زمان : 06 Bahman 1388 - 19:33
شناسه : 21329
بازدید : 6714
مشروح مذاكرات مجلس تدوین قانون اساسی: جلسه بیست وهشتم مشروح مذاكرات مجلس تدوین قانون اساسی: جلسه بیست وهشتم

مشروح مذاكرات مجلس تدوین قانون اساسی:

جلسه بیست وهشتم

اول مهرماه 1358 هجري شمسي

صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
یزدفردا :علی آبادی :جهت اطلاع رسانی به فردائیان و ثبت در تاریخ در این سلسله مطالب ، مشروح مذاکرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تدوین قانون اساسی آورده می شود.

توجه: تمام نوشته های مندرج در این بخش، از  شورای نگهبان و کتاب
صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران  بازانتشار می شود. آوردن این جلسات در سایت یزدفردا به خاطر دسترسی مستقیم پژوهشگران و فردائیان به متن این جلسات در این سایت است.

یزدفردا

جلسه بيست و هشتم اول مهر ماه 1358 هجري شمسي


جلسه ساعت شانزده روز اول مهر ماه 1358 هجري شمسي برابر با اول ذيقعده 1399 هجري قمري به رياست آقاي دكتر سيد محمد حسيني بهشتي (نايب رئيس) تشكيل شد.
فهرست مطالب
1ـ اعلام رسميت جلسه ـ نطق قبل از دستور آقاي دكتر گلزاده غفوري.

2ـ طرح اصل 31
3ـ ادامة بحث پيرامون اصل 29
4ـ طرح و تصويب اصل 32 (اصل بيست و هشتم)
5ـ پايان جلسه دبيرخانة مجلس بررسي نهائي قانون اساسي [--------------------------------------------------------------------------------------]
1ـ اعلام رسميت جلسه ـ نطق قبل از دستور آقاي دكتر گلزاده غفوري.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
رسميت جلسه را اعلام ميكنم.
آقاي دكتر گلزادة غفوري براي نطق قبل از دستور تشريف بياوريد.
دكتر گلزاده غفوري ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
بعد از سلام و تشكر از دوستاني كه به من محبت دارند، در اين مسافرت اخير كه پيش آمد و همه در جريانش هستيم و اميدواريم همة اين كارها به حول و قوة الهي در اطراف تشخيص صحيح تكليف و انجام تكليف، انساني و اسلامي بوده باشد، اين فرصت پيشآمد كه به طور مختصر چند كلمهاي عرض كنم و يك تذكر و تنبيه بيشتري براي ما باشند كه بتوانند موقعيت خودشان را درك بكنند و اثر حرفها و كارها و عملهائي را كه دارند، ارزيابي كنند.
بنابراين ضمن اينكه يك گزارشي است از اين سفر چند روزه، يك تكليفي هم براي تنبهي است در مورد عكس العمل جريانات ايران در خارج و مخصوصاً عكس العمل جريانات اين مجلس، اينست كه بطور خلاصه سه نكته را يادآوري ميكنم، قبل از همه بايد از ارواح بزرگ و انسانهاي انسان ساز كه «احب الناس الي الله انفعهم للناس» الهام بگيريم، سعي بكنيم هر دقيقةمان در بهبود حال مردم مؤثر باشد به هر ثانيه اي كه از ما ميگذرد و كلمه اي كه اينجا ميگوئيم توجه داشته باشيم و باز همانطور كه توجه داريد و نيازي به يادآوري مجدد نيست كه علي عليهالسلام در بيان اينكه چطور خودشان را در معرض اجتماع قرار دادند كه مصدر امور قرار بگيرند، دو چيز را تذكر ميفرمايند كه اين دو چيز بايد نصب العين براي انسانهاي بيدار باشد و هست و آن مسأله كظة ظالم سغب مظلوم (سيري و شكمبارگي ستمگر و بينوائي و محروميت مظلوم) است، يادمان باشد هر كلمهاي كه اينجا ميگوئيم و هر اصلي كه ميگذرد در اين جهت مؤثر باشد، در بهبود وضع زندگي مردم علاقمندتر ساختنشان به معنويت مؤثر باشد و همچنين هر اصلي كه ميگذرد در واقع يك نوع معرفي از اسلام باشد و بدون اينكه ما مرتب اسم اسلام را ببريم، نشان بدهيم كه اگر اسلام در كار باشد زندگي چه صورتي پيدا خواهد كرد.
راجع به گزارش كار عرض كنم كه يك برنامة دو هفتهاي تنظيم شده بود منتها چون نمايندگان ايران كه دو نفر بودند، بيش از يك هفته فرصت پيدا نكردند و اين يكي دو روز جلو و عقب شدنش هم به خاطر مشكلات و وسائل رفت و آمد بود.
هدف از تشكيل جلسه و مناسبتش مسألة آغاز پانزدهمين قرن هجرت نبوي بود و به اين مناسبت باز شدن دروازة آنجا كه البته از چند سال قبل بطور خيلي خفيف يك گوشهاي از دروازه براي ديد و بازديدها باز شده بود ولي اين دفعه يك كمي بازتر بود و اميد ميرفت كه در آينده به خاطر جو اجتماعي كه در تمام سطوح محيطهاي انساني پيدا شده است عالم اسلام يك وضع خاصي پيدا بكند و اينكه من گفتم به خاطر اينست كه ممكن است، كمتر توجه داشه باشيم و از اين موقعيتي كه پيش آمده و واقعاً اتمام حجت است به مصداِ «لينظر كيف تعملون» براي اينكه اين مسأله در سطح دنيا يك وضع خاصي دارد، وقتي انسان ميرود و از نزديك ميبيند آنوقت متوجه ميشود.
(خزعلي ـ محل مسافرتتان را بيان كنيد كه به كجا تشريف برديد) بسيار خوب، غرض اين بود كه اسلام تبيين بشود بنابراين مناسبت اين كنفرانس آغاز پانزدهمين قرن هجري بود و موضوع بحث هم دربارة فرآوردههاي اسلامي براي بشر بود و محلش همانطور كه قبل از مسافرت گفته شد جمهوري تاجيكستان بود كه يك جمهوري است كه زبانش به زبان فارسي خيلي نزديك است.
در مركز تاجيكستان يك شهري هست بنام «دوشنبه» و نامگذاري اين شهر به دو شنبه حكايت از اين ميكنند كه اكثريت مردم آنجا حتي به زبان فارسي صحبت ميكنند.
ما ميتوانستيم در آن كنفرانس به چند زبان صحبت بكنيم ولي آنها خواهش كردند كه به زبان فارسي سخنراني كنيم براي اينكه يك تجديد خاطرهاي بشود و مسائل را با زبان اصيلتر از ما بشنوند.
حتي از چهار سخنراني كه در آنجا انجام شد دو تا از آنها به زبان فارسي صورت گرفت.
اين كنفرانس در شهر دوشنبه يكي از شهرهاي جمهوري تاجيكستان كه يكي از جمهوريهاي مسلماننشين روسيه است تشكيل شد و بعد هم برنامهاي بود براي مسافرت به جمهوريهاي مسلمان نشين روسيه است تشكيل شد و بعد هم برنامهاي بود براي مسافرت به جمهوريهاي ديگر كه چند جايش انجام شد و بقيهاش يعني مسافرت ما به سيبري و قفقاز و آذربايجان شوروي و لنينگراد به خاطر كمي وقت ما صورت نگرفت.
حالا بنده يك گزارش مختصري از مسافرت به جمهوريهاي تاجيكستان و ازبكستان و شهرهاي مختلف سمرقند و بخارا و تاشكند دارم كه عرض ميكنم.
در هر كدام از اين شهرها تماسهائي برقرار شد و سخنرانيهائي هم صورت گرفت.
اين نشست يك برنامة رسمي و يك برنامههاي غير رسمي داشت، برنامة رسمياش اين بود كه تقريبا سي و چند نفر نماينده از كشورهاي مختلف اسلامي شركت كردهبودند و از جمهوريهاي مختلف روسيه هم بر طبق تقسيمات ديني كه كردهاند، از چهار ادارة بزرگ ديني آنجا هم آمده بودند كه در فرصت ديگري در مجال بيشتر، بايد تفصيل بهتري داد چون اين آگاهي بسيار لازم است و واقعاً زبان حال آنها اين بود كه مردم دنيا از حال مسلمين آنجا با خبر بشوند.
در آنجا در حدود پنجاه ميليون مسلمان وجود دارد و ارتباط اين پنجاه ميليون نفر با دنياي خارج و ارتباط دنياي خارج با اينها به طوريكه من سؤال كردم خيلي كم است و البته كمتر هم به اينگونه سؤالها جواب داده ميشد ولي ما سعي كرديم اين اطلاعات را به دست بياوريم.
ميگفتند سال گذشته فقط بيست و پنج نفر آنهم از غير كشور روسيه، از طريق كشورهاي ديگر توانسته بودند به سفر حج بروند و با دنياي اسلام تماس بگيرند.
اينها را من فقط براي يك نكته ميگويم و آن اينكه انتظار مردم دنيا و مسلمانان دنيا به خصوص در آنجا، شايد اگر مجال شد بگويم كه در آن برنامههاي غير رسمي و تماسهاي غير مستقيم كه با مردم گرفته ميشد و آن التماسهائي كه داشتند چه بود، اين اثر كار ما و مخصوصاً اثر كار ايران چون جنبة عملي داشت و مخصوصاً مسألة تدوين قانون اساسي كه كم و بيش در جريانش بودند و يك مقدار هم از طرف ما در جريان گذاشته شدند ميخواستند اهميت اين موضوع بيشتر براي آنها محرز بشود و اثرش در دنيا معلوم بشود.
در اين نشست و برنامه رسمي سي و دو مقاله عرضه شد كه از هر كدام يك نمونه اينجا هست و در دسترس دوستان قرار ميگيرد كه اگر وقت و فرصت داشته باشند مطالعه بفرمايند و البته هر مقالهاي كه خوانده ميشد به پنج زبان هم ترجمه ميشد و بيشتر از ترجمههاي فارسي و عربياش كه اينجا بيشتر مورد حاجت بود من همراه خودم آوردم و اگر دوستان مايل باشند خدمتشان ميدهم كه طرز تفكر در عالم اسلام را متوجه بشويم و اهميت اين مسأله اين است كه همه با اشتياِ كامل ميل داشتند آنجائي كه عمل شده است، آنجائي كه اسلام كارساز بوده، آنجائي كه اثر اجتماعي گذاشته است از آنها مطلع بشوند و در انتظار آثار زندة بعدي آن هم هستند و اين آن مسئوليتي است كه ما الان داريم، در اين سي و دو مقالهايكه عرضه شد البته فرصت سخنراني براي همه نبود حدود ده، يازده ساعت براي سخنراني فرصت بود كساني هم كه فرصت پيدا نكردند فقط مقالة خودشان را آنجا عرضه كردند با وجود اين به خاطر آن جو اجتماعي كه وجود داشت و علاقهاي كه تودة مردم ابراز ميكردند شايد بيشتر از يك نهم اين وقت يعني يك ساعت و خردهاي از اين وقت به نماينده ايران اختصاص پيدا كرد كه صحبت بكند و نمونهاش هم هست چنانچه دوستاني علاقمند بودند كه ببينند خدمتشان تقديم ميكنم.
در اين جلسهاي كه اين سي و دو مقاله عرضه شد و سخنراني نمايندة ايران هم ايراد شد، خوب قطعاً سؤالاتي ايجاد ميكرد، تماسهائي برقرار ميشد، مصاحبههائي ترتيب داده ميشد كه خود اين يك فرصت بسيار خوبي بود و خداوند همانطور كه فرصتهائي را پيش ميآورد به مصداِ «لينظر كيف تعلمون» شايد اين هم يك آزمايشي بود.
به هر حال برنامة رسمياش آن سخنرانيها و عرضة اين سي و دو مقاله و تماسهاي مستقيم و غير مستقيم بود كه با آنها گرفته ميشد چون مرتب برنامه اقامه صلوة در مساجد بود، اين يك فرصت خيلي خوبي بود كه مردم ميشنيدند كه يك افرادي آمدهاند آنجا و ميخواستهاند آنها را ببينند، همانطور كه گفتم چون آن ايالت فارسي زبان بودند در مساجد جمع كثيري اجتماع ميكردند و سخنراني دومي كه با زبان فارسي انجام شد در يكي از همين مساجد بزرگ بود و در حدود چندين هزار نفر جمعيتي كه مشتاقانه آمده بودند خواهش ميكردند كه شما دربارة وضع گذشته و حال ايران و بخصوص دربارة وضع آيندة ايران براي ما مطالبي بگوئيد مثل اينكه از ما انتظار داشتند و اين كلمات از نمايندگان كشورهاي ديگر هم شنيده ميشد و ميگفتند كه ما مردم مسلمان كشورهاي ديگر منتظريم ببينيموضع ايران چه ميشود و ميگفتند كه ما مردم مسلمان كشورهاي ديگر منتظريم ببينيم كه وضع ايران چه ميشود تا مردم آنجا مسأله كارسازي اسلام را بفهمند و راهي را كه شما به تجربه داريد به جلو ميرويد آنها هم بتوانند در آن راه استقلال اسلامي خودشان را پيدا بكنند.
بعد ازگذشتن اين برنامهها و البته همانطور كه گفتم تماسهاي با مردم و سؤال و جوابهائي كه ميشد و علاقههائي كه ابراز ميكردند، مسافرتهائي به شهرهاي سمرقند و بخارا و تا شكند انجام گرفت كه يك سخنراني در نشستي كه با طلاب علوم ديني داشتيم انجام شد و همانطور كه ميدانيد آنجا ديپلمشان تا كلاس ده است و يكنفر كه بخواهد طلبه و عالم ديني بشود بايد حتماً اين ده كلاس را خوانده باشد يعني ديپلم داشته باشد بعد از اين دهسال يك دورة هفت ساله دارند كه پس از گذراندن اين دورة هفت ساله، يك نفر ميتواند خطيب و يا امام جماعت بشود و بالاخره در اين مدارج قرار بگيرد.
سخنراني بعدي كه انجام شد در حضور اينها بود چون در آنجا حدود هزار نفر خطيب و امام جماعت و قاضي دارند و در سال حدود دويست نفر هم فارغ التحصيل علوم ديني ميشوند.
در حضور اينها مسائلي مطرح شد، در ميان آنها چند نفر شيعه بودند كه از آذربايجان شوروي و باكو و قفقاز آمده بودند و براي عرضه كردن بسياري از مطالب مجال بسيار بسيار خوبي بود كه تفصيلش احتياج به وقت بيشتري دارد، ميخواستم ضمن اين گزارش مختصر كه نوشته شده و اگر دوستان خواستند در اختيارشان قرار ميگيرد، فقط اين نكته اشاره بكنم كه نمايندگاني كه از كشورهاي ديگر آمده بودند براي من خيلي جالب بود، چون چند نفرشان گفتند آقا با اينكه گرفتن امواج راديو ايران خيلي مشكل است به عنوان يك مسلمان، علاقمنديم كه از مسألة اسلام و مسألة اين نظام اسلامي ايران به عنوان حكومت، به عنوان آزمايش كه در دنياي امروز برقرار شده به هر كيفيتي كه هست امواج را بگيريم و به هر زحمتي هست گوش بدهيم، حتي نامه هم مينويسيم من ميخواستم بپرسم كه آيا اين نامهها آمده يا نه؟ ميگفتند ماده به ماده كه در مجلس خبرگان تصويب ميشود و يكي از آنها نمايندة اطريش بود گفت با كمال دقت گوش دادهايم زيرا خودمان را مسئول و شريك مسأله ايران ميدانيم.
يكي ديگر كه از بنگلادش آمده بود گفت: در آنجا من روزنامهها را مخصوصاً آنجاهائي كه مسألة كردستان را بزرگ كرده بودند پريدهام كه در آنها نشان داده بودند كه هفده نفر را چه جور وبه چه ترتيبي از بين بردهاند، ميگفت من اينها را نگهداشتهام كه براي ايران پست كنم تا مسلمانان ايران در جريان تبليغات و بزرگ كردن مسائل كوچكي كه در اينجا اتفاِ ميافتد باشند و بدانند در دنياي خارج چه ميگذرد.
همچنين از لندن و جاهاي ديگر و اين جلساتي كه در هايد پارك تشكل ميشده خودشان را شريك مساله ايران ميدانند.
من فقط خواستم اين نكته را يادآوري كنم برادران گرامي فرصت خيلي مغتنم است، مسأله خيلي بزرگتر از آن است كه ما اينجا هر چه به ذهنمان ميرسد همينطور بدون اينكه لااقل خودمان دربارهاش تأمل زيادي بكنيم مطرح كنيم.
همه اينها به حساب اسلام گذاشته ميشود، حتي رفتار ما، حتي نشست ما اين لياقت ما را براي اداره كردن يك مجتمع و طرز رفتارمان با همديگر نشان ميدهد به هر حال من زياد طول نميدهم البته وقت گرفته بودم و در شش مورد در اين مدتي كه نبودم كه صحبت كنم اما اين به حساب آن نوبت نيست و به اصطلاح نطق قبل از دستور است.
خواستم آن سوز دروني خودم و سوز دروني بسياري از مسلمين دنيا را كه در انتظار هستند بگويم.
من يادم نميرود زير گوش من صدا ميكند كه يكييكي ميآمدند و ميگفتند شما در ايران الان حجت هستيد، مواظبت بكنيد و توصيههائي هم بود كه البته تمايلتان به اين باشد كه مردم احساس كنند كه اين زنجيرهائي كه از دست و پايشان باز شده يك جوري فكر نكنند كه يك زنجير طلائي ديگري به دست و پايشان بسته ميشود.
اصلا زنجير از دستشان باز بشود، احساس سلامت اسلامي و انساني بكنند.
البته آنچيزيكه خيليخيلي جالب بود و در آخر بايد به آن اشاره بكنم، ابلاغ سه پيام بود، مشتاقانه درصدد شنيدن اين پيامها بودند كه به ترتيب آنها را در آنجا عرضه كردم و يك پيام هم مربوط به همين مجلس بود و به قول خودشان دستورالاساسي و يا يك قانون اساسي جامع كه ميخواهد نوشته بشود همه در انتظار اين بودند و از اين پيام بسياربسيار اظهار تشكر و خوشحالي كردند، چون حالا وقت ميگيرد متن پيام را نميخوانم، پيام دوم مربوط به برادر از دست رفتهمان مرحوم آيت الله طالقاني بود يادتان هست همان شبي كه صبحش ميخواستيم برويم و همان شب هم بعد از اينكه روي همين صندلي نشسته بودند و بعد رفتيم بيرون چند دقيقهاي به عنوان پيام صحبت كردند باز در منزلشان يكي دو ساعت كه بوديم پيامهائي كه دادند براي آنها بسيار جالب بود.
پيام ايشان اين بود كه مسأله اسلام را مطرح كنيد، مساله تمايلتان به مردم يادتان نرود، جوري نباشد كه فكر كنند عامل اجراي دستگاه حاكمه هستيد «شر الناس من باع دينه بدنياه و شرمنه من باع دينه بدنيا غيره» نباشيد و بعدهم مذاكرات منتشر بشود و به آن چهار ديواري آنجا منحصر نباشد و در آخر هم پيام رهبر كه از اينجا صحبت كرده بودند و دو مطلب را اشاره كرده بودند، در آنجا عرضه شد كه بسياربسيار اثر خوبي گذاشت و ما اميدواريم كه اين توصيهها در همين جا هم كه ما هستيم انجام شد چون يك توصيهاش توصيه به وحدت اسلام، خدا را در نظر داشتن، مصالح اجتماعي امروز را در نظر داشتن و مسأله الا هم في الاهم را مورد توجه قرار دادن بود.
آخرين تقاضاي من اينست كه بين خود و خدا ببينيم اولا چه كردهايم و همين الان چه ميكنيم و تصميمات ما در بهبود زندگي مردم، زندگي محسوس و ملموسشان و علاقمنديشان به اسلام چيست، در اين باره يك ارزيابي مختصر در وجدان خودمان بكنيم كه اين طرز رفتار و وضع ما، اين بودن ما، اين رفتن ما كه اميدواريم مايه روسفيدي نزد خدا باشد، «احب الناس الي الله انفعهم للناس» و همچنين «لاتخونواللّه و الرسول و تخونوا اماناتكم» اميدوارم كه باز هم فرصتي پيدا بشود و مطالبي عرض كنم، اگر دوستان سؤال خاصي داشتند بفرمايند و اين سي و دو مقاله هم اينجا هست و همينطور مجلههائي كه آنجا منتشر ميكنند، نمونههايش را بايد ديد، مخصوصاً مردم قفقاز، آذربايجان جنوبي و مردم باكو كه اينها براي كتابهائي مربوط به تشيع التماس ميكردند، چند دوره كتاب كه برده شد خيلي مورد توجه واقع شد باور كنيد حتي خطباي مساجد آنجا ميگفتند مردم اينجا جمع ميشوند ولي ما براي آنها مطلب نداريم بگوئيم.
حتي در آن نواحي غير شيعه به قول معروف اين چند تا كتابي كه ما برده بوديم مثل نقل و نبات براي آنها بسيار ارزنده بود، بنابراين مسئوليت ما هم مسئوليت شخصي و به اصطلاح محيط درون خودمان است و هم مسئوليت جهاني است من فقط خواستم اين نكته را اشاره كنم كه يك جوري باشد كه نسل آينده ما را دعا كنند كه وقتي اينجا بودهايم قدمي به سوي دنيا و آخرت آنها برداشتهايم.
خلاصه تكيه ما به زور و به قدرتي است كه به هر كيفيت حاصل شده است و «فاماالزبد فيذهب جفا و اما ماينفع الناس فيمكث في الارض» و السلام عليكم و رحمة اللّه (اشراقي ـ اگر مقالات تكثير شده بفرمائيد آنها را توزيع كنند.
(چشم، چون در جلسة مربوط به مجلس قرار نيست كه چيزي توزيع بشود، بعد از ختم جلسه در اختيارتان قرار خواهم داد و اگر سؤالي هم بود يك نشست خصوصي ميتوانيم با هم داشته باشيم و من توجه شما را به اين موضوع جلب ميكنم، زيرا الان فرصت نشد تمام تماسهاي مستقيم غير مستقيم را بگويم كه سوز دل اسلاميشان چيست و از آنطرف آن مته به خشخاش گذاشتنها و حكايتهائي كه ميكردند كه فلان كلمه، فلان حرف، فلان مطلبي كه يك كسي به ديگري در اينجا گفته است مثلا كلمه «حيثيت» كه در قانون اساسي ما هست كه اگر چنانچه مورد تعرض قرار بگيرد بنا به فرمايش پيغمبر اسلام دربارة آن شخص كه با اهانت ميبردندش فرمودند «اليست نفسا» يعني آيا اين انسان نيست؟ خيلي توصيه ميكردند كه هر اصلي را كه شما تصويب ميكنيد مثل يك آيه قرآن مردم را دعوت و ارشاد بكند و من با همين جمله كلام خود را ختم ميكنم كه دربارة كسانيكه ميخواهند تازه اسلام را بشناسند، كجا بشناسند و بعد هم احياناً ممكن است اهل نفاِ باشند خداوند به پيغمبر دستور ميدهد «قل لهم في انفسهم قولا بليغا» من شما را مستغني ميدانم از اينكه اين را ترجمه كنم ولي توجهتان را به مفهوم عميق اين آيه جلب ميكنم براي آن مسئوليت شديدي كه ما داريم تا مخالف هم وقتي حرف ما را ميشنود خودش را محكوم ببيند، يعني ببيند حرف درست است باز روي ان كلمه «في انفسهم» آية پنجاه و هشت سوره نساء تأكيد ميكنم.
همه شما را به خدا ميسپارم من وقت را نميگيرم چون واقعاً هر ثانيهاش بيشتر براي من محسوس و ملموس شد كه چقدر مسئوليت داريم حالا چطور بتوانيم جوابش را پيش خدا بدهيم، بحثي است جداگانه.
جملهاي كه ديروز استاد عزيزمان گفتند كه خدا راضي نباشد، پيغمبر راضي نباشد، امام راضي نباشد، پيشوا راضي نباشد، مردم هم راضي نباشند من اميدوارم كه اين مسأله حقيقت نداشته باشد بلكه رضايت همه باشد و رضايت خدا هم در رضايت خلق است و ما متوجه باشيم كه ان شاء الله آنطور كه بايد و شايد وظيفهمان را انجام بدهيم.

2ـ طرح اصل 31 نايب رئيس (بهشتي) ـ با تشكر از گزارشي كه با فشردگي آقاي دكتر غفوري برايمان دادند و با اميد اينكه قانونمان و قانون تهيه كردنمان و قانون پياده كردنمان بتواند عمل به مقتضي و مفاد آيه كريمه «و كذلك جعلنا كم امة وسطاً لتكونواشهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً» باشددستور جلسه اصول اصلاح شده سي و يك و بيست و نه است كه قبلا مطرح شده بود و اصلاحاتي در آن بعمل آمده است.
اصل 31 ـ تشكيل اجتماعات و راهپيمائي آزاد است، مقررات مربوط به نظم راهپيمائي و اجتماع در خيابانها و ميدانهاي عمومي به موجب قانون معين ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ به نظر ميرسد اگر آن «ويرگول» «به واو» تبديل بشود بهتر است به اين ترتيب «تشكيل اجتماعات و راهپيمائي آزاد است و مقررات مربوط به نظم راهپيمائي و اجتماع در خيابانها و ميدانهاي عمومي به موجب قانون معين ميشود» در اين زمينه سؤالي هست؟ آقاي موسوي تبريزي.
موسوي تبريزي ـ «تشكيل اجتماعات و راهپيمائي با اجازه قبلي آزاد است» اگر «با اجاز قبلي» را بگذاريم بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ عنايت بفرمائيد، اين درست بر خلاف آن چيزي است كه مورد نظر بود يعني ما ميخواهيم بگوئيم توي مسجد كه ميخواهند اجتماعي تشكيل بدهند ديگر نيازي به اعلام قبلي نداشته باشد.
موسوي تبريزي ـ منظور از اجتماعات و راهپيمائيهايي است كه جنبة سياسي داشته باشد، آنها بايد با اجازه قبلي باشد و الا موضوعات مذهبي از اين بحث خارج است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ نه آقا مثلا ميخواهند در مسجد يك بحث سياسي بكنند خود شما مثلا ميخواهيد بعد از نماز منبر برويد و بحث سياسي بكنيد اين اجازه و اعلام قبلي هم نميخواهد.
راهپيمائي هم فقط در حدي است كه بخواهد در معابر عمومي و ميدانها باشد، به هر حال اجتماعات راهپيمائي اگر در خيابانها و معابر عمومي و ميدانها باشد، به هر حال اجتماعات و راهپيمائي اگر در خيابانها و معابر عمومي و ميدانها باشد، به هر حال اجتماعات و راهپيمائي اگر در خيابانها و معابر عمومي و ميدانها باشد بايد مقرراتي داشته باشد، منهاي اين ميخواهيم بگوئيم آزاد باشد.
كرمي ـ «كه بر خلاف جمهوري اسلامي نباشد آزاد است» اين قيد بايد باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اين هم نظر آقاي كرمي است آقاي خامنهاي نظري داريد بفرمائيد.
خامنهاي ـ عرض كنم كه «اجتماعات و راهپيمائي» راهپيمائي يك نوع اجتماع است، اجتماعات نشسته، اجتماعات ايستاده و اجتماعات متحرك.
نايب رئيس (بهشتي) ـ ذكر خاصي بعد از عام است به دليل وضع خاصي كه دارد.
خامنهاي ـ يعني بايد وضع خاصش را در نظر گرفت.
ديگر اينكه مقررات فقط ناظر به اجتماع در خيابانها و ميدانهاي عمومي ميشود و ميدانهاي عمومي اعم است از معابر عمومي، معابر و كوچهها اگر معابر يا لفظي باشد كه جامعتر باشد بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ متشكر، آقاي يزدي سؤالي هست؟ يزدي ـ بر حسب اين اصل محافل بهائيت به صورت آزاد در همه جا ميتواند تشكيل بشود و طبعاً افراد هم ميتوانند رفت و آمد كنند اصولا با آن مسأله گمراهي قبلي تكليفش چه ميشود؟ نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي طاهري خرم آبادي بفرمائيد.
طاهري خرم آبادي ـ عرض كنم در يك مواردي ممكن است پيش بيايد كه دولت مجبور بشود از يك نوع راهپيمائي و يا اجتماع جلوگيري كند بنابراين بايد اينجا يك كلمهاي باشد كه دست دولت را نبندد و بتواند در مواردي جلويش را بگيرد مثلا همين الان قانوني را كه وزارت كشور داده كه بايد اول اجازه بگيرند و هدف را معين كنند اين خودش يك پيش بيني براي جلوگيري از آن موارد است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اينكار شده كه اگر در خيابانها و ميدانها باشد بايد اين را بگويند و قبلا اعلام كنند و اين را هم كه دولت گفته است در همين مورد است.
طاهري خرمآبادي ـ نه منظور اينست كه ممكن است شرايطي پيش بيايد كه اصلا از آن راهپيمائي جلوگيري كند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ لابد شرايط بايد شرايط معابر و خيابانها باشد خوب اين توي همين هست.
طاهري خرم آبادي ـ نوشته شده «و مقررات مربوط به نظم راهپيمائي» اما بايد مقررات به طور اعم نوشته بشود كه اگر بخواهند جلوگيري كنند بتوانند اينكار را بكنند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ خوب اين نظر آقاي طاهري بود آقاي پرورش بفرمائيد.
پرورش ـ اين «در خيابانها و ميدانهاي عمومي» قاعدتاً از نظر جمله ظرف براي تشكيل اجتماعات است در حاليكه ميشود از اين جمله سوء استفاده هم كرد، اگر اين را براي مقررات ظرف بگيريم و بگوئيم مقررات آن را در خيابانها و ميدانهاي عمومي بايد قانون معين بكند بنابراين ميتوانيم بگوئيم كه مقررات مربوط به نظم راهپيمائي و اجتماع در خيابانها و ميدانهاي عمومي معين ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ كسي كه اينطور نميفهمد، اين را ميفهمند كه ظرف اجتماع و راهپيمائي است نه ظرف تعيين.
آقاي بشارت بفرمائيد.
بشارت ـ در پيشنهادهائي كه فرستاده بودند مسأله غير مسلح بودن را خيلي تأكيد داشتند كه راهپيمائيها به صورتي باشد كه غير مسلحانه باشد و در مورد اينكه آقاي طاهري فرمودند يك قدري دست دولت را باز بگذاريم دولت بايد بيشتر كوشش كند، وسايلي فراهم كند كه مراكز اقتصادي، راهها، خيابانها را خراب نكنند ولي با اين مسائل جلوي راهپيمائي و اجتماعات گرفته نشود چون اينها خاصيتش براي كشور اين است كه دردها و ناراحتيهايشان را ميگويند شايد بسياري از مشكلات را در اين راهپيمائيها درك كنيم مسأله غير مسلح بودن هم بايد به يك صورتي در بيايد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي طاهري اصفهاني بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ من معتقدم كه يك شرطي برايش بگذاريد به شرط آنكه لطمهاي وارد نسازد، ديگر اينكه مباني اسلام را مراعات كنيد من به اقليتها نظر ندارم ولي آنها هم نبايد بر خلاف مباني اسلام براي كوبيدن اسلام جلسهاي تشكيل بدهند.
شما ميگوئيد «آزاد» در اين شش مادة قانون هم سه مرتبه گفتيد قانون، قانون، قانون.
چه ميدانيد در آينده اين قانون داراي چند تبصره وماده خواهد بود و گل و گشاد نخواهد بود، به قول ايشان بهائيها، چپيها بروند توي مسجد و تشكيل اجتماع بدهند و مستقيماً آنجا بنشينند ولي نيتشان ضربهزدن به اسلام و ضربه زدن به امنيت نظام ما باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي قرشي بفرمائيد.
قرشي ـ اگر احتياج باشد كه موافق و مخالف صحبت بكنند بنده به عنوان موافق صحبت خواهم كرد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي رباني شيرازي بفرمائيد.
رباني شيرازي ـ سؤال من اين بود كه اين تشكيل اجتماعات و راهپيمائيها كه آزاد است يعني «آزادي مطلق» و هيچگونه قيدي ندارد؟ چونكه گفتيم مقررات براي نظم در بين راه است، آيا براي تشكيل خود اين اجتماعات در آن قيدي هست يا خير؟ نايب رئيس (بهشتي) ـ اين مطلب را آقايان گفتند كه در اينجا مطلق است يعني آقايان پيشنهاد قيد ميكنند ولي وقتي مطرح شده به خصوص با توجه به زمينههائي كه مقداري از آن هم در نطق قبل از دستور بود نظر ما، نظر گروه و نظر خيلي از دوستان اين است كه اسلام عزيز ما زمينة آزاد امكان رشد و تجليش بسيار فراوان است بنابراين دو نظر وجود دارد اين را هم چون ضمن آراء بحث كردهايم مشخص ميكنيم، يك نظر همين كه عرض شد و يك نظر به خاطر تحقق و مراقبت بيشتر در حفظ عقايد و پايههاي فكري و اعتقادي و امنيت كه بايد محدوديتهائي وجود داشته باشد و ما نبايد اينجا ترتيب قيد بگذاريم بلكه به طور كلي آنجاهائي كه امنيت به خطر ميافتد مسائل بايد مجوزي داشته باشد و اين را بايد در آينده از وظايف دولت و حقوِ دولت مشخص كنيم آقاي جوادي بفرمائيد.
جوادي ـ در اصلي كه با پنجاه رأي تصويب شده كه احزاب، جمعيتها، انجمنهاي سياسي و صنفي وقتي آزادند كه اصول استقلال، آزادي و حاكميت و وحدت ملي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند و به اسلام آسيب نرسانند، ديگر آن قيود كافي است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ البته آن قيود كافي است و ما هم ذكر كرديم.
آقاي رباني املشي بفرمائيد.
رباني املشي ـ همانطور كه فرموديد مجالس و محافل بايد آزاد باشد، يعني بايد راهنمائي در خيابانها اجتماعات در ميادين آزاد باشد ولي دولت اسلامي هم بايد اطلاع داشته باشد.
اجتماع و راهپيمائي در خيابان يا مكاني كه مربوط به عامة مردم است نميشود بدون اطلاع قبلي باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اين را ما گفتيم كه اجتماعات در ميدانها و خيابانها مقررات دارد.
رباني املشي ـ آنچه مربوط به «نظم و مقررات است، زيرا ممكن است اصلا اين نكته قيد نشده باشد كه راهپيمائي بايد با اطلاع قبلي باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ چرا فرِ ميكند، اگر واقعاً لازم باشد بايد با اطلاع قبلي باشد.
آقاي فاتحي سؤالي داريد؟ فاتحي ـ به نظر من اگر اين جمله اضافه شود سادهتر و بهتر ميشود «به شرط آنكه مخل امنيت ونظم عمومي و عليه مباني اسلام نباشد».
نايب رئيس (بهشتي) ـ اين پيشنهادي است كه در جلسه هم شده و اينجا تكرار ميشود و گفتنش عيبي ندارد اين پيشنهاد شما است، مثل اينكه مطالب بيش از اين نيست.
طاهري گرگاني ـ اگر كلمه «نظم» را برداريم مشكل خيلي از آقايان حل ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ پيشنهادي است كه ميفرمائيد ولي قبلا در كميسيون بحث شد كه اين مقررات مربوط به نظم را بگذاريم و تهيه اين متن با توجه به اين نكته بوده كه دست دولتها را در جلوگيري از اين راه اظهارنظر مردم باز بگذاريم.
ما يادمان نرفته كه چطور گرفتار بوديم، همين مطلب مكرر گفته شد كه بالاخره ما داريم قانون مينويسيم به منظور اينكه چهارچوبي براي آينده باشد، همانطور كه پارسال به آن احتياج داشتيم، بنابراين نبايد طوري بنويسيم كه آنها بتوانند در اصلش مداخله كنند بلكه بايد در نظمش دخالت داشته باشند، اين نقطه نظر ما بود، بنابراين شروع ميكنيم به رأي گرفتن.
سبحاني ـ آقا چرا كلمة «مسالمتآميز» حذف شد؟ نايب رئيس (بهشتي) ـ چون ديديم احتياجي به آن نيست زيرا اين «مسالمتآميز» بقدري كشدار است كه قابل كنترل نيست، خانم گرجي بفرمائيد.
خانم گرجي ـ دولت بايد امنيت اجتماع كنندگان را حفظ كند و تا اندازهاي آن را تضمين نمايد و از درگيريهاي احتمالي جلوگيري بعمل آورد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آن را كه دولت موظف است تضمين كند، جنابعالي در منزلتان هم كه نشسته باشيد بايستي تأمين داشته باشيد و دولت وظيفه دارد.
امنيت شما را تضمين كند.
اينجا مساله راهپيمائي و امكانش است.
وظيفه دولت حفظ امنيت در تمام موارد است و نبايد آنرا اينجا با اين موضوع قاطي كرد.
طاهري ـ اينها بايد محفوظ هم باشند كه بتوانند حرفهاي خودشان را بزنند، آمديم يك عدهاي به اينها حمله كردند اينها بايد تأمين جاني داشته باشند.
خانم گرجي ـ حفظ حقوِ همه بايد قيد شود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بله، صحيح است آقاي بني صدر بفرمائيد.
بني صدر ـ اين مطالب را ما هم صبح و هم حالا بيان كرديم ديديم صلاحش بر فسادش ميچربد زيرا ممكن است دولت به عنوان اينكه امنيت كم شده يا زياد شده بكلي جلويش را بگيرد، يعني ما گفتيم كه امنيت عمومي از وظايف دولت است و فكر كرديم قانون اين نظم را پيشبيني ميكند اين نظم را بعهده دولت ميگذارد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي طاهري اصفهاني بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ ما در گرو همان خلاف اين را گفتيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ به سؤالات پاسخ داده شد لطفاً اجازه بدهيد گلدآنهارا براي اخذ رأي ببرند.
(تهراني ـ قبل از اينكه گلدآنهارا ببرند و رأي گرفته شود نوشته شود «به شرط آنكه مخل امنيت و خلاف مباني اسلامي نباشد») (موسوي تبريزي ـ اول با دست بلند كردن به رأي بگذاريد.)
بسيار خوب، آقاي يزدي ما در مورد تشكيل احزاب، جمعيتها در اصل قبل همة قيود لازم را گذاشتيم بنابراين تا آنجا كه مربوط به تشكيل جمعيتها ميشود بحث شده است فعلا بحث بر سر آزادي و آزادي اجتماع است و هر قيدي اينجا نوشته بشود، بطوريكه هم صبح و هم حالا عرض شد از نظر مباني نميتواند قابل توجيه باشد.
(فارسي ـ بنده ميخواستم عرض كنم كه يكنفر از گروه بيايد و دفاع كند.
شما خودتان تشريف بياوريد.
(كرمي ـ ديگر دفاع و توضيح نميخواهد.)
اول اين متن را نظرخواهي ميكنيم «تشكيل اجتماعات و راهپيمائي آزاد است و مقررات مربوط به نظم راهپيمائي در خيابانها و ميدانهاي عمومي به موجب قانون معين ميشود.
» آقاياني كه به اين صورت موافقند دست بلند كنند (سي و چهار نفر دست بلند كردند) رد شد.
(دكتر شيباني ـ ما داريم اينجا قيدي را ميگذاريم كه بوسيله آن خودمان داريم پدر خودمان را در ميآوريم.)
آقاي دكتر شيباني اجازه بفرمائيد، جمعاً دو قيد در ضمن گفتگوي دوستان پيشنهاد شد يكي قيد مربوط به اينكه اجتماع و راهنمائي توطئهآميز عليه امنيت و نظام جمهوري اسلامي نباشد، «توطئهآميز» نباشد.
(بشارت ـ اول كه به عنوان توطئه نميآيند) اول پرچم ميزنند و ميگويند ما حرف داريم خواسته داريم بعد توطئهآميز ميشود.)
بفرمائيد تشخيص آن به چه نحو است؟ آن بحثي است عليحده، اين پيشنهادي بود كه دادند.
اين راهنمائي را چه كسي بايد تشخيص بدهد و چگونه تشخيص داده ميشود؟ اين را بايد در جاي خودش با قوانين مفصل بيان كرد.
ما بحثهائي هم از توطئه داشتيم، تنها منحصر به اينجا نيست، قيدي كه پيشنهاد ميشود اين است كه راهپيمائي توطئهآميز عليه امنيت و نظام اسلامي نباشد.
(تهراني ـ بايد ضد مباني اسلام نباشد.)
بلي توطئهآميز عليه اسلام و امنيت نباشد.
آقاي بني صدر بفرمائيد.
بني صدر ـ هر مادهاي كه داراي يك مباني و يك موازين در هر اصلي كه خواهد آمد در تمام اين يكصد و پنجاه اصل وجود دارد كاري كه ما ميكنيم قانون را لغو ميكنيم چون معنايش اينست كه قوانيني كه وضع شده يك چيز ديگري است و آنچه كه ما اينجا تصويب ميكنيم يك چيز ديگر است و ما گفتيم كه قوانين هم بايد بر اساس اسلام باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي بني صدر اين غير از آن است زيرا ما گفتيم طبق مقررات.
بني صدر ـ در آن مقررات هم ميتوانيد بگذاريد كه اگر چنين وچنان شد خلاف اسلام نباشد.
موسوي ـ ما بايد در قانون و مقررات، حدود اسلام را حفظ كنيم يعني اگر عدهاي خواستند عليه اسلام راهپيمائي كنند نگذاريم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي موسوي اجازه بدهيد بنده توضيح بدهم.
آقاي بنيصدر، اتفاقاً اين قسمت با آن موارد فرِ ميكند وقتي كه ميگوئيم اين قانون محدود به قوانين اسلام است صدِ ميكند كه اينجا اين طور نيست، ميگويند اجتماع و راهپيمائي توطئهآميز عليهاسلام و امنيت كشور نباشد.
بني صدر ـ شما صبح گفتيد آن كلمه «مسالمتآميز» را برداريم كه مورد سوء استفاده قرار نگيرد، در پيامي كه همين امروز امام براي مدارس و دانشگاهها فرستادند فرمودند بيايند افكارشان را صراحتاً مطرح كنند و جواب بشنوند مثلا اگر اينها فردا در دانشگاه جمع شدند و گفتند اين مالكيتي كه در اسلام است به نظر ما صحيح نيست...
(يزدي ـ توطئه غير از اجتماع است هر مكتبي آزاد است كه اجتماع كند.)
پس بگذاريد توطئه، نيائيد يك در ميان صحبت بكنيد، بگوئيم اجتماع آزاد است به شرط نفس نكشيدن.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقايان به نوبت صحبت كنند، اجازه بفرمائيد.
(يزدي ـ اجتماع آزاد است به شرط توطئه نكردن.)
آقاي صدوقي بفرمائيد.
صدوقي ـ راهپيمائي فرِ ميكند چون يا عقيدهاي يا انگيزهاي دارند يا براي يك پشتيبانياي ميخواهند راهپيمائي كنند، بايد كه هم انگيزه و هم آن جهتي را كه ميخواهند پشتيباني كنند معلوم باشد يعني بايد يك جهتي باشد كه بر خلاف دين و اسلام و امنيت كشور نباشد و همچنين اگر خواسته وانگيزهاي دارند، خواسته و انگيزهشان مشروع باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مرادزهي فرمايشي داريد بفرمائيد.
مراد زهي ـ ما دو نوع راهپيمائي داريم يا براي گردش و تفريح است و يا براي اعتراض است، اگر براي اعتراض باشد كه محدوديت نميخواهد.
مسلماً راهپيمائي يا بر عليه دولت است كه به يك وضعي اعتراض ميكنند و راهپيمائي ميكنند كه در اين صورت جلو اعتراضشان گرفته ميشود و نتيجة اين راهپيمائي به جائي نميرسد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي دكتر آيت بفرمائيد.
دكتر آيت ـ من معتقدم كه آقايان به شكل قانون نويسي توجه نميكنند همه چيز را ميخواهند داخل اصل بياورند منظور از راهپيمائي بالطبع همانطور كه اشاره شد يا اعتراض است كه بايد آزاد باشد ما هميشه نبايد فكر بكنيم كه...
(تهراني ـ اجتماعات را هم بفرمائيد) نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي تهراني به شما نوبت ميدهيم كه در موقع خودش حرفتان را بزنيد، آقاي دكتر آيت شما فرمايشتان را بفرمائيد.
دكتر آيت ـ اين يك اصل بديهي است كه در هر حال توطئه ممنوع است و بعد ميشود يك اصل جداگانهاي گذاشت كه تكليف آن را تعيين كند.
قوانين عادي هميشه توطئه را ممنوع ميكند اگر خواستند يك جائي جمع بشوند و تظاهرات راه بيندازند ما از اول از كجا اطلاع داريم كه اينها چه كار ميخواهند بكنند؟ وسط كار اگر توطئه و خلاف قانون عمل كردند قانون تكليف آنها را معلوم كرده است.
قوانين ما تمام مسائل را روشن كرده است ممكن است كسي مخفيانه برود در خانهاش بنشيند و توطئه بكند اينجا ما نميتوانيم جلويش را بگيريم وقتي كه اعمالش ظاهر شد و كاري بر خلاف قانون كرد جلويش را ميگيرند.
اگر بخواهيد در تمام موارد، اين مسائل را بياوريد ناچار بايد يك اصل بنويسيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي رباني شيرازي بفرمائيد.
رباني شيرازي ـ چنانچه اطلاع پيدا كرديم توطئه گران در اطراف كردستان دارند مردم دهات را جمع ميكنند براي اينكه مملكت را تجزيه كنند، آيا دولت بايد آنها را آزاد بگذارد؟ آيا اين درست است كه بگوئيم اجتماع آزاد است و با استفاده از اين مطالب تجمع بكنند، بيايند بگويند مملكت بايد تجزيه بشود؟ نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي خامنهاي بفرمائيد.
خامنهاي ـ در راهپيمائيها منظور نظير همة دولتها اين است كه بايد منظم بوده و با عفت عمومي مخالفت نداشته باشد و از اين قبيل مقررات در همه جاي دنيا وجود دارد و نظر ما اين است كه مخالف با اسلام و نيز مخالف با نظام جمهوري نباشد كه در جاي ديگر هم البته قيد شده اگر اين جمله در اينجا قيد بشود مقررات مربوط به نظم بايد رعايت شود، اگر اين مقررات ناظر بر همة اينها است كه نيازي به هيچكدام از اينها نيست، اگر بنا است يكي از اينها ذكر بشود بقيه هم بايد ذكر شود چون اين مقررات لغو ميشود و ديگر نيازي به آنها نيست.
نايب رئيس (بهشتي) ـ يعني نظر شما اين است كه چون مقررات وجود دارد ديگر احتياجي به اين قيود نيست؟ بسيار خوب آقاي مشكيني بفرمائيد.
مشكيني ـ صحبت توطئه نيست بلكه ما ميخواهيم بگوئيم عليه مباني اسلام و ضد اسلامي نباشد بيشتر آقايان هم همين را ميخواهند اول اين قسمت را اضافه كنيد بعد رأي بگيريد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ يعني ميخواهيد بگوئيد در راهپيمائيها و اجتماعات بر ضد اسلام حرف نزنند يا ميخواهيد بگوئيد بر ضد اسلام و مباني اسلامي قيام نكنند؟ مشكيني ـ اجتماع و راهپيمائي بر ضد مباني اسلام نباشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بسيار خوب، يعني اگر در جائي كسي عليه اسلام سخنراني ميكند و مردمي هم كه آنجا هستند گوش ميكنند و بعد هم متفرِ ميشوند اين را نظرتان اينست كه منع كنند يا آزاد باشد؟ مشكيني ـ بلي ما ميخواهيم اين را منع كنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ معلوم ميشود اينجا دو نظر وجود دارد يك نظر اينكه راهپيمائي و اجتماع آزاد باشد و يك نظر اينكه بايد محدود باشد، آقاي يزدي بفرمائيد.
يزدي ـ سخنراني دو حالت دارد يك وقت با اين سخنراني ميخواهد عليه اسلام قيام كند كه بايد جلو اين را گرفت ولي يك وقت هست كه سخنراني بحث است مثل سخنراني سر كلاس دانشكده كه در آنجا همه آزادند حتي اگر اين بحث عليه خدا هم باشد ولي راهپيمائي يا بحثي كه مقدمة توطئه باشد درست نيست و بايد اين را منع كرد.
(نايب رئيس ـ اين همان چيزي است كه بنده گفتم.)
نظر من هم همين است نه اينكه به كلي جلوي آنها را بگيريم.
مشكيني ـ اسلام كه آزادي را اجازه داده است، براي اين است كه هر كس هر مطلبي را كه دارد ولو بر ضد اسلام باشد بايد نزد اهل فن ببرد و جوابش را بشنود اما نه يك فردي يا يك دبيري به دهي وارد بشود و عليه اسلام حرف بزند و اگر يك نفر هم يقهاش را گرفت و گفت آقا بفرمائيد برويد پيش آن عالم حرفتان را بزنيد بگويد، خير اسلام من را آزاد گذاشته است و من ميخواهم تبليغ كنم.
طاهري اصفهاني ـ شما اينجا نوشتهايد «راهپيمائي و اجتماع آزاد است و مقررات مربوط به نظم اجتماع و راهپيمائي به موجب قانون معين ميشود» قانون آينده هم براي ما شايد روشن باشد اگر اينجا جوانب مطلب در چهارچوب قانون اساسي بسته نشود، من سؤال ميكنم اگر فردا يك جمعيتي از يك گوشهاي راه افتادند و شعار دادند مرگ بر اسلام، نابود باد اسلام، اين اظهار عقيده نيست، شما در راديو تلويزيون اعلام كنيد و هر كس كه صلاحيت دارد دعوت كنيد بيايند بنشينند حرفشان را بزنند و جواب بشنوند اما يك جمعيتي راه بيفتند و بر خلاف اسلام يا بر خلاف رژيم شعار بدهند، صحيح نيست.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فارسي بفرمائيد توضيح بدهيد.
فارسي ـ اجتماعات و راهپيمائي يك وسيله ايست براي اظهار نظر و در حقيقت براي اظهار عقيده، مثل تشكيل احزاب، مثل نشر روزنامه و نشريههاي ديگر همة اينها وسيله است ما ميخواهيم وسيله يا سوء استفاده از وسيله را تحريم كنيم.
مثل اين است كه فروش كاغذ را محدود بكنيد و بگوئيد هيچ كارخانة كاغذ سازي دائر نشود و كاغذ فروشي ممنوع باشد مگر اينكه معلوم باشد در اين كاغذ چه نوشته خواهد شد.
(نايب رئيس ـ از آقايان خواهش ميكنم در بين بيانات ايشان سؤالي نفرمايند و سؤال را براي بعد بگذارند.)
قبل از اينكه يك اجتماع در يك ميدان تشكيل شود از كجا ميدانيد در آنجا چه گفته خواهد شد كه منعش بكنيد؟ رباني شيرازي ـ ممكن است فردا يك عدهاي زنها جمع بشوند و بگويند ما ميخواهيم راهپيمائي عليه حجاب بكنيم اين كه نميشود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي رباني اجازه بدهيد ايشان بياناتشان رابفرمايند بعد سؤال بفرمائيد.
آقاي فارسي ادامه بدهيد.
فارسي ـ بنابراين، اين راهپيمائي نيست كه جرم است، اين اجتماع نيست كه جرم است، اين ارتكاب جرم است كه اگر عليه يكي از اصول اسلام تبليغ كردند، چه در راهپيمائي، چه در اجتماع، چه در حزب، يا از بالاي منبر همهاش جرم است، در ضمن همه ميدانيم كه هيچ توطئهاي در دنيا از طريق راهپيمائي صورت نگرفته است.
مثل اينكه بعضي از آقايان به معناي كلمه توطئه توجه ندارند، توطئه يعني مقدمه چيني براي يك كاري كه به طور سري و مخفي ميخواهد انجام بگيرد.
جرم و جنايتي را كه ميخواهند به طور سري انجام بدهند مقدمه چيني ميكنند.
در هيچ جاي دنيا اين كار به وسيله راهپيمائي انجام ندادهاند بنابراين شما بايد دو چيز را مشخص بكنيد اولا اظهار عقيده بر خلاف اسلام چه از طريق راهپيمائي و يا اجتماع و يا كتاب باشد و چه زباني و شفاهي باشد آيا عدهاي كه در خانهاي دربسته تجمع ميكنند اين كار به طور كلي ممنوع است؟ اين را بايد مشخص بكنيد كه چه كسي اين جرايم و اين عقايد را مميزي ميكند و تشخيص ميدهد.
اين جرايم قانونش در جاي ديگر تدوين ميشود نه در قانون اساسي، مجلس شوراي ملي است كه جرايم و جنحه و جنايت را مشخص ميكند نه قانون اساسي.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فارسي متشكرم آقاي تهراني سؤالي داريد؟ تهراني ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
ما داريم قانون اساسي تدوين ميكنيم به طوريكه آقاي فارسي درباره جرم و جنايت و نحوه تشخيص آن صحبت كردند ما كاري به جرم و جنايت نداريم، ما داريم براي راهپيمائي و تشكيل اجتماعات قانون وضع ميكنيم، بنابراين بهتر است بنويسيم اجتماعات بشرطي آزاد است كه برضد مباني و اسلام و امنيت عمومي نباشد، متشكرم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فارسي بفرمائيد جواب بدهيد.
فارسي ـ اگر در راهپيمائي يا اجتماع كسي عليه مباني اسلام حرف ميزند يا جنايتي ميكند يا آدم ميكشد اين نوع راهپيمائي و اجتماع را بايد از بين برد.
تهراني ـ بلي، بايد آن را مقيدش كنيد نه اينكه مطلق باشد بايد معلوم شود كدامش حلال است كدامش حرام ما اين را ميگوئيم، ميخواهيم حلال و حرام مشخص شود.
يزدي ـ اجتماعات آزاد است ولي همانطوري كه اجتماعات وسيلة اظهارنظر هست ممكن است وسيلة اقدامات عليه يك مكتب و رژيم هم باشد.
آن اجتماعي كه وسيله اظهارنظر باشد، آزاد است ولي اجتماعي كه عليه اسلام يا عليه مباني اسلام باشد قطعاً نميتوانيم آنرا آزاد بگذاريم.
مطلب ديگر اينكه فرموديد اجتماعات توطئهآميز نميتواند باشد چون توطئه يك امر مخفي است، جوابش اين است كه اين اجتماعات مقدمهاي است براي توطئه يعني توجه دادن افكار به اين مسائل و بدنبالش اقدام كردن.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مكارم بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ پيدا است كه آقايان اين اطلاِ را كافي نميدانند و رأي نميدهند بهتر اين است كه روي قيدش فكر كنيم بشرط اينكه توطئه عليه اسلام يا بر ضد مباني اسلام و امثال اينها نباشد قيد را رويش بگذاريم و تمامش كنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ خانم گرجي بفرمائيد.
خانم گرجي ـ ميخواهم ببينم در جريان راهنمايي كردستان كه منجر به كشته شدن برادران كرد ما شد، غير از اين بود كه اول راهپيمائي كردند و بعد مسلحانه آمدند و آن همه كشتار فيجعانه را راه انداختند؟ فقط به خاطر اين بود كه دولت قبلا جلوي اين راهپيمائي را نگرفته بود، پس براي اينكه خداي نكرده بازنظير اين تكرار نشود لااقل بايد فكري بكنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فارسي بفرمائيد توضيح بدهيد.
فارسي ـ اگر يك نفر يا ده نفر يا صد نفر ميبينند و علم دارند به اينكه يك كسي ميخواهد برود و يك جنايت را مرتكب جنايت شود جلوگيري بكنند؟ مسلم نميتوانند بنابراين درباره اجتماعات كه كسي علم ندارد كه چه خيالي دارند، پس از اين اجتماع است كه ايده آنها معلوم ميشود مگر كساني باشند كه قبل از راهپيمائي اعلام كنيم يا به فرمايش آقاي رباني بر خلاف عفت عمومي يا حجاب اقدامي بكنند بايد قيد را بياوريم تا اينطور افراد نتوانند كاري انجام بدهند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اجازه بفرمائيد بحث را تمام كنيم.
«تشكيل اجتماعات و راهپيمائي آزاد است» در اينجا بنا به پيشنهادي كه آقاي مكارم و بعضي دوستان ميكنند يك قيد اضافه ميشود و آن اينست كه «بشرط آنكه توطئه...
(مدني ـ مخل امنيت و بر خلاف مباني اسلام نباشد.)
بايد حدود «بر خلاف» را مشخص كرد يعني اصلا مطلبي بر خلاف اسلام گفته نشود؟ تهراني ـ تشكيل اجتماعات در راهپيمائي بشرطي كه بر عليه مباني اسلام مانند محفل بهائيت نباشد، آزاد است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي دكتر شيباني بفرمائيد.
دكتر شيباني ـ من پيشنهاد ميكنم كه اين اصل دوباره در كميسيون رسيدگي شود تا يك قيد مناسب در آن ذكر شود.
مكارم شيرازي ـ قيد كنيد بشرطي كه بر ضد اسلام نباشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي موسوي اردبيلي بفرمائيد.
موسوي اردبيلي ـ من معتقدم در اين مسأله يك اختلاف بنيادي وجود دارد و گذاشتن اين قيدها فايدهاي ندارد.
اگر شما خيلي قيد بگذاريد كه شبهه را از اذهان بيرون ببريد مفاد اصل از بين ميرود.
چون اين اصل به عنوان يك اصل مترقي اينجا گذاشته شده است.
بعضي از آقايان ميگويند ما اعتصابها، راهپيمائيها و اجتماعات را براي گروههاي سياسي و احتمالا مذهبي و اجتماعي آزاد ميگذاريم.
اين موضوع در نظر بعضي ديگر از آقايان شبهه شرعي دارد و ميگويند اگر قرار شد مثلا اينطور باشد، با مباني مذهبي ما نميسازد براي اينكه اين اجتماعات سياسي و اجتماعي گاهي با مباني مذهبي ما نميسازد براي اينكه اين اجتماعات سياسي و اجتماعي گاهي با مباني مذهبي بر خورد دارد و به همين علت مذهب اجازه نميدهد.
به عقيده من با گذاشتن كلمة توطئه و يا ضد مذهب مطلب درست نميشود.
(همهمه نمايندگان) نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مشكيني اجازه بفرمائيد ايشان صحبت كنند چون آقايان كه صحبت ميكنيد ديگران گوش ميكنند ولي ديگران كه صحبت ميكنند فوراً اعتراض ميكنيد (حجتي كرماني - من مدعي هستم كه شما جلسه را خوب اداره نميكنيد، چرا به من اجازه نميدهيد چند كلمه حرف بزنم؟) صحيح است چه بهتر كه خود جنابعالي جلسه را اداره كنيد.
ما متن تنظيمي گروه را به رأي گذاشتيم رأي نياورد بنابراين با اين قيدي كه آقايان پيشنهاد كردهايد به رأي ميگذاريم اگر رأي نياورد اين اصل قابل طرح نيست.
حجتي كرماني ـ وقتي آقاي فارسي براي جواب به سؤالات ايستاده بودند آقاي تهراني طوري صحبت كردند كه آقاي فارسي جوابي براي گفتن نداشتند.
آخراين طرز سؤال كردن نيست كه آقاي تهراني سؤال را آنطوري مطرح كنند و بعد بگويند هيچكس به اين مسأله رأي نخواهد داد و مالا آقاي فارسي هم جوابي براي گفتن نداشته باشد بنابراين اگر چه مابه علم و تقواي آقاي تهراني عقيده داريم ولي ايشان حق ندارند به اين صورت صحبت كنند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ عنايت بفرمائيد من اين اصل را با اين قيد با دست به رأي ميگذارم اگر رأي كافي نياورد چون اصل نميتواند دو شكل داشته باشد، اصولا قابل طرح نيست.
بني صدر - شما به رأي ميگذاريد، يا ما هستيم كه تظاهر ميكنيم يا ديگران هستند كه تظاهر ميكنند.
وقتي به رأي ميگذاريد، يعني ما آزاديم و ديگران آزاد نيستند.
چرا رودربايستي ميكنيد؟ بگوئيد تظاهرات حق ماست و ديگران بر آن حقي ندارند.
(نايب رئيس ـ شما ميتوانيد رأي ندهيد.)
اگر مقصود اينست كه غير از مسلمانها كسي حق حرف زدن نداشته باشد، اين موضوع را صراحتاً بگوئيد ولي اينرا توجه داشته باشيد كه هميشه حكومت دست شما نيست ممكن است فردا يك نظامي با ريش و پشم بيايد همه اينها را عليه خود ما بكار ببرد، اينرا هم توجه داشته باشيد.
(همهه نمايندگان) البته نميخواستم جسارتي خدمت آقايان كرده باشم كه بگويم حكومت باشد و شما نباشيد ولي بنده باشم، بنابراين مسألة خود ما بود و مسأله كس ديگري نبود.
ميگوئيم احتمال اينرا بدهيد كه يك روزي خداي نكرده يك كودتائي بشود و يك كسي بيايد و از اين اصول سوء استفاده كند، غرض اين نبود كه خداي نكرده شما ميخواهيد قانوني بنويسيد كه خودتان حكومت بكنيد.
طاهري گرگاني ـ اجازه بفرمائيد من صحبت كنم تا رفع شبهه از طرفين بشود.
اولا من دستم را بلند كردم و طرفدار اين اصل هستم و به نظر من اصل زندهاي است.
ثانياً با آقاي بنيصدر هم دوست هستيم و حساب دوستي و برادري به جاي خودش اما نبايد يك طوري جلوه بدهيم كه بودن روحانيت در اين مجلس تحت عنوان اين باشد كه ميخواهند حكومت را منحصر به روحانيت كنند.
من ميخواهم از اين جمله دفاع كنم.
من در بين كسانيكه در اين مجلس جمع شدهاند، افرادي را ميشناسم كه هم قبل از پيروزي و هم بعد از پيروزي جانشان روي دستشان است و فداي اسلام ميكنند و ابداً نظري به حكومت نيست.
من ميخواهم مطالب طوري گفته شود كه حق و باطل در برابر هم قرار گيرد نه روحاني و غير روحاني.
ضمناً مرز آزادي حرفها را روشن بكنيد ما نميخواهيم اختناِ ايجاد كنيم ما ميخواهيم توطئه عليه مباني اسلام نشود.
به خدا قسم عدهاي تحت عنوان مجاهد مسلمان به دهات مازندران ميروند و به مردم ميگويند بريزيد و زمينها را بگيريد.
آخر اگر دولت تصويب كرد خودش ميآيد و تقسيم ميكند و همچنين به عنوان مسلمان ميرود و دستور ميدهد كه توطئه بكنند و بر عليه جمهوري اسلامي قيام بكنند، اين كه صحيح نيست بايد يك راهي براي جلوگيري از اين توطئهها پيدا كرد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اجازه بفرمائيد بنده اين قيد را هم به نظر خواهي بگذارم اگر نظر كافي آورد ميتوانيم با ورقه رأي بگيريم «تشكيل اجتماعات و راهپيمائي آزاد است بشرط اينكه بر ضد...
» (تهراني ـ مشروط بر اينكه.)
مگر چه تأثيري دارد وقتي شرط ميآورند؟ تهراني ـ اين پيشنهاد ما است لطفاً آنرا به رأي بگذاريد اگر رأي نياورد بعد حذفش كنيد.
بعد از «آزاد است» يك قيد هم دارد، قيدش اينست كه «به شرط اينكه مخل امنيت و بر خلاف مباني اسلام نباشد، آزاد است.
» نايب رئيس (بهشتي) ـ با اينكه هيچ تأثيري در معناي مطلب ندارد اين هم قيد مهمي نيست «تشكيل اجتماعات و راهپيمائي به شرط آنكه بر ضد اسلام و امنيت نباشد آزاد است و مقررات مربوط...
» تهراني ـ بر ضد مباني اسلام، ما احكام و مباني اسلام را ميخواهيم، اين پيشنهاد ما است شما اين مطلب را بگذاريد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي تهراني غير از شما هم پيشنهاد دادهاند.
اينجا من يك پيشنهاد كتبي از آقايان دارم كه نوشتهاند «بر ضد اسلام و امنيت كشور» اينقدر آقايان روي جزئيات الفاظ خودتان مصر و معجب نباشيد.
ميرمراد زهي ـ اگر قرار باشد در تمام اوقات جلسه سر و صدا بكنيم ديگران نميتوانند حرف بزنند و اگر قرار باشد در كنار هر اصلي مثل غذاهاي فرنگي، گوجه فرنگي و خيارشور بگذاريم، اينجا هم اينكار را بكنيد و قيودي از جهت اسلامي و غيره بگذاريد.
مدني ـ چرا در مجلس ادب رعايت نميشود؟ ما ميگوئيم موافق با مباني اسلام باشد ايشان از گوجه فرنگي و خيارشور صحبت ميكنند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ ما هم همين را ميگوئيم.
توجه بفرمائيد اصل را قرائت ميكنم: اصل 31 ـ تشكيل اجتماعات و راهپيمائي به شرط آنكه بر ضد اسلام و امنيت نباشد آزاد است و مقررات مربوط به نظم راهپيمائي و اجتماع در خيابانها و ميدانهاي عمومي به موجب قانون معين ميشود.
چون جو مجلس مساعد نيست همين متن را با ورقه رأي ميگيريم.
لطفاً گلدآنهارا براي اخذ آراء ببريد.
(در اين هنگام رأيگيري بعمل آمد و نتيجة آراء به شرح زير اعلام شد.)
نايب رئيس (بهشتي) ـ عدة حاضر در جلسه پنجاه و هفت نفر، تعداد كل آراء پنجاه و هفت رأي، تعداد آراء موافق چهل و دو رأي، آراء مخالف پنج رأي، آراء ممتنع ده رأي بنابراين اين اصل رد شد.
جوادي ـ راهپيمائي اگر قرار باشد كه مخالف اسلام باشد يا مربوط به حزب است يا مربوط به جمعيت و قبل از اينكه راهپيمائي انجام شود دولت طبق هشت قيد، جلوي آنها را خواهد گرفت.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اين تذكر را داديم.
آقاي منتظري هم تذكري دارند، آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس (منتظري) ـ ما گاهي از اوقات در اين اصولي كه تصويب ميشود ميخواهيم به اصطلاح ابرويش را درست كنيم چشمش را كور ميكنيم.
ما ميگوئيم «اجتماع و راهپيمائي به شرطي كه توطئه عليه هيچ چيز نباشد» فردا هر اجتماعي كه ميخواهند بكنند و چهار نفر در يك مسجد جمع شوند يك پاسبان ميآيد ميگويد ميخواهيد عليه امنيت كشور توطئه كنيد.
اين معنايش اينست كه قدرت را به دست دولت بدهيم كه از هر اجتماعي اعم از مذهبي و غيره جلوگيري كند.
ما قبلا ديده بوديم اگر چهار نفر ميخواستند در مسجد جمع شوند و يك نفر هم از مباني اسلام برايشان صحبت كند شهرباني ميآمد و جلوگيري ميكرد.
حال اگر اين احتمال ميرود كه يك وقت دستهاي عليه اسلام به خيابان بيايند و تظاهرات كنند به نظر من كسي جرأت نميكند بيايد و اينطور تظاهرات بكند، اگر قيد بگذاريم هر راهپيمائي و اجتماعي اعم از اينكه در مسجد يا در حسينيه باشد بهانه به دست دولت ميدهيد كه بيايد و جلوگيري كند بنابراين يك اصل بيخاصيت ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اين اصل كه تصويب نشد و رد شد و بر طبق قراري كه داريم اين اصل ديگر به اين صورت قابل طرح نيست و پيشنهادهاي گوناگوني هم ميرسد و اگر ادامه دهيم بحث تا آخر جلسه ادامه خواهد داشت و به جائي هم نميرسد.
اگر ان شاء الله مطلب جديدي تهيه كرديم سر كار به نوبت صحبت بفرمائيد.
بنابراين اصل بعد را براي طرح در جلسه قرائت ميكنم:
3ـ ادامة بحث پيرامون اصل 29 اصل 2
9ـ نشريات و مطبوعات در نشر مطالب و بيان عقايد آزادند، مگر در نشر مطالب مخالف عفت عمومي و اهانت به شعائر و مقدسات ديني و افترا و تعرض به شرف و حيثيت اشخاص و نشر اكاذيب و ترويج فساد.
جرائم مطبوعاتي و كيفيت رسيدگي و مجازات آنها را قانون معين ميكند.
دوستاني كه سوال دارند لطفا دستشان را بلند كنند تا نام نويسي شود.
(صافي ـ من پيشنهادي دادهام.)
پيشنهاد شما را ديدهام آيا مايليد آنرا بخوانم؟ (صافي ـ اگر اضافه بفرمائيد، نخوانيد هم اشكالي نميبينم.)
بسيار خوب، آقاي حسيني هاشمي سؤالي داريد يا ميخواهيد صحبت كنيد؟ (حسيني هاشمي ـ ميخواهم هفت دقيقه صحبت كنم.)
موافقيد يا مخالف؟ (حسيني هاشمي ـ مخالف.)
آقاي سبحاني سؤالي داريد بفرمائيد؟ سبحاني ـ علي الظاهر همان اشكالي كه متوجه اصل قبل بود متوجه اين اصل هم هست و دست فرِ ضاله را در نشر كتابهايشان باز ميگذارد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ شما كه مخالف هستيد، پس بفرمائيد سؤال داريد چون شما ميفرمائيد دست فرِ ضاله را باز ميگذارد.
(سبحاني ـ پس چه بايد كرد؟) من اسم شما را به عنوان مخالف يادداشت ميكنم.
(سبحاني ـ بسيار خوب.)
آقاي بشارت جنابعالي سؤالي داريد بفرمائيد.
بشارت ـ بعضي مطالب است كه مردم در مقابلش از خودشان دفاع ميكنند مثلا اگر افترا دروغي باشد مردم خودشان مقابله خواهند كرد ولي مواردي است كه اخيراً هم با آن روبور بوديم مانند قضيه آيندگان، در اين موارد بايد از توطئه و تحريك مردم بر عليه حكومت به يك صورتي جلوگيري كرد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي خامنهاي جنابعالي سؤالي داريد بفرمائيد (خامنهاي ـ مطلب بنده را آقاي بشارت گفتند و مهم نظر ايشان را تأييد ميكنم.)
بسيار خوب آقاي آيت شما موافق هستيد يا مخالف؟ (دكتر آيت ـ مخالفم.)
آقاي مهندس دانش راد سؤالي داريد بفرمائيد.
دانش راد ـ من عقيده دارم تكليف مردم را دربارة مسائلي كه مرتب در مورد رعايت احترام به شعائر اسلامي بحث ميشود، در يك اصل روشن بكنيد كه هيچ كس حق ندارد از اين حدود تجاوز كند، خواه در راهپيمائي و خواه در كتاب نوشتن و يا هر چيز ديگر و آنوقت ميتوانيم مواد ديگر را راحتتر بنويسيم و رد شويم، بنابراين آن ماده را بايد پيدا كنيم و حدودش را هم روشن كنيم كه افراد مقيد هستند و كسي حق ندارد خيانت بكند، كسي حق ندارد به اسلام و اديان و توهين بكند و اينرا در يكجا بنويسيم كه نه در مدرسه و نه در دانشگاه و نه در راهپيمائي و نه در مطبوعات كسي حق ندارد به شعائر اسلامي توهين كند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي انواري سؤالي هست بفرمائيد.
انواري ـ سوال بنده اين است كه اگر مطبوعات آزاد باشد فرقه ضالة بهائيه، كمونيستها كتابها مينويسند و طبع و منتشر ميكنند و در استانها و بخشها و دهات مردم را گمراه ميكنند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي دستغيب سؤالي داريد بفرمائيد.
(دستغيب ـ سؤالم را كتباً فرستادهام.)
بلي آقاي دستغيب و آقاي صافي هر دو پيشنهاد كردهاند كه اضافه شود «مگر در نشر مطالب ضد اسلامي و مخالف با عفت عمومي» و آقاي دستغيب پيشنهاد كردهاند «يا ضد ديني و تضعيف عقايد.
» آقاي اكرمي بفرمائيد.
اكرمي ـ غير از مطلب آقاي بشارت يك پيشنهاد اصلاح عبارتي دارم.
در پيشنويس قبلي اين مورد بوده است «كيفيت مجازات و رسيدگي به آنها را قانون معين ميكند» در اينجا مرقوم فرمودهايد «جرائم مطبوعاتي و كيفيت رسيدگي و مجازات آنها را قانون معين ميكند» اين تغيير عبارت براي چيست؟ (نايب رئيس ـ چون اول بايد رسيدگي كرد بعد مجازات، نه اينكه اول مجازات كنند بعد رسيدگي شود.)
درست است ولي رسيدگي كه كيفيت به آن صورت نميخواهد.
اگر كيفيت مجازات در رسيدگي مطرح است رسيدگي ميشود.
نميدانم تغيير عبارت براي چيست؟ (نايب رئيس ـ رسيدگي خودش به اين معنا است كه آيا دادگاه هيأت منصفه ميخواهد يا نميخواهد؟ يعني مربوط به كيفيت رسيدگي است.)
بنابراين تغيير به اين علت بوده است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بلي، آقاي موسوي تبريزي سؤالي داريد بفرمائيد (موسوي تبريزي ـ سؤالم اينست كه براي كتب ضلال چه فكري كردهايد؟) بسيار خوب آقاي فاتحي سؤالي هست بفرمائيد.
فاتحي ـ شما اينجا يك جملهاي فرموديد كه مطبوعات و نشريات در بيان عقايد آزادند و در مقابل آن چند مطلب كلي گفتهايد كه همهاش مجهول است.
مراد از مطالب مخالف عفت عمومي به نظري كه اهانت به شعائر باشد.
اينها كلياتي است كه آن اصل را يك چيزي هم طلبكار ميكند، مثلا براي اينكه يك جمله آزادي چندين مطلب كلي گذاشته شده است كه آزادي را محدود ميكند.
(نايب رئيس ـ پيشنهاد شما چيست؟ اينها نبايد باشد؟) به نظر من كامل نيست.
(نايب رئيس ـ به نظر شما چه بايد كرد؟) آقايان بايد در موردش تصميم بگيرند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي رحماني سؤالي هست بفرمائيد.
رحماني ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
وقتي كه اينجا ذكر كرده است كه «مگر در نشر مطالب مخالف عفت عمومي و اهانت به شعائر و غيره آزاد نيست» يعني اينها جرم است آنوقت ديگر جائي ندارد كه بگويد «جرائم مطبوعاتي و كيفيت رسيدگي و مجازات آنها را قانون معين ميكند» بلكه بايد گفته شود «كيفيت رسيدگي و تشخيص و مجازات از طريق قانون معلوم خواهد شد».
نايب رئيس (بهشتي) ـ بسيار خوب، آقاي قرشي فرمايشي داريد؟ (قرشي ـ من ميخواهم به عنوان موافق صحبت كنم.)
بسيار خوب آقاي هاشمي به عنوان مخالف بفرمائيد صحبت كنيد.
سيد منيرالدين هاشمي ـ مسألة آزادي افكار و عقايد مسأله ايست كه براي حفظ و انسجام و اتحاد يك ملت بايد مورد توجه و اهميت قرار گيرد، ولي بايد واقعيتهاي اينرا ملاحظه كرد من دو يا سه مورد از اثرات بسيار ابتدائي سانسور كردن عقايد را خدمت آقايان عرض ميكنم.
وقتي كه جلوي يك نفر را گرفتند حتماً حس كنجكاوي او تحريك ميشود و خيال ميكند دارند كمالي را از او سلب ميكنند و قطعاً پس از آنكه با مرارت توانست به آن فكر دست يابد نسبت به آن علاقه پيدا ميكند.
علاوه بر اين ميبينيد مفاهمهاش ممنوع است و بحث و بررسي از آن آزاد نيست، بالنتيجه شما در اين مرحله از جامعه جدائي انداختهايد و حتماً آدم متعصبي به اين فكر خواهد افتاد و نهايتاً به عقده هم ميرسد و انفجار هم به دنبال ميآورد و براي پيشگيري از اين مسأله كه يك امر واهي بزرگ نشود و به صورت حقيقت جلوه نكند كه فرد روي آن گرايش و متعصب بشود و در راه دفاعش عقدهدار شود و قيام كند، اين اصل تدوين شده است.
اما بايد به يك واقعيت ديگري هم كنار اين توجه كرد.
گر چه ما معتقديم كه مكتبمان حق است و در اين مطلب قاطع هستيم و بر اساس منطق رياضي ميشود اين امر را خيلي راحت ثابت كرد و همه آقايان اطلاع دارند و بحمدالله ميتوانند ثابت كنند.
غرض اينست كه از ضعف منطق نيست كه ما ميگوئيم سانسور بكنيم و سانسور هم نميخواهيم بكنيم، بلكه عينيت جامعه و وضع ايدئولوژي طرف مقابل را ملاحظه ميكنيم، آنها از نظر هنري بسيار قوي هستند.
اين مسأله هنر را ساده فرض نكنيد چون براي ساختن يك فيلم گاه ميليونها تومان خرج ميكنند خصوصاً اگر يك فيلم مكتبي باشد و دولتهاي ديگر من باب مثال ماترياليستها اين سرمايهگذاريها را كردهاند و شما فرجه و فرصتي كه يك چنين بودجهاي را در اين راه سرمايهگذاري كنيد نداريد و يااز نظر آزادي امكانات را نداشتهايد و مرتباً در حال ستيز بودهايد.
بنابراين در زمينههاي هنري و فيلم و نوشته در مكتب مقابل شيوههاي بسيار متنوع وجود دارد و از طرف ديگر نصف جمعيت كشور بيسوادند بنابراين يك نفر به راحتي ميتواند يك ساك بردارد و چند حلقه فيلم كوچك داخل آن بگذارد و به دهات برود و خيلي زود هم ميتواند افراد روستائي را جلب كند.
بنابراين آنها براي تحريك افراد كم اطلاع مجهز به هنري هستند كه نيازي به تحصيل چندان ندارد و شما به اين اسلحه مجهز نيستيد، بعلاوه آنها به شيوههاي جديد نويسندگي مجهز هستند، ولي در ايران به تازگي بيان سادهنويسي در حوزهها متداول شده است.
البته از نظر منطقي بسيار قوي و غني ولي از نظر هنري ضعيف هستيم، حالا يك مطلب ديگري را مورد توجه آقايان قرار بدهم و آن فقر محروميت ناشي از نارسائيهاي اقتصادي دوران طاغوت است كه عقدههاي بسيار زيادي را متراكم كرده، زيرا همينكه كسي در باغ سبر نشان بدهد خيال ميكنند واقعاً جنب المأوي پشت سرش است.
در چنين زمينهاي كه طبيعتاً آنها از نظر هنري مجهز و نصف ملت ما بيسوادند يعني قدرت محاسبه منطقي ندارند واز نظر رواني عقدهدار هستند.
آيا صحيح هست در اينجا حد آزادي به مطبوعات بدهيم يا يك كار ديگري بكنيم كه جمع بين همه اينها باشد و آن اينست كه پيشنهاد سمينار بين حوزه و دانشگاه داده است چنانچه هيأت رئيسه صلاح بدانند بعد اين اصل را تكميل كنند و زمينة مهاجه بين دانشگاه و حوزه را معين كنند و نيز ميز گردي تشكيل شود كه دائماً در آنجا افرادي براي بررسي حاضر باشند.
آنوقت براي ما خيلي ساده است كه «تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد» چون ما منطقمان يك منطق برتر است و نميخواهيم سانسور بكنيم، ما ميخواهيم ببينيم كسانيكه از نظر منطقي ميتوانند شركت كنند تعدادشان چقدر است.
اينكار را در دانشگاه و در حوزه قرار بدهيد كه غير از دانشجويان كسانيكه تا تحصيلات ديپلم دارند بتوانند شركت كنند.
(نايب رئيس ـ آقاي هاشمي يكدقيقه از وقت شما باقي است.)
ما نبايد فراموش بكنيم كه در بسياري از نقاط دنيا مساله روزنامهنگاري عين مكتب ما به صورت شانتاژ سياسي در آمده است كه بيشتر در جهت سياسي ميچرخد بر خلاف مكتب اسلام كه بر اساس حقانيت خودش ميباشد و حاضريم روي آن صحبت كنيم و اگر در سطح كل كشور چنين سميناري درست شد حاضرم به عنوان يكي از كوچكترين اعضاي اين مجلس روي روابط سياسي قانون اساسي مناظره كنم و ثابت كنم كه بهترين دموكراسي مكتبي را كه ميشود مطرح كرد اسلام دارد و بحمدالله تا حدودي هم در كليات آمده كه ان شاء الله در بقية اصول تكميل خواهد شد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مولوي عبدالعزيز جنابعالي ميخواهيد به عنوان موافق يا مخالف صحبت ميكنيد؟ (مولوي عبدالعزيز ـ موافق) بفرمائيد.
مولوي عبدالعزيز ـ الحمدالله كفي و سلام علي عبادهالذين اصطفي.
اما بعد برادران اسلام و علماي اعلام حضار گرامي منظور از عرايضي كه ميخواهم بكنم اين است كه ما خيلي سعي و كوشش داريم كه دستورات اسلام در كشورهاي اسلامي رواج پيدا كند و مردم اسلام را بپسندند و قبول كنند، اما بايد بدانيم كه امروزه دورة آگاهي و فرهنگ و دانش است مردم هيچ مطلبي را بدون عقل و منطق نميپذيرند بنابراين ما بايد اسلام را طوري به مردم بفهمانيم كه مردم بپذيرند.
اسلام يك دين فطري و يك دين طبيعي است و همة مردم آماده هستند كه اسلام را قبول كنند و به طرف اسلام بگروند و بيايند و فداكاري كنند اما به شرطي كه دوستان ما، برادران ما و علماي اعلام و همة ما بتوانيم اسلام را آنطور كه هست و بايد و شايد به مردم بفهمانيم نه آن اسلامي را كه تنها خود ما بفهميم بلكه اسلام واقعي را، اسلام حقيقي را و اسلامي را كه بر مبناي قرآن باشد.
كدام بد قسمت است كه آنرا قبول نميكند؟ امروز تمام ملل دنيا محتاج به اسلام و تعاليم عاليه اسلام هستند، از ماده و ماديات بيزارند زيرا آنقدر ماديات دارند كه بيزار شدهاند و خودشان اعتراف ميكنند كه با اينكه از نظر ماديات غني هستند سكون و آرامش ندارند پس مردم همه تشنة اسلامند زيرا اسلام دواي همة دردها هست به شرط آنكه ما اسلام را با همان چهره واقعي به مردم نشان بدهيم و اسلام را محدود نكنيم و اسلام را منحصر به عقل و فكر خودمان نكنيم در آنصورت است كه همة مردم به سوي اسلام ميآيند چون اسلام يك دين طبيعي است و اگر ما بتوانيم به مردم بفهمانيم كه رئيس جمهوري ميتواند يك مسلمان كامل باشد و يك نفر بقال، حمال، كارگر، كارفرما، او هم ميتواند يك مسلمان واقعي باشد.
لهذا منظورم اين بود كه بر موهومات زياد تكيه نكنيم كه من و شما هر چه سعي بكنيم كه قوانين و مقررات را چهارچوبه بكنيم تا وقتي كه مردم نفهمند آنرا قبول نميكنند زيرا مردم اخلاِ من و شما را ميبينند مردم رفتار من و شما، نشست و برخاست من و شما، طرز بر خورد من و شما را ميبينند.
ما بايد نمونه قرآن و اسلام باشيم در اينجا كه نشستهايم بايد به يكديگر احترام بگذاريم يكديگر را از خود بهتر بدانيم من چه عرض كنم «امهات الامراض مرضها» متوجه عرضم باشيد بيخ همه مرضها، اين است كه من به خودم خوشبين باشم و به برادرانم بدبين، اين ام الامراض است كه من فكر بكنم كه تنها من ميدانم و آنچه كه من ميگويم حق است و آنچه كه برادران و دوستان و ديگران ميفهمند حق نيست.
اين ام الامراض است كه انسان نسبت به خودش خوشبين و نسبت به ديگران بدبين باشد.
(نايب رئيس ـ دو دقيقه به وقت جنابعالي باقيمانده است) خيلي عذر ميخواهم، دوستان ما يكساعت و دوساعت و سه ساعت صحبت كردند براي من دو دقيقه ملاك عمل نيست من بايد تمام صحبتهايم را بكنم.
منظور من اينست كه من و شما بايد به يكديگر احترام بگذاريم و امر مرضها اينست كه من نسبت به خودم خوشبين و نسبت به ديگران بدبين باشم ما بايد فكر كنيم كه اگر يك دوستي چيزي بگويد شايد بهتر باشد و فقط به خود ننازيم و من بگويم آنچه كه ميگويم حق است لهذا منظورم اين بود كه راجع به اين اصل چند كلمه صحبت كنم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مولوي، آقاي مدني از شما سؤالي دارند، خواهش ميكنم گوش به سؤال ايشان بدهيد و جواب ايشان را بدهيد.
مدني ـ شما ميگوئيد در مجلس خبرگان كه براي قانون اساسي جمهوري اسلامي تشكيل شد يك نفر به اسلام جسارت بكند و اسم اسلام را به گوجه فرنگي تعبير كند و ما با او تندي نكنيم؟ مولوي عبدالعزيز ـ خيلي عذر ميخواهم، منظورم اين نيست، منظورم اينست كه با منطق و با شيرين زباني و با خوبي و با تواضع و فروتني يكديگر را قانع كنيم نه با پرخاش.
مدني ـ «فاعتدوا بمثل ما اعتدي عليكم» كسي كه به اسلام جسارت كند بايد كوبيده شود.
مولوي عبدالعزيز ـ «ادفع بالتي هي احسن» هم آية قرآن است «فاذا الذي بينك و بينه عداوة كانه ولي حميم و ما يلقبها» رشيديان ـ آقاي مرادزهي نمايندة مجلس خبرگان هستند و صدها هزار نفر به ايشان رأي دادهاند بايد به مقام خودشان و علماي اعلام كه اينجا كه بحث وحي ادفع بالتي هي احسن نيست منظور اين آيه در مقابل افراد غير مذهبي و غير اسلامي است.
مولوي عبدالعزيز ـ آيه عام است، منحصرش نكنيد.
حالا عرض من اينست كه قوانيني را اينجا پياده كنيم كه تمام برادران و تمام اقشار مردم از آن استقبال كنند.
حالا رسيدم به سر مطلب، حديث را همه ميدانيد چون همه عالم هستيد «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده» مسلمان كسي هست كه مسلمانان ديگر از زبانش و از دستش در امان باشند و حديث ديگر اينست «لايؤمن احد كم حتي يحب لاخيه ما يحب لنفسه» هيچكدام از شما مؤمن كامل نميشود تا وقتي كه آنچه را كه به خودش نميپسندد به ديگران نپسندد منظورم اينست كه اينجا اين اصل خوب نوشته شده كه اهانت به شعائر ديني كسي نشود و همه موافق هستيم اما منظور عرضم اين بود كه همچنانكه اهانت و توهين به شعائر ديني گناه است همينطور اهانت به مقدسات ديني هم گناه است ما از راديو و از روزنامه و از تمام رسانههاي گروهي ميشنويم كه نسبت به خلفاي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و سلم اهانت ميشود خيلي عذر ميخواهم از دوستانم و آنهائي كه در رأس علم عمل هستند توصيه بفرمائيد كه نسبت به خلفاي پيغمبر در رسانههاي گروهي توهين نشود.
سنيها برادران شما هستند تمام دنيا ميخواهد دست به سوي شما دراز بكند ما بايستي دست همه را بفشاريم و به تمام مسلمانان دنيا دست بدهيم، وقتيكه دنياي اسلام و عالم عرب از راديوي تهران ميشوند كه نسبت به خلفا و مقدسات آنها اسائه ادب و توهين ميشود چه جور آنها ما را برادر خودشان ميدانند و خودشان را برادر ما تصور ميكنند، لهذا من از دوستان تقاضا ميكنم با اين فكر كه گذشته را صلوات و آينده را احتياط توصيه بفرمائيد كه در رسانههاي گروهي نسبت به كليه اقشار مردم و تمام اقليتهاي ديني و تمام مذاهب تحقير و اسائه ادب نشود تا مردم تحريك نشوند.
عرض ديگري ندارم و آخر زمان الحمدالله رب العالمين.
نايب رئيس (بهشتي) ـ از برادرمان آقاي مولوي عبدالعزيز خواهش ميكنم كه اگر مواردي مشخص سراغ دارند كه دستگاههاي راديو و تلويزيون چنين چيزي را كه بيان كردند در برنامههايشان داشتهاند، تاريخ و ساعت نوع مطلب آنرا اعلام بفرمايند تا رسيدگي فوري و قطعي بعمل بيايد تا مبادا بينندگان و شنوندگان برنامهها دچار شبهه شوند كه دستگاههاي تبليغاتي جمهوري اسلامي ايران چنين سهلانگاريها و چنين و رويههائي دارد و دستگاه رهبري و اداره مملكت در برابر آن بيتفاوت و ساكت است.
(مكارم شيرازي ـ ما موردي را سراغ نداريم.)
بلي دوستان ميفرمايند موردي را سراغ ندارند لذا از آقاي مولوي خواهش ميكنيم كه اگر موارد مشخصي هست به ما اطلاع بدهند تا هم دوستان مطلع بشوند و هم اقدام بشود.
مولوي عبدالعزيز ـ تاريخ و موردش را كتباً مينويسم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ خيلي متشكر ميشويم اگر كتباً مرقوم بفرمائيد.
رباني شيرازي ـ بدون جهت كه چنين نطقي نميكنند لابد موردي ديدهاند موردش را بگويند تا ما جلويش را بگيريم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ ميگويند كتباً اطلاع ميدهند آنوقت ما اقدام ميكنيم.
پرورش ـ وقتيكه مطلب مستند داشتند بيايند صحبت بكنند، در غير اين صورت فكر ميكنم خلاف انصاف باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي پرورش بنده توضيح دادم كه همه برادران و خواهران اهل تسنن در ايران و خارج از ايران اطلاع داشته باشند كه اگر موردي ايشان سراغ دارند كتباً اطلاع ميدهند و سريعاً هم رسيدگي و اقدام خواهد شد.
به عنوان مخالف آقاي سبحاني اسم نوشتهاند بفرمائيد.
سبحاني ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
من فكر ميكنم اين سه اصل يك اشكال مشترك در ذهن دوستان دارد و اين اشكال اگر حل نشود هر سه اصل دچار وقفه خواهد شد يكي دربارة مطلق احزاب و مطلق شخصيتها و جمعيتهاست، هر چند مقيد به دين و مذهب مطلقاً نباشد.
هم چنين عين اين اشكال نيز در مسأله تشكيل اجتماعات و راهپيمائيها هم وجود داشت و همان اشكالي كه آن دو اصل داشت، متوجه اين اصل هم هست يعني آنجائي كه استثناء ميكند استثناء را تا آن حدي آورده است كه آن اشكال مختصري كه در ذهن اكثر دوستان موجود هست مرتفع نكرده است بنابراين بايد يك فكري براي هر سه اصل از نظر احسن شبهه كرد كه مورد تصويب قرار بگيرد.
نكته ديگر اينست كه در آن پيشنويس متوسط كه گروه سه نوشته بودند كلمه فيلم نبود و بعداً تذكر داده شد كه نوار و تئاتر هم اضافه شد اما در اين اصلي كه نوشته شده نوار و تئاتر نيست و شما ميدانيد كه تئاتر و نوار و سينما يكي از عوامل تبليغاتي عجيبي است و بايد تكليف آنها جوازاً و منعاً از نظر قانون معين بشود.
مطلب سومي كه با آن عرضم را تمام ميكنم و كوشش ميكنم كمتر از وقت مقرر بحث كنم اينست كه كتابهائي كه نوشته ميشود گاهي تماس با اسلام ندارد تماس به آن معني كه مثلا در حساب و هندسه ما كتابي مينويسيم كه البته در آن بحثي نيست ولي يك كتابهائي است كه دربارة مرام خاصي نوشته ميشود مثلا فرض بفرمائيد مالكيت از نظر احزاب ديگر نوشته ميشود يا دربارة عقايد ملل مستقيماً با اسلام تماس ندارد ميگويند عقيدة من اينست و اينست و اين هم دليلش، ولي يك موقع كتابي است كه نه از نوع اول است كه هيچ تماس نداشته و نه قسم دوم است كه تماسش غير مستقيم باشد و با اسلام تماس مستقيم دارد فرض كنيد كتابي در نفع صانع و يا در رد قرآن مينويسند البته اهانت هم نيست كه مشمول كلمة اهانت به شعائر اسلام باشد ولي با توجه به مطالبي كه در جلسه مشترك جناب آقاي دكتر بهشتي فرمودند و با توجه به همه آنها چون همه آنها در ذهن ما هست آيا در چنين زمان و موقعيت كه امكانات ما از نظر تبليغ كم است صحيح است كه ما دست چنين افرادي را كه مسلماً نظر توطئه ندارند ولي شايد يك قصدي دارند كه كتابي در رد اسلام يا در رد قرآن يا در رد خاتميت و يا در رد مسائل ديگر مستقيماً مينويسند و منتشر ميكنند بازبگذاريم و ما به عنوان اينكه بايد مرام آزاد و عاقل باشند ومطالعه كنند و يا به قول دوست عزيز بايد ما برويم مردم را تفهيم كنيم ولي تا ما بخواهيم برويم و تفهيم كنيم و اشكال را از ذهن افراد بيرون بياوريم آن كتاب كار خودش را انجام ميدهد.
من به خاطرم ميآيد كه دو سال قبل در رژيم سابق يك كتابي در ايران از طرف يكي از سناتورها منتشر شد خوب اين كتاب به سبك خاصي در رد اسلام و قرآن نوشته شده بود و ديديم كه چه اثر بدي در ميان جوانان و افراد گذاشت كمتر كسي بود كه اگر آن كتاب را مطالعه ميكرد يك لغزش براي او پيش نميآمد البته افراد غير وارد را عرض ميكنم نه افراد متخصص را، حالا آيا صحيح است كه ما فكر را آزاد بگذاريم و مردم را ممنوع نكنيم به صرف اينكه ممنوعيت حرص بيشتري ميآورد اين كتابها را آزاد بگذاريم؟ آيا ضرر اين نوع آزاديها بيش از منافع متصور و مبين آن نيست؟ من فكر ميكنم اقلا اگر به كتابهاي تئوريك فكر نميكنيم كه دربارة بيان يك جمعيتي هست، آن كتابهائي كه تماس مستقيم با اسلام دارد حتماً بايد از اينجا مستثني بشود و پيشنهاد ميكنم اين جمله و يا شبيه اين جمله بيايد «و يا آنچه كه به منظور متزلزل ساختن عقايد اسلامي نشر ميشود» كه اگر قسم دوم را شامل نشود اقلا قسم سوم ممنوع باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ متشكرم آقاي قرشي موافق هستيد بفرمائيد.
در اينجا بايد به آقاي سبحاني تذكر بدهم كه افزودن فيلم، نمايش، نوار به مورد است و ميتوانيم اضافه كنيم زيرا چيزي نيست كه اصل را تغيير بدهد.
قرشي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
ان هذه القرآن يهدي للتي هي اقوم...
، من به عنوان موافق با آزاد بودن نشريات و مطبوعات منتها با قيدي كه عرض خواهم كرد صحبت ميكنم.
مطلب اول اين است كه دين ما، اسلام ما يك منطق و جهانبيني قوي دارد كه به علت آن جهان بيني نه از سوسياليسم ميترسيم و نه از كاپيتاليسم و نه از كمونيسم كه زائيدة سوسياليسم باشد.
مسأله دوم اين است كه اسلام تنها منحصر به ما مسلمانهاي اين مملكت نيست بلكه يكي از مأموريتهاي اسلام و قرآن اينست كه ديگران را هم بسوي اسلام و قرآن بكشد، قرآن نيامده است كه در اين مملكت بنده و امثال بنده را كه ميگوئيم مسلمانيم هدايت كند و به سعادت برساند، ما بايد براي ديگران اين مجال و مهلت را بدهيم كه آنها هم بتوانند به اسلام نزديك بشوند اسلام هم آنها را هدايت بكند.
شخص اگر مجال داشته باشد مافي الضمير خودش را اظهار بكند و آزادانه بگويد و بنويسد، اگر باطل باشد براي خودش و براي مردم روشن ميشود كه چيزي ندارد و خودش هم بتدريج منفعل ميشود و ديگران هم بر اينكه چيزي ندارد كاملا واقف ميشوند ولي اگر جلوي او را بگيريم به حكم «الانسان حريص علي ما منع» اين احساس برايش پيدا ميشود كه يك واقعيتي دارد و ديگران هم اين احساس را ميكنند و به دور او جمع ميشوند.
در زمان اميرالمؤمنين سلام الله عليه خوارج آزاد بودند كه تمام افكار و عقايدشان را بيان بدارند حتي نماز علي ابنابيطالب را قطع ميكردند و آياتي ميخواندند كه امام هم در نماز به آنها جواب ميفرمود و اين مقدار آزادي را داشتند ولي وقتي كه توطئه ميكردند بدون مهلت و مجال امام جلوشان را ميگرفت.
حالا يك دفعه منظور كساني هستند كه مسلمان نيستند و ايدة اسلامي ندارند ما ميخواهيم در آينده بطور كلي به استثناي اقليتهاي مذهبي همة آنهارا از بين ببريم، اين يك مساله است ولي اگر ميخواهيم واقعاً با روش صحيح و مخصوصي آنها را به طرف اسلام بكشانيم و سواد اسلامي را زياد بكنيم من اينطور احساس ميكنم كه بايد به آنها آزادي بيان و آزادي نشريات بدهيم منتها با اين قيدي كه توطئه نباشد و امنيت را بر هم نزنند و توطئه بر عليه مباني اسلام تلقي نشود اين احساس من است والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته.
نايب رئيس (بهشتي) ـ خوب اصل را ميخوانم دو نفر موافق و دو نفر مخالف صحبت كردند و به سؤالاتي هم كه بود جواب داديم، اصل را به اين صورتي كه اينجا هست ميخوانم فيلم و نوار و نمايش اضافه شد چون ماهيت اصل محفوظ است.
رشيديان ـ عبارت «برخلاف مباني اسلامي» را هم اضافه كنيد چون رأي نميآورد و وقت ما تلف ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بسيار خوب اجازه بفرمائيد اين اصل را به اين صورت كه هست با دست رأي بگيريم و نظر خواهي بكنيم.
حائري ـ ممنوعيت نشر كتب ضلال را هم اضافه كنيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ چشم اضافه ميكنيم آقاي حائري، اي كاش صبح تشريف داشتيد چون روي اين بحث بود جناب آقاي حائري با كسالتي كه دارند همت ميكنند و محبت ميكنند و تشريف ميآورند اما صبح توفيق نداشتيم كه در خدمتشان باشيم اجازه بفرمايند كه متن را به همين صورت نظرخواهي كنيم بعد آنوقت قيود را كه اينجا يادداشت شده ببينيم به چه صورت اضافه كنيم يكي به اين صورت «نشريات، مطبوعات، فيلم، نمايش و نوار براي نشر مطالب آزاد است مگر در نشر مطالب مخالف عفت عمومي و اهانت به شعائر و مقدسات ديني و افترا و تعرض به شرف و حيثيت اشخاص و نشر اكاذيب و ترويج فساد، جرائم مطبوعاتي و كيفيت رسيدگي و مجازات آنها را قانون معين ميكند» موافقين با اين اصل به اين صورت دست بلند كنند (بيست و دو نفر دست بلند كردند) بيست و دو نفر با اين اصل به اين صورت موافقت دارند يك پيشنهاد هم اينست كه بايد اضافه شود «جلوگيري از تحريك و توطئه» يعني مطبوعاتي كه تحريك و توطئه ميكنند و يكي هم اينكه «ترويج فساد و بيديني» يك بيان هم اينست كه تعبير مصطلح «مگر نشر كتب يا نشريات ضاله».
حجتي كرماني ـ اگر بعد از كلمة «مخالف» كلمة «اسلام» را بگذاريد فكر ميكنم مسأله حل شود يعني به اين صورت «مگر در نشر مطالب مخالف اسلام و عفت عمومي» كه ميشود ضاله.
طاهري اصفهاني ـ بنده هم عرض كردم كتب ضاله اضافه شود.
طاهري گرگاني ـ نشريات گمراه كننده بنويسيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اگر ما بخواهيم ضاله را بياوريم آن هم با تعبير فارسي آن ميشود «مگر در نشر مطالب گمراه كننده مخالف عفت عمومي اهانت به شعائر الي آخر...
» منتها اين كلمة گمراه كننده را كه ما ميگوئيم كتب ضاله در فقه يك معناي خاصي را بيان ميكند ولي مطالب گمراه كننده مثلا يك كسي را گمراه ميكنند و ميگويند از خانة پدرت قهر كن، بگوئيم اين را هم گمراهش كرده، اينست كه اصطلاح بايد قدري روشنتر باشد.
طاهري گرگاني ـ جوانان را از راه بدر ميكنند پس بايد اعم باشد مثلا اگر رمانهاي مضرهاي بنويسند كه هم اينها را وهم آنها را شامل بشود...
مكارم شيرازي ـ به عبارت پس از نشر اكاذيب و كتب ضلال رأي بگيريد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ به هر حال ما به اين صورت بيان ميكنيم «نشريات و مطبوعات، فيلم، نمايش، نوار براي نشر مطالب و بيان عقايد آزاد است مگر در نشر مطالب مخالف عفت عمومي و اهانت به شعائر و مقدسات ديني و افترا و تعرض به شرف و حيثيت اشخاص و نشر اكاذيب و ترويج فساد كتب ضلال، جرائم مطبوعاتي و كيفيت رسيدگي و مجازات آنها را قانون معين ميكند» موافقين با اين متن دست بلند كنند (چهل و دو نفر دست بلند كردند) چهل و دو نفر با اين تعبير موافق هستند كه كافي نيست.
آقاي كرمي بفرمائيد.
كرمي ـ افراد گروه منتخب آقايان هستند چطور آنچه كه شما تنظيم ميكنيد موقع رأي دادن مقيد هستيد كه بايستي عبارتتان تصويب بشود شما مگر از ما نيستيد؟ چرا به اين مطالب رأي نميدهيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ رأي دادند.
كرمي ـ شما مثل ما مسلمان هستيد (يكي از نمايندگان ـ هر كسي رأي ندهد مسلمان نيست.)
كار شما به ابوموسي اشعري و علي بن ابيطالب ميماند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي كرمي همه در دو نوبت رأي دادند بعضي در نوبت اول و بعضي در نوبت دوم رأي دادند.
حالا براي پرهيز از هر نوع شبهه با ورقه رأي ميگيريم تا كاملا مشخص باشد.
دكتر آيت ـ اجازه بفرمائيد بنده يك توضيحي بدهم نايب رئيس (بهشتي) ـ بفرمائيد.
دكتر آيت ـ اصلاحاتي كه شد گاهي اوقات در جهت محدود كردن است و بعضي اوقات در جهت وسيع كردن آزاديها است من به اين جهت به عنوان مخالف اسم نوشتم كه ميخواستم به بعضي قسمتها آزادي بيشتري بدهيم و البته در بعضي جهات هم بايد كمي محدود كرد و با اينكه دفعة اول رأي دادم به اين دليل دفعة دوم رأي ندادم زيرا داريم محدوديتهاي زيادي ايجاد ميكنيم، موضوع اين است كه ميگوئيم روزنامه آزاد است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ قرار نبود توضيح بدهيم.
دكتر آيت ـ از اين جهت عرض ميكنم كه اگر در جهت وسعت آزادي به اين اصل اضافه كنيد ممكن است يك مقداري بيشتر آزادي بياورد شما فقط از اين جهت ميرويد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اجازه بفرمائيد حالا رأي بگيريم چون دوستان ديگري هم نوبت گرفتهاند.
رباني شيرازي ـ چون دو سه نفر تازه آمدهاند متن را بخوانيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ متن را ميخوانم: اصل 29 ـ نشريات و مطبوعات، فيلم و نمايش و نوار براي بيان نشر مطالب و بيان عقايد آزاد است مگر در نشر مطالب مخالف عفت عمومي و اهانت به شعائر و مقدسات دين و افترا و تعرض به شرف و حيثيت اشخاص و نشر اكاذيب و ترويج فساد و كتب ضلال.
طاهري اصفهاني ـ ميخواهيم مطلق ضلال را بگوئيم نه اينكه فقط كتاب را بگوئيم و به طور كلي هر چه گمراه كننده باشد، فيلم گمراه كننده، نوار گمراه كننده و كتب گمراه كنند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ «و مطالب ضلال جرائم مطبوعاتي و كيفيت رسيدگي و مجازات آنها را قانون معين ميكند» لطفا رأي بگيريد (اخذ رأي بعمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد.)
نايب رئيس (بهشتي) ـ عدة حاضر در جلسه شصت و شش نفر، شمارة آراء شصت و شش رأي، موافقين و چهل و پنج نفر، مخالف شش نفر، ممتنع پانزده نفر، به اصل بعد ميپردازيم، آقاي مراد زهي شما حق داريد پنج دقيقه صحبت كنيد اجازه ميفرمائيد بعد از اين اصل باشد؟ مراد زهي ـ خير.
نايب رئيس (بهشتي) ـ من اسم شما را يادداشت كرده بودم ولي گذاشته بودم براي پايان جلسه كه آن موقع مطلبتان را بفرمائيد ولي حالا كه اصرار داريد بفرمائيد صحبت كنيد.
مراد زهي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
من خيلي متأسفم كه جريان اينطور پيش آمد ولي اين تقصير بنده نيست بايد متوجه باشيد آقاياني كه اسباب و لوازم اين برخوردها را فراهم كرده بودند با وضعيتي كه در مورد جلسة قبل پيش آورده بودند و گواهيش مجلس و هيأت رئيسة مجلس هستند.
مهمترين مسألهاي كه مطرح است اين است كه آقايان نبايد فكر بكنند كساني كه لباس روحانيت تنشان نيست شايد علاقهاي به شعائر مذهبي و يا به اسلام نداشته باشند.
ما در اصل چهار همين قانون اساسي تصويب كرديم كه كلية قوانين و مقررات مدني، جزائي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غيره بايستي بر اساس موازين اسلامي باشد.
اين اصل بر اطلاِ و يا عموم همه اصول قانون اساسي و قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاكم است و تشخيص اين امر هم بر عهدة فقهاي شوراي نگهبان است يعني اين اصل را به اين خاطر آورديم كه بعداً عبارت «موازين اسلامي» تكرار نشود زيرا اين اصل بر تمام اصول اطلاِ ميشود.
مسأله دوم اين است كه بايد توجه داشته باشيم كه ما داريم قانون اساسي مينويسيم و نبايد در هر اصلي يك مرتبه اولش بنويسيم «در حكومت جمهوري اسلامي» بعد هم در ذيل ماده بنويسيم «بر طبق موازين اسلامي» بنده بخاطر اينكه اين مسائل تكرار نشود ميخواستم تذكر بدهم و آن مثالي هم كه من زدم غرض اين نبود كه شأن اسلام را پايين بياورم، شأن اسلام راكساني پايين ميآورند كه با اين قيود و محدوديتهائي كه دست و پا گير است، ميخواهند اسلام را محدود بكنند در صورتي كه من ميگويم شأن اسلام در اين است كه به مردم آزادي بدهد.
توجه بفرمائيد كه موضوع راجع به راهپيمائي بود.
شما حساب بكنيد هر قدرتي و بخصوص قدرت حاكمه هيچ وقت نميخواهد اعتراض بشنود.
ممكن است همين مسأله موازين اسلامي را دست آويز قرار بدهند بخاطر اينكه جلو راهپيمائي يا جلو اعتراضات را بگيرند و يك خفقاني در اين مملكت ايجاد بكنند.
و اما با توجه به آية 79 سورة بقره كه ميفرمايد «فويل للذين يبتغون الكتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عندالله» بايد توجه داشته باشيم كه ما داريم قانون اساسي مينويسيم و ادعا ميكنيم اينها به استناد قرآن است، اما اگر محتواي قرآن را نداشته باشد فكر ميكنم بزرگترين گناهي است كه ما مرتكب خواهيم شد به هر حال خيلي متشكرم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مدني اعتراض ميكنند و ميگويند هر كسي به عنوان دفاع بينوبت صحبت نكنند ما هم همين كار را خواهيم كرد.
جناب آقاي مدني بر طبق آئين نامه اگر مطلب كسي طوري استنباط شود كه بر خلاف منظورش بود ميتواند بيايد آن مطلبش را فقط به مدت پنج دقيقه توضيح بدهد و آقاي مرادزهي خواستند اين توضيح را بدهند.
مدني ـ بسيار خوب.

4ـ طرح و تصويب اصل 32 (اصل بيست و هشتم) نايب رئيس (بهشتي) ـ اصل 32 قرائت ميشود.
اصل 32 ـ هر كس حق دارد هر شغلي را كه بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عموم و حقوِ دگران هم نباشد برگزيند.
دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون براي همة افراد امكان اشتغال به كار و شرايط مساوي را براي احراز مشاغل ايجاد نمايد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ دوستاني كه سؤالي دارند و اسم هم نوشتهاند به اين ترتيب هستند.
آقاي مكارم شما سؤالي داريد؟ مكارم ـ بنده پيشنهادي دارم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي پرورش سؤالي داريد؟ پرورش ـ بنده مخالف هستم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مقدم مراغهاي سؤالي داريد؟ مراغهاي ـ مخالف هستم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فاتحي.
فاتحي ـ بنده موافق هستم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي بشارت بفرمائيد.
بشارت ـ همانطوري كه استاد غفوري فرمودند الان دنيا به اين مجلس مطالبي كه ما ميخواهيم به عنوان قانون اساسي ارائه بدهيم توجه كردهاند.
ما وقتي ميخواهيم قوانين تصويب كنيم بايد يك خرده هم ان قول و قرارها و وعدههائي را هم كه امام دادهاند فراموش نكنيم، امام مخصوصاً همين امروز آنها را تكرار كردند و در پاريس هم فرمودند كه ديگران هم حق دارند حرفشان را بزنند و مطالبشان را بگويند.
حرف زدن يا به گفتن است و يا به نوشتن و يا به سخنراني است.
ما بدون توجه به اين مطالبي كه امام فرمودهاند و وعده دادهاند، اينجا ميآئيم دايرهاش را ضيق ميكنيم و رأي هم نميآوريم و آبروي خودمان را هم ميبريم.
من از آقايان خواهش ميكنم يك كمي هم توجه بفرمايند ببينند امام چه گفته، آن امامي كه ما را به اينجا رسانده و به آنها وعده دادهاند.
ما بوديم و اين آقايان هم بودند بعضيها شايد در شهر نبودند و با كمونيستها درگيري نداشتند و نميدانند كه وقتي به خاطر يك كتاب به آنهافشار بياوريم هم آبروي ما را ميبرند و هم به هر قيمتي كه شده كتابشان را پخش ميكنند و با همة اين قيد ضلال هم كه نوشتيد بعد هر كتابي را كه بخواهند منتشر ميكنند.
آيا منظور از قيد كتاب ضلال همان بگير و ببند ساواك سابق نيست؟ نايب رئيس (بهشتي) ـ بسيار متشكرم از مطلبي كه فرموديد اما مربوط به اين اصل نيست اي كاش راجع به اين اصل سخن ميگفتيد.
بشارت ـ اگر اين سخن را نميگفتيم امشب خوابم نميبرد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ حالا دوستان تصور نكنند كه چون مطلبي كه آقاي بشارت فرمودند مطابق سليقه گروه دوستان ما بوده من به ايشان اجازه دادم.
آقاي پرورش به عنوان مخالف بفرمائيد.
پرورش ـ اينجا يك حقي قائل شدهايد، البته مشروط بر اين كه مخالف با اسلام و مصالح عمومي و حقوِ ديگران نباشد.
فقط در اين حق شغل، تمايل افراد مطرح است و با توجه به اينكه اگر تمايل مطرح باشد ممكن است شغلهاي كاذبي كه معمولا در نظام سابق هم زياد بود و ظاهرش هم اين بود كه مخالف با اسلام و مصالح عمومي نبود اين شغلهاي كاذب تورم ايجاد بكند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي پرورش اين ذيل را هم دارد كه «دولت موظف است با رعايت نياز جامعه».
پرورش ـ اگر اين به اعتبار افراد باشد و افراد حق دارند شغلي انتخاب بكنند و در قسمت بعد يك وظيفهاي براي دولت معين شده كه دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون، براي همه افراد امكان اشتغال بكار بدهد و شرايط مساعد را براي احراز مشاغل ايجاد كند، آنجا حق شغل را در صورت تمايل براي افراد آزاد گذاشته و اينجا دولت موظف است كه با رعايت نياز جامعه آنرا تأمين كند، بنابراين، اين دو مطلب با هم تناقض دارد زيرا تمايل افراد اگر شرط باشد، با قسمت «نياز جامعه» ايجاد اختلاف ميكند و تناقض دارد و اگر نياز جامعه را دولت بخواهد تأمين بكند، بايد تمايل افراد را هم در نظر بگيرد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ ولي به نظر ما كه اين را تهيه كرديم تناقض نيست، به اعتبار اينكه وقتي دولت مشاغل را بر طبق نياز جامعه هدايت كرد تمايل افراد را بعداً تأمين خواهد كرد.
بشارت ـ اگر دولت فقط نياز جامعه را تأمين بكند، تمايل افراد سلب ميشود مگر اينكه تمايل افراد سلب نشود، يعني دولت نياز جامعه را در نظر بگيرد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ البته امكاناتي را كه دولت فراهم ميكند بر طبق نياز است، اما فرد چه شغلي را مايل است انتخاب نمايد، اين دو تا با هم منافاتي ندارد.
آقاي مراغهاي بفرمائيد.
مقدم مراغهاي ـ بنام خدا.
دوست عزيز، آقاي بشارت فرمودند، مطلبي بود كه اگر نميگفتند امشب خوابشان نميبرد.
حقيقت مطلب اين است كه اگر بنده هم نگويم خوابم نميبرد و آن اين است كه اين موضوع عقدهاي شده است...
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مراغهاي راجع به شغل است؟ يا راجع به اصل قبلي؟ مقدم مراغهاي ـ راجع به شغل است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ پس بفرمائيد.
مقدم مراغهاي ـ مطلب از اين قرار است كه اين يك نقص عمده دارد حالا آقايان اصرار دارند، بنده اول راجع به شغل بگويم و بعد عقدهام را عرض بكنم.
همانطوريكه كراراً گفته شده كه بايد عليه ظلم و تبعيض به نفع مستضعفين تصميم بگيريم، بنده ميخواستم اين را عرض بكنم و آن اينكه كار به عنوان حق براي افراد شناخته بشود يعني تنها اين نباشد كه هر كس كاري متناسب با وضع خودش پيدا كند.
بلكه جامعه موظف باشد كه براي هر فردي كاري را در نظر بگيرد و در مقابل آن كار هم دستمزد مناسبي بدهد.
بنده براي اين كه وقت را نگيرم فكر كردم اينطور پيشنهاد اصلاحي بدهم، البته اين مطلب را به عنوان پيشنهاد عرض نميكنم بلكه منظور من روشن شدن مطلب است.
كار، حق و تكليف هر فرد ايراني است و هر كس ميتواند كار خود را آزادانه انتخاب بكند مگر كارهائي كه خلاف قانون يا اخلاِ يا بهداشت عمومي باشد.
بنده ميخواهم عرض كنم كه اين چند اصلي كه اينجا مطرح شد، كه يكي از آنهااصل آزادي اجتماع بود نفهميدم چطور شد كه با آن مخالف شد در صورتيكه يك از مباني اسلام است.
خود آقايان توجه داريد كه الان راجع به اين نمازجمعه چقدر اصرار شده، بنابراين وقتي كه ميگوئيم اصل اجتماع آزاد است ديگر صحبت از قيود نيست من تعجب كردم مگر اجتماع حج بزرگترين دليل اجتماع نيست كه اسلام آن را قبول كرده است؟ نماز جمعه هست، مساجد هست، پس اصل آزادي اجتماع در اسلام وجود دارد و مورد تأييد و قبول است حالا چطور شد ك بااين اصل مخالفت كرديم، براي اينكه يك پيشذهنيتهائي داشتيم كه ممكن است كساني بيايند و از موضوع سوء استفاده بكنند و فساد بوجود آورند ولي بهتر بود كه اصل را قبول ميكرديم و ميگفتيم قانون، مشخصات و محدوديتها را تعيين خواهد كرد.
لكن با كمال تأسف بنده نميدانم چطور شد كه با اصل آزادي اجتماع و چند اصل ديگر مخالفت شد، زيرا واقعاً اينها بر اساس مباني اسلام است و خوب نبود طوري طرح بشود كه به آنها رأي داده نشود و انعكاس بد و نامطلوبي داشته باشد.
بنده معتقدم كه همة آقايان علما با اين چند اصل و بطور كلي با آزادي بيان، آزادي اجتماع، آزادي قلم موافق هستند و از آقايان خيلي معذرت ميخواهم كه دوباره مصدع شدم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ امروز آقاي بشارت و آقاي مراغهاي براي اينكه نظر خودشان را در زمينة اصول قبلي بگويند، مطابق با نظم عمل نكردند، خوب چه عيبي دارد اقلا حالا مطالبشان را بيان كردند.
در ضمن بايد يك تذكري به آقاي مراغهاي بدهم كه در ذيل اصل، همين مطلب را نوشتهايم، آنجا كه نوشتهايم «دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون و براي همه افراد امكان اشتغال بكار و شرايط مساوي را، براي احراز مشاغل ايجاد نمايد.
» اين مفصلتر و واضحتر و قاطعتر از آن چيزي است كه شما ميخواستيد در اول بياوريدئ چون اول گفتيم كه هر كس حق دارد شغلي را كه ميخواهد داشته باشد بايد با رعايت نيازهاي جامعه و با شرايط مساوي فراهم نمايد.
آقاي طاهري گرگاني بفرمائيد.
طاهري گرگاني ـ در بعضي از موارد نيازهاي اجتماعي جزء واجبات كفائيه است كه حاكم ميتواند اجبار كند.
بنابراين در همه جا نميتوان رعايت ميل افراد را در نظر گرفت.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مكارم شيرازي بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ عرض بنده اين است كه آنچه از وضع بحثهاي امروز دربارة اين اصل فهميديم آقايان به دو گروه تقسيم شدهاند، عدهاي ميخواهند حداكثر آزاديها را رعايت كنند و عدهاي هم مثل اينكه ميخواهند عمل به احتياط كنند.
(همهمة نمايندگان) اجازه بدهيد من مطلبم را بگويم تا كاملا روشن شود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقايان: كرمي، طاهري، بنده گمان ميكنم امروز و فردا اينقدر وقت كافي باشد وقتي در مطلب آقاي مكارم و يا در مطلب آقايان ديگر چيزي هست كه به نظرتان صحيح نميرسد، بعد از نطق ناطق بيان كنيد.
اين رسم بدي است كه وقتي كسي گرم صحبت است سخنش را قطع كنند.
آقاي طاهري گرگاني بهتر است اين رسم را كنار بگذاريد، چه تأكيدي هست كه وقتي كسي جملهاي و يا كلمهاي خلاف نظر ما ميگويد فوري توي حرفش بدويم و نظرمان را بگوئيم (طاهري گرگاني ـ مطلب فوتي بود) خير هيچ فوتي هم نبود، همه ما اينجا هستيم و آقايان هم تشريف دارند، آقاي مكارم شيرازي بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ معذرت ميخواهم در تعبير بيان من سوء تفاهمي بين آقايان شده است، خدا ميداند ميخواهم طوري بشود كه كارمان پيش برود.
(نايب رئيس ـ ان اريد الا الاصلاح ما استطعت) عرض بنده اين است كه وقتي نوشته ميشود «كتب ضاله» دو گروه به آن رأي نميدهند و من اينطور احساس ميكنم كه بعضي اين را كافي ندانستهاند و بعضي هم زائد دانستهاند و اين باعث ميشود كه در اينگونه اصول همينطور بمانيم و جلو نرويم.
من نميگويم چيزي از اسلام و يا چيزي از انسانيت كم بگذاريد، بلكه ميگويم بيائيد كمي افكارمان را نزديكتر كنيم تا بتوانيم دربارة موضوعي كه لازم بنظر ميرسد تفاهم ايجاد كنيم والا همه اينها به هم ميپيچد و هيچكدام از اين اصول پيش نميرود، عرض بنده اين بود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اجازه بدهيد اگر مطلب روشن شد به بحث ديگر بپردازيم.
حالا اسامي آقاياني كه اينجا اسم نوشتهاند ميخوانم آقايان: خامنهاي ـ باريك بين ـ موسوي تبريزي ـ مهندس دانش راد ـ بني صدر ـ طاهري گرگاني ـ طاهري اصفهاني و آقاي دكتر قائمي هم قبلا به عنوان موافق اسم نوشتهاند، آقاي خامنهاي بفرمائيد.
خامنهاي ـ راجع به عبارت «مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوِ ديگران» توضيح بدهيد كه منظور چيست؟ و دربارهاش يك مثال هم بزنيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ فرض كنيد در يك خيابان يك نانوائي سرمايهگذاري كرده و نانوائي باز كرده و يك شخص ديگري هم به شهرداري مراجعه ميكند كه در ده متري او يك نانوائي ديگر باز كند در حاليكه محل، كشش ندارد و نتيجتاً هر دو آنها زيان ميبينند، اگر آن شخص آدم خيلي هشياري نباشد كه راهنمائي شهرداري در ذهن او اثر بكند و پافشاري بكند و بگويد آقا حق شغل، آزاد است، بنابراين من ميخواهم اين كار را داشته باشم، اين بر خلاف مصالح عمومي و حقوِ ديگران است كه البته انواع متعدد دارد و من فقط خواستم يك نوعش را مثال بزنم.
آقاي بنيصدر بفرمائيد.
بني صدر ـ در تاريخ ما استمرار داشته.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اجازه بدهيد اقلا سريعتر بگذريم.
يكي از نمايندگان سؤال ميكند به جاي شرايط مساوي شرايط مناسب بگذاريم تا اينطور خيال نشود كه شرايط مساوي يعني مثلا اگر يك مهندسي كار ندارد و يك كارگري هم كار ندارد و براي هر دو شرايط مساوي احتمال دارد ميگوئيم هر دو يك جور مزد بگيرند، خير ما نگفتيم هر دوي آنها يك جور مزد بگيرند، ما گفتيم دولت بايد براي همه مردم جمهوري اسلامي با شرايط مساوي كار ايجاد بكند يعني كاري نكند كه به تعبير شما مهندسي بتواند زودتر از كارگر كار پيدا كند.
دولت وظيفه دارد طوري شرايط اشتغال را فراهم كند كه كارگر هم بتواند براحتي كار پيدا كند و هر دو از نظر امكان پيدا كردن كار، نه از نظر نوع كار مساوي باشند.
آقاي موسوي تبريزي سؤالي هست؟ موسوي تبريزي ـ پيشنهادي است راجع به كفايت مذاكرات.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بسيار خوب آقاي مهندس دانش راد بفرمائيد.
مهندس دانش راد ـ جنبة مثبت رعايت حقوِ ديگران را آقاي بنيصدر فرمودند ولي جنبة منفيش را چطور حل كنيم زيرا در گذشته انحصار ايجاد ميكردند كه از اين جهت كشور ما مشكلات فراوان داشته، مانند كارخانجات روغن نباتي و كارخانجات لوزام ديگر.
نايب رئيس (بهشتي) ـ هر نظمي همينطور است اگر خوب اجرا كنند سود دارد و اگر همان نظم را بد اجرا نمايند عاقبتش ضرر و زيان است.
هميشه اين خاصيت نظم است.
دانش راد ـ معمولا هميشه آن نظم، بدش ميچربد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ اميدوارم اينطور نباشد، آقاي بني صدر بفرمائيد.
بني صدر ـ بلي حقوِ جامعه هميشه مقدم است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي طاهري اصفهاني سؤالي هست؟ طاهري اصفهاني ـ بنده سؤالم اين است كه آيا منظور نويسندگان اين متن اين است كه در پيش نويسهاي قبلي عبارت «مخالف حقوِ ديگران» را ننوشتهاند؟ حالا شما آنرا بخوانيد و با هم مقايسه كنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ يعني ميفرمائيد نخوانده تهيه كرديم؟ طاهري اصفهاني ـ ميخواهم بدانم چرا اين بر آن مقدم است آيا منظورتان از «مخالف حقوِ ديگران» همان مثالي است كه دربارة نانوايي زديد؟ اين مسأله انحصارطلبي ميشود كه به اثبات آقاي خامنهاي مخالف اسلام است و اما اگر فقط همينطور جلو نفع ديگري يا جلو در آمد زياد ديگري را ميگيرد كه اشكالي ندارد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي اشراقي سؤالتان را بفرمائيد.
اشراقي ـ از سوالم صرفنظر كردم چون مطلب بنده هم همان بود كه آقاي طاهري فرمودند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي موسوي تبريزي سؤالي داريد؟ موسوي تبريزي ـ شما فقط يك مثال زديد، در شرع از اين مثالها زياد داريم مثلا كسي كه ميآيد در بازار زرگرها آهنگري درست ميكند اين شرعاً جايز نيست.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بسيار خوب سؤالات تمام شد، اصل را يك بار ميخوانم: اصل 32 (اصل بيست و هشتم) ـ هر كسي حق دارد شغلي را كه بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوِ ديگران نيست برگزيند.
دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون براي همه افراد امكان اشتغال بكار و شرايط مساوي را براي احراز مشاغل ايجاد نمايد.
لطفاً گلدانها را براي اخذ رأي ببريد.
(اخذ رأي بعمل آمد و نتيجة آن به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) ـ عدة حاضر در جلسه در موقع رأيگيري شصت و سه نفر، شمارة آراء شصت و سه رأي، موافق پنجاه و هشت نفر، مخالف يك نفر، ممتنع چهار نفر، بنابراين تصويب شد.
تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند)
5ـ پايان جلسه نايب رئيس (بهشتي) ـ عنايت بفرمائيد ما براي اينكه فردا بتوانيم روي اين اصول بيشتر تبادل نظر بكنيم فردا صبح جلسه فوِ العاده نخواهيم داشت و بجايش جلسة مشترك گروهها خواهد بود.
(جلسه ساعت هجده و ده دقيقه پايان يافت) نايب رئيس مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ـ دكتر سيد محمد حسيني بهشتي