام امیرالمومنین (ع) كه بر مسند خلافت تكیه زده با یك گفتار كوتاه نشان میدهد كه هم به دنبال صلاح وسداد حاكم است و سعی بر پرهیز دادن او از هر آنچه زمامدار را دچار خودشیفتگی میكند، دارد و در این راه از تذكر ریزترین نكات كه شاید در دیدهها عادی بنماید، كوتاهی نمیكند و هم نسبت به حفظ بها وقدر مردمیكه در سایه ولایت او میزیستند، حساسیت نشان میدهد.
این نوع رفتار نه شعارگونه است؛ بلكه امام (ع) در سفر به مدائن كه آن روزها جزئی از ایران شمرده میشد، چنین واكنشی به مردمیكه با خوی سلطنت رشد یافتهاند بروز میدهند و یكی از تفاوتهای آشكار حكومت علوی و سلطنت دنیوی را به نمایش میگذارند، تفاوتی كه بر اساس نوع نگرش به انسان شكل پذیرفته و زیباترین نمود آن در حكومت این خلیفه پیامبر(ص) سامان یافته است.
در نظر این حاكم اسلامیدستگیری از محتاج در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد و حفظ كرامت او بسیار مهم تر است تا جایی كه به نیازمندی كه حیا میكرد، خواستهاش را به زبان آورد، فرمود: خواستهات را بر زمین و روی خاك بنگار تا من ذلت درخواست كردن را درچهرهات نبینم. (2)
توجه به این نكته كه رفتار راس هرم قدرت، اثری نمودار در زیر مجموعهها برجا میگذارد به بسیاری از حكایات زمان كوتاه حكومت ایشان معنا میدهد و طعم شیرینی از آن در مذاق خواننده امروز ایجاد میكند. به عنوان نمونه میتوان به واكنشی كه امام (ع) به یكی از قضات منصوب خود نشان دادند، اشاره كرد. ابوالاسود دئلی نامیآشنا برای پژوهندگان است، او از جانب امیرالمومنین (ع) عهده دار قضاوت شده بود. پس از مدتی امام (ع) او را از مقامش عزل كردند. او با این سوال كه چرا مرا عزل كردید و آیا من خیانت و جنایتی كرده بودم، نزد ایشان آمد. پاسخ امام علیه السلام این بود: دیدم صدایت را بر شخص محكوم بلند كردهای. (3)
دیدگاه امام (ع) در امور حكومتی بر اساس این نوع نگرش به انسان و كرامت او شكل یافته است و زیرمجموعه حكومت خود را رعایتكننده حرمت افراد میخواهد هرچند این افراد مجرم باشند و در غیر این صورت خود آنها را مجرم محسوب میكند و چون حتی در این حد و اندازه نیز به حفظ كرامت انسانی مردم بها ندادهاند، سزاوار باقی ماندن در منصب خود نیستند.
شاید بتوان اوج این پایبندی به حفظ كرامت انسانها را در یكی از جملات عهدنامه مالكاشتر، یافت آنجا كه دستور میدهد: چونان درنده ضرررسانی مباش كه حكومت را فرصت مغتنمی برای دریدن و خوردن بدانی كه مردم دو دستهاند، یا برادر تواند در دین و یا نظیر تواند در آفرینش. بنابر دستور امام(ع) مردم چه مسلمان باشند یا نامسلمان حاكم باید كاملا حقوق آنان را رعایت كند و اجازه هیچ عمل نادرست و شخص پسند را در قبال آنان ندارد. در حكومت ایشان این دستورات تنها در محدوده قلم و پوست محدود نمیشد و او خود اولین كسی بود كه عمل میكرد.
داستان پیرمرد عاجز یكی از عرصههای عمل به این توصیههاست. روزی پیرمردی عاجز كه به گدایی مشغول بود، بر امام (ع) گذر كرد، امیرالمومنین (ع) از حال او سوال كردند، اطرافیان در پاسخ گفتند: یا امیرالمومنین این مرد مسیحی است. شاید آنان گمان میكردند كه با این پاسخ عتابی از ایشان نخواهند شنید، چون او مسلمان نیست تا حكومت نسبت به او وظیفهای داشته باشد، غافل از آنكه در نظر امام (ع) او نیز انسانی است كه باید مورد حمایت قرار گیرد تا كرامت انسانیاش خدشهدار نشود، بنابراین امام (ع) در پاسخ فرمودند: او را به كار گرفتید تا زمانی كه پیر و عاجز شد آنگاه او را محروم ساختید؟ هزینههای او را از بیتالمال بپردازید.(4)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار،ج41، ص54
2- بحارالانوار، ج41، ص 69
3- مستدرك الوسایل، ج3، ص 197
4- وسایل الشیعة، ج11، ص49
منبع"شهروند امروز
یزدفردا