پاسخ نگارنده، منفی است. به چهار دلیل:
مهمترین خدمتی که پزشکیان در سال ۱۴۰۳ برای آینده ایران انجام داد، افزایش مشارکت پنج برابری مردم در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه ۱۴۰۲ بود. یقین بدانید که اگر پزشکیان نبود و رئیس جمهوری ۱۰ درصدی (مشابه انتخابات مجلس) به روی کار میآمد، موضوع مذاکره با آمریکا، از اساس منتفی میشد!.
قبلا هم نوشتم، مهمترین خصلت پزشکیان این است که «من» نیست. پزشکیان به اتکای همین خصوصیت منحصربفردش بود که مذاکره با آمریکا را از قالب «دولت- دولت» درآورد و به جایگاه «رهبر-رهبر» ارتقاء داد، مخلصانه از دستآورد سازی برای دولتش، گذشت و کار مذاکره را به شورای عالی امنیت ملی «شعام» سپرد تا با هماهنگی حداکثری با رهبری، «چراغ مذاکره» با «نامه ترامپ» روشن شود. مطمئن باشید.
پزشکیان اگر «من» بود و شبیه برخی روسای جمهور گذشته فقط دنبال چسباندن نام خودش به انجام مذاکره با آمریکا میدوید، اینگونه در اوج مذاکرات، «صبر و سکوت» پیشه نمیکرد و با «صدایی بلند»، تلاش میکرد هم توافق احتمالی را به نام خودش بزند و هم شکست احتمالی را به گردن نظام بیاندازد. اینکه رهبری در همان ابتدای آغاز بکار دولت پزشکیان گفتند، «شکست و پیروزی این دولت، شکست و پیروزی همهی ماست»، بی دلیل نبود!.
آنها که در این چند ماه ریاست جمهوری پزشکیان، بارها و بارها به او طعنه زدند و «وفاق ملی» را با انواع و اقسام القاب به سُخره گرفتند، امروز در کمال شرمندگی، شاهدند که چگونه وفاق ملی بستر لازم را برای «مذاکره با آمریکا» ایجاد کرد تا حرف رهبری، روسای قوا، نظامیان، علما، مجلس، احزاب، رسانه ها، شخصیتهای سیاسی و. با خواست اکثریت مردم، همسو شود و همین همسویی برآمده از وفاق ملی کاری کرد که امروز شاهد انزوای روزافزون افراطیها در کشور باشیم!. این هنر رئیس جمهوری بود که «من» نبود و «طعنه ها» را بجان خرید تا وفاق ملی را از گردنههای بی صبری، بسلامت بگذراند و به روز مبادا برساند.
پزشکیان انتخابات ۱۴۰۳ را از یک دولت برد!. «دولتی بدرآمده از سایه» که فکر همه جا را برای ریاست جمهوری جلیلی کرده بود، جز افزایش پنج برابری حضور مردم را نسبت به انتخابات پنج ماه قبل!. از اسفند ۱۴۰۲ تا تیر ۱۴۰۳. انتخاب پزشکیان در پس این ۱۵۰ روز، فقط انتخاب یک رئیس جمهور نبود، ممانعت از تشکیل یک حکومت بود!.
پس رئیس جمهور پزشکیان از همان روز اول مواجه شد با مخاطراتی جدی از جنس سایه و حاشیه!. مسائلی نظیر تخریب ظریف، استیضاح سه فوریتی وزیر اقتصاد آنهم فقط بعد از ۶ ماه، دهن لقیها از مذاکرات غیر علنی مجلس، زیر سوال بردن تصمیمات شورای عالی امنیت ملی، اصرار بر اجرای قانون عفاف و حجاب، حمایت از تحصن مقابل مجلس، تهدید علیه تصویب FATF در مجمع، دو صدایی کردن نمازجمعهها «له یا علیه» مذاکره با آمریکا، افشای ماجرای سفر نوروزی معاون پارلمانی و ... فقط بخشی از اقدامات علنی دولت سایه برای حاشیه سازی علیه دولت وفاق ملی بود که جملگی در سد «صبر پزشکیان» و پایبندی وی به وفاق ملی، مسدود ماند.
البته نباید از حق گذشت که مهار سایه و حاشیه جز با همراهی تمام حاکمیت ممکن نبود و برای همین هم امروز برای اولین بار شاهدیم که افراطی ها، «روسای قوا» را با هم میزنند تا پیام نارضایتی و مخالفت خود را به اصل نظام برسانند!.
اگر هاشمی انتخابی منحصربهفرد برای ریاست جمهوری در فردای پایان جنگ ۸ ساله ایران و عراق بود و به همین علت هم موفق شد ماموریتی غیر ممکن را برای بازسازی کشوری جنگزده انجام دهد، مسعود پزشکیان هم بهترین رئیس جمهورِ ممکن برای فردای توافق احتمالی ایران و آمریکاست. رئیس جمهوری که فرآتر از نمایشهای سیاسی و حزبی و جناحی، تنها به سازندگی ایران میاندیشد. رئیس جمهوری که ارزش وفاق ملی برایش فقط به میزان تامین منافع ملی است. ارزشی که بهای آن هر چه باشد، ارزش پرداختنش را برای پزشکیان دارد!.
این مهمترین خصلت مورد نیاز برای رئیس جمهورِ فردای توافق است. رئیس جمهوری برای سازندگی دوباره ایران. رئیس جمهوری که اگر فقط یک سال قبل، از امکان حضورش سخنی گفته میشد، بیشتر شبیه یک آرزوی دور بود نه یک واقعیت دست یافتنی!. حال که این آرزوی دور برآورده شده و در کمتر از یکسال به مذاکره ایران و آمریکا رسیده و در مسیر یک اتفاق تاریخی قرار گرفتهایم، امیدوارم از گذشتهها درس بگیریم و کاری که با هاشمی و دولت سازندگی کردیم را درباره پزشکیان و دولت وفاق ملی، «تکرار» نکنیم. انشاالله.