زمان : 08 Tir 1404 - 06:43
شناسه : 214727
بازدید : 1887
داستان‌هایی از وحشت و کابوس در متنِ زندگی روزمره داستان‌هایی از وحشت و کابوس در متنِ زندگی روزمره یزدفردا: زیاد خداش، نویسندۀ فلسطینی، در داستان‌های کتاب «غرق‌شدگان در خنده» از زندگی رنج‌بار مردمی سخن می‌گوید که شب‌ و روز، سایۀ مرگ و تعقیب و نظارت پلیسی را بالای سر خود می‌بینند و زندگی‌شان به آمیزه‌ای از واقعیت و کابوس و وهم بدل شده است. قصه‌های این کتاب، که وقایع‌شان در رام‌الله و اردوگاه جلزون می‌گذرد، کابوس جمعی را بازتاب می‌دهند؛ کابوسی که عین واقعیت شده، یا واقعیتی که به کابوس بدل شده است.

به گزارش یزدفردا: کتاب «غرق‌شدگان در خنده» شامل قصه‌هایی کوتاه از زیاد خداش، نویسندۀ فلسطینی، دربارۀ زیست روزمرۀ توأم با وحشت و کابوس فلسطینیانی‌ست که در رام‌الله و اردوگاه جلزون به‌سر می‌برند.

زیاد خداش در داستان‌های کتاب «غرق‌شدگان در خنده» با طنزی تلخ و سیاه از زندگی رنج‌بار مردمی سخن می‌گوید که شب و روز، سایۀ مرگ و تعقیب و نظارت پلیسی را بالای سر خود می‌بینند و زندگی‌شان به آمیزه‌ای از واقعیت و کابوس و وهم بدل شده است. قصه‌های این کتاب، کابوس جمعی را بازتاب می‌دهند؛ کابوسی که عین واقعیت شده، یا واقعیتی که به کابوس بدل شده است.

در «غرق‌شدگان در خنده» با آمیزه‌ای از وهم و واقعیت و کابوس مواجهیم و نویسنده این آمیزه را به‌صورت گروتسک و طنزی سیاه ارائه می‌دهد؛ طنزی که بیانگر چهرۀ دهشت‌بار واقعیت است.

مردمی که در داستان‌های کتاب «غرق‌شدگان در خنده» زندگی‌شان به تصویر کشیده شده، ساکنان اردوگاه جلزون و ساکنان رام‌الله هستند. نویسنده در این داستان‌ها نشان می‌دهد که چطور زندگی تحت نظارت دائم یک سیستم پلیسی، ترس، فقر، تجربۀ خشونت، زیستن در میان تن‌های تکه‌پاره، جنون و مرگ به اجزائی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمرۀ فلسطینیان بدل شده‌اند. از همین روست که داستان‌های این کتاب، اغلب با واقعیتی ملموس آغاز می‌شوند و در ادامه به کابوس و اوهام پیوند می‌خورند و وحشتی پدید می‌آورند که خاص زندگی‌ای‌ست که زیاد خداش در داستان‌هایش قصد به تصویر کشیدن آن را دارد.

«غرق‌شدگان در خنده» شرح بدن‌های مثله‌شده و تکه‌پاره است. این بدن‌ها هم در معنای واقعی و هم در وجهی استعاری، تکه‌تکه شده‌اند. این قصه‌ها همچنین شرح هویت‌های تکه‌پاره‌اند و شرح زندگی مردمی که زمین زیر پایشان محکم نیست و مدام احساس وحشت و ناامنی می‌کنند و مدام با وضعیت‌های غریب و هولناک و با مرگ مواجه می‌شوند. در بسیاری از قصه‌های این کتاب، با امری غریب مواجهیم که یکباره وارد داستان می‌شود و امر عادی و روزمره را برمی‌آشوبد یا به بیانی دیگر، آشوب پنهان در متن امر عادی و روزمره را هویدا می‌کند و آن را نشان خواننده می‌دهد. این‌گونه است که خواننده یک‌باره با واقعه‌ای نامنتظر و شوک‌آور در قصه مواجه می‌شود.

داستان‌های کتاب «غرق‌شدگان در خنده» با طنزی سیاه و گروتسک‌گونه به روایت وضعیتی ناساز و نامتعادل می‌پردازند. در ابتدای هر قصه معمولاً با وضعیتی مواجهیم که فقط کمی متفاوت با وضعیت عادی است. این انحرافِ جزئی اما یکباره به انحرافی بزرگتر می‌انجامد که هول‌انگیز است و طنز سیاه نویسنده برآمده از همین انحراف بزرگ است.

زیاد خداش در «غرق‌شدگان در خنده» وضعیتی پیچیده را به زبانی ساده و دور از پیچیدگی‌های ظاهری روایت می‌کند. قصه‌های او مصداق بارز ادبیات سهل‌ممتنع‌اند و سادگی آن‌ها تأثیرشان را بیشتر می‌کند. بیشتر این داستان‌ها بیشتر از سه‌چهار صفحه نیستند و در همین سه‌چهار صفحه، به‌سادگی و در نهایت ایجاز، به عمق وضعیتی پیچیده و هراس‌آلود و شوک‌آور راه می‌برند و زندگی مردمی را به تصویر می‌کشند که همواره در معرض مرگ و نابودی‌اند و مرگ همیشه در تعقیب آن‌هاست، همچنان که چشم‌های ناظرانی که آن‌ها را تحت محاصرۀ خود دارند نیز مدام آن‌ها را می‌پاید که مبادا دست از پا خطا کنند. آدم‌های داستان‌های کتاب «غرق‌شدگان در خنده» تحت نظارت دائمی یک سیستم پلیسی هستند و نیز تحت تعقیب دائمی از جانب مرگ و نابودی و ویرانی.

کتاب «غرق‌شدگان در خنده» شامل مقدمه‌ای به‌قلم نویسنده و سی داستان است. «بی‌زحمت پهلویم را پس بده!»، «خلیلِ همیشه‌بازنده»، «آقای معلم، واقعاً جنگه؟»، «خونی ابله، مثل خلأ»، «بدون پارگی»، «جنازه‌ی شاهزاده‌خانم‌ها»، «دختری زیبا در کنارش پیدا نکردند»، «در سطل‌آشغال هتل‌های جهان»، «درباره‌ی عشق، درباره‌ی مادرم»، «دو انگشت بلندشده‌ی صالح»، «زخم‌هایی برای فروش»، «سلام آقای بورخس»، «علت گریه‌های شبانه‌ی خواهران بزرگ‌تر زیبا»، «غرق‌شدگان در خنده»، «قطار اون‌جاست!»، «کتابخانه‌ای باز و روشن و شهری خواب‌زده»، «کریم رمانتیک»، «کیف مال من نیست»، «گچِ سفید»، «گروه یر موکیان رنج‌دیده»، «گل زردِ واتس‌اپ»، «له‌له‌زنِ کوچک»، «روپوش سبز»، «راه می‌رفت و به ساعت نگاه می‌کرد»، «نابینای اردوگاه منم»، «نویسنده‌ی داستان‌های کوتاه، دستور سربازان را اجرا نمی‌کند»، «وقتی تصمیم گرفتم خودکشی کنم»، «ولی او هرگز بیرون نیامد»، «همه‌اش پدرم بود» و «مردی درشت‌اندام که درِ دستشویی را می‌بندد» داستان‌هایی هستند که در این کتاب می‌خوانید.

مختصری درباب زیاد خداش، نویسندۀ کتاب «غرق‌شدگان در خنده»

زیاد مصطفی خلیل خداش، متولد ۱۹۶۴، نویسنده و آموزگار فلسطینی است. خداش از نویسندگان فلسطینی مطرح معاصر است. او دارای لیسانس ادبیات عرب و ارتباطات از دانشگاه ملی یافا، یکی از معتبرترین دانشگاه‌های فلسطین، و مدرس نویسندگی خلاق در مدارس رام‌الله است.

از زیاد خداش، به‌جز آثار داستانی، آثاری غیرداستانی هم به چاپ رسیده است. او در سال ۲۰۱۵ برندۀ جایزۀ ادبیات فلسطین شده است.

کتاب‌های «اشتباه پیشخدمت»، «زخم‌ها به ما اشاره می‌کنند»، «یک زمستان سنگین و یک زن سبک»، «دلایل بزرگ برای گریستن» و «انگار نفر سومی بین ما بود» از جمله آثار این نویسندۀ فلسطینی هستند.

مجموعه داستان «غرق‌شدگان در خنده» با ترجمۀ انتظار شعبانی در انتشارات آده منتشر شده است.