زمان : 11 Esfand 1388 - 20:22
شناسه : 21884
بازدید : 5948
راه بي پاياني که برخي رسانه های دارالعباده ادامه مي دهند راه بي پاياني که برخي رسانه های دارالعباده ادامه مي دهند

راه بي پاياني که برخي رسانه های دارالعباده ادامه مي دهند


انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري که محک تازه اي براي انقلابيون واقعي بود گذشت اما هنوز حاميان معانداني که فتنه هاي پس از انتخابات را برانگيختند جرأت نفس کشيدن دارند و فرسنگها با بصيرت انقلابي فاصله گرفته اند که بايد مسئولين جامعه در برابر اين گروهها جديت بيشتر داشته باشند.
از مزاياي اين فتنه هاي بزرگ اين بود که نقاب از چهره بسياري از معاندان نظام برداشته شد ولي با تظاهرات بزرگ عاشورائيان در نهم دي و تظاهرات بي سابقه 22 بهمن ،نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران جاني تازه گرفت و مصداق سخن حضرت امام خميني(ره) که فرمود:"من با جرأت مدعي هستم که ملت ايران در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله وکوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنان و حسين بن علي است"محقق شد . اما آيا اين تظاهرات ها براي برخي فراموش شدگاني که اين فتنه را برانگيختند اتمام حجت تلقي نشده که باز هم به عناوين مختلف بي بصيرتي خود را نشان مي دهند و بازهم در کمال تعجب دم از "مردم "مي زنند در حالي که مردم ايران اسلامي همان هايي بودند که در روز 9 دي و 22 بهمن ،عليه معاندان داخلي و خارجي تظاهرات کردند ونه چند مزدوري که حاضر مصلحت نظام وآسايش ملت را به خواست دشمنان مستکبر بفروشند . رهبر معظم انقلاب نيز در همين زمينه خطاب به اين قشر مي گويند: آيا حضور دهها ميليوني مردم کافي نيست که معاندان و فريب خوردگان داخلي که گاه رياکارانه دم از "مردم"مي زنند را به خود آورد؟
در اين ميان در واکاوي جريان فتنه ،به برخي رسانه ها مي رسيم که به عنوان پشتيبان بلامنازع فتنه گران و تبليغاتچي و شيپورچي عمل کردند و به گونه اي بنزين در اين آتش شعله ور ريختند. در تحليل اين نقض قانوني که از سوي رسانه ها صورت گرفت بايد گفت که نقض قانون به نام قانون از سوي برخي رسانه ها ، حقيقتي بديهي و غيرقابل انکار است که رد آن را اگر نگوييم آيت بلاهت ، لااقل مي توان گفت نشانه ناآگاهي و بي اطلاعي و انکار کننده اين مطلب است. بي شک رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي با اطلاع رساني دقيق و شفاف ، نقشي بي بديل در عرصه روشنگري و تنوير افکار عمومي در جامعه ايفا مي کنند. نکته اي که نمي توان به سادگي از کنار آن گذشت و اشاره به آن ضروري به نظر مي رسد اين است که شاهوار انديشه را در هر اقليم راندن نشايد. نمي توان به بهانه اطلاع رساني و تنوير افکار عمومي فارغ از روش و وسيله اي که به آن متمسک مي شويم به انتشار هر مطلبي اقدام کنيم چرا که شأن کار فرهنگي اجل از آن است. شايد بيان مجمل و ساده «هدف ، وسيله را توجيه نمي کند» بتواند براي درک بهتر اين مطلب مفيد واقع شود.
به عبارت ديگر قانون گريزي ، روش اجراي قانون نيست. رهبري عزيزمان در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري درباره کساني که قانون را نمي پذيرند و به قانون گريزي روي مي آورند ،اعلام کردند که "افرادي که قانون و رأي اکثريت را قبول نمي کنند صلاحيت حضور در چارچوب نظام اسلامي را از دست داده اند." با اين حال در يک نگاه گذرا، با چشم پوشي از آنچه قبل از انتخابات دوره دهم رياست جمهوري انتشار مي يافت و بررسي نشريه ها تنها در بازه زماني بعد از انتخابات تاکنون ، به خوبي مي توان دريافت که برخي از مطبوعات براي استناد به قانون تنها به اين قسمت از اصل 24 قانون اساسي که «نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند» احتجاج مي کنند بي اعتنا به اينکه ، اين اصل مخصصي هم دارد و آن عبارت « ...مگر آنکه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد...» است. همين نشرياتي که مدنظر راقم اين سطور است چشم خود را بر بند «ه» ماده 2 قانون مطبوعات که بر «حفظ و تحکيم سياست نه شرقي – نه غربي» تاکيد مي کند ، بسته و با بهره مندي از مساعدتهايي که از بيت المال براي آنها صورت مي پذيرد، افکار امپرياليسم، ماترياليسم و ايسم هاي گوناگوني که ريشه در غرب و شرق دارد را رواج مي دهند و البته بي آنکه وقعي به بند 8 ماده 6 قانون مذکور نهند که از « افترا به مقامات،نهادها، ارگانها و هريک از افراد و توهين به اشخاص حقيقي و حقوقي که حرمت شرعي دارند،اگرچه از طريق انتشار عکس يا کاريکاتور باشد» بر حذر مي دارد، در قالب طنز ،گزارش، عکس، شنيده ها و... به هر فردي که بخواهند تهمت زده و يا به وي توهين مي کنند و اين گونه درجهت خلاف قانون گام بر مي دارند.
البته متأسفانه اين امر با آمدن دولت مظلوم نهم باب شد که هرچه خواستند نثار مسئولين و بويژه شخص رئيس جمهور نمودند و باز هم طلبکارانه به دولت نگريستند و به رغم اين همه قانون گريزي در کمال تعجب به دولت تهمت قانون گريزي زدند.
ضمن اينکه نبايد بند 9 ماده 6 قانون مطبوعات را از نظر دور داشت که «نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروه هاي منحرف و مخالف اسلام (داخلي و خارجي )به نحوي که تبليغ آنها باشد» را خلاف قانون مي داند اما مي بينيم که در همين زمينه متأسفانه در همين استان يزد نشريه اي به درج اطلاعيه مراسم ختم و سالگرد درگذشت فردي که به فرموده حضرت امام خميني (ره) پدر معنوي منافقين بوده است و خيانت و بي لياقتي او بر ملت رشيد ايران ثابت شده و حتي در مقاطع حساس سال 1358 به بهانه تسخير لانه جاسوسي آمريکاي جنايکار استعفا کرده و به آرمانهاي انقلابي مردم پشت کرده است مبادرت مي ورزد. کمي به اين سخن حضرت امام (ره ) دقت کنيم؛«نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانون گذاري يا قضايي را ندارد و ضرر آنها به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان ما را منحرف خواهند کرد و نيز با دخالت بي مورد در تفسير قرآن کريم و احاديث شريفه و تاويل هاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممکن است بشوند از ضرر گروهک هاي ديگر حتي منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان بيشتر و بالاتر است.»
سئوالي که با مطالعه پي در پي اين نشريه در ذهن خواننده آن مطرح مي شود اين است که با توجه به انتشار مکرر اخبار و اطلاعات نهضت به اصطلاح آزادي و جريانات مرتبط با آنان در آن هفته نامه يا ماهنامه، آيا مديريت آن نشريه با نشر افکار و اعتقادات اين جماعت مطرود قصد تاييد ديدگاههاي آنان را دارد؟ تحريف سخنان رهبرکبير انقلاب نيز جرمي بزرگ است که هيچ انساني را ياراي چشم پوشي از آن نيست؛ درنامه 6/1/68 حضرت امام خميني (ره)به صراحت فرمودند: «والله قسم من با نخست وزيري بازرگان مخالف بودم» اما مي بينيم که مطلبي از فردي خائن به انقلاب که در دولت آقاي بازرگان مسئوليتي داشته است درج مي شود که سخنان پير فرزانه ما درآن دچار نوعي تحريف و دگرگوني ماهيت شده است. .
آنچه گفته شد نمونه اي ازمخالفت با قانون است که برخي از رسانه ها نه از روي سهو بلکه
عامدانه به آن دستمي زنند و در اين مسير سر به طغيانگري نهاده اند.سوي سخن با اين دسته ازنشريات است؛
حال که با رهبري حکيمانه خلف شايسته امام راحل(ره) حضرت آيت الله العظمي خامنه اي(مدظله العالي) و روشنگري هاي ايشان، اقيانوس مواج و گسترده عظيم ملت ايران به خروش آمده و نقاب از چهره دشمنان انقلاب به کنار رفته است حمايت گسترده برخي نشريه از فتنه گران غافل، معاند و دنباله روان بي بصيرت استکبار جهاني چه توجيهي دارد؟ آيا مردم حق ندارند سئوال کنند افرادي که در استان دارالعباده يزد به کار فرهنگي مي پردازند و با ارتزاق يارانه هاي دولتي به انتشار مطبوعه مي پردازند چگونه به خود اجازه مي دهند خون هزاران شهيد والا مقام و عزيز ترين فرزندان اين ملت را که در راه دفاع از اسلام و ولايت تقديم شده، اين گونه پايمال کنند و بعد فرياد برآرند که آزادي از دست رفته است؟! به راستي که مردم حق دارند بدانند هزينه هايي که پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري با حمايت آمريکا و ايادي آن در داخل بر انقلاب اسلامي رفت در بستر کدام افکار و نوشته ها فراهم آمده است. غافلان و بي بصيرتان بدانند صبر و تحمل مردم رشيد و مسلمان ايران نيز حد و اندازه اي دارد و تا دير نشده به آغوش انقلاب و مردم باز گردند که شايد فردا دير باشد.

امضاء : محفوظ

یزدفردا