زمان : 19 Tir 1403 - 10:42
شناسه : 22197
بازدید : 10441
 نوروز ما    آداب و رسوم نوروز در يزد نوروز ما آداب و رسوم نوروز در يزد

 نوروز ما    آداب و رسوم نوروز در يزد

علیرضا آیت اللهی


نوروز یعنی « ما » یعنی ما و شما و مسلما" ایشان ٬ عید همه ایرانی ها ٬ ایرانی تبارها و ایراندوست هااست ٬ پس عید همه ما است . « نوشدن طبیعت » یک بهانه است ٬ اصل بر نو شدن ما است . نو شدن هم که خواه نا خواه یعنی بهتر شدن ٬ چه از لحاظ اقتصادی ٬ چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ فرهنگی . نوروز بهانه ای است برای آغاز سالی دیگر که خود این « سال » یک تاریخ طبیعی - قراردادی است ... و بهانه ای برای بهتر شدن از سال قبل در ٬ دقیق تر از قبل بگویم ٬ « عمران و آبادی » ٬ « رشد اقتصادی » ٬ « توسعه اجتماعی » ٬ « تعالی فرهنگی » . چه بهتر از این؟ .

به قول دکتر محمود روح الامینی ٬ استاد نمونه دانشگاه تهران ٬ که اگر بزرگترین نوروزشناسان این آب و خاک نباشد لااقل یکی از بزرگترین آنها است ٬ « نقش » نوروز مشخص است ٬ وی اشاره ای هم به تطبیق این فونکسیون یا مسامحتا"همان « نقش » آداب و رسوم مردمی در آثار مردم شناس بزرگی بنام مالینوفسکی می کند که از حوصله این بحث خارج است . بهتر است مقاله های خودش را بخوانید . روح الامینی از ساختار های اجتماعی و تقویت آنها ُ به ویژه با توجه به افکار و آثار لوی ستروس و رادکلیف برون ٬ نیز دروسی دارد که باز هم ازحوصله این کارت تبریک خارج است ٬ اما مختصر بگویم :

نوروز سبب می شود که خویشاوندان به گرد یکدیگر جمع شوند و اگر نقار خاطری از یکدیگر دارند از چهره بشویند و ساختار خویشاوندیشان را محکم تر کنند . نوروز سبب می شود که همسایه ها هم گرد هم آیند و بر استحکام روابط و بنابراین ساختار همسایگیشان بیفزایند ٬ و سبب می شود که همکاران هم به این بهانه منسجم تر شوند : نوروز یعنی انسجام اجتماعی ٬ یعنی اتحاد ملی

کدام ملی ؟ کدام ملت ؟ خدمتتان عرض می کنم : هر ملتی که به نوروز اعتقاد دارد ٬ به فلسفه آن اعتقاد دارد ٬ به انسجام و اتحاد اعتقاد دارد و به نوشدن ٬ بهتر شدن ٬ یعنی پیشرفت و تعالی ( لابد مشترک ) اعتقاد دارد .مبادا روزی این ابزار اتحاد و انسجام ٬ خدای ناخواسته از سرکم اطلاعی و کم سوادی و کم توجهی و تنگ نظری ٬ خودسبب تفرقه و اختلاف بشود ؟

« تعالی » را عرض نکردم ؟ نمیدانم چرا ناگهان به یاد این مصرع زیبای مناجات ایام ماه مبارک رمضان افتادم که : « همه با هم به سوی خدا برویم » ! چقدر زیبا است . این را پدر مرحومم قبل از هر سال تحویل چند بار به ما٬ که نیم دوجین هم می شدیم ٬ُ یاد آوری می کرد . به نظر او که منبر رفتن را ول کرده و به ازدواج و اسناد رسنی و به طور کلی کارهای اداری چسبیده بود ُ و با این وجود توسط بسیاری از مردم « شیخ » جواد خوانده می شد ٬ ُنوروز سلام جدیدی بود به خالق هستی ٬ به زندگی ٬ به زندگی دینی ٬ به سلامت ٬ سعادت و موفقیت . این بود که لحظه سال تحویل به قرآن مجید متوسل می شد ٬ هر جزئی ٬ هرحزبی ٬ هر آیه ای ... . پس از قرائت آیاتی از آن کتاب مبارک بود که باید همه باهم دست ها را به دعا برمی داشتیم که : « یا مقلب القلوب والابصار- یا مدبراللیل والنهار- یا محول الحول والاحوال - حول حالنا الی احسن الحال » . آنوقت می گفت بچه ها ابتدا شکر پارسالتان را به جا آورید ٬ بعد هم ما از خدا خواستیم و خداوند تبارک و تعالی هم رحمن و رحیم است ٬ اما این را هم گفته اند که از تو حرکت از خدابرکت . روزاز نو ٬ روزی از نو ٬ اما حرکت بیشتر یعنی برکت بیشتر . و نهایتا" هم آیه مبارکه « لایغیر .... » را می خواند .

« سلام » را عرض کردم ؟: هفت آیه از قرآن مجید را که با سلام شروع می شد با آب زعفران متبرک به اندکی از تربت امام حسین ( ع ) بر دیواره قدح چینی بسیار بزرگی که در خانه داشتیم می نوشت . قدح را پر از آب می کرد . نمیدانم این رسم از کجا و کی به او رسیده بود . هفت پشتش روحانی بودند . می گفتند پشت چهارمش ٬ حاج میرزا علیرضا شریف ٬ که اعلم زمان خود در یزد بوده است هم این کار را می کرده است و حال ُ به مقیاسی بسیار کوچک تر ُ به پدرم به ارث رسیده بود و ما ٬ یعنی من و برادرانم میبایست پیاله ای ار آن « آب هفت سلام » را به در خانه هریک از همسایه ها ُ که تعدادشان گاه به سی یا چهل خانه می رسید بدهیم ! باورتان می شود ؟ تقریبا" همه منتظر پیاله ها بودند که تبرک قرآنی است ُ که ... و به امید آن .یادم می آید یکی از اقلیت های مذهبی که به در خانه وی نبرده بودیم آمده بود به گله گزاری ! یک سال که پدرم مریض بستری بود اینقدر همه به دنبال آب آمدند که روزنهم عید به بهانه اینکه امروز نوروز سلطانی هم هست آب را تهیه کردیم و به همه دادیم . نوروز امید است ُ امید به آینده ای بهتر ... اما مهم تر از آن یک آغاز است ٬ آغاز بهتر برای زندگی بهتر

و آنگاه خویش و همسایه و دوست و آشنا به خانه ما سرازیر می شدند و روی زیلو می نشستند و چای و نقل و فوقش حاجی بادام می خوردند . اصل بر صلح و صفا بود و نه بر رونق که یکی گفته است « در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست » . اصل بر این بود که این صلح و صفا به وجود بیاید ٬ انرژی انسانی چون انرژی طبیعت نو شود و به راه صلح و صفا هم بیفتد . اغماض و سعه صدر و ازاین حرفها هم لازم می شود . این را بزرگترها و برگوارتر ها بیشتر میفهمند . یکی از همین نوروزها ُ٬ حدود ۵۵ سال قبل از این شیطنت عجیبی از من سرزد . مرحوم پدرم حتی ابرو در هم نکشید . اما چند روز بعد از آن تذکری جدی گرفتم . وقتی فلسفه تاخیر این تذکر را از پدرم پرسیدم گفت نخواستم نوروزت را خراب کرده باشم ٬ یک سال زحمت کشیده ای درس خوانده ای به کارهای خانه کمک کرده ای و..و..و.. به امید نوروز . همه اش که رنج و عزا نمی شود . رنج این دنیا که خواه ناخواه وجود دارد آن دنیا هم که جهنم هست . دیگر لازم نیست که اینجا هم همه اش جهنم باشد ٬ درست نیست من که پدر تو هستم به جای آن که روز نوروز خنده ای بر لبت بیاورم چشمت را بگریانم . آنهم تو که تصادفا" خطا کردی شادی لازمه روح است لازمه زندگی است ُ اگر افسرده باشی که نمی توانی کاربکنی ُ همه باید شاد و با نشاط باشند که بهتر کار بکنند ٬ بهتر حرکت بکنند ٬ آنوقت خداهم برکت بیشتری می دهد .

اتحاد ملی و انسجام اسلامی را که عرض کردم ٬ حالا می رسیم به « نوآوری » . هردو این ها اسم سالهائی بود که پشت سر گذاشتیم . اما « اصلاح الگوی مصرف » نوروز ُ یعنی ترقی دادن و تعالی دادن این محرکه بزرگ زندگی اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی هم یک بحثی است : این بحث که نوروز مال همه است ٬ نوروز یعنی ما ! ما ایرانی ها ٬ ترکمن ها ٬ ازبک ها ٬ تاجیک ها ٬ کاشغری های چین ٬ افغان ها ٬ پاکستانی ها ٬ اینهمه طرفدار نوروز در امارات و قطر و کویت ٬ عراقی ها ٬ و...و...و...تا آنطرف دنیا ٬مسافرین و مهاجرینی که از این آب و خاک رفته اند اما از این فرهنگ نرفته اند . ترک و لر ندارد ! عرب و فارس ندارد !

یادم می آید حدود چهل سال پیش یکی از نقال های یکی از قهوه خانه های خیابان مولوی می گفت نوروز که فقط مال زرتشتی ها نیست ٬ آن را جمشید جم نیاورد ٬ آن را سلمان « فارسی » اختراع کرد .. حالا چه فرقی می کند ؟ این حرفها را بگذاریم کنار . اصل بر اعتقاد جمعی است ٬ اعتقاد به چیزی که به انسجام و تحرک و ترقی ما بیافزاید ٬ حالا اگر یکی هم گفت مال ما است البته که مال « ما » است !

یک حاشیه هم بروم ؟ فرض کنیم که نوروز از مردم شمال خراسان بزرگ در جنوب شرقی یا شرق دریای خزر ُ که بعدا" اکثر قریب به اتفاقشان به ایران کنونی مهاجرت کرده اند ٬ آمده باشد . هر آداب و رسومی مال مردم است ٬ مال انسانها است و نه مال آب و خاک ! و فرض کنیم که ترکهای ترکیه می گویند که مال آنها است . پربیجا هم نمی گویند . ترکیه تا پنج قرن بعد از اسلام مسیحی بوده است . پس از آن ترکهای ساکن در اطراف شهر مرو که البته از شهرهای بزرگ ایران زمین بوده است از فرط خشکسالی به تر کیه کنونی مهاجرت می کنند و به تدریج حکومت عثمانی را تشکیل می دهند . این حکومت ٬ نوروزش که به جای خود ٬ حتی زبان رسمیش هم زبان فارسی بوده است . مشابه هندوستان... مرزهای فرهنگی ایران را می دانید تا کجا است ؟ مرزهای عشق و محبت و صلح و صفا را می دانید تا کجا است ؟

حالا ابزار اتحاد و صلح و همکاری را وارونه کردن یعنی از « ما » نبودن ٬ یعنی نوروزی نبودن . آفتاب آمد دلیل آفتاب ! بیائید نوروز را صرف کنیم ٬ اسراف نکنیم ! نوروزتان مبارک ٬ صد سال به سالهای خوب .

یزدفردا